در سفر و خانه

در سفر و خانه

نویسنده:داگمارف.کرام
ترجمه و تالیف : سپیده خلیلی

 

سفر به جاهای ناشناخته

آیا می دانید که فرزندتان در مدرسه، خیابان، اتوبوس و مغازه ها، وقتی که شما حضور ندارید، چطور رفتار می کند؟ بیشتر وقت ها، پدر و مادرها از طریق بچه های دیگر می فهمند که فرزندشان چقدر مزاحمت ایجاد کرده و باعث ناراحتی دیگران شده است. همین حالا فرزندتان را صدا بزنید و با او صحبت کنید. کارهای ساده ای وجود دارد که فرد ممکن است آنها را انجام ندهد. رعایت کردن حال دیگران نوعی هنر یا زیبایی شناسی به حساب می آید. البته هر کاری جایی دارد و هرکسی می داند که باید ناخن هایش را کوتاه، موهایش را شانه و گوش هایش را تمیز کند؛ ولی جای این کارها در حمام است.

با ادب بودن، یعنی مراقبت از حال دیگران

ما چطور با بچه ها، پیرها و معلولان رفتار می کنیم؟ باید در عمل نشان دهیم که هر توقعی که از بچه هایمان داریم، خودمان به آن پایبندیم؛ حتی در مورد رعایت حال دیگران. آیا ما فرزندانمان را برای زندگی امروز به قدر کافی با عرضه و باکفایت تربیت می کنیم؟ در این دنیایی که رقابت در آن روز به روز سخت تر می شود، گذشت لازم نیست؟ آیا ما گاهی به گذشته خود و شیوه ای که پدر و مادرمان با ما رفتار می کردند، نگاه نمی کنیم و در مورد این که آیا ما را برای زندگی امروز، به قدر کافی لایق و با عرضه تربیت کرده اند یا نه، به قضاوت نمی نشینیم؟ آیا اگر فرزندانمان را با ادب و با گذشت تربیت کنیم؛
یک نقطه ضعف به شمار می رود؟ هیچ یک از ما نمی تواند تضادها را از بین ببرد؛ ولی خوب فکر کرده اید که می خواهیم فرزندمان را در چه شرایطی در اجتماع رها کنیم؟ کسی که حال دیگران را رعایت می کند، دیگران را نیز به این کار برمی انگیزد. بچه ها به جهت یابی صحیح نیاز دارند و برای این کار باید استانداردی برای تخمین رفتار خوب و بد وجود داشته باشد. البته بچه ها باید بیاموزند که برای خود ارزش قایل شوند و در برابر بی عدالتی بایستند. یا حتی در مسابقه های ورزشی یا در مدرسه و سر کلاس درس توقع داشته باشند که همه از شرایط یکسانی بهره مند شوند؛ ولی در عین حال باید به افراد ضعیف تر کمک کنند و حق دیگران را ضایع نکنند.

نباید هول زد

هر بچه ای هنگامی که وارد زمین بازی پارک می شود، می خواهد زودتر و قبل از دیگری یکی از تاب های آنجا را اشغال کند. برای ورود به سینما، دیگران را هول می دهد.در مسابقه، تحمل باختن را ندارد و همیشه می خواهد اولین نفر باشد. با این همه حرص خوردن، عجله کردن، هول دادن ها، معمولاً کسی برنده نمی شود. پس به فرزندانتان بیاموزید که در آرامش و با حوصله عمل کنند، نوبت را رعایت کنند، اگر شاهد از بین رفتن حق کسی هستند به او کمک کنند که به حق خود برسد و فراموش نکنند که معمولاً سر کسی که هول می زند، بی کلاه می ماند و باید در برابر کسانی که هول می زنند، طوری مقاومت کند که برای آنها درسی باشد. در عین حال، بچه ها باید بدانند که نه تنها هنگام سلام گفتن، بلکه هنگام گذشتن از یک در، باید به سن و سال طرف مقابل توجه کنند و پس از عبور خود، در را پشت سر خود رها نکنند. باید آن را برای نفر بعدی که وارد می شود، باز نگه دارند. در صورت تشکر یک بزرگسال از کار کودک یا نوجوان، او تشویق می شود که این کار را تکرار کند. به این ترتیب، هر کودکی گذشت در برابر دیگران را می آموزد و از این که فرصتی را برای دیگری ایجاد می کند، لذت می برد؛ لذتی که گاه از همیشه اول بودن، بالاتر است.

قانون پیشاهنگی

لذت انجام آگاهانه یک کار خوب، به قدری زیاد است که انجام روزی یک کار خوب، می تواند باعث رضایت فرد از زندگی اش شود. این کار تجربه ی مثبتی است که بیشتر وقت ها بیش از یک نفر از آن سود می برند. پس در هر فرصتی از اعضای خانواده بخواهید که این تجربه های خود را برای دیگران بازگو کنند. تجربه های کوچکی مانند: نگه داشتن در یک مغازه برای عبور مادری بچه به بغل یا تقسیم خوراکی با یک دوست در زنگ تفریح، می تواند اثری مثبت داشته باشد. به خصوص بچه ها وقتی بتوانند به کسی کمک کنند، احساس قدرت می کنند و تجربه خوبی در ارتباط با کمک به دیگران به دست می آورند. در واقع، بچه ها نه ضعف خود را پنهان می کنند و نه ضعف دیگران را. پس این وظیفه ماست که به آنها تذکر بدهیم که به افراد ضعیف تر کمک کنند. ما نیز مؤظفیم که از بچه ها حمایت کنیم.

اسکیت، دوچرخه، روروک

وقتی بچه ها عادی راه می روند، خطری وجود ندارد؛ ولی بچه هایی که به نوعی با چرخ سر و کار دارند، فرقی نمی کند که دوچرخه باشد یا اسکیت، اسکیت بورد یا روروک، می توانند برای خود و همنوعانشان ایجاد خطر کنند. به فرزند خود توضیح دهید که افراد پیاده همیشه حق تقدم دارند و افراد مسن نمی توانند به سرعت عکس العمل نشان دهند. هر پدر و مادری باید از همان کودکی و از زمانی که کودک به استفاده از وسایل چرخدار علاقه مند می شود، قوانین راهنمایی و رانندگی را به او بیاموزد تا در آینده راننده ای محتاط و عابری آشنا به مقررات عبور و مرور شود.

هدفون و آتاری

استفاده از هدفون باعث می شود که بچه ها صدای ما را نشنوند و وقتی برای بار سوم فریاد می زنیم و جمله خود را تکرار می کنیم و با نگاه متحیر آنها رو به رو می شویم، باید عامل اصلی را از میان برداریم. نه اعصاب خود را خرد کنیم و نه اعصاب فرزندمان را. زمانی که فرد در اتوبوس یا قطار است و می خواهد مزاحم دیگران نشود، یا وقتی کسی در خانه مطالعه می کند و دیگری می خواهد تمرکز او را به هم نزند. هدفون وسیله مناسبی است؛ اما استفاده از آن در جمع دوستان یا خانواده، بی ادبی به شمار می رود. فرض کنید در یک مسافرت خانوادگی، هریک از اعضای خانواده بخواهد در مسیر سفر به موسیقی مورد علاقه خود گوش دهد آن وقت از همان ابتدای سفر بگومگو شروع می شود؛ بنابراین موسیقی ای را انتخاب کنید که همه با آن موافق هستند و در جمع خانواده، نگذارید کسی تک روی کند.
یکی دیگر از وسایلی که باعث تک روی می شود، انواع بازی های دستی کامپیوتری است؛ زیرا این بازی ها سبب می شوند که فرد از جمع کناره بگیرد. وقتی فرزندتان تنهاست، استفاده از آنها می تواند او را سرگرم کند؛ ولی هرگز نگذارید که جای خواندن کتاب، ساختن کیت یا درست کردن پازل را بگیرد.

رفتار کودک در گروه

بیشتر وقت ها هر کودکی به تنهایی، همان طور رفتار می کند که در خانواده به او آموخته اند و اغلب هر کودکی که در گروه قرار می گیرد، رفتارش تغییر می کند. کودک در بعضی گروه ها تا حدی پررو و بی ادب می شود و گاه حتی رفتار پرخاشگرانه از خود نشان می دهد؛ زیرا دور هم بودن باعث تقویت فرد می شود و به او دل و جرئت بیشتری می دهد. البته بچه هایی که خوب تربیت شده اند، به سرعت تغییر رفتار نمی دهند و رفتار اعضای گروه به تدریج بر آنها اثر می گذارد؛ بنابراین، وظیفه ماست که به کودک خود بیاموزیم که نباید خودش را در گروه گم کند؛ بلکه باید در مورد رفتار خود احساس مسئولیت کند.

رفتار در وسیله نقلیه عمومی

در واقع به هر راننده مینی بوس مدرسه باید حق سختی کار تعلق بگیرد؛ چون هر روز مجبور است صدای جیغ بچه ها را تحمل کند و شاهد هول دادن ها، کتک کاری ها و شوخی های آنها باشد. هرچند که نمی شود به بچه ها خرده گرفت؛ چون مینی بوس مدرسه، وسیله جا به جا کردن فقط دانش آموزان است؛ ولی اگر این شیطنت ها در اتوبوس درون شهری اتفاق بیفتد، بزرگسال ها حق دارند اعتراض کنند. هر دانش آموزی در اتوبوس عادی باید مواظب باشد که کیف یا کوله پشتی اش را به مسافران دیگر نزند. هر بزرگسالی هم به جای گفتن:” خب بچه اند دیگر!” باید با لحنی دوستانه به آنها تذکر بدهد.
چه خوب است که هر بچه ای با دیدن یک خانم یا آقای مسن، خانم حامله، یا کسی که بچه به بغل وارد اتوبوس می شود، جای خود را به او بدهد. و چه خوب است که بزرگسال ها این کار او را تحسین کنند. مسلماً هر بچه ای دوست ندارد به کسی که نمی شناسد، لطف کند؛ ولی می توان به او گفت:” فکر کن پدربزرگ یا مادربزرگ خودت روزی سوار اتوبوس شود، حتماً از این که بچه ای جای خودش را به او بدهد، خیلی خوشحال می شود. ” یا این که:” همه از بچه های باادب خوششان می آید. احترام به بزرگ ترها نشانه باادبی است.” به این ترتیب، کودکان را به انجام کارهای خوب و نوع دوستی تشویق کنید.

در مدرسه: آموزش، لات بازی، نظم

جای تأسف است که پدر و مادرها و معلم ها بیشتر وقت ها با هم کنار نمی آیند. رابطه آنها دو حالت دارد: یا هر کسی می خواهد خودش بچه را تربیت کند یا می خواهد این وظیفه را به گردن دیگری بیندازد. در حالی که اگر با هم یکی شوند و از یک روش تربیتی استفاده کنند، به نفع دانش آموز عمل کرده اند. بسیار دیده شده است که وقتی معلمی فرزند ما را به دلیل دیرآمدن به کلاس پشت در نگه می دارد، یا به دلیل انجام ندادن تکالیف جریمه می کند، ما به عنوان پدر یا مادر واکنش شدیدی نشان می دهیم و با گفتار و گاه با رفتار خود معلم را متهم می کنیم و از او خرده می گیریم و این آغازی می شود برای دوری از معلم که اگر به تنفر بکشد، با افت تحصیلی دانش آموز همراه می شود؛ بنابراین به جای این که پا توی کفش معلم فرزند خود کنید، به فرزند خود بیاموزید که مدرسه جای بی ادبی یا قلدری نیست. به معلم و دانش آموز باید احترام گذاشت و رعایت حال آنها را کرد. متأسفانه رفتار همه معلم ها خوب و ایده آل نیست؛ ولی پدر و مادر هم نباید بدون تحقیق و بررسی در مورد آنها قضاوت کنند. بحث درباره رفتار یک معلم در حضور شاگرد او به دشمنی و بی اعتمادی نسبت به معلم دامن می زند. هنگام اوج درگیری فرزندتان با معلمش، بهترین زمانی است که می توانید همراه او نزد معلم بروید و حرف های دو طرف را بشنوید و سپس قضاوت کنید و همیشه طرف حق را بگیرید. البته معلم ها در بسیاری از درگیری های مدرسه نقشی ندارند و مقصر را باید در میان دانش آموزان دیگر جست و جو کرد. لات بازی ها و شوخی های زنده هم کلاسی ها متأسفانه روی رفتار دانش آموزان خوب هم اثر می گذارد. دانش آموزانی که اعتماد به نفس کمی دارند، از ترس این که مبادا از طرف دیگران طرد شوند، حاضر می شوند که به خواست آنها شیرین کاری هایی انجام دهند. آنها بی آن که عواقب کار را در نظر بگیرند؛ خودشان را به دردسر می اندازند و سعی می کنند اعضای خانواده از مشکلشان باخبر نشوند؛ در اینجاست که پدر و مادر از روی تغییر رفتار فرزندشان باید حدس بزنند که اتفاقی افتاده و سعی کنند به رفتار او دقیق تر شوند. اگر حدس آنها صحیح بوده باید با یکی از اولیای مدرسه که فرزندشان با او بیشتر احساس نزدیکی می کند، صحبت کنند و از او کمک بخواهند. سرانجام باید دانش آموز را قانع کرد که از بچه های اوباش دوری کند و از آنها پیروی نکند.

در ورزش: بازی خوب

بازی های گروهی بهترین فرصت را برای بروز حس همکاری، دوستی و کمک به دوستان و مهربانی ایجاد می کند. افراد گروه، در هربازی همه با هم برد یا باخت را تجربه می کنند و این تجربه مشترک دوستی آنها را مستحکم تر می کند، به طوری که افراد قوی از ضعیف ترها حمایت می کنند و همه برای رسیدن به یک هدف می کوشند. در حالی که بازی هایی مانند تنیس، کشتی، وزنه برداری و مانند اینها، چنین امکاناتی را برای فرد به وجود نمی آورد. اگر فرزندتان می خواهد در یک رشته ورزشی شرکت کند، او را به ورزش هایی مانند فوتبال، بسکتبال، والیبال و … تشویق کنید. اگر خودتان ورزش می کنید، او را همراه ببرید و بگذارید در کنار شما بازی کند و از بازیکنان دیگر بخواهید که مانند یک بزرگسال با او رفتار کنند و او را جدی بگیرند. تکرار این کار باعث بهبود روابط شما با فرزندتان می شود و خاطره ای شیرین و به یادماندنی برای او ایجاد می کند.

مسافرت به خارج

در این عصر ارتباطات، می توان آسان تر و بیشتر از قبل مسافرت کرد. عده ای به کشوری دیگر مهاجرت می کنند، بعضی ها کشور دیگری را برای تحصیل یا گذراندن دوره ای انتخاب می کنند و مسافرت های تجاری و تفریحی هم که همیشه بوده و هست.
اگر می خواهید فرزند خود را برای ادامه تحصیل به کشور دیگری بفرستید، قبل از هر چیز باید او را با آداب معاشرت و طرز رفتار اجتماعی مردم آنجا آشنا کنید تا آمادگی تطبیق با آنها را داشته باشد. در ایران معمولاً مردم روزی سه نوبت غذا می خورند، در حالی که امروزه در بعضی از کشورهای صنعتی دو وعده و در بعضی کشورها پنج وعده غذا می خورند. یا مثلاً در اسپانیا، معمولاً کسی قبل از ساعت 10 شب شام نمی خورد. و در آمریکا به دلیل دوری فاصله ها، بیشتر وقت ها مهمان را برای ناهار دعوت می کند.
به هر حال، ما در هر کشور خارجی به نوعی نماینده کشور خود به حساب می آییم. پس باید در برابر رفتار خود و فرزندانمان احساس مسئولیت کنیم؛ به خاطر همین، باید قبل از رفتن به سفر یا فرستادن فرزندتان برای ادامه تحصیل به یک کشور بیگانه، با طرز رفتار اجتماعی آن کشور آشنا شوید و آن را به فرزندان خود بیاموزید.

با هم بودن در خانه

هر پدر و مادری باید جرئت داشته باشد که خواسته هایی را که از فرزندش دارد، با او در میان بگذارد؛ حتی اگر گاه و بیگاه از تکرار آنها ناامید شود؛ زیرا خانواده هم یک جامعه است که هریک از اعضای آن باید وظیفه ای را به عهده بگیرد. اگر کودک در زندگی روزمره نتواند از عهده کارهای مناسب سن خود برآید، چگونه می تواند در آینده فرد موفقی باشد؟ وقتی کودکی در خانواده خود تقسیم وظایف آمادگی برای کمک به دیگران را نیاموخته و حس همکاری را درک نکرده باشد، چگونه می تواند حقوق همسر آینده خود را رعایت کند و پاسخگوی وظایف خود باشد؟ مسلماً هر پدر و مادری باید با تقسیم وظایف میان خود و فرزندان و سپس احساس مسئولیت در قبال انجام آن، می تواند از افراد خانواده حمایت کند و مورد حمایت آنها قرار بگیرد. تربیت فرزند، بدون کمک پیوسته و بموقع دیگران، بسیار دشوار است؛ چون تربیت، یک نبرد مستمر بر ضد راحت طلبی و تنبلی است. کاری توانفرساست؛ ولی غیرممکن نیست. وقتی پدر و مادر، سعادت فرزند خود را در نظر می گیرند، از سعی و تلاش خسته نمی شوند و می دانند که فرزندشان مسئولیت پذیری و پاسخگویی در مقابل مسئولیت را می آموزد.

نظم و ترتیب نیمی از زندگی است

کاش می شد برای سازماندهی امور خانه کتابی نوشت که خانواده ها بتوانند از آن پیروی کنند؛ ولی این کار آسانی نیست؛ چون افراد یک جامعه، همه با یک شیوه تربیت نمی شوند و هرکسی به شیوه خود به خانه داری و رسیدگی به امور خانه می پردازد. البته آنچه در مورد همه افراد موفق صدق می کند، پایه ریزی زندگی براساس نظم و ترتیب است؛ نظمی که زندگی را برای افراد خانواده آسان کند؛ مثلاً اگر دکمه لباس فرزندتان افتاد و از او خواستید که خودش آن را بدوزد، باید بداند که جای همیشگی نخ و سوزن کجاست. اگر باید لباسش را بشوید، باید جای پودر یا صابون را بداند. اگر در شستن ظرف ها کمک می کند، باید بداند که پس از خشک کردن ظرف ها، آنها را کجا بگذارد. پس همان طور که کودک انجام کارهای خانه را یاد می گیرد، باید جای وسایل خانه را هم بداند. به علاوه، همه چیز باید در دسترس او باشد تا برای برداشتن یا گذاشتن هرچیزی، شما را صدا نزد. به این ترتیب با بهانه هایی مانند: من نمی دانستم که چه و کجا و چطور… نمی تواند از زیر کار شانه خالی کند. برای فرزند خود وقت بگذارید و به او یاد دهید که وظیفه خود را چگونه باید انجام دهد. اگر فکر می کنید که دادن توضیح برای انجام کاری سخت تر از انجام آن کار به دست خودتان است، کاملاً اشتباه می کنید. فرزند خود را به راحت طلبی عادت ندهید و وسایل موردنیازش را در اختیارش قرار ندهید؛ بلکه جای هر چیز را به او نشان دهید و او را مؤظف کنید که پس از استفاده از هرچیزی، دوباره آن را به سر جایش بگذارد. اگر چه این کار در روزهای اول وقت گیر و پر بحث و گفت و گوست، ولی به نفع اعضای خانواده است.
اگر در آن میان متوجه شدید که جای چیزی برای دسترسی کودک به آن مناسب نیست، باید تغییری در محل آن ایجاد کنید؛ زیرا در امور خانه داری، همه افراد خانواده باید سهیم باشند. فراموش نکنید: خانه جایی است که باید محل آرامش و آسایش ساکنان باشد.

کوچک ترها چه کاری می توانند انجام دهند؟

هیچ بچه ای از امروز به فردا نمی تواند کارهای خانه را یاد بگیرد. ما می توانیم در بیشتر کارها وانمود کنیم که به کمک کودک خردسالمان نیازمندیم و از او بخواهیم که با ما همکاری کند؛ مثلاً هنگام چیدن یا جمع کردن سفره، بچه های کوچک با علاقه به بزرگ ترها کمک می کنند و به تدریج اگر بزرگسالی چیزی را فراموش کرده باشد، به او یادآوری می کنند. کودک به این وسیله خود را در کار بزرگسال شریک می داند و برای کار خود و دیگری ارزش قایل می شود. همچنین یاد می گیرد که جای ظرف های کثیف کجاست، نان های اضافه در سفره را باید چگونه جمع و در کجا نگهداری کند. همه این کارها از عهده کودکان خردسال برمی آید. فقط باید به آنها اعتماد کنید و بخواهید که به تدریج مستقل شوند؛ مثلاً با قراردادن جالباسی در دسترس کودک، او باید بتواند کت و کلاه خود را به آن آویزان کند. کفش های خود را در جاکفشی و لباس های بیرون از خانه را در جای خود بگذارد. شاید آموزش این کارها در ابتدا دشوار به نظر برسد؛ ولی طولی نمی کشد که کودک به طور خودکار این کارها را انجام می دهد. آن وقت در نوجوانی ناگهان با بار مسئولیت های گوناگون از کوره در نمی رود. می توان به تدریج وظایف کودک را افزایش داد؛ مثلاً دانش آموزان دوست دارند که به تنهایی غذا بپزند. می توانید اول درست کردن سالاد و غذاهای سرد را به آنها یاد بدهید و کم کم از غذاهای گرم و ساده مانند تخم مرغ، سیب زمینی، ماکارونی و مانند اینها شروع کنید و با افزایش سن فرزندتان توقع بیشتری در آشپزی و کارهای دیگر از او داشته باشید؛ مثلاً می توانید خریدهای کوچک را به عهده او بگذارید، جارو کردن، گردگیری، بردن زباله یا آب دادن به گل و گیاه کارهایی است که بچه های دبستانی می توانند انجام دهند. از ده سالگی بچه ها می توانند اتو کنند و دکمه های لباسشان را بدوزند، اگر فرزندتان گفت:” می خواهم تی شرتم را اتونزده بپوشم” یا ” عیبی ندارد که دکمه ام افتاده است.” زیاد با او جر و بحث نکنید و انتقاد از او را به دیگران واگذار کنید. بیشتر وقت ها، هنگامی که شخص دیگری به غیر از پدر و مادر از بچه ای انتقاد می کند، سریع تر تحت تأثیر قرار می گیرد. از طرف دیگر وقتی مسئولیت ها را قسمت می کنید، نباید دائم وظایف دیگری را به او دیکته کنید. هرکسی به تدریج کامل می شود. سخاوتمند باشید و افراد خانواده خود را تشویق و رفتار خوب آنها را تقویت کنید. گاهی لازم است که از کنار هرج و مرجی که بچه ها ایجاد کرده اند و عوارض جانبی آن، گذشت و بر آنها سخت نگرفت. فراموش نکنید که قدرت سازگاری بزرگسالان بیش از کودکان است.

اتاق بچه یا میدان جنگ؟

پدر و مادری که بچه های پیش دبستانی دارند؛ هر روز می بینند که به هم ریختگی اتاق بچه به قسمت های دیگر خانه نیز کشیده می شود. به طوری که هنگام قدم برداشتن باید مواظب باشند که پایشان روی عروسک، ماشین، تکه های خانه سازی و … نرود؛ در صورتی که بچه و بزرگسال هر دو باید حدود خود را رعایت کنند؛ ولی در مورد بچه های زیر ده سال، گفتن:” اتاقت را مرتب کن!” به تنهایی کافی نیست. بچه های کوچک تر به کمک و حمایت ما احتیاج دارند؛ چون ریخت و پاش آنها به راحتی کنترل نمی شود و در طول یک روز به دفعات تکرار می شود و از یک طرف هر بار مرتب کردن اتاق، بیش از توان و حوصله کودک است و از طرف دیگر، کودک به بازی نیاز دارد و نباید او را از بازی منع کرد؛ اما خودتان هم نباید هر بار به تنهایی اتاق او را مرتب کنید؛ در این صورت او هرگز مسئولیت مرتب کردن اتاق را نمی پذیرد. بهترین راه مشارکت با کودک در ایجاد نظم و ترتیب است.
اما فکر می کنید بچه ها کی بزرگ می شوند و ریخت و پاش آنها کی تمام می شود؟ تازه وقتی بزرگ تر می شوند، می گویند:” ریخت و پاش اتاق من اصلاً به دیگران ربطی ندارد!”
اینجاست که باید با او وارد گفت و گو شوید. باید به او بفهمانید که در صورتی می تواند صاحب اتاقش باشد که به طور منظم آنجا را تمیز و مرتب کند. باید برنامه منظمی برای نظافت اتاقش تنظیم کنید؛ چون یک اتاق کثیف، بر روی قسمت های دیگر خانه و اخلاق افراد خانواده اثر منفی می گذارد. در ضمن باید مرزی بین تمیزی و کثیفی وجود داشته باشد. اگر لباس های کثیف در کنار لباس های تمیز درون کمد جای بگیرند، لباس های تمیز هم کثیف می شوند و بو می گیرند؛ بنابراین هر بچه ای باید طوری اتاقش را مرتب کند که دست کم در روزی که برای نظافت اتاق تعیین کرده اید، بتوانید به کمک هم در عرض کوتاهی از عهده این کار برآیید.

پرداختن پول یا کمک داوطلبانه؟

بعضی از پدر و مادرها با خواندن این کتاب ممکن است بگویند:” همه این حرف ها را قبول دارم؛ ولی چکار کنم تا فرزندم بخواهد در خانه کمک کند؟”
باید به آنها گفت که هیچ نسخه ای وجود ندارد که بتوان در مورد همه به کار برد. بعضی از پدر و مادرها پرداخت پول را در ازای کمک فرزندشان امتحان می کنند؛ ولی برای کارهای روزمره خانه و انجام وظیفه هر بچه، پرداخت پول درست نیست. مگر هر پدر یا مادری در ازای کارهایی که برای اعضای خانواده انجام می دهند، پول می گیرند؟! پول گرفتن در ازای انجام کار، مربوط به کارهایی است که در زندگی جمعی و برای گذران زندگی است. هرکسی باید در حد توانایی خود در کار خانه سهیم باشد . از طرفی سوء استفاده مالی برای بچه های کوچک، معیارهای آنها را تغییر می دهد و کودکان را مادی بار می آورد؛ به طوری که حس نوع دوستی را از آنها می گیرد و کودک از هرگونه کمک بدون پول به دیگری سرباز می زند. ولی کارهایی که خارج از وظایف فرزندتان است، مانند : نقاشی ساختمان، تعمیرات کوچک، باغبانی، پاک کردن شیشه و از این قبیل کارها را می توانید با پرداخت مبلغی به عنوان قدردانی به او واگذار کنید تا فرزندتان احساس نکند که از او سوء استفاده می کنید.
اگر کارها را برنامه ریزی و آنها را به طور ثابت بین افراد خانواده قسمت کنید هم عدالت را در خانه برقرار کرده اید و هم کسی با واگذار کردن کار خود به دیگری آن را به تعویق نمی اندازد؛ چون بیشتر وقت ها بچه ها به طور مستقیم تقاضای کمک پدر یا مادر نمی کنند؛ بلکه با اعتراض می پرسند که چرا این کار را از خواهر یا برادر دیگر او نمی خواهید و همیشه یک نفر ادعا می کند که بیش از دیگری در خانه کمک کرده است؛ بنابراین با برنامه کاری حدود وظایف و عدالت را در خانه برقرار کنید. این کار برای خانواده های پرجمعیت بهترین راه حل است.
در مورد خانواده های کم جمعیت، کافی است که از افراد رضایت شفاهی بگیرید. وقتی همه افراد خانواده دور هم نشسته اید، درباره تقسیم کار صحبت کنید تا وظیفه هر نفر همزمان مشخص شود. بهترین کسی که می تواند روی کار دیگری نظارت داشته باشد، خواهر و برادر( منظور خود فرزندان) است. در ضمن، شما باید کارها را به صورت دوره ای به فرزندان خود واگذار کنید و پس از پایان یک دوره، جای آنها را عوض کنید. درباره مشکلات فرزندانتان با آنها صحبت کنید، به شکایت هایشان گوش دهید و اگر در شرایط خانواده تغییری ایجاد شد یا کسی از انجام وظیفه اش ناراضی بود، کار دیگری را به او بسپارید شرایط را برای او بهتر کنید. شاید با بحث و گفت و گو به نتیجه مطلوب نرسید، ولی این کار باعث استحکام روابط خانوادگی می شود.

اعتماد، یک وظیفه است

اگر کاری را به فرزند خود محول می کنید، باید به او اعتماد کنید. او فرزند شماست و مسلماً گاهی ممکن است عمل اشتباهی انجام دهد. زندگی مشترک براساس عشق و دوستی و احترام به یکدیگر بنا شده. اعتماد خود را به فرزندتان هدیه دهید و اگر در آن میان گاهی خطایی از او سر زند و از رفتارش دلخور شدید، ناامید نشوید. فرزندتان از اعتماد شما شکفته می شود و اعتماد به نفس او به بار می نشیند.
منبع:ف.کرام ،داگمار،ترجمه وتالیف:خلیلی،سپیده ،آموزش آداب معاشرت به کودکان و نوجوانان،موسسه نشر پنجره،1388

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید