حق‌مداری و مسئولیت‌پذیری در فرهنگ رضوی (ع)

حق‌مداری و مسئولیت‌پذیری در فرهنگ رضوی (ع)

نویسنده: محمدتقی فعالی

یک) رفتار متعهّدانه
در فرهنگ اسلامی، مؤمنان در قبال یکدیگر رفتاری متعهّدانه دارند. نظام اجتماعی اسلامی بر پایه‌ی حقّ و عدالت بنا شده است. هر فردی، حقّی بر دیگری دارد چنان که مسئولیتی در قبال وی نیز برعهده‌ی اوست. میان حق و مسئولیت، لازمه‌ای ناگسستنی است. هر حقّی به دنبال خود مسئولیتی می‌آورد و هر مسئولیتی، حقّی در پی دارد.
هیچ کس نمی‌تواند در مناسبات اجتماعی حقّی را ضایع سازد. همچنین نمی‌تواند مسئولیتی که بر دوش اوست نادیده انگارد. روابط اجتماعی در سنت اسلامی براساس مصالح شکل می‌گیرد. مصلحت نظام اجتماعی اقتضا می‌کند که در آن، حقوق متقابل رعایت و مسئولیت آنگونه که باید، محقّق شود. در ادبیات اسلامی، مراعات حقّ‌النّاس، حافظ منافع همگان است. هیچ حقّی بر حقّ دیگر ترجیح ندارد و کنش‌های اجتماعی بر پایه‌ی مسئولیت‌های متقابل شکل می‌گیرند.
امام هشتم شیعیان (علیه‌السلام) با تأکید بر مراعات حقوق متقابل میان مسلمانان، با نگاهی حقّ‌مدارانه به صورت گسترده، مصادیق آن را بیان فرمودند:
از حقوق واجب مسلمانان، زکات در مال، نرم‌خویی با دوستان، صله‌ی رحم و گشاده‌دستی بر اهل خانه است. هرگاه نعمتی از کسی به من برسد، حتماً مسئولیتم را در قبال او انجام خواهم داد (1).
امام رضا (علیه‌السلام) در حدیثی دیگر با هشدار به شیعیان، آنان را به رعایت حقوق یکدیگر فراخواندند و فرمودند: «کسی که در رعایت حقوق برادران دینی کوتاهی کند شیعه‌ی ما نیست» (2).
دو) مسئولیت‌پذیری
هر حقی برای طرف مقابل مسئولیتی می‌آورد. اگر فرزند بر والدین حقّی دارد، والدین برای تحقّق این حق، مسئولیتی به دوش خواهند داشت، چنان که عکس آن نیز صادق است. مسئولیت‌پذیری در موارد مختلف، ملاکی برای بازشناسی و تشخیص میزان رشد فرد به حساب می‌آید. فردی که احساس مسئولیت می‌کند، امور زندگی خود را برعهده می‌گیرد، در برابر مسائل گوناگون فردی و اجتماعی، احساس مسئولیت می‌کند، اقدام مؤثر و سازنده در قبال آنها انجام و وضع موجود را به پیشرفت و توسعه سوق داده و از خود سلامت رفتاری نشان می‌دهد.
ماهیت احساس مسئولیت، همراه تلاش و حرکت است. همین کوشش و پویایی می‌تواند شرایط زندگی انسان را به گونه‌ای رقم زند که زندگی و بودن در این جهان را برای او راحت و هموار کند. بی‌شک فرد برخوردار از احساس مسئولیت بالا، نسبت به کسی که در قبال امور زندگی خویش مسئولیتی به عهده نمی‌گیرد، از رشد بیشتری بهره‌مند است. فردی که در برابر خانواده احساس مسئولیت دارد، به مراتب بالغ‌تر و پیشرفته‌تر از کسی است که تنها در برابر امور خودش احساس مسئولیت می‌کند. اگر فرد در قبال مسائل جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند و بدان تعلّق دارد، مسئولیت احساس کند، از دیگران کامل‌تر و رشدیافته‌تر است.
الف) ویژگی‌ها
فردی که دارای حسّ مسئولیت است، خصایصی دارد و با علائمی می‌توان او را شناخت:
* فرد مسئولیت‌پذیر، به دنبال یافتن مقصّر در جای دیگر نیست. یکی از واکنش‌های رفتاری که افراد هنگام شکست از خود بروز می‌دهند این است که از پذیرش مسئولیت شانه خالی کرده و بروز مشکلات را برعهده‌ی دیگران می‌اندازند. آنها نابسامانی‌های موجود را نمی‌پذیرند و همیشه سرانگشت تقصیر را به سمت دیگران دراز می‌کنند. آنها با این بازخورد خود را تبرئه می‌کنند، سایرین را مقصّر وضعیت موجود به حساب آورده و معرفی می‌کنند.
تجربه نشان داده است که افراد بی‌مسئولیت، به جای تفکّر در باب خطاهای خویش و پذیرش آنها، دست به توجیه می‌زنند و سایری را مقصّر جلوه می‌دهند. عامل اصلی در بروز مشکلات، خودِ‌ انسان‌ها هستند. کسانی که از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند، به صحنه نمی‌آیند و با فرافکنی، دیگری را ایجاد کننده‌ی مشکل نشان می‌دهند.
فردی که فرافکنی می‌کند خود را پشت دیگران پنهان می‌سازد، وی جرأت نشان دادن خویش را ندارد و گمان او بر این است که اگر خطایی را بپذیرد، سرزنش و از سوی دیگران تحقیر می‌شود، غافل از اینکه پذیرش خطا نه تنها موجب کوچک و خوارشدن نمی‌شود، بلکه انسان را سربلند و با عزت می‌کند. از دام‌های شیطان یکی این است که آدمی بپندارد اگر خطای خود را بپذیرد، کوچک می‌شود. از الطاف خدا هم این است که اگر آدمی لغزش‌های خود را پذیرا باشد، مشمول اسم «عزیز» و با منزلت و شرافت می‌شود:
مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً؛ هر کس سربلندی می‌خواهد سربلندی، یکسره از آن خداست (3).
گذشته از اینکه دنبال مقصّر گشتن، آدمی را از تحرّک و پویایی بازمی‌دارد، اگر انسان 100 سال هم بنشیند و دائم دنبال مقصر بگردد، هرگز گام از گام برنخواهد داشت.
البته احساس مسئولیت و پذیرش خطا، به معنای «اعتراف» به خطا نزد دیگران نیست؛ بلکه «احساس مسئولیت» در قبال لغزش‌ها کافی است. اعتراف به خطا نزد دیگران، امر پسندیده‌ای نیست، زیرا اعتراف به گناه، موجب خوارکردن خویش می‌شود و پست و زبون کردن خود نزد دیگران روا نیست و گناهی بزرگ محسوب می‌شود. مهم این است که انسان‌ها به لحاظ درونی، خطای خویش را بپذیرند و خودشان را مسئول نابسامانی‌های موجود بدانند. و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
مَنْ أَقَرَّ بِالذُّلِ طَائِعاً فَلَیْسَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْت؛ هرکه آزادانه، خواری و زبونی را بپذیرد از ما خاندان نیست (4).
ناگفته پیداست که پذیرش خطا و اشتباه به معنای ماندن در خطا و سیر کردن در گذشته نیست که این نیز نارواست. به تعبیر کلی‌تر، انسان‌ها نسبت به گذشته‌ی پرخطای خویش سه دسته‌اند:
* برخی به هیچ‌وجه زیر بار مسئولیت نرفته و هرگز اشتباه‌های خود را نمی‌پذیرند. نتیجه آنکه هرگز بهره‌ای از رشد نخواهد داشت و دائم در حالت چالش با خود و پرخاشگری با دیگران به سر می‌برند.
* بعضی دیگر به صورت افراطی با گذشته‌ی خود مواجه می‌شوند. آنها نه تنها پذیرای خطای خویش می‌شوند بلکه دائم به آنها خیره شده و گذشته‌ی پراشتباهشان را اقامتگاه خود قرار می‌دهند و گاه نزد دیگران عقده‌ی دل می‌گشایند و دست به خودافشایی می‌زنند، آن‌گونه که در فرهنگ مسیحیت رواج دارد.
* راه درست، روش میانه و اعتدال است. دو شیوه‌ی پیش‌گفته نامطلوب می‌نماید. راه صواب و صحیح این است که 1. فرد در باب خطاها و شکست‌های خود با دقت فکر نموده و برای این عمل زمان مصرف کند؛ 2. با شهامت، مسئولیت تمامی آنها را به دوش گیرد؛ 3. بداند که کار به همین جا ختم نمی‌شود بلکه دو امر پیش گفته مقدمه است، باید تمام سعی خویش را به صحنه آورد تا اشتباه‌ها و بی‌توفیقی‌های خود را جبران کند. تنها در این صورت است که راه رشد پیموده و هر روز از روز پیش بهتر خواهد شد:
مَنِ اسْتَوَی یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُون؛ زیانکار است کسی که دو روزش یکسان باشد (5).
آنچه از متون دینی به دست می‌آید این است که انسان «حرف دل» با خدا زند یا «درد دل» با خدا کند. در داستان شیرین یعقوب (علیه‌السلام) و فرزندانش با این پدیده مواجه می‌شویم که هرگاه شرایط بر پدر سخت شد، لب به شکوه باز کرد، اندوه و گرفتاری خود را با خدا در میان گذاشت و از او درخواست درمان کرد:
إِنَّمَا أَشْکُوا بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ؛ من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا می‌برم (6).
* انسان مسئولیت‌پذیر، سعی دارد اعمال و عملکردهای خود را درونی کند. از جمله عواملی که باعث می‌شود فرد از مسیر رفتار سالم و سازنده خارج شود و به سوی اقدام‌های مشکل‌آفرین رود، تغییر محوریت از عوامل درونی به عوامل بیرونی است. برخی انسان‌ها زندگی خود را این‌گونه تنظیم می‌کنند که شکست‌ها را ناشی از عوامل بیرونی می‌دانند، اما موفقیت‌ها و پیروزی‌ها را منسوب به خود می‌کنند. مثلاً دانش آموزی که نمره‌ی بد گرفته است می‌گوید: معلم نمره‌ی مرا خراب کرد؛ اما زمانی که 20 گرفت می‌گوید: نتیجه‌ی زحمت‌های خودم بود.
بیایید فرض کنیم هر شخصی که به ناهنجاری یا شکستی مبتلا شد، دیگری را مقصّر بداند و هیچ‌کس مسئولیت اشتباه‌هایش را نپذیرد، در این صورت همه تبرئه شده‌اند؛ در حالی که واقعیت این است که همه مقصر اعلام شده‌اند. بیاییم به جای اینکه من مقصر اشتباه شما باشم و شما مقصر خطای من، هر کسی مسئول رفتار خودش باشد. آیا این روش بهتر نیست؟ در این صورت آیا عداوت و خشونت کم نمی‌شود؟ آیا تلاش و کوشش افزایش نمی‌یابد؟ و آیا جامعه به سمت صلح و آرامش پیش نمی‌رود؟
نگرش درست این است که شخص در قبال شکست‌ها و نیز موفقیت‌ها، مسئولیت‌پذیر باشد و عامل بیرونی را لحاظ نکرده و خودش را تأثیرگذار بداند. در واقع، وی مسئولیت رفتارش را به عهده گیرد و خود برای جبران آن قیام کند. انسان بداند که با تغییر نگرش می‌تواند بر روند امور زندگی خود و دیگران تأثیر گذارد، سرنوشت‌ها را تغییر دهد، خوب‌ها را بسازد و از بدی‌ها بکاهد، تنها با این شرط که عوامل بیرونی را مداخله ندهد، خود را «مؤثّر» و نه «مقصّر» بداند تا از این راه کنترل زندگیش را از دست دیگران خارج کند و خود، سرنوشتش را بسازد.
قرآن کریم فرمود:
وَلاَ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى‌؛ و هیچ باربر دارنده‌ای بار [گناه] دیگری را برنمی‌دارد (7).
و نیز فرمود:
وَأَن لَّیْسَ للِانسَانِ إِلَّا مَا سَعَى‌ * وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى‌؛ و اینکه برای انسان جز حاصل تلاش او نیست و [نتیجه‌ی] کوشش او به زودی دیده خواهد شد (8).
اگر با افراد معتاد ارتباط داشته باشید، آنها معمولاً علت ابتلا به اعتیاد را به دیگران نسبت می‌دهند. آنها خانواده، دوستان ناباب و مشکلات اجتماعی را پیش می‌کشند و شکست خود را توجیه می‌کنند. البته تعداد اندکی از معتادان که انصاف دارند، گاهی به اشتباه‌ها و عملکردهای نادرست خود هم اشاره می‌کنند. اما شروع ترک اعتیاد، تنها از زمانی آغاز می‌شود که فرد معتاد بپذیرد خطا کرده است.
به طور معمول با فرزندان و کودکانی مواجه هستیم که هنگام دریافت نمره‌ی پائین، معلم، مدیر، دوستان و اولیای خود را مقصّر می‌دانند. چنین روشی هرگز به پیشرفت کودکان منجر نمی‌شود. آنها باید بپذیرند که کوتاهی کرده و در انجام تکالیف و وظایف خویش قصور ورزیده‌اند.
دو نمونه‌ی مزبور، نشان از وضعیت معمول و جاری انسان‌ها در زندگی دارد. اما واقعیت چیز دیگری است. حقیقت آن است که شخص معتاد علی‌رغم تمامی شرایط نابهنجار، باید بداند این خودش بود که لب به سیگار زد، این خودش بود که در فلان محفل شرکت کرد، این خودش بود که پای مَنقل نشست و این خود او بود که فلان ماده‌ی مخدر را مصرف کرد. عمل از هر کس که صادر شود، مسئولیتش به دوش اوست و شخص به میزانی که در نابهنجاری دخالت دارد باید آن را بپذیرد.
شخص مسئولیت‌پذیر، نقش خود را پررنگ می‌کند. او در قبال امور مختلف زندگی با نقش فعّال‌تری ظاهر می‌شود. این امر در باب افراد مبتلا به اختلال اعتماد به نفس از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا آنها معمولاً به شیوه‌ای انفعالی در برابر امور زندگی واکنش نشان می‌دهند و با دریافت‌های کمتری که از درون خویش دارند سعی در پنهان‌سازی خود می‌کنند.
زندگی، فراز و نشیب‌های فراوانی دارد. کسی که در شرایط مختلف، احساس مسئولیت بیشتری از خود نشان می‌دهد، حالت فعّال‌تری دارد، پررنگ‌تر نقش‌آفرینی می‌کند و همین امر موجب رفع کمبود اعتماد به نفس می‌شود.
ب) محورها
احساس مسئولیت، گوناگون بوده و دارای محورهای مختلفی است:
محور اول: نسبت به خود
فرد مسئولیت‌پذیر، نسبت به خود احساس مسئولیت می‌کند. هر انسانی در گذشته‌ی خویش اشتباه‌هایی داشته، مبتلا به شکست‌هایی شده و نیز موفقیت‌هایی را کسب کرده است. فرد مسئولیت‌پذیر، خودش را عامل تمامی امور مزبور می‌داند.
نکته‌ی جالب این است که واژه‌ی «مسئولیت» از ریشه‌ی «سؤال» می‌آید و معنای آن این است که اگر مثلاً سؤال شد که چه کسی عامل فلان خطا است، در پاسخ باید گفت: من. روحِ مسئولیت‌پذیری، نگرش و احساس درونی است، اگر نگاه و احساس من این باشد که عامل تمامی شکست‌ها و پیروزی‌های گذشته‌ام، خودم هستم، در این صورت من، فرد مسئولیت‌پذیری هستم.
لذا قبول مسئولیت نسبت به خود بدین معناست که خود را در تمامی خطاها، اشتباه‌ها، نابسامانی‌ها و نیز موفقیت‌ها، پیروزی‌ها و رفتارهای خوب، مؤثّر بدانیم و از این طریق سعی کنیم از کژی‌های خود بکاهیم و بر خوبی‌های خویش بیفزاییم.
محور دوم: نسبت به خانواده
فرد با مسئولیت، خود را در قبال امور زندگی، همسر و فرزندان خویش مسئول می‌داند. اگر نقص یا کاستی در خانه پیدا شد، عامل را در خود جستجو می‌کند و هرگز سرانگشت تقسیر به سوی دیگری دراز نمی‌کند. وی همچنین در قبال رشد و پیشرفت دیگر اعضای خانواده، خود را مسئول دانسته و تلاش می‌کند تا زندگی توسعه یابد.
محور سوم: نسبت به جامعه
انسانی که دارای احساس مسئولیت است، در روابط اجتماعی فعّال ظاهر می‌شود. اگر تنش میان‌فردی یا میان اجتماعی پیش آمد، به دنبال یافتن نقش خود است. او همچنین خود را در قبال بهینه‌سازی روابط اجتماعی و پیشرفت دیگران مسئول می‌داند.
محور چهارم: در قبال خدا و اولیای او
خداوند هرگز خطا نمی‌کند، لذا هرگز مورد سؤال واقع نمی‌شود؛ اما از دیگران به دلیل خطای فراوان سؤال می‌شود و باید مسئولیت‌پذیر باشند:
لاَ یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُونَ؛ در آنچه [خدا] انجام می‌دهد چون و چرا راه ندارد و[لی] آنان [= انسان‌ها] سؤال خواهند شد (9).
انسان، هر خطا و اشتباهی که انجام دهد، در واقع گناه خدا را مرتکب شده و معصیت او را به گردن آویخته است. لذا باید نسبت به حدود و حقوق الهی و آسمانی مسئولیت‌پذیر بود و آن را جبران کرد.
ج) مسئولیت‌پذیری و بهداشت روانی
مسئولیت‌پذیری، امری است که در تمام زمینه‌های زندگی جاری است و نقش مهم و تعیین کننده‌ای دارد. به هر میزان که فرد مسئولیت‌پذیر باشد، به سلامت رفتار و بهداشت روان نزدیک شده است. با تقویت احساس مسئولیت می‌توان به نحو شایسته‌ای کمبود اعتماد به نفس را درمان کرد.
تا زمانی که شخص، مسئولیت کارها را به عهده نگیرد، تغییر و تحوّل امکان‌پذیر نیست و از سوی دیگر می‌دانیم که جبران کمبود اعتماد به نفس، تنها با ایجاد تغییر در نگرش و ابعاد وجودی خویش ممکن می‌شود. لذا تقویت حسّ مسئولیت‌پذیری، راهی برای بهینه‌سازی اتکا به خود است.
به نکته‌ای زیبا از قرآن دل سپاریم. ممکن است این پرسش در ذهن رخ نماید: علی‌رغم تمامی مطالب پیش‌گفته، دیگران هم در قبال من خطاهایی مرتکب شده‌اند، مثلاً معتاد بگوید: فلان دوست مرا با اصرار دعوت کرد و یا کودکی بگوید: در محیط خانه‌ای که همیشه پرخاشگری بوده است من چگونه می‌توانستم درس بخوانم؟ توجّه به چند نکته برای یافتن پاسخ، مفید است:
1. قانون کلی این است: هر کس خطا کند باید بار آن را به دوش کشد. این قانون همه جا صادق است. این قاعده‌ی کلی به ما می‌گوید: اگر با اصرار فراوان به دعوت ناروایی پاسخ مثبت دادید مسئولیت با خودتان است، زیرا تو پاسخ مثبت داده‌ای. این قاعده همچنین می‌گوید: اگر شخصی با اصرار به کار نادرستی دعوت کرد، او هم باید مسئولیت‌پذیر باشد و با پذیرش خطای خود آماده‌ی تحمّل کیفر آن دعوت ناروا باشد.
2. اساساً «تقصیر»یابی، غلط است. هرگاه اشتباه یا شکستی رخ داد باید دنبال «مؤثّر» گشت نه «مقصّر». قانون مسئولیت‌پذیری به ما می‌گوید: هرکس اشتباهی کرد یا از ناکامی رنج برد، خودش را مؤثّر و دخیل بداند و از تمامی سعی و تلاش خویش برای جبران آن استفاده کند. فکر تقصیریابی را برای همیشه از ذهن خارج کنیم.
حتی اگر دیگری برای شما نقشه کشید، در اینجا دو امر را باید از یکدیگر تفکیک کرد: نیرنگ کردن و صدمه زدن. ممکن است شخصی برای شما نقشه بکشد، اما نقشه‌ی او می‌تواند علیه شما مؤثر باشد یا نباشد. این خودِ شما هستید که تعیین می‌کنید آن نقشه‌ها و خدعه‌ها به شما صدمه برساند یا نه.
قرآن کریم داستان نقاب‌دارانی را مطرح می‌کند که از ویژگی‌هایشان، خدعه و نیرنگ درباره‌ی دیگران است. آنها کارشان نقشه‌کشی است، اما تأثیرگذاری نقشه‌های شوم‌شان، به رفتار فرد بستگی دارد. اگر فرد با رفتار نادرست، آن صدمه‌ها را به سمت خود بخواند، وی صدمه‌پذیر خواهد شد وگرنه خیر. اما شکی در این نیست که آن خدعه‌ها و حیله‌های قطعاً به خدعه‌گر باز می‌گردد و او را مصدوم می‌کند.
یُخادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ؛ با خدا و مؤمنان نیرنگ می‌بازند ولی جز بر خویشتن نیرنگ نمی‌زنند و نمی‌فهمند (10).
از این آیه‌ی شریفه دو قانون کلی به دست می‌آید:
قانون 1. هر کس نسبت به کسی خدعه کند، خدعه به خود کرده است.
قانون 2. تأثیرگذاری خدعه‌ی دیگران نسبت به هر کس، بسته به طلب اوست. تا طالب خدعه‌ی دیگران نباشیم، دیگران نمی‌توانند برای ما نقشه‌ی شوم بکشند و اگر بکشند علیه ما مؤثّر نخواهد بود، اگر خوب باشیم.
حاصل آن هر کس در حدّ توان باشد مسئولیت‌پذیر باشد و اگر کاری به او سپرده شد آن را به نحو شایسته انجام دهد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تمامی انسان‌ها را مسئول دانست (11). انسان نباید دیگران را سرزنش و مؤاخذه نماید. کسی که از احساس مسئولیت بالا و اعتماد به نفس قوی برخوردار است، همواره به نتیجه‌ی مطلوب توجه دارد و بعد از آشنایی با جوانب کار، از تمام توش و توان خویش بهره می‌گیرد و دیگران را در برابر شکست‌ها و ناکامی‌ها سرزنش نمی‌کند. امام رضا (علیه‌السلام) فرمود:
احْمِلْ نَفْسَکَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ یَحْمِلْکَ غَیْرُکَ؛ بار مسئولیت خویشتن را خودت باید بر دوش بگیری. اگر از انجام وظیفه شانه خالی کنی، دیگری بار مسئولیت تو را حمل نخواهد کرد (12).
علی (علیه‌السلام) فرمودند:
لَا تَتْرُکِ الاِجْتِهَادَ فِی إصْلَاحِ نَفْسِکَ فَإِنَّهُ لَا یُعِینُکَ عَلَیْهَا إِلَّا الْجِدُّ؛ هرگز از مجاهده و کوشش در اصلاح نفس خویش باز نایست، زیرا چیزی جز سعی و کوشش تو را در این کار یاری نخواهد کرد (13).

پی‌نوشت‌ها:

1. طبرسی، مشکاه الانوار، ص 273.
2. کلینی، الکافی، ج 6، ص 345.
3. فاطر / 10.
4. حرّانی، تحف العقول، ص 58.
5. صدوق، الامالی، ص 668.
6. یوسف / 86.
7. فاطر / 18.
8. نجم / 40-39.
9. انبیاء / 23.
10. بقره / 9.
11. مجلسی، بحارالانوار، ج 72، ص 38. (کُلُّکُم راع و کُلَّکُم مَسئولٌ عَن رَعیَتّه؛ همه شماها شبانید و همه شما در پرورش گوسفندان خود مسئولیت دارید).
12. کلینی، الکافی، ج 2، ص 454.
13. آمدی، غررالحکم، ص 758.
منبع مقاله :
فعّالی، محمدتقی؛ (تابستان 1394)، سبک زندگی رضوی (2) – مناسبات اجتماعی، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید