وظیفه علما و خواص در عصر غیبت

وظیفه علما و خواص در عصر غیبت

علماى اسلام و رهبران فکرى فرهنگى جامعه ى اسلامى مکرر در روایات مورد تعریف و تمجید قرار گرفته و شأن والاى آنان گوشزد شد است پیامبر مکرم اسلام فرمودند:
«جایگاه و منزلت فقیه در این وقت (غیبت) مانند جایگاه و منزلت انبیاء بنى اسرائیل است».[1] علما وارثان انبیاء،[2] حصون اسلام[3] و حجّت هاى ائمه(علیه السلام) بر مردم هستند.[4] بیان این مقام و منزلت از زبان معصومین )علیهم السلام( حکایتگر رسالت ویژه و تکلیف حساس و خطیر علما به عنوان مشعلداران حقیقت، سکانداران دین، سنگربانان عقیده و ایمان و پرچمداران هدایت مردم است.
آنان در عصر غیبت باید خلاء حضور امام غایب از دیدگان، را به خوبى پر کنند و تداعى کننده حضور آن سرور جهانیان و رفیق شفیق أمت باشند. بر این اساس علما در دوران انتظار وظیفه دارند عملکردى به شرح زیر داشته باشند.
1) وظیفه شناس
از آن جا که ایشان یک نوع وابستگى خاص به ولى عصر(عج) دارند لازم است تکالیف کلى فرد منتظر و نیز وظایف خود نسبت به آن حضرت را به نحو احسن و اکمل بجا آورند.[5] 2) تجهیز به علم توأم با عمل
علما دوران انتظار، لازم است در تفقه دین و حل مشکلات علمى و یا پاسخ به شبهات به تمام امکانات نرم افزارى و علوم مربوطه، مجهز باشند; زیرا آنان به عنوان سنگربانان دین و اعتقادات مردم باید اولاً خود را در معرض شبهات و اشتباهات بیمه نمایند که امام صادق(علیه السلام)فرمود:
«انسان عالم و آگاه به زمان خودش، مورد هجوم خطاها و اشتباهات قرار نمى گیرد».[6] و هم بتواند از مرزهاى عقیدتى و عملى مردم دفاع نمایند.
و ثانیاً: آنچه از نظر علمى اندوخته باید عمل نمایند تا بتوانند مانع انحراف جامعه شوند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«چون عالم به علم خویش عمل نکند اندرزش از دلهاى شنوندگان بلغزد چنانکه باران از سنگ صاف مى لغزد».[7] و اصولاً کسى که به علمش عمل نکند عالم نیست حضرت امام صادق(علیه السلام) راجع به قول خداى عزوجل (تنها بندگان دانشمند خدا از او ترس دارند)[8] فرمود:
«مراد به دانشمند کسى است که کردارش گفتارش را تصدیق کند و کسى که چنین نباشد عالم نیست».[9] 3) دفاع و حفاظت از دین
سنگربانان و مرزبانان دین، بعد از تجهیز به علوم و تفقه در دین، باید به حفاظت از آن و تحکیم پایه هاى آن بپردازند. و در این راستا اولاً: مبانى دین را با براهین علمى مستحکم نموده و دین را آنگونه که هست به بشریت معرفى نمایند و ثانیاً: در مقابل شبهات و القائات شیاطین آخرالزمان به مقابله و روشنگرى برخیزند. امام هادى(علیه السلام) فرمودند:
«اگر نبودند کسانى از علما که بعد از غیبت قائم ما به او دعوت کنند و بر او دلالت نمایند و از دین او با دلایل خداوند دفاع کنند و بندگان ضعیف خداوند را از دامهاى ابلیس و سرکشان او، رها سازند و از شبکه ناصبان خلاص نمایند. هیچ کس نمى ماند مگر اینکه از دین بر مى گشت ولى اینان هستند که زمام دلهاى شیعیان ضعیف را به دست مى گیرند همچنان که ناخداى کشتى سکان آن را در دست دارد، آنان برترین کسان نزد خداى عزوجل مى باشند».[10] 4) تعلیم دین و تنظیم اندیشه ها
در عصر غیبت جاودانگى اسلام اقتضاء دارد که تعلیم دین و اجراى احکام تداوم یابد و این وظیفه ى مهم بر عهده ى فقیهان عادل و اسلام شناس است.
روایات متعددى که درباره تحکیم ایمان مردم و نیز سرپرستى أیتام آل محمد(صلى الله علیه وآله) وارد گردیده است ناظر به این وظیفه ى خطیر مرزبان حوزه فکرى و عقیدتى است.
1 – معاویه بن عمار گوید:
«به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: مردى است که از شما روایت بسیار نقل و در میان مردم انتشار مى دهد و آن را در دل شیعیانتان استوار مى کند و شاید عابدى از شیعیان شما باشد که در روایت چون او نباشد; کدام یک بهترند؟ حضرت فرمود: آنکه احادیث ما را روایت کند و دلهاى شیعیان ما را استوار سازد از هزار عابد بهتر است».[11] 2 – امام حسن عسکرى(علیه السلام) در حدیث نسبتاً طولانى که از پدرش و او هم از پدرانش و آن حضرات هم از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل نموده اند مى فرماید:
«… و بدتر از این یتیمى (پدر از دست دادن) حال آن یتمى است که از امامش جدا گشته و نتواند به حضور او برسد و نداند حکم در آنچه از شرایع و احکام دینش دچار مى گردد چیست، توجه کنید هرکس از شیعیان ما علوم ما را بداند و کسى که نسبت به شریعت ما جاهل و از دیدن ما محروم مانده است را هدایت نماید، یتیمى بر دامان نشانده است آگاه باشید هرکس او را هدایت کند و شریعت ما را به او بیاموزد در رفیق اعلى با ما خواهد بود».[12] در پایان این مطلب را متذکر مى شویم براى اطلاع. بر این روایات که تعداد آنها کم نیست مى توان به ترجمه کتاب مکیال المکارم، ج 2، ص 377 تا ص 397 مراجعه نمود.
[1] – مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار(دار احیاء التراث العربیه، بیروت، چاپ سوم، 1403) ص 346، ح 4.
[2] – کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب، اصول کافى (دفتر نشر فرهنگ اهل بیت) ترجمه سید جواد مصطفوى، ج 1، ص 39.
[3] – همان، ص 47، ح 3.
[4] – مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار (دار احیاء التراث العربیه، بیروت، چاپ سوم، 1403 هـ ق) ج 53، ص 181، ح 10.
[5] – وظایف فوق در دو پرسش و پاسخ قبل از این پرسش توضیح داده شد.
[6] – کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب، اصول کافى، پیشین، ج 1، ص 31، ح 29.
[7] – همان، ج 1، ص 56، ح 3.
[8] – فاطر / 28.
[9] – همان، ج 1، ص 44، ح 2.
[10] – موسوى اصفهانى، سید محمد تقى، مکیال المکارم، پیشین، ج 2، ص 393.
[11] – کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب، اصول کافى، پیشین، ج 1، ص 40، ح 9.
[12] – موسوى اصفهانى، مکیال المکارم، پیشین، ج 2، ص 388.
عباس مهدوى – مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید