نویسنده: مصطفی مُسلِم
مترجم: هادی بِزدی ثانی
قرآن کریم مسأله توحید و یکتاپرستی را بیان میدارد و مردمان را به توحید خداوند و طرد شریکان و همتایان برای وی فرا میخواند و بر یکتایی پروردگار والا، دلایل و براهین برپا میدارد. و در تمام این موارد، از خلال مشاهدات محسوس و ساده که تمام مردم با سطوح مختلف عقلانی و اختلاف گرایشهای فکریشان با آنها در تعاملند، شیوهی فطری را پیش میگیرد.
جهان مادی، پدید آمده از عناصری مادی و ساده است و از همین عناصر ساده است که پیچیدهترین شکلها و صورتها و بِشکوهترین آنها، از اتم گرفته تا مدارات سیارات و افلاک و کهکشانها، به وجود میآید.
به همین سان است عقیده و ایدئولوژی؛ به طوری که از مشاهدات نخستین و ساده در زندگی مردمان است که ایمان و باور به آفرینندهی جهان و تدبیرکنندهی آن، همچون پایندهی آسمانها و زمین، حاصل میآید.
گفت و گو با مردم بدانچه درمییابند و استدلال بر قضایا بدانچه حس میکنند و مَثَل زدن بدانچه میفهمند و از خلال آن، استدلال بر آنچه میاندیشند، همگنان، شیوه و اسلوبی است فطری، اثرگذار و کارا در ایجاد خرسندی و اقناع مردم و شیوهای است اکمل در جهت برانگیزاندن نهفتهها و اسرار فطرت پاک اینان. عربی بادیه نشین هر آنگاه که بر قضیهی عقلی «برای هر پدیدهای، گزیری از پدیدآور نیست» استدلال کند، از خلال مشاهدات محسوس خود، همین نتیجه را بدین سان فرادست میآورد که: پِشکِ اشتر، دال بر اشتر است و ردپا دال بر مسیر راه؛ پس آیا آسمان دارای بروج و زمین دارای فراخناهای میان کوهساران، بر آفریدگاری شنوا و بینا، رهنمون نمیگردد؟ چرا. این شیوه، شیوهای فطری است در محاجه و استدلال، از این است که چون خردمند چشم میگشاید، از مشاهدات پیرامونش این گونه استفسار میکند که: چه کسی اینها را پدید آورده است؟ از چه روی، اینها بر این هیئت و شکلند و نه جز این؟ کار اینها چگونه است؟ سرنوشتشان چیست؟ همانا این گونه پرسشها سادهاند و در عین حال، به راستی دشوار!
این پرسشها که در گفتن آسانند، در دستیابی به پاسخی اقناع کننده که خاطر بدان آرام گیرد و خرد پذیرای آن گردد، سخت و دشوار.
قرآن با چنین شروعهایی آسان، آغاز میکند و با اقامهی براهین، به چنان نتایجی روشن دست مییابد که اقناع کنندهاند. اگر بر آن باشیم تا نمونههایی را از شیوهی فطری قرآن کریم در محاجه و استدلال ارائه دهیم، دامن بحث گسترده خواهد شد، لیک در این باره با توجه به آیات سورهی واقعه، به استدلال میپردازیم:
گفته پروردگار متعال را به تدبر مینشینیم: «ماییم که شما را آفریدهایم، پس چرا تصدیق نمیکنید؟» (واقعه/57). این آیه، موضوعی است که اثبات و استدلال بر آن، مورد نظر است. این موضوع عبارت است از، یکتایی و بی همتایی خداوند پاک در آفرینش و عدم وجود شریکانی برای او در این کار، ادله در این باره چیست؟
«آیا آنچه را [که به صورت نطفه] فرو میریزید، دیدهاید؟ آیا شما آن را خلق میکنید یا ما آفرینندهایم؟ ماییم که میان شما مرگ را مقدر کردهایم و بر ما سبقت نتوانید جست [و میتوانیم] مثال شما را به جای شما قرار دهیم و شما را [به صورت] آنچه نمیدانید، پدیدار گردانیم. و قطعاً پدیدار شدن نخستین خود را شناختید، پس چرا سرِ عبرت گرفتن ندارید؟ آیا آنچه را کشت میکنید، ملاحظه کردهاید؟ آیا شما آن را [بی یاری ما] زراعت میکنید، یا ماییم که زراعت میکنیم؟ اگر بخواهیم قطعاً خاشاکش میگردانیم، پس در افسوس [و تعجب] میافتید. [و میگویید:] “واقعاً ما زیان زدهایم، بلکه ما محروم شدگانیم”. آیا آبی را که مینوشید، دیدهاید؟ آیا شما آن را از [دل] ابر سپید فرود آوردهاید یا ما فرود آورندهایم؟ ما آن را [مایهی] عبرت و [وسیلهی] استفاده برای بیابانگردان قرار دادهایم. پس به نام پروردگار بزرگت، تسبیح گوی.» (واقعه/58-74).
سید قطب در تفسیر خود از این آیات میگوید:
در این آیات، شیوهی قرآن در گفت و گو با فطرت بشری و در بررسی و بیان دلایل و رهنمونهای ایمانی، آشکار است و در آرامش بخشی و تسکین جان، در سادگی و آسانی؛ این آیات در صوری نزدیک و آسان، به بزرگترین حقایق میپردازد. همانا قرآن از آنچه بشر بدان انس دارد و از حوادث و رخدادهای مکرر زندگی وی، مسایل و موضوعات مهم هستی شناسانه را قرار داده است که در آن، پرده از سنتهای الهی در هستی برمیدارد و بدان باور و اعتقادی ارجمند و فراگیر، و برداشتی کامل را از این هستی، پدید میآورد. شیوهی قرآن در گفتمان با فطرت بشری، خود دال بر خاستگاه و سرچشمهی خویش است… خاستگاه و سرچشمهای که هستی از آن سرزده است، از این روست که شیوهی سازندگی آن، همان شیوهی ساخت جهان هستی است… .
مشاهداتی که در تجارب هر انسانی راه مییابد، عبارتند از: نسل و تبار، کشاورزی، آب و آتش؛ کدامین انسان بر روی این کرهی خاکی است که چنین مشاهداتی در تجاربش، در نیامده باشد؟ کدام غارنشینی است که تولد زندگی جنینی، جوانه زدن گیاهی، آبشار آبی و سوزندگی آتشی را ندیده باشد…
از چنین مشاهداتی که هر انسانی دیده است، قرآن، عقیده و باور به خدا را پدیدار میسازد؛ زیرا قرآن در هر محیطی هر انسانی را ندا میدهد… این مشاهدات ساده، خود شکوهمندترین حقایق هستی و بزرگترین اسرار الهی است… این مشاهدات در عین سادگیشان، فطرت هر انسانی را مخاطب میسازد… در حقیقت، این مشاهدات موضوع پژوهش و بررسی دانشمندترین دانشمندان است تا فرجام روزگار. (1)
پینوشت:
1- سیدقطب، فی ظلال القرآن، ج6، ص 3466، با تلخیص.
منبع مقاله: مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ترجمهی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم.
منبع مقاله :
مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ترجمهی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم