از مراحل مهم زندگى هر فرد، مرحله ی مهم گزینش همسر است که فرد باید تقریبا تا پایان عمر، پیامدهای انتخاب خود را بپذیرد. برخى مسائلى که در این مرحله براى فرد مطرح است، از این قرارند: ملاکهاى گزینش همسر، چگونگى رعایت نظریات والدین در عین حفظ استقلال در تصمیم گیرى و آمادگى، و رشد و پختگى لازم براى ازدواج. یکى از ویژگى هاى روانى نوجوانان و جوانان، شدت میل جنسى است که آن را نوعى جهش در تحول شمرده اند.(1) از وظایف مهم فرد در این دو مرحله، مهار میل جنسى پیش از فراهم آمدن زمینه ازدواج است. در این رابطه قرآن به افرادی که زمینه ازدواج برایشان مقدور نیست، توصیه مى کند پاکدامنى در پیشگیرند تا خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز کند؛(2) از این رو، تعالیم اسلام راههایى براى مهار میل جنسى پیشنهاد مى کند که از جمله آنها روزه گرفتن و برخى امور دیگر از جمله اشتغال و فعالیت است.(3) این امور به نوعى تمرین و ورزش جسمانى به منظور تقویت اراده باز مى گردد.(4) یادآوری و مرور عبارات متون دینى در مورد نعمتهاى اخروی و فضیلت کسانى که در جوانى امیال خود را مهار مى کنند، مى تواند در تقویت اراده فرد مؤثر باشد؛(5) برای نمونه، گفته شده است فرد عفیف که دامن خود را از آلودگى های جنسى حفظ کند، نزدیک است فرشته شده و به مقام روحانى معصومیت دست مى یابد.(6) در عین حال – چنان که گذشت – توصیه هاى اکیدی وجود دارد که افراد دارای نیازهاى شدید جنسى هرچه سریع تر ازدواج کنند. این عباراتها فرد را به ازدواج مشتاق تر مى کند؛ عبارتهایی مانند: «هرکس ازدواج کند، نیمى از دین خود را حفظ کرده است»(7) یا «دو رکعت نماز فردی که ازدواج کرده، با ارزش تر از هفتاد رکعت نماز ازدواج نکرده است.«(8)
فرد در آستانه ازدواج، دغدغه های روانى متعددى دارد. ترس و اضطراب در مورد مسائل اقتصادى، و ویژگى هاى همسر آینده از این موارد است. اعتماد به خداوند و وعده هاى او، و توصیه های دیگری مانند برگزاری دو رکعت نماز و دعا برای طلب همسرى شایسته و ازدواجى مناسب،(9) مى تواند تا حدى فرد را در رویارویى با فشارهاى روانى این مرحله، یارى رساند. شاید بتوان مسئله گزینش همسر را، یکى از فشارزاترین رویداد جوانى دانست که فرد را معمولا دچار نوعى بحران در تعیین ملاکهای لازم براى همسر مطلوب و تعارضهای اساسى در تطبیق ملاکها بر فرد مورد نظر و تصمیم گیرى نهایى مى کند. میل و انگیزه های جنسى، جاذبه های ظاهرى، ملاکهاى روانى و اعتقادى و تحمیل نظرهایی از سوى والدین و سایر افراد، نیروهایی است که فرد را دچار تنیدگى شدید مى نماید. تعالیم اسلام توصیه های عملى براى حل این مسئله دارد. اکنون پیش از بررسى دیدگاه اسلام، به ملاکهاى عرفى گزینش همسر که در بیشتر جوامع کم و بیش مورد تأکید قرار مى گیرد، مى پردازیم.
1- ملاک هاى عرفى گزینش همسر
فرآیند گزینش همسر، در دوره های گذشته کم تر در اختیار دختر و پسرى بود که با هم ازدواج مى کردند. معمولا بزرگ ترها، به ویژه والدین، بیشترین نقش را در ازواج فرزندان داشتند. این امر شاید به دلیل ازدواج در سن کم به ویژه در مورد دختران بود. به علاوه، خانواده ی گسترده و وابستگى دختر و پسر جوان تا سالها به خانواده ی اصلى موجب مى شد تصمیم گیری اصلى بر عهده خانواده آنها باشد. در عصر کنونى، به ویژه در دهه های اخیر در ایران، تدریج خواست دو زوج در امری که بزرگ ترین اقدام در تعیین سرنوشتشان به شمار مى رود، عامل اساسى گردیده است. آزادی های فردى دختر و پسر، در گزینش همسر فزونى یافته است، با وجود این، آنان در انتخاب شریک زندگى باید قواعد پیچیده و دقیقى را رعایت کنند و در این میان نقش والدین هنوز برجسته است. دختر و پسر باید در فرآیندى که عواطف و شناختها در نظر گرفته مى شود، به انتخاب شریک زندگى بپردازند. اینک با بررسى ملاکهاى گزینش همسر، به چالشهاى جوانان در این تصمیم گیرى عقلانى و عاطفى اشاره مى کنیم.(10)
در بررسى ملاکهاى گزینش همسر، با پنج گونه ملاک کلى رو به رو هستیم: جسمانى، روان شناختى، اقتصادى، اجتماعى و خانوادگى. در زمینه ملاکهای جسمانى، سلامت ظاهرى و جسمانى فرد، اولین ملاکى است که مورد توجه قرار مى گیرد. سن همسران و تفاوت سنى آنها ملاک دیگری است که برخى تحقیقات جامعه شناسى خانواده را به خود اختصاص داده است.(11) زیبایى چهره و اندام نیز ملاک جسمانى دیگری است. با وجود تعالیم خردمندانه ی بیشتر فرهنگها درباره ی اهمیت خصلتهاى درونى، واکنش بیش تر افراد بر اساس زیبایى قیافه و ظاهر خوشایند صورت مى گیرد؛ البته بررسى ها نشان مى دهد که مردان بیش از زنان تحت تأثیر زیبایى قرار مى گیرند.(12) توانایى باروری نیز ملاک جسمانى دیگرى است که در گذشته در مورد زنان بیشتر مورد توجه بود، ولى در حال حاضر، بارورى مردان نیز یک ملاک مهم به شمار مى رود. رنگ پوست و به تعبیر دیگر، نژاد، ویژگى جسمانى است که در گزینش همسر آن چنان اهمیت دارد که برخى گمان کرده اند همسان همسری نژادی پدیده ای غریزى است. با وجود تردیدها، گرایش انسانها به این پدیده قابل انکار نیست.(13)
دومین دسته ملاکها، به صفات روان شناختى افراد مربوط مى شود. هوشمندى و همگونى زن و شوهر در آن، به عنوان یک شرط زمینه ساز زندگى رضایت بخش زناشویى مورد تأکید قرار گرفته است. تحقیقات در مورد رابطه هوشمندى همسران و سعادت خانوادگى نشان مى دهد که اگر زن یا مرد شریک زندگى خود را کم هوش تر از خود بداند، میزان رضایت زناشویى در این خانواده ها کم تر خواهد بود.(14) تحصیلات نیز در عصر حاضر به عنوان ملاکى براى گزینش همسر پذیرفته شده است. تشابه در نگرشها، ملاک روان شناختى دیگرى است که در اولین ملاقات بین دو نفر عامل مهمى براى جذب افراد به یکدیگر است.(15) برخى ملاکها نیز به بعد عواطف و شخصیت افراد بازمى گردد؛ براى نمونه، اقتدار در مرد و در مقابل همراهى و پذیرش در زن، به نوع عواطف آن ها باز مى گردد.
ملاک هاى رفتارى و اخلاقى نیز، در گزینش همسر مؤثر است. داشتن صفات اخلاقى مناسب گاه به حدى مورد تأکید قرار مى گیرد که یکى از شرایط لازم به شمار مى آید. نظرسنجى ها در ایران نشان مى دهد، صفاتى مانند اخلاق و رفتار خوب، نجابت، صداقت، گذشت، از نظر بیش از نیمى از افراد، مهم ترین ویژگى یک مرد یا زن خوب براى ازدواج به حساب مى آید.(16) از آن جا که رفتار، یکى از مهم ترین ابعاد روان شناختى افراد محسوب مى شود و صفات اخلاقى نیز در رگه هاى شخصیت جاى مى گیرد، این دو بعد را در ضمن ملاکهای روان شناختى در نظر مى آوریم.
سومین دسته از ملاکها، به جنبه های اقتصادی مربوط مى شود. توانایى اداره خانواده، نوع شغل، ثروت و درآمد در مرد و کم هزینه بودن، توانایى کسب درآمد و اشتغال و توانایى کافى براى انجام کارها و اداره ی خانه در زن، ویژگى هایى است که براى فرد در آستانه ازدواج در نظر گرفته مى شود.(17) چهارمین دسته ی ملاکها به مسائل اجتماعى باز مى گردد. نوع فرهنگ، طبقه اجتماعى، قومیت، ملیت، دین و مذهب به جنبه های اجتماعى هویت هر فرد مربوط مى شود. در همه دنیا، اعتقادات دینى از مهم ترین عوامل مؤثر در گزینش همسر است، به طوری که بیش از 98 درصد ازدواجها بین یهودیان و 93 درصد ازدواج ها بین کاتولیکها و بیش از 74 درصد ازدواجها بین پروتستاتها درون دینی است. همسانی طبقات اجتماعی نیز ملاک مهمی برای ازدواجهاست هر چند در سال های اخیر، ازدواجهای مختلط از طبقات اجتماعی متفاوت رو به افزایش نهاده است.(18) ملاکهای خانوادگی به مسائلی چون ازدواج با خویشاوند یا بیگانه، وضعیت خانوادگی فرد، مانند پدر و مادر، و خواهر و برادر و نظر مثبت یا منفی خانواده در مورد یک فرد باز می گردد. در شکل 2، طرح کلی ملاکهای گزینش همسر دیده می شود.
قاعده ی همسان همسری: صرف نظر از توجه به ملاکها برای یک همسر مناسب، به طور کلی انتخاب همسان، به عنوان یک قاعده ی جهانی همسر گزینی پذیرفته شده است. تشابه و همسانی همسران در مکان زندگی و تولد، طبقه اجتماعی، صفات اخلاقی و ویژگی های روان شناختی، مذهب و سن، و ویژگی های فرهنگی و نژادی، مورد تأکید بیشتر محققان قرار گرفته است.(19) در تبیین روان شناختی این قاعده می توان گفت که در مرتبه ی نخست، تشابه موجب جذب افراد به یکدیگر به سبب برانگیخته شدن عواطف مثبت آنان است. تعمیم گسترده پیوستگی دو امر «مشابهت» و «جاذبه» در مطالعه افراد گروه های سنی متفاوت، سطوح اقتصادی – اجتماعی متفاوت و فرهنگهای مختلف، ثابت شده است. در مرتبه دوم، تشابه بیشتر، موجب سازگاری بیشتر است. هر چه توافق میان دو نفر بیشتر باشد، بیشتر به هم علاقه مند خواهند شد. هنگام بروز اختلاف که در واقع ناشی از تفاوت هاست، طرفین می کوشند با تغییر وضعیت روانی خود، به تشابه و توافق دست یابند.(20) تحقیقات نشان می دهد همسانی به استمرار و استحکام پیوند نیز کمک می کند، از سوی دیگر، بررسی علل اختلافات زناشویی نشان می دهد که در این موارد زوجین نوعی عدم تشابه در خصلتهای مختلف از خود بوز می دهند. مطالعه درجه رضایت خانواده ها نیز به همین نتایج دست یافته است.(21)
2- صفات همسر مناسب از دیدگاه اسلام
در تعالیم اسلام نیز بر نقش و اهمیت ملاکهای یاد شده، تأکید گردیده و در عین حال، ملاکهای دیگری نیز بیان شده است. صفات مناسب برای همسر (زن)، بر اساس تعالیم اسلام عبارتند از:
1. صفات جسمانی مانند سلامت، فرزند آوری(22) و دوشیزه بودن(23) و زیبایی های ظاهرى مانند زیبایى چهره،(24) اندام.(25) و موها؛(26) ولى اسلام، رنگ پوست و نژاد را ملاکى غالب و مسلط در نظر نیاورده است.(27)
2. صفات روان شناختى مانند هوشمندى در حد مناسب،(28) و صفات اخلاقى، حالات و رفتارهای مناسب مانند فروتنى در برابر همسر،(29) سهل گیری و نرم خوبى،(30) امانت دارى،(31) سپاس گزارى از همسر،(32) مهربانى و عشق به همسر و فرزندان،(33) تسلیم و همراهى در روابط جنسى،(34) و صبر و بردباری در مشکلات.(35)
3. توانایی ها و ابعاد اقتصادى؛ مانند مهارت های ویژه در اداره خانه، کم بودن مهریه،(36) هزینه ازدواج و سایر مخارج شخصى(37) و یارى کردن مرد در مسائل زندگى.(38)
4. صفات دینى که در اعتقادات به اموری مانند ایمان به خداوند و زندگى پس از مرگ،(39) دین دارى،(40) تکیه و توکل بر خداوند در مشکلات زندگى باز مى گردد. توصیه همسر به صبر،(41) تقوا و دوری از گناهان،(42) رعایت عفاف و پوشش شرعى،(43) و دوست داشتن اولیاى دین (ع) و پیروی از آنها،(44) برخى نمودهاى عاطفى و رفتارى دین داری است.
5. شرایط اجتماعى و فرهنگى که در این امور غالبا تشابه زوجین مورد نظر است. در برخى روایات توصیه شده است که با زنان برخى مناطق و اقوام ازدواج نکنید.(45) این روایات را مى توان نوعى تأکید بر همسانى فرهنگى زن و شوهر دانست. تبیین دقیق تر آن است که این روایات به شرایط اجتماعى و فرهنگى مناطق فوق اشاره دارد که اخلاق و رفتارهاى نامناسبى(46) را پرورش داده است؛ در غیر – این صورت، بر اساس تعالیم اسلام صرف زندگى در یک منطقه خاص یا تعلق به قومیت و ملیتى خاص، موجب برتری یا کهتری فرد نمى شود.
6. از میان ملاکهاى مربوط به خانواده ی زن و مرد، خویشاوندى نیز مى تواند ملاکى مناسب براى گزینش همسر باشد،(47) هر چند در برخى روایات به احتمال بروز نقصهایى در فرزندان پدید آمده از این گونه ازدواجها اشاره شده است.(48) تعالیم اسلإم بر مناسب بودن خانواده ی همسر بسیار تأکید دارد و تأتیرات خانواده ی زن و شوهر را بر فرزندان به عنوان یک رکن مهم در تربیت و پرورش آنها در نظر مى گیرد.(49) ازدواج با فردى که خود ویژگى های مناسبى دارد ولى اعضای خانواده او از صفات اخلاقى، باورهاى دینى و رفتارهاى مناسب برخوردار نیستند، آشکارا نهى شده است.(50) تأثیر خانواده بر فرزندان چه از بعد وراثت و چه تربیت، مهم ترین عامل شکل گیری شخصیت آنهاست؛(51) از این رو، هر چند فرد مى تواند با اراده و پشتکار تا حدى بر این عوامل غالب شود، از آنجا که بیشتر افراد تحت تأثیر شدید این عوامل هستند، اولیاى دین (ع) به طور جدی توصیه مى کنند که وضعیت خانوادگى فرد، ملاکى مهم محسوب گردد. افزون بر این، چگونگى برخورد خانواده دختر با وی و برخوردارى او از احترام و عزتمندی مناسب در میان اعضاى خانواده، مى تواند نشانه اى از رفتارها و صفات مناسب فرد باشد.(52)
تعالیم اسلام برای گزینش یک مرد به عنوان همسر مناسب، افزون بر ملاکهاى یاد شده، بر نکات دیگرى نیز تأکید دارد. به علت تأثیر بیشتر مرد بر زن در زندگى خانوادگى، برخوردارى او از باورهاى دینى و مذهبى استوار، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.(53) اولیاى دین (ع) حسن خلق را ملاکى اساسى در مرد اعلام نموده و توصیه مى کنند که در صورت بداخلاقى مرد، ازدواج با وی صورت نگیرد.(54) تقوا و پرهیزگارى نیز ملاک مهمى است که بر زندگى خانوادگى و روابط مناسب، حتى در صورت اختلاف بین زن و شوهر، تأثیری بارز دارد.(55) دورى از گناهانى مانند روابط نامشروع جنسى(56) و شراب خوارى(57)، از ملاکهای اساسى یک همسر مناسب است. در بعد اقتصادی نیز توانایى مرد در اداره خانواده،(58) گشاده دستى و دوری از بخل،(59) ملاکهای اصلى یک همسر مناسب بیان شده است. اولیاى دین (ع) توجه به ثروت و طبقه اجتماعى و اقتصادى بالاتر را به صراحت نهى کرده اند.(60) در مورد ملاکهای خانوادگى، – افزون بر آنچه در مورد زنان گفته شد – روابط مناسب با والدین، برای مردان به عنوان یک ملاک در نظر گرفته شده است.(61) بدیهى است کسى که نتواند والدین خود را که بالاترین خدمت و فداکارى را در حق او انجام داده اند، خشنود سازد، در برقراری رابطه با همسر و فرزندان نیز مشکل خواهد داشت.
تعالیم اسلام در گزینش همسر، بر اصل کفو به معنای همتایى و همانندى تأکید دارد؛ به عبارت دیگر، بهتر است زن و مرد در ویژگى های مناسب برای ازدواج، مشابه و تقریبا همتا(62) باشند. این شرط که در سخنان اولیاى دین (ع) مورد تأکید قرار گرفته، بر قاعده همسان همسری قابل تطبیق است. البته این همسانى بیشتر در خصوص ایمان تأکید شده، و زن و مرد به سبب ایمان، همتاى یکدیگر دانسته شده اند(63) و ملاکهاى قومى، طبقاتى و اقتصادی، در همتایى در نظر گرفته نشده است.(64) در نتیجه، افزون برخوردارى فرد از ویژگى هاى مناسب، همتایی زن و مرد نیز ملاکى مهم براى گزینش همسر است. پس از همانندی و تشابه زن و مرد در اصل ایمان و باورهای دینى، تشابه مراتب ایمان و ویژگی هاى اخلاقى نیز باید مورد توجه قرار گیرد. این که گفته شده اگر حضرت على (ع) نبود، همتا و همانندی برای ازدواج با حضرت زهرا (س) در میان انسانها یافت نمى شد،(65) به همانندى در مراتب ایمان و اخلاق اشاره دارد. در تعبیرى دیگر آمده است که برخى مؤمنان، همتا و همسان هم هستند؛(66) از این رو، صرف ایمان باعث همتایی دو نفر نمى شود و باید مراتب ایمان و ویژگى هاى اخلاقى را نیز در نظر گرفت. تصریح قرآن به تعلق افراد پاک و وارسته به افراد پاک،(67) دلیل دیگری بر همتایى زن و مرد در تقوا، دوری از گناهان و دین داری است.(68) در یک نظرسنجی از دانشجویان، تفاهم اخلاقی و تشابه در باورهای دینی، یکی از ملاکهای همسر ایده ال اعلام شده است.(69)
پی نوشت :
1. ماسن، پاول، رشد و شخصت کودک، ص 533.
2. نور، 32.
3. «ما اکثر شعر رجل قط الا قل شهوته» مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 87.
4. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان، ذیل آیه ی 33 سوره ی نور، ص 220 و نراقی، مهدی، جامع السعادات، ج 2، ص 8 – 17.
5. «افضل العباده العفاف» کلینی، کافی، ج 2، ص 79؛ «ما عبدالله بشیء افضل من عفه بطن و فرج» همان.
6. «لکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه» نهج البلاغه، حکمت، 474.
7. «من تزوج احرز نصف دینه» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 5.
8. «رکعتان یصلیها المتزوج افضل من سبعین رکعه یصلیها اعزب» همان، ص 8.
9. همان، ص 79.
10. ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 33 – 38.
11. صدیق اورعی، غلامرضا، جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران، ص 91 – 99.
12. آذربایجانی، مسعود و دیگران، روان شناسی اجتماعی…، ص 250.
13. ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 51 – 52.
14. همان، ص 63 – 64.
15. آذربایجانی و دیگران، روان شناسی اجتماعی…، ص 256 – 257.
16. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ارزشها و نگرشهای ایرانیان، ص 38 – 39.
17. همان.
18. ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 62.
19. همان، ص 40 – 72.
20. آذربایجانی و دیگران، روان شناسی اجتماعی…، ص 256 – 261.
21. ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 41.
22. «السلیم الطرفین…»، هر چند این روایت در مورد مردان است، مسئولیتهای اداره خانه و فرزندان و تأمین نیازهای عاطفی همسر، این ویژگی را در زن نیز حائز اهمیت می کند: «ان خیر نسائکم الولود…» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 14.
23. «تزوجوا الابکار فانهن اطیب شیئا افواها»، همان، ص 20 و 34.
24. «امرأه ذات دین و جمال»، نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 169؛ «انظر الی وجهها و کفیها»، ص 194؛ «خیر نساء امتی اصبحهن وجها»، حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 78.
25. «… و ینظر الی خلفها…»، حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 59؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 231.
26. «اذا ارادکم احدکم ان یتزوج امرأه فلیسأل عن شعرها کما یسأل عن وجهها فان الشعر احد الجمالین»، مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 237.
27. حجرات، 11؛ کلینی، کافی، ج 5، ص 344 (در مرود ازدواج مقداد با یکی از دختران عبدالمطلب).
28. «ایاکم و تزویج الحمقاء، فان صحبتها ضیاع و ولدها ضباع»، مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 237؛ «و خیر الجواری ما کان لها عقل و ادب فلست تحتاج الی ان تأمر و تنهی»، حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 13.
29. «الذلیله مع بعلها…»، همان، ص 14.
30. «الهینه اللینه…» همان، ص 15.
31. «… اذا غاب عنها حفظته فی نفسه و مالیه»، همان، ص 22.
32. عن النبی (ص): «خیر النساء اذا اعطیت شکرت و اذا حرمت صبرت» و «لا ینظر الله الی امرأه لا تشکر لزوجها و هی لا تستغنی عنها» سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج 1، ص 152.
33. «…اطفهن بازواجهن و ارحمهن باولادهن…» و «…احنی علی ولد…» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 20.
34. «المترجه مع زوجها الحصان علی غیره… و اذا خلا بها بذلت له ما یرید منها» همان، ص 4.
35. سیوطی، الدر المنثور، ج 2، ص 152.
36. «الطیبه الطبیخ المقتصده القلیله المهر» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 13.
37. همان؛ «من برکه المرأه خفه موونتها» (مجلسی،بحارالانوار، ج 100، ص 231).
38. «…تعین زوجها علی دهره و تساعده علی دنیاه و لا تعین الدهر» طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 199؛ «… زوجه صالحه تعینه علی امر الدنیا و الاخره» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 238.
39. «ولأمه مؤمنه خیر من مشرکه» بقره، 221.
40. «علیک بذوات الذین تربت یداک» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 22؛ «ما افاد رجل بعد الایمان خیر من امرأه ذات دین و جمال» نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 161.
41. «لی زوجه اذا رأتنی مهموما قالت لی: ما یهمک؟ ان کنت تهتم لرزقک فقد تکفل لک به غیرک… فقال رسول (ص): هذه من عماله [الله] لها نصف اجر الشهید» همان، ص 17.
42. «ان من شر نسائکم… التی لا تتورع من قبیح…» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 235.
43. «خیر النساء ان لایرین الرجال و لا یراهن الرجال» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 43؛ «ان من خیر نسائکم… الستیره…» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 235؛ «خیر نسائکم… العفیفه فی فرجها» ص 237.
44. «لا یتزوج المؤمن ناصبه و لا یتزوج الناصب مؤمنه» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 236.
45. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 54.
46. «ایاکم و نکاح الزنج فانه خلق مشوه» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 236.
47. «من تزوج لله و لصله الرحم توجه الله بتاج الملک» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 31؛ در سیره ائمه (ع) نیز ازدواج با خویشان، زیاد دیده می شود.
48. «لا تنکحوا القرابه القریبه فان الولد یخلق ضاویا» فرید، مرتضی، الحدیث، ج 1، ص 184؛ عن رسول الله (ص) قال «اغتربوا و لا تضووا» همان.
49. «تخیروا لنطفکم فان النساء یلدن اشباه اخوانهن و اخواتهن» محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ص 2258، ج 5؛ کلینی، فروغ الکافی، ج 5، باب اختیار الزوجه، ص 332.
50. «… ایاکم و خضراء الدمن… المرأه الحسناء فی منبت السوء» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 19.
51. «اختاروا لنطفکم فان الخال احد الضجیعین»، همان،ص 29؛ «تزوجوا فی الحجر الصالح فان العرق دساس»، محمدی ری شهری، میزان الحمه، ح 7848.
52. «خیر نسائکم… العزیزه فی اهلها» همان، ص 14.
53. «… لا تزوجها الا ممن هو علی رأیها» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 378؛ «تزوجوا فی الشکاک و لا تزوجوهم، لان المرأه تأخذ من ادب الرجل و یقهرها علی دینه» ص 377؛ «لا یتزوج المستضعف مؤمنه» ص 378.
54. «لا تزوجه ان کان سیئ الخلق» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 54.
55. «التقی النقی…» همان، ص 18؛ «زوجها ممن یتقی الله فان احبها اکرمها و ان ابغضها لم یظلمها» فرید تنکابنی، الحدیث، ج 1، ص 177.
56. «الزانی لا ینکح الا زانیه او مشرکه و الزانیه لا ینکحها الا زان أو مشرک و حرم ذلک علی المؤمنین» نور، 3.
57. «لا یتزوج شارب خمر فان من فعل فکانما قادها الی الزنا» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 372.
58. «… عنده یسار»، حرعاملی ،وسائل الشیعه، ج 14، ص 18.
59. «… السمح الکفین… لا یلجی عیاله الی غیره… ان من شر رجالکم البهات البخیل الفاحش. الآکل وحده… الملجی عیاله الی غیره…» همان.
60. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 265؛ «ان خطب الیک رجل رضیت دینه و خلقه فزوجه و لایمنعک فقره وفاقته…» ج 100، ص 379.
61. «ان من خیر رجالکم… البر بوالدیه… أن من شر رجالکم… العاق بوالدیه» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 18.
62. «انکحوا الاکفاء و انکحوا فیهم و اختاروا لنطفکم» همان، ص 29.
63. «المؤمن کفو المؤمنه و المسلم کفو المسلمه» همان، ص 44.
64. ازدواج «جویبر» که مردی فقیر و فاقد زیبایی های ظاهری و از سیاهان سودان بود،با دختری از اشراف عرب به نام «ذلفاء» به تشویق پیامبر (ص) روی داد و در نفی ملاکهای قومی و طبقاتی مؤثر بود (همان).
65. «لولا ان الله خلق فاطمه لعلی ما کان لها علی وجه الارض کفو، آدم فمن دونه» همان، ص 49.
66. «المؤمنون بعضهم اکفاء بعض» همان.
67. «… والطیبت للطیبین و الطیبون للطیبت…» نور، 26.
68. طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 15، ص 115.
69. حق دوست، علی اکبر و دیگران، «بررسی دیدگاه دانشجویان…»، اندیشه و رفتار، سال دوم، ش 3.