حضرت باقر (علیه السلام) فرمود عثمان دویست دینار به وسیله دو غلام خود برای اباذر فرستاد. گفت بگوئید عثمان تو را سلام رسانده می گوید این دویست دینار را صرف در احتیاجات خود کن. وقتی آن دو غلام به عرض اباذر رسانیدند. پرسید آیا به هر یک از مسلمین همین مقدار داده. جواب دادند نه. گفت من هم یکی از آنهایم. آنچه به ایشان برسد به من نیز می رسد. گفتند عثمان می گوید این پول از مال شخصی خود من است. قسم به پروردگاری که جز او خدائی نیست هرگز آمیخته با حرام نشده و پاک و حلال است.
گفت من احتیاج به چنین مالی ندارم. اکنون بی نیازترین مردمم. گفتند در خانه تو چیزی نمی بینیم که باعث بی نیازیت شده باشد. پاسخ داد چرا در زیر این روکش پارچه ای، دو گرده نان جوین است که چند روز مانده در چنین صورتی به احتیاج به درهم و دینار دارم. به خدا سوگند نمی پذیرم مگر زمانی که بر این دو گرده نان هم قادر نباشم و خداوند مشاهده کند که بیش یا کمتر از این در اختیار من نیست. اینک مرا ولایت علی و اولادش و ارادت به خاندان طاهرین آنها از هر چیز بی نیاز کرده از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین شنیدم و برای مثل من مردی پیر زشت است دروغ گوئی. این پول را برگردانید که مرا نیازی به این و آنچه در دست عثمان است نمی باشد، تا در پیشگاه پروردگار او را به دادخواهی بگیرم.(15)
آنکه روی دنیا با چشم عقل دیدند – چون صید تیر خورده از دام وی رمیدند
مرغان باغ جنت در کشتزار دنیا – دیدند دام پنهان از دانه دل بریدند
مردان حق ز دنیا بستند دیده دل – از نیک و بد گذشتند جز حق کسی ندیدند
از جور اهل دنیا در سجن غم غنودند – جام بلا پیاپی از دشمنان چشیدند
از جاهلان غافل صد تیر طعنه خوردند – وز طالبان دنیا دشنامها شنیدند
آن طائران لاهوت ناسوتشان مکان شد – آخر قفس شکستند سوی وطن پریدند
شما ای دوستان از این داستان پند بگیرید. هیچگاه شرافت و حیثیت خود را به پشیز بی ارزش دنیا نفروشید. پیوسته از زمانهای قبل و هم اکنون تمام حق کشیها و همه جنایان دینی به کمک سیم و زر شده و می شود. کیسه های دینار معاویه و پستی مردم حریص به حکومت عادلانه ظاهری علی (علیه السلام) پایان داد. آری مردان آزمند و حریص از قبیل عمروعاصها و عبدالرحمن ها و، و، و برای نیل به بهره های مادی گرد اشخاصی بدتر از خود را گرفته چند صباحی پرده بر روی حق کشیدند گرچه جلوه حقیقت برای آیندگان بیشتر شد و آنها نیز به منتهی آرزوی خود نرسیده و سیر نشدند چون من قنع شبع و من لم یقنع لم یشبع هر که قناعت ورزد سیر می شود، آنکس که حرص و آز دارد هرگز سیر نخواهد شد.
ولی آنچه مسلم است هستی خود را فدای ثروت دنیا کرده عده ای را هم به کثافات درونی خویش برای همیشه آلوده نمودند.
در این زمان که زندگی تمام پیرانه و آرایش خود را جلوه گر ساخته، برای یک ساعت بسر بردن و یا شبی را به صبح رسانیدن که مردان خدا با گلیمی سیاه و کلبه ای محقر همان ساعت و شب را با بهترین وجه از آسودگی خاطر بسر می بردند. امروز آنقدر جهات مادر و ظواهر فریبنده وسائل و لوازم زندگی رو به افزایش گذاشته که اگر بخواهد زندگی خود را با وضع روز مطابق کند هیچ شک نیست که باید آلودگی دینی پیدا نماید تا این پارکهای آسمان خراش و ماشین های آخرین سیستم و رادیو و تلویزیون ها و بالاخره این لباسهای رنگارنگ و زر و زیورهای قشنگ که هر صبح و شام به طور پایان پذیری برای من و شما رژه رفته و سان می دهند تهیه نماید به خود آئید بزرق و برق دنیا دل نبندید. شرافت شما که پیرو مکتب علی (علیه السلام) هستید بیش از آن است که به اندک سرمایه فانی شدنی این جهان از دست بدهید عزت نفس، بلندی همت، عظمت روح را از برادران گذشته خود بیاموزید و حیات جاوید را با پیروی از دستورات دینی بدست آورید. چاره ای نیست برای رسیدن به آرزو و آمال زندگی امروز باید چنگ به دروغ و تزویر، حیله و نیرنگ، عوام فریبی و ظاهرسازی، بی شرمی و بی باکی، بی غیرتی و شهوت پرستی بزنید.
اما حیات جاوید زندگانی حقیقت یک دنیا صفا و صمیمیت، راستی و درستی، حق و حقیقت از خود گذشتگی و نوع پروری عفت و پاکدامنی غیرت و جوانمردی لازم دارد (گر تو دیدی سلام ما برسان.) ولی باز نباید به این نحو گفتار خود را از قید مسئولیت برهانید زیرا حساب هر کسی در نامه مخصوص اوست و برای خودش ثبت می شود. کیفر و پاداش آن به دیگری مربوط نیست. از اینرو بر هر فرد فرد ما واجب است اصلاح شخصی نموده تا جامعه ای خداپسند از همان افراد وارسته تشکیل دهیم.
15) سفینه البحار در ذیل لفظ قنع.