ارزش شادمان کردن مومن

ارزش شادمان کردن مومن

ارزش شادمان کردن مومن

در کافی است که حضرت باقر (علیه السلام) فرمود از جمله سخنانی که خداوند در مناجاتهای موسی (علیه السلام) به او گفت این بود که بر بعضی از بندگان خود بهشت را روا کردم و بدون حساب آنها را داخل بهشت می نمایم. در آنجا به ایشان حکومت می دهم. موسی (علیه السلام) عرض کرد پروردگارا آنها چگونه مردمی هستند. ندا رسید کسانی که باعث شادمانی مومنی گردند. پس از آن فرمود مرد مومنی از ظلم و ستم پادشاه شهر خود هراسان شد و فرار کرد. پناه به کافری برد. کافر او را پناه داد و به میهمانی پذیرفت. هنگام مرگش که رسید به او خطاب شد به عزت و جلالم اگر در بهشت جائی برای مثل تو بود تو را داخل بهشت می کردم ولکن آنجا حرام است بر کسی که با کفر از دنیا رود اکنون ای آتش او را بترسان ولی نیازار. فرمود خوراکش را در شبانه روز می آورند.
راوی پرسید آیا از بهشت آورده می شود. فرمود از جائی که خدا می خواهد.(10)

چگونه از آزار همسایه راحت شد

حضرت باقر (علیه السلام) فرمود مردی خدمت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و از آزار همسایه خویش شکایت کرد. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) او را امر به شکیبائی کردند. پس از چندی برای مرتبه دوم شرفیاب شد و جریان گذشته را تکرار کرد. باز هم او را امر به صبر کردند.
در مرتبه سوم که اظهار دلتنگی از آزار همسایه خویش نمود، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود صبحگاه جمعه که مردم برای گذراندن نماز جمعه می روند تو اسباب و لوازم زندگی را از خانه خارج کن، در میان راه و کوچه بگذار تا هر کس برای نماز از آنجا می گذرد ببیند. اگر کسی از تو پرسید برای چه اینطور کرده ای. بگو از آزار فلانی.
به دستور آنجناب عمل کرد لوازم زندگی را در میان کوچه گذاشت. هنوز چیزی نگذشته بود که همسایه اش پیش او آمد، التماس کرد که اسباب و اثاث خود را به خانه برگرداند. گفت من با خدا پیمان می بندم که دیگر تو را نیازارم.(8)


8) سفینه البحار، ج 1، ص 66.

10) 16 بحار، ص 81 و انوار نعمانیه.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید