نویسنده: محمد غفارنیا
در جنگ احد یکی از مشرکان به نام عبدالله حارثی علیه اللعنه، سنگی به سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرتاب کرد که از اثر آن دندانهای رباعیه حضرت شکست و بینی و صورتش مجروح گشت. آن ملعون میخواست پیامبر را بکشد که مصعب بن عمیر، پرچم دار مسلمین، حمله او را دفع کرد؛ اما خودش نیز به دست حارثی کشته شد.
حارثی که میپنداشت پیامبر را کشته است، در حالی که مصعب را کشته بود، فریاد زد: محمد را کشتم؛ محمد را کشتم. هم نوا با او شیطان هم صدا زد: محمد کشته شد؛ محمد کشته شد! چون خبر کشته شدن رسول خدا در میان مردم شایع شد، عدهای از مسلمانان دست از جنگ کشیدند؛ عدهای پا به فرار گذاشتند؛ عدهای هم به فکر ملحق شدن به مشرکان و بازگشت به شرک و کفر افتادند. انس بن نصر، عموی انس بن مالک، گفت: مردم؛ اگر محمد کشته شده خدای محمد که زنده است و برای او مرگی نیست. بعد از رسول خدا زندگی چه سودی برایتان دارد. پس جهاد کنید برای آنچه رسول خدا خود جهاد کرده است و کشته شوید در راهی که او کشته شده است؛ سپس گفت: بار خدایا من در پیشگاه تو پوزش میطلبم از آنچه مسلمین میگویند و از آنچه منافقان انجام میدهند به تو پناه میبرم. سپس انس آن قدر جنگید تا به درجه شهادت رسید.
در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمانان را صدا زد کهای بندگان خدا به سوی من آیید. در این حال گروهی از یاران حضرت دور او جمع شدند. پیامبر نیز آنها را ملامت و مذمت فرمود که چرا فرار کردید؟
آنها پاسخ دادند: یا رسول الله، وقتی شایع شد که شما کشته شدهاید ترس و رعبی بر دلهای ما مسلط شد که قدرت مقاومت را از ما گرفت؛ لذا خداوند متعال این آیه را نازل فرمود:
(وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ )… (1)
محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فقط فرستاده خداست و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودهاند. آیا اگر او بمیرد، یا کشته شود شما به عقب بر میگردید؟! (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر باز میگردید؟!). (2)
پینوشتها:
1-آل عمران/144.
2-مجمع البیان: ج2. ص513.
منبع مقاله :
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول