رجعت

رجعت

در آغاز لازم است تعریفی روشن از (رجعت) آورده، بعد جایگاه اعتقادی آن را از منظر عقل تحلیل و در پایان، فلسفه و حکمت رجعت بیان خواهد شد.
رجعت در لغت به معنای یک بار بازگشتن است[1] و در اصطلاح علم کلام در عقیده شیعیان عبارت است از اینکه: خداوند گروهی از اموات را در هنگام ظهور حضرت مهدی آل محمد (عج) به همان صورتی که در عالم ماده داشتند به دنیا بر می‌گرداند، گروهی را عزیز و گروهی را ذلیل می‌کند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه داده، داد مظلومان را از ستمگران می‌گیرد.[2] رجعت با اندک فاصله بعد از ظهور ولی عصر(عج) و پیش از شهادت آن حضرت و برپاشدن قیامت واقع خواهد شد. و بازگشت به دنیا طبق روایات اختصاص به مؤمن خالص و کافر خالص دارد. کما اینکه امام صادق _ علیه السلام _ در این باره فرموده: «بازگشت به دنیا عمومی نیست بلکه اختصاص دارد به کسانی که به مرتبه ایمان کامل و یا شرک محض رسیدند.»[3] ولی بازگشت گروه مؤمنان اختیاری است چنانچه امام صادق _ علیه السلام _ می‌فرماید: «هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) (فرشتگان الهی) بر قبر اهل ایمان وارد می‌شوند و به او می‌گویند: ای اهل ایمان همانا صاحب و مولایت ظهور کرده است، اگر خواستی با اختیار و اراده خود به او می‌پیوندی و یا در جوار کرامت و رحمت پروردگارت باقی بمانی.»[4] رجعت از دیدگاه عقل نیز ممکن است، زیرا قدرت بی نهایت خداوند ایجاب می‌کند که همانگونه که توانسته است انسان را از نطفه به وجود آورده، پس از مردن نیز میتواند او را دوباره به دنیا بازگرداند. زیرا قدرت خدای متعال بر همه ممکنات احاطه دارد و احدی از پیروان ادیان آسمانی در این امر تردید نداشته است.
بنابراین اگر کسی بخواهد امکان رجعت را انکار کند، باید به یکی از دو امر گردن نهد: یا قبول کند که زنده شدن مردگان حتی در روز رستاخیز به طور کلی محال است که التزام به این امر مخالف اصل پذیرفته شده عقلی و دینی _ معاد _ است. یا اینکه قدرت خداوند را نسبت به زنده کردن مردگان نفی کند در حالی که هیچ شکی در قدرت خداوند هم وجود ندارد. بلکه این مطلب نسبت به امتهای گذشته بارها تحقق یافته است، و با توجه به این که دو فرض فوق، هر دو باطل هستند می‌توان گفت هم قابلیت قابل یعنی زنده شدن و بازگشت به دنیا و هم فاعلیت فاعل، یعنی قدرت خداوند محرز و غیرقابل انکار است.
با توجه به اینکه هیچ دلیل متقنی بر غیرممکن بودن رجعت وجود ندارد انکار آن بدون دلیل سفسطه برخلاف اصول مسلم فلسفه است. شیخ الرئیس ابوعلی سینا کلام معروفی دارد، می‌فرماید: هر مطلبی که به گوش شما می‌رسد مادامی که برهان قطعی بر بطلان آن اقامه نشده است آن را در ظرف امکان قرار بدهید.
در حقیقت بحث از نوع بحث قیامت است و به همان دلائلی که روز رستاخیز ثابت می‌شود امکان رجعت نیز قابل اثبات است و علاوه بر آن ادله جداگانه‌ای هم دارد، بنابراین هر گونه تردید در مورد امکان رجعت منجر به تردید نسبت به قیامت می‌شود.
گذشته از اینها بهترین دلیل بر امکان یک چیز وقوع آن چیز است. هم چنانکه قرآن کریم بازگشت گروهی از مردگان امتهای گذشته را با صراحت بیان فرموده است و تمامی مفسرین شیعه و سنی در کتابهای تفسیریشان ذکر کرده‌اند. با وجود این حقیقت مسلم دیگر جای تردیدی نسبت به رجعت باقی نمی ماند.
اثبات رجعت در آیات و روایات
الف) آیات:
1ـ قرآن می فرماید: « الم تر الی الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت، فقال لهم الله موتوا، ثم احیاهم ان الله لذو فضل علی الناس و لکن اکثر الناس لایشکرون[5] آیا ندیدی آنان را که از بیم مرگ از خانه های خود بیرون رفتند و آنها هزاران تن بودند، پس خداوند به آنها گفت: بمیرید. سپس آنان را زنده کرد، بی‎گمان خدا بر مردم صاحب فضل است. و لکن بسیاری از مردم سپاسگزاری نمی‎ کنند.»
و طبق قاعده معروف: حکم الامثال فیما یجوز و مالا یجوز واحد احتمال امتناع آن از بین می رود و ثابت می شود که رجعت یک کار ممکنی است و نمی تواند در این امت (پیامبر اسلام) ممکن نباشد، و روایات ما آن را اثبات کرده اند و پیامبر_ صلی الله علیه و آله _ در این مورد می فرماید: «یکون فی هذه الامه کل ما کان فی بنی اسرائیل حذو النعقل بالنعل و القزه بالقزه هر اتفاقی که در بنی اسرائیل رخ داده بدون ذره ای کم و زیاد در این امت هم رخ می دهد»[6].
2ـ آیه ی دیگری که بر رجعت دلالت دارد این است که خداوند می فرماید: «و یوم نحشر من کل امه فوجا»[7] (به خاطر آور) روزی را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند محشور می‎کنیم، و آنها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند»، این آیه مربوط به قیامت نمی تواند باشد چون در قیامت همه محشور می شوند نه از هر گروهی فوجی، لذا این آیه مربوط به رجعت می شود.
ب) روایات:
1ـ مأمون خدمت امام رضا_ علیه السلام _ عرض کرد یا ابا الحسن درباره رجعت چه می گویی؟ حضرت فرمود: «رجعت حق است در امت های پیشین بوده است و قرآن هم از آن سخن گفته است و پیامبر هم فرمود: پس می آید، برای این امت هرآنچه برای امت های گذشته پیش آمد، بدون کم و زیاد، و فرمود هنگامی که مهدی(عج) از فرزندان من ظهور نماید، عیسی از آسمان پایین آمده پشت سر آن حضرت نماز می گذارد… مأمون عرض کرد سرانجام چه می شود؟ فرمود: حق به اهل خودش بر می گردد.[8]» این روایت به خوبی دلالت بر وجود رجعت و صحت آن دارد که نیازی به توضیح نیست.
2ـ سلمان می گوید: پیامبر اسلام_ صلی الله علیه و آله_ دوازده امام بعد از خود را معرفی نمود، و اسامی هر یک را بیان نمود، من گریستم و عرض کردم آیا من آنها را درک می کنم؟ فرمود: «تو ای سلمان و امثال تو آنها را دوست می دارند و با معرفت آنها را درک می کنند»، سلمان گوید خدا را شکر کردم سپس عرض کردم یا رسول الله آیا من تا زمان آنها زنده خواهم بود؟ فرمود: ای سلمان این آیه را بخوان «هنگامی که نخستین وعده فرا رسد گروهی از بندگان پیکار جوی خود را بر ضد شما می انگیزم، خانه ها را جستجو کنند و این وعده ای است قطعی پس شما را بر آنها چیره می کنیم و شما را بوسیله داراییها و فرزندان کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر قرار می دهیم[9] سلمان می گوید من از روی شوق گریه نمودم و گفتم یا رسول الله این حادثه در زمان شما (با حضور شما) خواهد بود. فرمود آری و الله در آن زمان من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین(علیهم السلام) و هر کسی که در مسیر اهلبیت مظلوم واقع شده اند همه یکجا گردهم می آییم، آنگاه ابلیس و لشکریان او و مؤمنین واقعی و کافران حقیقی حاضر می شوند، و فرمود ماییم تأویل این آیه: «ما چنین اراده نموده ایم، که بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم». سلمان می گوید از نزد پیامبر_ صلی الله علیه و آله _ برخواستم از آن به بعد، هیچ باکی نداشتم که من مرگ را ملاقات کنم و یا او به سراغم آید[10].
فلسفه رجعت و بازگشت به دنیا
با استفاده از آیات و روایات که در باب رجعت وارد شده است، به چند حکمت اشاره می‌کنیم:
1. رسیدن به تکامل: عالم دنیا ظرف فعلیت یافتن قوه ها و تکامل استعدادها است و برای رسیدن به آخرت خلق شده است. تا موجودات ارزنده خویش را در دامن خود پرورش داده به تکامل مطلوب برساند، اما از آنجایی که عده ای از مؤمنان خالص به خاطر موانع و مرگهای غیرطبیعی از ادامه این مسیر معنوی باز مانده‌اند. حکمت خدای حکیم ایجاب می‌کند که آنان به دنیا برگردند و سفر تکاملی خود را به پایان برسانند. چنانچه امام صادق _ علیه السلام _ می‌فرماید: «هر مؤمنی که کشته شده باشد به دنیا بر می‌گردد تا _ بعد از زندگی مجدد _ به مرگ طبیعی بمیرد و هر مؤمنی که مرده باشد بدنیا بر میگردد تا کشته شود» (و به ثواب شهادت برسد).[11] 2. کیفر دنیوی: گروهی از منافقان و جباران سرسخت علاوه بر کیفر خاص خود در رستاخیز باید مجازاتهایی در این جهان، نظیر آنچه بعضی از اقوام سرکش دیدند، ببینند و… و ممکن است آیه شریفه: «و حرام علی قریه اهلکناها انهم لا یرجعون:[12] یعنی حرام است بر اهل شهرهای که بر اثر گناه نابودشان کردیم، که بازگردند، آنها هرگز باز نمیگردند.»
نیز اشاره به همین معنا باشد چرا که عدم بازگشت را در مورد کسانی می‌گوید که در این جهان به کیفر شدید خود رسیدند و از آن روشن می‌شود گروهی که چنین کیفرهایی را ندیدند باید بازگردند و مجازات شوند.[13] بنابراین هدف از بازگشت مجدد این دو گروه، تکمیل یک حلقه تکاملی برای دسته اول و تنزل به پستترین درجه ذلت برای دسته دوم است و با توجه به اینکه رجعت عمومی نیست و اختصاص به مؤمنان خالص و کافران محض دارد، چنانچه امام صادق _ علیه السلام _ فرمود: «رجعت جنبه عمومی ندارد، بلکه اختصاص دارد به کسانی که به ایمان کامل و شرک خالص رسیده باشند.»[14] معلوم می‌شود که این دو مورد از حکمتهای اساسی رجعت است.
3. یاری دین و شرکت در تشکیل حکومت عدل جهانی
از آیات و روایات متعدد استفاده می‌شود که دین اسلام بر همه ادیان و مکاتب موجود بشری غالب گردیده حکومت عدل الهی به دست توانمند و با کفایت قائم آل محمد _ صلی الله علیه و آله _ جهانگیر می‌شود، خداوند می‌فرماید: «همانا ما فرستادگان خویش و مؤمنان را در دنیا و روزی که شاهدان برخیزند، یاری خواهیم کرد.»[15][1] . ابن منظور، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، 1405 ق، ج 8، ص 114.
[2] . شیخ مفید، اوائل المقالات، مکتبه الداوری، ص 89.
[3] . بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، آفتاب، ج 2، ص 408.
[4] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج 53، ص 52.
[5] . بقره / 243.
[6] . شیخ حر عاملی (مترجم: سیدهاشم رسولی محلاتی)، الایقاظ من الهجعه. دارالکتب، قم ص 29.
[7] . نمل / 83.
[8] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، جلد 53، ص 143.
[9] . اسراء / 6 ـ 5.
[10] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، جلد 53، ص 143.
[11] . بحار، ج 53، ص 40.
[12] . انبیاء، 59.
[13] . تفسیر نمونه، ج 15، ص 560، تاریخ نشر، 1362.
[14] . محمدرضا ضمیری، رجعت، ص 55، نشر موعود، تهران، چ دوم، 1380 ش.
[15] . مؤمن، 51.
@#@
از ظاهر این آیه استفاده می‌شود که این نصرت دسته جمعی انجام می‌شود نه به صورت فردی اما از این که چنین نصرتی تا هنوز تحقق پیدا نکرده است، قطعاً در آینده محقق خواهد شد، زیرا وعده الهی تخلف ناپذیر است. لذا امام صادق _ علیه السلام _ در تفسیر همین آیه می‌فرماید: «به خدا سوگند این نصرت در رجعت است چرا که بسیاری از پیامبران و ائمه _ علیهم السلام _ در دنیا کشته شدند و کسی آنها را یاری نکرد؟ و این مطلب در رجعت تحقق خواهد یافت.»[1] و نیز امام باقر _ علیه السلام _ در تفسیر آیه مبارکه: «هو الذی ارسل…: یعنی او کسی است که رسول خود را با دین حق برای هدایت بشر فرستاد تا او را بر همه ادیان پیروز گرداند. فرموده: یظهره الله عزوجل فی الرجعه:[2] یعنی خداوند دین حق را در رجعت بر سایر ادیان برتری میدهد.»
4. انتقام و قصاص مستقیم
چه بسا افرادی در این دنیا بودند که از تمامی حقوقشان به عنوانهای مختلفی محروم گشته و مظلومانه به قتل رسیده‌اند بدون اینکه حق او گرفته شده باشد، از حکمتهای رجعت این است که خداوند، هر دو طرف را به دنیا بر میگرداند تا شخص مظلوم به دست خود داد خود را از ظالم بگیرد. از امام کاظم _ علیه السلام _ نقل شده که فرمود: «مردمی که مرده اند به دنیا بازگشت خواهند کرد تا انتقام خود را بگیرند، به هر کس آزاری رسیده به مثل آن قصاص می‌کند و هر کس خشمی دیده بمانند آن انتقام می‌گیرد و هر کس کشته شده، قاتل را به دست خود به تقاص خون خود می‌کشد و برای این منظور دشمنان آنان نیز به دنیا بر می‌گردند تا آنها خون ریخته شده خود را تلافی کنند و بعد از کشتن آنها سی ماه زنده می‌مانند، سپس همگی در یک شب می‌میرند، در حالی که انتقام خون خود را گرفته و دلهایشان شفا یافته است، دشمنان آنها به سختترین عذاب دوزخ مبتلا می‌شوند.»[3] [1] . یزدی حائری، شیخ علی، الزام الناصب، قم، موسسه مطبوعاتی حق بین، 1397 ق.
[2] . بحار، ج 53، ص 64.
[3] . علی دوانی، مهدی موعود، ترجمه ج 13، ص 1188، دار الکتب الاسلامیه،چ 27، 1375.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید