من اصلاً‌ نمی توانم در ایمانم ثابت قدم باشم گاهی اوقات نماز اول وقت و… گاهی اوقات نمی خوانم…یعنی سختی های زندگی ایمانم را ضعیف می کند، به نظر شما چه باید کرد لطفاً توضیح دهید؟

من اصلاً‌ نمی توانم در ایمانم ثابت قدم باشم گاهی اوقات نماز اول وقت و… گاهی اوقات نمی خوانم…یعنی سختی های زندگی ایمانم را ضعیف می کند، به نظر شما چه باید کرد لطفاً توضیح دهید؟

من اصلاً‌ نمی توانم در ایمانم ثابت قدم باشم گاهی اوقات نماز اول وقت و… گاهی اوقات نمی خوانم…یعنی سختی های زندگی ایمانم را ضعیف می کند، به نظر شما چه باید کرد لطفاً توضیح دهید؟

مقدمه
ایمان نوعی برقراری ارتباط و اتصال میان بشر و مبدأ کاینات است. به تعبیر بهتر ایمان دو رکن دارد؛ احساس یا شعور و دیگر گرایش و تمایل و حرکت. جزء اول ایمان، احساس و شعور است به اتصال تکوینی از نوع اتصال اجزاء یک موجود زنده و جزء دوم که فرع بر اول است برقراری اتصال است از طرف خود با هستی. و وجود اولی اتصال تکوینی است و دومی اتصال تشریعی یا مترتب بر تشریع. این است که انسان از یک لحاظ نزدیک به خداست و نمی تواند دور باشد و از لحاظ دیگر گاهی نزدیک است و گاهی دور[1] ؛سؤال شما ناظر به قسمت دوم می باشد چه کارهایی و عواملی باعث تضعیف و دوری می شود و چه عواملی باعث تقویت و نزدیکی. عوامل تضعیف کننده را باید برطرف کنیم و عوامل تقویت کننده را به دست بیاوریم.

عوامل تضعیف کننده ایمان
1. هوای نفس: اگر از میل‌های غریزی و کشش های کور که فقط ارضاء خود را می خواهد و بس، پیروی کردیم بدون آنکه فکر کنیم نتیجه بعدی آن چه می‌شود و غرض ما صرفاً لذات آنی باشد این را هوای نفس می‌گویند. اگر ما شعور و شناخت داشته باشیم، در این مرحله هوای نفس مانع می‌شود تا ما التزام عملی نسبت به متعلقات ایمان نداشته باشیم.[2] 2. دنیا: دنیا به خودی خود ارزش مثبت دارد. این رابطه ما با دنیاست که باید مواظب باشیم منفی نباشد. نقطه اساسی انحراف از اینجا پیدا می شود که انسان بیش از حد به دنیا توجه کند. نگران آن باشد، بدان دل ببندد، به طور مستقل و به خاطر خودش آن را مورد توجه قرار دهد و به آن اهتمام بورزد.[3] 3. شیطان: شیطان به وسیله تزئین اعمال زشت و دادن وعده های دروغ به انسان که اگر این کار را بکنی چنین و چنان می شود و همچنین ترساندن انسان نسبت به آینده تا مانع کار خیر او شود؛ انسان را فریب می دهد.[4] آنچه ما را از وصول به ایمان باز می‌دارد، در یک عنوان کلی هوای نفس است که موضوع و متعلقش زندگی دنیاست و به وسیله شیطان تأیید و تزئین می‌گردد.
4. غفلت: یکی دیگر از عوامل تضعیف کننده ایمان غافل شدن از خدا، نقش خدا در زندگی، نقش پیامبر و ائمه در زندگی، مسافر بودن در این دنیا، ناقص بودن و لزوم حرکت به سوی کمال می‌باشد؛ در تعبیرات دینی از چنین انسانی با عنوان مست یا خوابیده یاد می شود.[5] مواردی که ذکر شد اصلی‌ترین موانع ایمان هستند و اگر عواملی دیگر وجود دارند به این عوامل باز می گردند.

عوامل تقویت کننده ایمان:
1. توبه: توبه یعنی قیام درونی، این‌که مقامات عالی وجود انسان علیه مقامات دانی و پست وجود او ـ که زمام امور این کشور داخلی را در دست گرفته اند ـ یک مرتبه انقلاب می کنند، همه اینها را می‌گیرند و به زندان می‌اندازند و خودشان با قوا و جنود و لشکریان خود زمام امور را در دست می‌گیرند.
برای توبه دو رکن اساسی وجود دارد. رکن اول ندامت و پشیمانی شدید نسبت به گناهان می‌باشد و رکن دوم تصمیم و عزم جدی به عدم بازگشت به گناهان گذشته می‌باشد.[6] برای توبه «شروط قبولی» ذکر شده است که عبارتند از: بازگرداندن حقوق مردم، ادای حقوق الهی.
و همچنین برای توبه دو موضوع را که «شرط کمال واقعی» توبه می‌باشد ذکر شده است: اول این‌که گوشت هایی که از حرام روییده آب شوند. دوم اینکه بدنی که لذت معصیت را چشیده، رنج طاعت را چشاندن. مثلاً شب زنده داری برای نفس سخت است و چون سخت است باید انجام داد تا نفس از حال وهوای معصیت خارج شود.[7] 2. محاسبه نفس: محاسبه نفس در کنارش مراقبت نیز مطرح است. انسان در طی روز مراقب اعمال خود باشد و در آخر شب خوب و بد اعمال را ارزیابی کند و برای اعمال خوب سجده شکر بجای آورد و برای اعمال بد توبه واقعی به جای آورد.
3. مداومت در عبادات: مداومت و میانه روی بهتر و نتیجه بخش تر از این است که انسان تندروی کند و مداومت نداشته باشد. مداومت در نماز اول وقت، یک صفحه قرآن خواندن در ساعت معین، ذکر خاصی در زمان معین، و نماز شب باعث می شود تا غفلت از انسان دور شود. ولی اگر این‌کارها به طور مداوم و در ساعت معین نباشد، اثر غفلت زدایی و تقویت ایمان را ندارند.[8] 4. عبادت: عبادت‌های روزانه مثل نمازهای واجب، نماز شب و کارهای از این قبیل، و عبادت‌های موسمی مثل روزه، حج، اعتکاف و امثال اینها، اگر با شرایط خاص خودشان انجام شوند باعث تقویت ایمان خواهند شد.[9] 5. ذکر: ذکر باعث حفظ ایمان و تقویت ایمان می باشد. ذکر دو گونه است: ذکر لفظی و ذکر قلبی که ذکر لفظی مقدمه ای برای ذکر قلبی می باشد.[10] 6. نیایش: دعا و نیایش یکی دیگر از شیوه‌های تقویت ایمان است. چیزی که در دعا اهمیت بسیار دارد اعتقاد به فقر و تهیدستی ماست و غنی بودن و توانایی خداوند می باشد. در تعبیرات دینی در موقعیتها و زمان‌های مختلف دعاهایی مطرح شده که بهره گیری از آنان تأثیر فوق العاده ای برای تقویت ایمان دارند.[11] 7. محبت به اولیاء الهی: کسی که فردی را برای خود، انسان کامل تلقی کند و سخت شیفته اخلاق و روحیات او شود، بسیار تحت تأثیر او قرار می‌گیرد. به عقیده اهل عرفان، محبت و ارادت پاکان همچون دستگاه خودکاری خود به خود رذایل را جمع می‌کند و بیرون می‌ریزد. در این رابطه توسل‌های فردی و جمعی،‌زیارت آنها، تصدق برای سلامتی امام زمان، کارهای خوب را به آن حضرت اهداء کردن و کارهایی از این قبیل، باعث تقویت ایمان می‌شود.[12] 8. زیارت و ملاقات برادران دینی و علمای دینی و مؤمنان حقیقی نیز باعث رشد محبت حیات قلب و رشد ایمان می‌شود.[13] 9. تقویت اراده: ‌تقویت اراده از مهم ترین عواملی، است که زمینه ساز بیرون راندن عوامل مزاحم و تقویت عوامل بوجود آورنده ایمان و لوازم آن است.

پی نوشت ها:
[1] . یادداشتهای مطهری ، صدرا، چاپ دوم، 1379 ج اول، ص 484.
[2] . مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ سوم، 1377، ج اول، ص 195.
[3] . همان، ص 213.
[4] . همان، ص 230.
[5] . جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، نشر اسراء، چاپ سوم، 1379، ص 23.
[6] . مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، صدرا، چاپ بیستم، 1378، ص 45.
[7] . همان، ص 67.
[8] . مصباح یزدی، محمد تقی، به سوی او، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، 1382، ص 107.
[9] . دیلمی، احمد _ آذربایجانی، مسعود، اخلاق اسلامی، نشر معارف، 1383،‌ص 340.
[10] . همان، ص 342.
[11] . همان، ص 346.
[12] . همان، ص 348.
[13] . همان، ص 350.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید