مصلح بزرگ در قرآن (1)

مصلح بزرگ در قرآن (1)

نویسنده: دکتر احمد (رجبعلی) زمانی

 

 

ضرورت وجود مصلح بزرگ برای جامعه بشری امری عقلانی است که انسان آن را با اندیشه درونی الهی خود پذیرفته است و آن را با زبان قال و حال دنبال می کند و بر آن اصرار می ورزد. قرآن کریم هم، آمدن مصلح بزرگ و عدالت گستری والا را امری بدیهی دانسته و در آیات زیادی آن را یادآور شده است. گاه به صورتی روشن و گاه به صورت کنایه ی رساتر از تصریح آن را بیان کرده است و آن را امری اساسی جهت ادامه ی حیات بشری برشمرده است. می توان این اصل کلی را بر دو پایه گران سنگ ذیل استوار دانست:

الف) امید دست یابی به زندگی برتر:
آیات بسیاری از قرآن به انسان های گذشته و آینده نوید آسایش و امنیت عمومی داده و وعده رهایی از جور و ستم و استثمار فردی و اجتماعی را به صورتی قاطع مطرح نموده است.

ب) برقراری عدالت عمومی:
باید گفت عدالت دوستی و گسترش آن از جمله اموری است که در ذات همه ی افراد جهان نهفته است و کسی نمی تواند منکر آن گردد و این امر به قدری روشن است که انسان های مختلف در گوشه و کنار جهان هر گاه زمینه را مساعد یافته اند، اظهار وجود کرده اند و جهت تحقق آن تلاش پیوسته ای را از خود نشان داده اند.
علامه بزرگوار و فیلسوف ژرف نگر، محمد حسین طباطبائی (رحمه الله)، این دو امر (امید به زندگی برتر و برقراری عدالت عمومی) را همانند نیاز انسان به آب و نوشیدن آن و وجود خارجی اش، امری فطری و طبیعی دانسته است. ایشان ذیل عنوان « ظهور مهدی (علیه السلام) از نظر عمومی » نوشته است:
به موجب قانون هدایت عمومی که در همه ی انواع آفرینش جاری است، نوع انسان به حکم ضرورت به نیرویی ( نیروی وحی و نبوّت ) مجّهز است که او را به سوی کمال انسانیّت و سعادت نوعی راهنمایی می کند و بدیهی است که اگر این کمال و سعادت برای انسان که زندگی اش، زندگی اجتماعی است، امکان وقوع نداشته باشد اصل تجهیز، لغو و باطل خواهد بود و لغو در آفرینش وجود ندارد. به بیانی دیگر، بشر از روزی که در بسیط زمین سکنی ورزید، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت (به تمام معنا) می باشد و به امید رسیدن چنین روزی قدم بر می دارد.
حال اگر این خواسته، تحقق خارجی نداشت هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمی بست؛ چنان که اگر غذایی نبود گرسنگی نبود و اگر آبی نبود تشنگی تحقق نمی گرفت و اگر تناسلی نبود تمایل جنسی تصور نداشت. از این رو به حکم ضرورت عقلی (و تقاضای طبیعی خلقت) آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که در آن روز جامعه ی بشری پر از عدل و داد شود و با صلح و صفا زندگی مسالمت آمیزی را انجام دهند و افراد انسانی غرق فضیلت و کمال شوند. البته استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعه ای را منجی جهان بشریت و به لسان روایات مهدی (عج) به عهده خواهد گرفت.
در ادیان و مذاهب گوناگونی که در جهان وجود دارد، مانند وثنیت، کلیمیت، مسیحیت، مجوسیت و اسلام از کسی که نجات دهنده ی بشریت است سخن به میان آمده و عموماً ظهور او را نوید داده اند؛ اگر چه در تطبیق اختلاف دارند. (1)
حال با توجه به آن چه گذشت می خواهیم بعضی از آیات روشن و نیز تأویل شده را به ترتیب چینش سوره های قرآن به نگارش درآوریم؛ گر چه بررسی کامل آن نیازمند به مجال گسترده و فرصتی طولانی می باشد.

مهدی (علیه السلام) در قرآن
قرآن کریم از جمله منابع پرباری است که اعتقاد به مهدویت و ظهور مصلح بزرگ را برای تحوّل و دگرگونی جهان پی ریزی نموده است و نه تنها خود، آن را مدعی است بلکه به دیگر کتاب های آسمانی نیز نسبت داده و آن را امری حتمی و قطعی دانسته است؛ همان طور که در سوره ی انبیاء فرمود: « بعد از کتاب تورات ما در زبور نوشتیم که بندگان نیکوکار من زمین را به ارث می برند و در آن حکومت صالحان را تشکیل خواهند داد ». (2)
قرآن مسئله انتظار، مهدویت و اصلاح اساسی جامعه را به صورت های گوناگون مطرح نموده است و آیات زیادی بیان گر این موضوع می باشد و در برخی آیات آن را مسلم و روشن و غیرقابل انکار، دانسته شده است. دانشمندان و عالمان دینی این آیات را با ظهور مصلح بزرگ و حضرت مهدی (علیه السلام) مرتبط دانسته و گفته اند: اساس نزول این گونه آیات و تأویل آن ها، معرّفی و چگونگی قیام قائم آل محمد (علیهم السلام) بوده است تا جوامع اسلامی را هم چنان زنده و امیدوار نگه دارد. از این رو زمانِ تحقق و عینیت آن را دور ندانسته اند.
مرحوم شیخ علی حائری یزدی 152 آیه را به ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و علائم آن و مهدویت مربوط دانسته است. (3) عالم ربانی و سخت کوش، علامه سید هاشم بحرانی، در کتاب غایه المرام و حجه الخصام بخشی از کتاب را به آیات متعلق به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اختصاص داده و آن را کتاب المحجّه فی ما نزل فی القائم الحجّه نامیده است. (4) این محقق بزرگ براساس ترتیب سوره های قرآن، 120 آیه را به همراه بعضی از احادیث مربوطه در کتاب خویش آوره است که تعداد روایاتِ ضمنِ آیات از صدها عدد افزون گشته است. علامه مجلسی (رحمه الله) بیش از ده آیه معروف و مشهور آورده و در ذیل آن احادیث مختلفی را ذکر کرده که تعداد آن ها از شصت عدد بیشتر شده است. نویسنده پرتلاش، علامه شیخ علی کورانی، به همراه جمعی، کتاب معجم أحادیث الامام المهدی (علیه السلام) را در پنج جلد تدوین نموده است. او در بخش آیاتی مربوط به آن حضرت، 255 محور را بر می شمارد و آیات زیادی را به همراه روایات متعلقه به آن با ذکر سند و راویان آن آورده و دقّت خویش را در شمارش سندهای مختلف از کتاب های شیعه و اهل سنت مبذول داشته است. (5)
در این باب ده ها نویسنده و مؤلف دیگر سعی خویش را به کار گرفته اند تا دین خود را نسبت به امام زمان خویش ادا نمایند. حال با تشکر از زحمات گذشتگان، تعدادی از آیات را به ترتیب سوره های قرآن خواهیم آورد و بعضی از روایات ذیل آن را به همراه اسناد مربوطه نقل می کنیم.

آیات تأویل و تفیسر شده در شأن مهدی (علیه السلام)

الف) بقره
1. (الم * ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ)؛ (6)
الم، آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه ی هدایت پرهیزکاران است. (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب (آن چه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان می آورند. نماز را به پا می دارند و از تمام نعمت ها و مواهبی که به آنان روزی داده ایم انفاق می کنند.
یحیی بن ابی القاسم از امام صادق (علیه السلام) پرسید: مقوصد از آیه ی شریفه (الم * ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ…) چیست؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود:
المتّقون شیعه علیِ و أمّا الغیب فهو الحجّه الغائب؛ پرهیزکاران در آیه ی شریفه، شیعیان علی بن ابی طالب (علیه السلام) هستند و مراد از غیب، حضرت حجت (علیه السلام) است. آن گاه جهت تأیید بیشتر به آیه ی شریفه ذیل استدلال کرد که گواه بر معنای فوق است:
(وَیَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ فَانْتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ)؛ (7)
می گویند: چرا معجزه ای از پروردگارش بر او نازل نمی شود؟! بگو غیب تنها برای خدا و به فرمان اوست. شما در انتظار باشید؛ من هم با شما در انتظارم. (8)
داوود بن کثیر رقّی از امام صادق (علیه السلام) درباره ی آیه ی شریفه ی: (اَلَّذِینَ یُؤمِنونِ بِالغَیبِ…) نقل کرده است که حضرت فرمود: من أقرّ بقیام القائم انّه حقّ؛ ایمان آورندگان به غیب کسانی هستند که اقرار و اعتراف به قیام قائم (آل محمد (علیهم السلام)) نمایند و آن را حقیقت بدانند. (9)
در ذیل آیه شریفه فوق، روایات فراوانی وجود دارد که مراد از غیب، « حجه بن الحسن » (علیه السلام) است و متقین همان شیعیان أمیر مؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السلام)، هستند.
2. (فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)؛ (10)
در نیکی ها و اعمال خیر بر یک دیگر سبقت جوئید؛ هر کجا باشید خداوند همه شما را حاضر می کند، زیرا خداوند توان هر کاری را دارد.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: « خیرات » در آیه ی شریفه، ولایت است؛ (11) یعنی به سوی ولایت و محبت ما و استقرار حاکمیت ما در تلاش باشید که این اراده خداوند به هنگام ظهور قائم آل محمد (علیهم السلام) محقق می شود.
در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام) درباره ی آیه شریفه ی (فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا…) نقل شده است: یاران حضرت قائم سیصد و اندی خواهند بود. به خدا سوگند اینان امت حساب شده ای هستند: « وَ هُم وَ اللهِ الأُمَّهُ المَعدُودهُ ». قَالَ: « یَجتَمِعُونَ وَاللهِ فِی سَاعَهٍ وَاحِدَهٍ قَزَعٌ کَقَزَعِ الخَرِیف »؛ سوگند به خدا اینان (یاران خاص مهدی (علیه السلام) افراد اندک و قابل شمارشی (سیصد و ده نفر و چند نفر بیشتر) هستند. بعد فرمود: به خداوند سوگند! اینان در یک ساعت و زمان خاصی اجتماع می کنند و همانند قطعه های متفرق و پراکنده ی ابر پاییزی گرداگرد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سرعت جمع می شوند. (12)

ب) آل عمران
3. (أَفَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ)؛ (13)
آیا آنان غیر آیین خدا می طلبند؟! دین او همین اسلام است و تمام کسانی که در زمین و آسمان هستند از روی اختیار و یا اجبار در برابر فرمان خدا تسلیمند و همه به سوی او بازگشت می کنند.
عبدالله بن بکیر خدمت امام موسی کاظم (علیه السلام) رسید و نسبت به آیه فوق و زمان تأویل آن پرسید. حضرت فرمود: آیه شریفه درباره ی قائم آل محمد (علیهم السلام) نازل گردیده است آن گاه که آن بزرگوار، قوم یهود و نصاری و صابئان (14) و زنادقه (15) و از دین برگشتگان و کفّار شرق و غرب عالم را از گورهای خویش بیرون می آورد و سپس بر آنان دین مبین اسلام را عرضه می دارد. در آن هنگام آن کسانی که با رضایت و خشنودی، اسلام را بپذیرند، بر آنان نماز و زکات و هر آن چه بر مسلمانان واجب است را واجب خواهد نمود و به آنان فرمان خواهد داد، لکن کسانی که اسلام را نپذیرند (و با عناد و دشمنی برخورد کنند) گردن آنان را خواهد زد و کسی را باقی نخواهد گذاشت. در آن زمان در مشرق و مغربِ جهان کسی نخواهد بود مگر این که به توحید اعتراف می نماید.
ابن بکیر گفت: جانم به فدای شما! جمعیت جهان بیش از این خواهند بود که با آنان چنین برخوردی شود. امام کاظم (علیه السلام) پاسخ داد: آن گاه که اراده باری تعالی به کاری تعلق گیرد، جمعیت زیاد را اندک و نیز جمعیت اندک را زیاد خواهد نمود. (16)
4. (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)؛ (17)
ای کسانی که ایمان آورده اید (در برابر مشکلات و هوس ها) استقامت کنید و در برابر دشمنان پایدار باشید و از مرزهای خود مراقبت کنید و از خداوند بپرهیزید، شاید رستگار شوید.
برید بن معاویه عجلی از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت نسبت به آیه شریفه فرمود:
اصبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الفَرَائِضِ وَ صَابِروُا عَدُوِّکُم وَ رَابِطُوا إِمَامَکُم المُنتَظَرَ؛ (18)
در انجام فرائض و واجبات دینی استقامت کنید و در برابر دشمنان (خارجی و داخلی) مقاومت نمایید و با امام زمان خویش که خود منتظِر فرج (و امر الهی) است ارتباط برقرار کنید.
علامه مجلسی حدیث فوق را بدون کلمه « المنتظر » آورده است. (19)
در تفسیر عیاشی روایتی به شرح زیر نقل شده است:
« اصبِرُوا » عَلَی الأَذَی فِینَا، قُلتُ ف« صابِروُا » قَالَ عَدُوَّکُم مَعَ وَلِیِّکُم قُلتُ « وَ رابِطُوا » قَالَ المُقَامَ مَعَ إِمَامِکُم، « وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ » قُلتُ تَنزِیلٌ قَالَ نَعَم؛ بردباری کنید بر آزار و اذیت هایی که در راه ما می بینید. درباره ی « و صابروا » سؤال کردم. فرمود: مقاومت در برابر دشمنان با توجه به نظر ولی أمرتان. سپس از « و رابطوا » پرسیدم که پاسخ داد: ایستادگی و همراهی، همان طور که امام شما انجام داده است یعنی او را تنها نگذارید و رهایش نکنید و در پایان فرمود: تقوا را پیشه کنید، شاید فلاح و رستگاری نصیبتان گردد. در آخر پرسیدم آن چه فرمودید، شأن نزول آیه ی شریفه بود؟ امام فرمود: بلی، همین طور است. (20)

ج) نساء
5. (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ…)؛ (21)
ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را. اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر [سرپرست امور که همان اوصیای پیامبر است] را.
آن چه در این آیه شریفه مورد بحث است، واژه ی « اولی الامر » است که احادیث در صدد تبیین و توضیح آن برآمده است. جابربن یزید جعفی گفته است: جابربن عبدالله انصاری را دیدم که گفت به هنگام نزول آیه ی [فوق] توفیق زیارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشتم. عرض کردم: ای پیامبر خدا! ما توفیق شناخت خدا و پیامبرش را پیدا کرده ایم [که اطاعت اینان بر ما واجب است] و لکن اولی الأمر چه کسانی هستند که قرآن اطاعت از آنان را در ردیف اطاعت از خدا و پیامبرش قرار داده است؟! پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: جابر! « اولی الامر » همان جانشینان من هستند که بعد از من پیشوای مسلمانان خواهند شد. جابر! اولین فرد آنان علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) است. سپس (امام) حسن (علیه السلام) و بعد (امام) حسین (علیهما السلام) و بعد علی بن الحسین (علیهما السلام) و بعد محمد بن علی (علیه السلام)؛ آن کس که در تورات با نام « باقر » شناخته شده و تو ای جابر! با عمر طولانی خویش توفیق ملاقات او را خواهی داشت. پس سلام و درود مرا به او برسان.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: جابر! بعد از او [امام] صادق، جعفر بن محمد (علیهما السلام) و بعد، [امام] موسی بن جعفر (علیهما السلام) و بعد [امام] علی بن موسی (علیهما السلام) و بعد، [امام] محمد بن علی (علیهما السلام) و بعد، [امام] علی بن محمد (علیهما السلام) و بعد، [امام] حسن بن علی (علیهما السلام) خواهد بود. سپس ادامه داد: آخرین امام هم نام و هم کنیه ی من است. او حجت خدا در روی زمین و بقیه الله در میان بندگان است. او فرزند حسن بن علی (دوازدهمین) نفر می باشد. خداوند به واسطه آن وجود [ذی جود] نام خویش را بر تارک مشرق و مغرب جهان خواهد گشود. او کسی است که [براساس مصالح] از علاقه مندان و شیعیان خویش پنهان می گردد و دارای غیبت طولانی خواهد شد. در این دوران کسانی بر امت ایشان باقی خواهند ماند که از آزمایش الهی با قلبی مطمئن بیرون می آیند. در این هنگام جابر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: در این غیبت طولانی سودی برای شیعیان و پیروان آن حضرت وجود خواهد داشت؟! رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ داد:
إِی وَ الَّذی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّهِ إِنَّهُم لَیَستَضِیئُونَ بِنُورِهِ وَ یَنتَفِعُونَ بِوَلایَتِهِ فِی غَیبَتِهِ کَانتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمسِ وَ إِن تَجَلّاهَا (22) سَحَابٌ. یَا جَابِرُ! هَذَا مِن مَکنُونِ سِرِّاللهِ وَ مَحزُونِ عِلمِ الله فَاکتُمهُ إِلّا عَن أَهلِهِ؛ (23)
آری، سوگند به کسی که مرا به پیامبری برگزید همانا شیعیان و علاقه مندان به او [مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف] از فروغ نورش روشنایی می گیرند و به واسطه ولایت و اشراف وجودی اش بالاترین سود را خواهند برد، همان طور که مردم جهان از خورشید بهره مند می گردند گرچه ابرها او را بپوشانند و از ظهورش جلوگیری کنند. ای جابر! غیبت او [قائم آل محمد (علیهم السلام)] از اسرار حتمی و قطعی خداوند و دانش های ذخیره شده اوست. پس این درّ گران بها را [ارزان مفروش و] به هر کس مده و او را آگاه مساز، مگر آن که فرد شایسته و لایقی را دریابی.
6. (وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا)؛ (24)
و هیچ یک از اهل کتاب (مسیحیان و یهودیان) نیست مگر این که پیش از مرگشان به او (حضرت عیسی (علیه السلام)) ایمان آوردند و روز قیامت بر آن ها گواه خواهد بود.
شهر بن حوشب در نزد حجاج بن یوسف ثقفی نشسته بود. حجاج به او گفت: می دانی این آیه (وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ…) مرا به خود مشغول کرده است. سوگند به خدا هر یهودی و مسیحی را که جهت اعدام و گردن زدن پیش من می آورند به هنگام مردن با چشم می بینم که لب هایش به حرکت در می آید تا جان از بدنش بیرون می رود. شهر بن حوشب به حجاج گفت: تفسیر و تأویل آیه شریفه چنین نیست، بلکه عیسی (علیه السلام) قبل از فرا رسیدن قیامت، به دنیا فرود می آید و هیچ کس از مردمان مسیحی و یهودی نیست مگر این که قبل از مرگ خویش به عیسی (علیه السلام) ایمان می آورد و بعد حضرت عیسی (علیه السلام) پشت سر مهدی (علیه السلام) نماز می گذارد. حجاج گفت: وای بر تو! این تأویل را از چه منبعی نقل می کنی؟! پاسخ داد: محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) برایم روایت کرده است. حجاج گفت: به خدا سوگند آن را از سرچشمه زلالی نقل کردی. (25)

د) مائده
7. (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَهَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)؛ (26)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما از آیین خود بازگردد، [به خدا زیانى نمى‏رساند]. خداوند [به جای شما] جمعیّتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) خداوند را دوست دارند. در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند. آنها در راه خدا جهاد مى‏کنند و از سرزنش هیچ ملامت گرى هراسى ندارند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد [و شایسته بداند] مى‏دهد و خداوند گشایش گر دانا است.
سلیمان بن هارون عجلی گفته است: امام صادق (علیه السلام) فرمود: همانا حضرت صاحب الامر (علیه السلام) در نزد خداوند نگه داری می شود. چنان چه همه ی مردم عصر او از دین برگردند و بی توجه به آیین حق شوند خداوند سبحان برای او یارانی جمع خواهد نمود [که وی را حمایت نمایند]؛ همان کسانی که در شأن آن ها فرمود: (فَإِن یَکْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَکَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّیْسُواْ بِهَا بِکَافِرِینَ)؛ چنان چه آنان نسبت به [کتاب آسمانی و حکم و پیامبران] کفر ورزیدند [آیین حق بر زمین نمی ماند، زیرا] کسان دیگری را نگاهبان آن قرار می دهیم که نسبت به آن هیچ گونه کافر نیستند و نیز فرمود: یاران آن حضرت کسانی هستند که خداوند فرموده است: به زودی اصحاب و یارانی را بر گرد او جمع خواهند کرد که آنان را خدا دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند. اینان در برابر مؤمنان، متواضع و در برابر کافران، سرسخت و مقاوم می باشند. (27)

ادامه دارد…

پی‌نوشت‌ها:

1. علّامه محمد حسین طباطبائی، شیعه در اسلام، ص 232.
2. انبیاء، آیه 105.
3. الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ج 1، ص 53 – 103؛ ج 2، ص 93 – 102.
4. علامه سید هاشم بحرانی موسوی توبلی، کتاب شریف « غایه المرام و حجه الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام » را در سال 1271 هـ.ق تألیف نمود و آن روز در 784 صفحه حجری به چاپ رسید، ولی امروز این کتاب در هفت مجلّد زیبا توسط ناشران لبنانی (مؤسسه التاریخ العربی) به چاپ رسیده است و کتاب « المحجه فی ما نزل فی قائم الحجه » را جدا کرده اند.
5. مؤسسه المعارف الاسلامی، چاپ اول، 1411 هـ.ق.
6. بقره، آیه 1 – 3.
7. یونس، آیه ی20.
8. بحارالانوار، ج 51، ص 51، ح 29؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 458، ب 32، ح 94 و البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 53، ح 5. بعضی همانند مرحوم علامه مجلسی گفته اند: قسمت آخر روایت (و شاهد ذلک…) کلام شیخ صدوق (رحمه الله) است؛ گرچه مرحوم مجلسی در مجلد 52، ص 124، ذیل حدیث شماره 10 نوشته است: آن قسمت از امام صادق (علیه السلام) است، لکن مطلب اضافی دیگر در روایات « فاخبر عزّوجلّ »، کلام صدوق می باشد.
9. تفسیر برهان، ج 1، ص 53، ح 4 و بحارالانوار، ج 51، ص 52، ح 28.
10. بقره: آیه 148.
11. بحارالانوار، ج 52، ص 315، ح 10، ب 27؛ غیبت نعمانی، ص 314، ب 20، ح 6 و تفسیر العیاشی، ج 2، ح 6 و تفسیر العیاشی، ج 2، ص 56، ح 49. در آخر حدیث آمده: الخیرات، الولایه لنا أهل البیت؛ خیرات همان محبت و حاکمیتی است که در راستای محوریت ما باشد.
12. الفروع من الکافی، ج 8، ص 313، ح 487؛ بحارالانوار، ج 52، ص 288، ح 26، ب 27. حدیث فوق و حدیث قبلی را مرحوم مجلسی در ذیل یک حدیث از امام محمد باقر (علیه السلام) با اختلاف مختصری در عبارت نقل کرده است.
13. آل عمران، آیه 83.
14. صابئان گروهی هستند که خود را پیرو مذهب یحیی بن زکریا (علیه السلام) می دانند و به دو گروه موحّد و مشرک تقسیم شده اند:
مشرکان آنان به پرستش ستارگان پرداختند و در زمان های گذشته در حران عراق می زیستند و سپس بر اساس اعتقادهای خویش در کنار نهرهای بزرگ زندگی کرده اند. در عراق و خوزستان بوده اند و هم اکنون بعضی از آنان در مناطق اهواز به سر می برند.
15. زنادقه منکر خدا و ادیان الهی بودند و با علوم و دانش و زبان های آن روز مقداری آشنایی داشتند.
16. بحارالانوار، ج 52، ص 340، ح 90، ب 27. (آخر حدیث: انّ الله اذا أراد أمراً قلّل الکثیر و کثّر القلیل.)
17. آل عمران، آیه 200.
18. غیبت نعمانی، ب 11، ح 13، ص 199؛ شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج 3، ص 531؛ سید هاشم بحرانی، غایه المرام و حجه الخصام، ص 408، ب 40 ح 3 و البرهان، ج 1، ص 334.
19. بحارالانوار، ج 24، ص 219.
20. تفسیر العیاشی، ج 1، ص 213 و بحارالانوار، ج 24، ص 217.
21. نساء، آیه 59.
22. در نسخه دیگر « و ان تجللّها سحاب » هست. (غایه المرام و حجه الخصام، ج 7، ص 123).
23. بحارالانوار، ج 36، ص 250، ح 67، ب 41؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری، ص 375, کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 253، ب 23، ح 3؛ کفایه الاثر، ص 53؛ کشف الغمّه، ج 3، ص 299؛ تفسیر صافی، ج 1، ص 464 و ینابیع المودّه، ج 3، ص 494، ب 94.
24. نساء، آیه 159.
25. مجمع البیان، ج 2، ص 137؛ منهج الصادقین، ج 3، ص 148؛ بحارالانوار، ج 14، ص 349، ب 34، ح 13 و غایه المرام و حجه الخصام، ص 728، چاپ حجری تک جلدی.
26. مائده، آیه 54.
27. غایه المرام وحجه الخصام، ص 729 (تک جلدی حجری) و بحارالانوار، ج 52، ص 370، ح 160، ب 27.
منبع مقاله:
زمانی، احمد؛ (1393)، اندیشه انتظار (شناخت امام عصر (عج) و چگونگی حکومت جهانی صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید