چرا اسلام به کسی که مراعات گناهان و واجبات را نمیکند، میگوید امر به معروف و نهی از منکر ترک نشود؟ و آیا این در مردم اثر میگذارد؟
پاسخ
فریضه امر به معروف و نهی از منکر یکی از واجبات شرعی اسلام است که در آیات[1] و روایات فراوانی[2] به آن اشاره شده است. اصلاح اخلاقی جامعه به اقامه این فریضه بزرگ الهی بستگی دارد. لذا حضرت ابا عبدالله الحسین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: من برای اصلاح اجتماعی امّت جد بزرگوارم قیام کردهام و با این حرکت الهی خود این فریضه بزرگ را احیاء نمودند. امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک رفتار اجتماعی، شرایط و ضوابط ویژهای دارد که اگر در چارچوب این شرایط و ضوابط انجام گیرد، اثر عمیقی بر جای خواهد گذاشت.
از جمله این شرایط آن است که شخص اقدام کننده نسبت به ابعاد و جوانب قضیه، کاملاً آگاه باشد و مسایل و احکام موضوع را خوب بشناسد.
این نکته نیز مسلّم است که فردی که دیگران را موعظه میکند و مثلاً از یک عمل زشت باز میدارد اگر خود نیز به آنچه میداند عمل کند، سخنان و موعظههایش تأثیر بیشتری خواهد داشت، اما این بدان معنا نیست که اگر این فرد خود اهل عمل نبود، دیگران را نیز نباید پند و اندرز بدهد و نتواند امر به معروف و نهی از منکر کند؛ در هیچ یک از منابع دینی نیامده که یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، اهل عمل بودن آمر و ناهی باشد.
برای مثال یک نفر که بنا به دلایلی دچار قتل نفس شده و یک انسان بیگناه را کشته است اگر روزی مشاهده کرد، چند انسان ظالم میخواهند یک نفر بیگناه را به قتل برسانند، نمیتواند به این بهانه که چون من خودم اهل عمل نیستم، ساکت بنشیند و کشته شدن او را تماشا کند.
بنابراین هر چند که پایبندی انسان به احکام دین موجب نفوذ بیشتر سخنان او میشود، اما این امر مانع از آن نیست که فریضه بزرگی چون امر به معروف و نهی از منکر به بهانه اهل عمل نبودن خود فرد ترک شود.
البته شایان ذکر است یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، احتمال تأثیر است و این بدان معناست که اگر بدانیم مخاطب ما چنان شخص جسور و مغروری است که به هیچ عنوان ولو اندک این امر و نهی ما در او تأثیر نمی گذارد، وظیفه شرعی نداریم که به این فریضه عمل کنیم. حال اگر کسی بداند این شخص به این دلیل که ما خود اهل عمل نیستیم امر و نهی ما را نمی پذیرد و تأثیر نمی گذارد، وظیفه ای نداریم که امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
پی نوشت ها:
[1] . آل عمران/ 104، 110، 114، نحل/ 90.
[2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار الوفاء، اول، 1404ه.ق، ج 98، ص 68 و ص99؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 5، ص55.