دگراندیشان عرب و اسباب نزول آیات حجاب

دگراندیشان عرب و اسباب نزول آیات حجاب

نویسنده: محمد فرجاد

یکی از مبانی اصلی و کلیدی نواندیشی دینی، اسباب نزول است. دگراندیشان، سکولارها و… بر دانستن اسباب نزول بسیار تأکید دارند و اسباب نزول را در فهم آیات قرآن بسیار تأثیرگذار می‌دانند و بسیاری از کج فهمی‌ها و بدفهمی‌ها را نتیجه بی‌توجهی به اسباب نزول آیات می‌خوانند. بر این اساس، جابری، دگراندیش برجسته جهان عرب، شناخت اسباب نزول آیات را به یکی از شرایط اصلی اجتهاد می‌شناسد.
به باور این گروه، شماری از احکام اجتماعی، کیفری و اخلاقی قرآن در پرتو اسباب نزول در خور دوباره فهمی هستند و فهمی که از این نگاه مجدد به دست می‌آید، با فهم سنتی هم خوان نیست.
دگراندیشان احکام درخور توجهی از قرآن را در پرتو اسباب نزول به فهم می‌آورند؛ حجاب به عنوان یکی از احکام اجتماعی قرآن، در شمار احکامی است که بسیار مورد توجه دگراندیشان قرار گرفته است. در دیدگاه دگراندیشان، قرائت سنتی از آیات حجاب نتیجه بی‌توجهی به اسباب نزول و یاری نگرفتن از آن‌ها در فهم آیات وحی است؛ به گونه‌ای که اگر پیشینیان به اسباب نزول توجه داشتند و از آن‌ها در فهم آیات حجاب سود می‌بردند، وجوب حجاب را فریاد نمی‌کردند و حجاب زنان را خواستار نمی‌شدند.
بنابراین شایسته است در این نوشتار، مستندات قرانی حجاب عرضه گردد و فهم دگراندیشان از این آیات – که استوار بر اسباب نزول گشته – گزارش گردد و آن گاه این فهم به نقد و بررسی گذاشته شود و درستی و نادرستی آن آشکار گردد.
در این پژوهش، سه آیه از آیات حجاب به بحث گذاشته می‌شود:
آیه نخست، آیه‌ی‌ 53 از سوره‌ی‌ احزاب است که می‌فرماید:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در خانه‌ها‌ی‌ پیامبر داخل نشوید، مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، در حالی که [قبل از موعد نیایید] و در انتظار وقت غذا ننشینید، اما هنگامی که دعوت شدید داخل شوید؛ و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید و [بعد از صرف غذا] به بحث و صحبت ننشینید؛ این عمل، پیامبر را ناراحت می‌نماید، ولی از شما شرم می‌کند [و چیزی نمی‌گوید]، اما خداوند از [بیان] حق شرم ندارد و هنگامی که چیزی از وسائل زندگی را [به عنوان عاریت] از آنان [همسران پیامبر]، می‌خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دل‌ها‌ی‌ شما و آن‌ها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است!
آیه‌ی‌ دوم آیه 59 همان سوره است که می‌فرماید:
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو که جلباب‌ها [روسری‌ها‌ی‌ بلند] خود را بر خویش افکنند، این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ خداوند همواره آمرزنده و رحیم است.
و آیه سوم، آیات 30 و 31 سوره نور است که می‌فرماید:
به مؤمنان بگو چشم‌ها‌ی‌ خود را از نگاه به نامحرمان فروگیرند و عفاف خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند آنچه انجام می‌دهید آگاه است! و به زنان با ایمان بگو چشم‌ها‌ی‌ خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند و دامن خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند و اطراف روسری‌ها‌ی‌ خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود] و زینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادران‌شان یا پسران برادرانشان یا پسر خواهرانشان یا زنان هم کیش‌شان یا بردگانشان یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن، پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌شان دانسته شود.

سبب نزول آیه‌ی‌ نخست
در متون تفسیری شیعه، تنها یک سبب نزول برای آیه‌ی‌ نخست وجود دارد:
“پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با زینب، دختر جحش ازدواج کرد. آن حضرت زینب را دوست می‌داشت. به مناسبت این ازدواج رسول اسلام ولیمه‌ای تدارک دید و عده‌ای را دعوت نمود. مهمانان پس از صرف غذا به گفت و گو نشستند. پیامبر که مایل بود با زینب تنها باشد، از این وضعیت ناراحت بود تا این که آیه شریفه فرود آمد.” (1)
در منابع تفسیری، روایی و تاریخی اهل سنت، آیه یاد شده چند سبب نزول دارد و این اسباب، همسان نیستند:
1. طبری می‌نویسد:
“وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با زینب ازدواج کرد، گروهی برای صرف غذا دعوت شدند. مهمانان پس از صرف غذا به گفت و گو با یکدیگر پرداختند. توقف بسیار ایشان، پیامبر را ناراحت ساخت و آن حضرت به ناچار از منزل بیرون رفت. پس از مدتی پیامبر به منزل بازگشت، در حالی که آن گروه هنوز سرگرم صحبت بودند. در این هنگام آیه نخست فرود آمد و آن گروه، به ناچار منزل پیامبر را ترک کردند.” (2)
2. انس می‌گوید:
“پیامبر شب زفاف با زینب، ولیمه‌ای از خرما و آرد تهیه دید و گوسفندی ذبح کرد. مادرم،‌ ام سلیم، نیز یک ظرف کوچک سنگی محتوی حیس – خرمایی که با روغن و پنیر ترش شورانیده و آمیخته شده تا هسته آن بیرون‌ آید – برای حضرت فرستاد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به من فرمود که اصحاب را به طعام دعوت کنم. من نیز اصحاب را دعوت کردم و ایشان گروه گروه به منزل پیامبر می‌آمدند و پس از صرف غذا بیرون می‌رفتند… اما سه نفر هم چنان در منزل پیامبر گرم صحبت بودند و علاقه‌ای به ترک منزل نداشتند. پیامبر از این که آن سه نفر هم چنان در مجلس نشسته بودند، ناراحت بود، اما حیا داشت تا عذر ایشان را بخواهد. در این هنگام بود که آیه‌ی‌ شریفه فرود آمد و پیامبر میان خویش و من پرده‌ای کشید.” (3)
3. در بعضی منابع نیز آمده است:
“وقتی پیامبر با زینب ازدواج کرد، مردم برای صرف غذا دعوت شدند. مهمانان پس از صرف غذا شروع به سخن گفتن کردند، گروهی خویش را آماده رفتن نشان می‌دادند، اما هم چنان با یکدیگر گفت و گو می‌کردند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از منزل بیرون رفت و گروهی که منظور پیامبر را دریافته بودند، منزل را ترک کردند، اما سه نفر هم چنان در منزل ماندند و وقتی پیامبر به منزل بازگشت و آن سه نفر را دید، دوباره از منزل بیرون رفت. آن گروه نیز ناگزیر از ترک منزل شدند، پس از رفتن ایشان من به دنبال پیامبر رفتم و خبر رفتن آن‌ها را به آن حضرت رساندم. پیامبر به سوی منزل حرکت کرد و من نیز ایشان را همراهی می‌کردم. وقتی به منزل رسیدم، پیامبر وارد شد و وقتی من خواستم وارد شوم، پیامبر پرده را انداخت و در این هنگام آیه شریفه فرود آمد.” (4)
4. در روایت دیگری به نقل از عمر می‌خوانیم:
“به پیامبر گفتم: آدم‌ها‌ی‌ بد و خوب بر تو وارد می‌شوند. کاش همسران خود را امر به حجاب می‌کردی. در این هنگام آیه شریفه فرود آمد.” (5)
5. در روایت مجاهد نیز می‌خوانیم:
“پیامبر روزی با شماری از یاران خویش غذا می‌خوردند، عایشه نیز در مجلس حضور داشت. به هنگام صرف غذا دست یکی از اصحاب به دست عایشه خورد و پیامبر از این موضوع ناراحت شد و پس از این، آیه شریفه فرود آمد.” (6)
از میان اسباب نزول یاد شده، اسباب نزولی که در منابع اهل سنت آمده، مورد استفاده دگراندیشان قرار گرفته است، اما سبب نزولی که در منابع تفسیری و روایی شیعه آمده، مورد بهره‌برداری قرار نگرفته و این از آن جهت است که تمامی آنان در پی عرضه قرائتی نو از آیات حجاب هستند، در شمار اهل سنت قرار دارند و این گروه تنها به متون تفسیری و روایی خویش اعتماد می‌کنند.
برای نمونه «فاطمه مرنیسی» از پذیرش حجاب به عنوان یک حکم شرعی سرباز می‌زند و دلالت آیه شریفه بر حجاب مورد نظر فقها را برنمی‌تابد. به باور ایشان آویختن پرده توسط پیامبر که در سبب نزول دوم و سوم آمده، نشان می‌دهد که حجاب در عبارت: (فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ) (7) به معنای ایجاد محلی امن و محفوظ از نگاه دیگران برای زفاف است، نه آنچه به عنوان حجاب شرعی می‌شناسند. (8)
«محمد عابد جابری» برخلاف مرنیسی، دلالت آیه بر حجاب مورد نظر فقها را می‌پذیرد، اما این حکم را با استناد به چهارمین سبب نزول خاص همسران پیامبر خوانده، از پذیرش آن به عنوان یک حکم عمومی و کلی سرباز می‌زند.
«محمد سعید عشماوی» نیز چون مرنیسی حجاب در آیه شریفه را حجاب اصطلاحی نمی‌شناسد و مانند جابری عمومیت آیه را پذیرا نیست. او حجاب را ویژه‌ی‌ همسران پیامبر می‌خواند و آن را ایجاد حایلی میان همسران پیامبر و مؤمنان می‌داند، به گونه‌ای که با این حجاب، همسران پیامبر اصلاً دیده نشوند.

سنجش
اسباب نزول یاد شده در صورتی در خور استناد است که درستی سند آن اثبات شود، دلالت آن نیز تمام باشد و دلیل انتخاب هر یک و تقدم بر دیگر اسباب نزول بیان گردد؛ در صورتی که نه خانم مرنیسی و نه جابری و عشماوی درباره سند و دلالت روایات یاد شده سخن نمی‌گویند.
افزون بر این، دلیل انتخاب این سبب نزول را از میان چند سبب نزول یاد شده عرضه نمی‌دارند و این در حالی است که جابری در مورد پذیرش سبب نزول، بسیار سخت گیر است و هر روایتی را به عنوان سبب نزول نمی‌شناسد:
“سبب نزول آیات باید از طریق آنان که شاهد نزول آیات وحی بوده و بر اسباب نزول آیات آگاهی داشته‌اند آن هم با سند معتبر صورت گیرد و احادیثی که از صحابی رسیده مرفوع، و آنچه از تابعین روایت شده به عنوان مرسل معرفی شود.” (9)
افزون بر این، دکتر جابری تمامی اسباب نزول آیات را در شمار روایات آحاد قرار می‌دهد (10) و آن‌ها را تنها مفید ظن می‌خواند.
بنابراین چگونه جابری و همفکران او با این نگاه منفی به اسباب نزول آیات از آن‌ها سود می‌برند و بر پایه چنین اسباب نزولی، یک نظریه تفسیری بنیان می‌نهند و از نادرستی قرائت دیگران سخن می‌گویند؟!

سبب نزول آیه دوم
سبب نزول آیه دوم نیز در منابع اهل سنت و شیعه به دو گونه متفاوت گزارش شده است:
علی بن ابراهیم قمی در سبب نزول آیه می‌نویسد:
“زنان به مسجد می‌رفتند و نماز جماعت را به امامت پیامبر برپا می‌داشتند. این گروه وقتی برای نماز مغرب، عشا و صبح به مسجد می‌رفتند، در تاریکی کوچه‌ها مورد اذیت و آزار قرار می‌گرفتند. به این مناسبت آیه شریفه فرود آمد.” (11)
شماری از تفسیرگران اهل سنت در سبب نزول آیه دوم می‌نویسند:
“وقتی زنان مدینه، شب هنگام برای قضای حاجت بیرون می‌رفتند، جوانان مدینه، ایشان را اذیت و آزار می‌دادند. به این مناسبت آیه شریفه نازل شد.” (12)
در برخی دیگر از متون تفسیری و قرآنی اهل سنت، شکل پوشش زنان آزاده و کنیزان، علت اذیت و آزار زنان آزاده معرفی شده است. (13)
در روایت سدی نیز همین مضمون آمده است. سدی می‌گوید:
“وقتی زنان مدینه برای قضای حاجت بیرون می‌آمدند، جوانان مدینه هر زنی را که پوشش داشت، آزاده می‌شناختند و زنان بی‌حجاب را کنیز می‌دانستند و ایشان را اذیت و آزار می‌دادند. به این مناسبت آیه شریفه فرود آمد.” (14)
برخی از نواندیشان عرب با استناد به اسباب نزول یاد شده، علت حکم به حجاب را تمییز میان زنان آزاده و کنیزان می‌خوانند. برای نمونه محمدعلی جابری می‌گوید:
“علت حکم به حجاب آن است که جوانان و مردان، زنان آزاد را از کنیزان بازشناسند و ایشان را مورد اذیت و آزار قرار ندهند و به ایشان نگاه آلوده نداشته باشند.”
افزون بر سبب نزول از عبارت «أن یعرفن» در آیه 59 سوره احزاب و برخورد تند عمر با کنیزان محجبه نیز برای رسیدن به علت حکم به حجاب بهره می‌گیرد.
جابری در نتیجه گیری می‌نویسد:
“عللی که تشریع حجاب را موجب شده است، از میان رفته است، چه این که زنان در عصر جدید برای قضای حاجت از خانه بیرون نمی‌روند، برده داری رخت بربسته است و برخی از مردان برده و شماری از زنان کنیز خوانده نمی‌شوند و افزون بر این، زنان مانند گذشته نیاز به همراهی کنیزان ندارند و مورد اذیت و آزار قرار نمی‌گیرند.”
و آن گاه با بهره گیری از قاعده حکم دائرمدار علت است و با وجود علت حکم می‌آید و با نبود علت حکم می‌رود، سود برده و می‌گوید: «بنابراین، حجاب در عصر جدید واجب نیست».
«عبدالفتاح عبدالقادر» نیز با بهره‌گیری از اسباب نزول آیه شریفه به علت حکم به حجاب پل می‌زند؛ در نگاه او علت حکم به حجاب ایجاد تفاوت میان زنان آزاده مسلمان و کنیزان است.
بنابراین اگر علت حکم، ایجاد تفاوت میان این دو گروه می‌باشد و در عصر جدید گروهی از زنان به عنوان کنیزان شناخته نمی‌شوند، علت حکم خود به خود از میان خواهد رفت و در نتیجه با رفتن علت، حکم نیز – که دائرمدار علت است – از میان خواهد رفت و این مهم نشان می‌دهد که حجاب یک امر تاریخی است و رعایت آن در تمامی زمان‌ها و مکان‌ها واجب نیست.

نقد و سنجش
اسباب نزول یاد شده در صورتی درخور استناد است که از جهت سند و دلالت مخدوش نباشد. افزون بر این، آنچه دگراندیشان به عنوان علت حکم می‌شناسند، علت حکم نیست؛ بلکه فلسفه حکم است و حکم هیچ گاه دائرمدار فلسفه حکم نیست.

سبب نزول آیه سوم
در متون تفسیری اهل سنت و شیعه، سه سبب نزول برای آیه شریفه آمده است:
1. امام باقر (علیه السلام) فرمود:
“جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبه‌رو گشت که بر سر روسری بسته بود؛ و اطراف روسری را به پشت گوش‌هایش انداخته بود و گردن و سینه خود را برهنه گذاشته بود. مرد جوان در حالی که با چشمان خویش زن را دنبال می‌کرد، متوجه جلوی خود نبود، وارد کوچه‌ای شد و ناگهان صورتش به دیوار خورد و استخوان یا قطعه شیشه‌ای که بر دیوار بود، صورت او را شکافت و چهره او را غرق خون کرد. وقتی جوان خدمت پیامبر رسید و ماجرا را برای آن حضرت تعریف کرد، آیه شریفه فرود آمد.” (15)
2. جابر بن عبدالله روایت می‌کند:
اسماء دختر مرثد، در نخلستان بود. شماری از زنان در حالی که گردن، سینه و گیسوان ایشان دیده می‌شد، نزد اسماء آمدند. اسماء گفت: از این زشت‌تر هم ممکن است؟ پس در این هنگام آیه: (وَقُلْ لِلْمؤْمِناتِ) فرود آمد. (16)
3. حضرمی روایت می‌کند:
إنّ امرأهً اتخذت صرّتین من فضهٍ و اتخذّت جزعاً، فمرَّت علی قوم فَضرَبت برجلِها فوقع الخلالُ علی الجَزع فصَّوتَ فأنزل الله (وَلایَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ) (17)
سبب نزول دوم عام و کلی است و بخش عمده‌ای از آیه را پوشش می‌دهد و سبب نزول سوم خاص است و ناظر به عبارت: (وَلایَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ) می‌باشد.
شماری از نواندیشان عرب با بهره گیری از اسباب نزول یاد شده، قرائتی نو از آیه شریفه عرضه می‌دارند. برای نمونه «احمد عقله» از دگراندیشان عرب، استفاده از روسری را عرف و عادت عرب جاهلی می‌خواند. به باور او مردان و زنان عصر جاهلی برای در امان ماندن از گرد و غبار و آفتاب شدید، سر و صورت خویش را پوشش می‌دادند و گردن و سینه خویش را برهنه می‌گذاشتند.
عادت عرب جاهلی پس از ظهور اسلام ادامه یافت و زنان مسلمان چون زنان عصر جاهلی، گردن و سینه خویش را برهنه می‌گذاشتند تا این که آیه شریفه فرود آمد و زنان مسلمان را به پوشش سینه دعوت کرد.
به باور عقله، آیه شریفه تنها دلالت بر وجوب پوشش گردن دارد و پوشش سر و صورت مدلول آیه‌ی‌ شریفه نیست و اگر پوشش سر و صورت چون پوشش سینه مطلوب شارع بود، شایسته بود فروفرستنده قرآن به صورت صریح و روشن، مخاطبان قرآن را به پوشش این قسمت‌ها فرامی‌خواند تا ایشان را از کج روی و تفسیر نویسان را از عرضه خواسته‌ها‌ی‌ خود به نام مراد خداوند بازدارد.
دکتر «محمد شحرور» نیز با الهام از اسباب نزول یاد شده، تنها حجاب جیوب را می‌پذیرد و جیوب را سینه و قسمت‌ها‌ی‌ میانی بدن زن می‌شناسد.
«محمد عابد جابری» و «محمدسعید عشماوی» نیز حجاب را یک حکم تاریخی می‌شناسند و از سبب نزول آیه شریفه به علت حکم به حجاب پل می‌زنند.
به باور ایشان، تعدیل کیفیت پوشش زنان عصر نزول و ایجاد تفاوت میان زنان آزاده و کنیزان، دو علت اصلی وجوب حجاب است و چون این دو علت در عصر جدید وجود ندارد؛ بنابراین حکم به حجاب نیز وجود نخواهد داشت. چه این که حکم دائر مدار علت است؛ با آمدن علت، حکم می‌آید و با رفتن علت، حکم نیز می‌رود.

نقد و بررسی
اصلی‌ترین مستند قرائت‌ها‌ی‌ فوق، اسباب نزول یاد شده است. در صورتی که این اسباب نزول از جهاتی چند درخور استناد نیستند:
الف) سبب نزول دوم – که مستند اصلی قرائت‌ها‌ی‌ فوق است – در شما روایات مرسله قرار می‌گیرد، (18) و چنین روایتی در خور استناد نیست و نمی‌توان بر پایه آن یک نظریه تفسیری استوار ساخت.
افزون بر این، روایت اول نیز که معتبره خوانده می‌شود (19)، مستند این گروه از نواندیشان عرب قرار نگرفته است.
ب) اسباب نزول یاد شده نشان از عرف و عادت زنان عصر نزول ندارد، بلکه تنها حکایت از کیفیت پوشش یک یا چند زن دارد و از نوع پوشش چند زن نمی‌توان به عرف و عادت زنان در یک دوره خاص دست یافت. اگر نوع پوشش چند زن نمایان‌گر عرف و عادت زنان آن دوره باشد، تعجب اسماء که در قالب سؤال جلوه کرده، بی‌معنا خواهد بود.
ج) بسیاری از احکام اسلامی در شمار احکام امضایی قرار دارند؛ احکام امضایی احکامی هستند که شارع تمامی آن‌ها را امضا کرده یا با اصلاح برخی از آن‌ها، بر درستی آن‌ها مهر تأیید زده است.
بنابراین با اصلاح نوع پوششی که در عصر نزول مورد استفاده قرار گرفته، نمی‌توان تنها اصلاحات را پذیرا شد و اصل عرف و عادت را منکر گشت و دلالت آیه بر پوشش دیگر قسمت‌ها‌ی‌ بدن را باور نداشت.
زنان در عصر نزول، سر خود را با روسری می‌بستند و اطراف روسری خود را به پشت سر می‌افکندند و سینه خود را در پوشش قرار نمی‌دادند. وقتی آیه شریفه فرود آمد، زنان مسلمان به پوشش سینه فراخوانده شدند، چه این که این قسمت از بدن، بیش از سر و صورت مردان را تحریک می‌کند؛ چنان که در سبب نزولی که در متون تفسیری شیعه آمده، نگاه آن جوان به آن علت بود که گردن و سینه آن زن پوششی نداشت.
د) براساس قواعد علم اصول، هرگاه سبب نزول خاص باشد و آیه عام، ملاک عموم سبب است و نمی‌توان به بهانه خاص بودن سبب از پذیرش عموم آیه سر باز زد و حکم آیه را به زمان و مکان خاصی محدود کرد.
ه‍) افزون بر این، این گروه از زنان، نماینده جامعه زنان مسلمان عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیستند، چه این که بسیاری از زنان مسلمان پس از نزول آیه شریفه: (یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَلبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنَى‏ أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً) خود را در حجاب قرار دادند. به ویژه با نظر داشت این نکته که آیه‌ی‌ شریفه سوره‌ی‌ احزاب در سال پنجم فرود آمده و آیه‌ی‌ مورد بحث در سوره‌ی‌ نور قرار گرفته که سوره‌ی‌ نور در سال ششم هجری نازل شده است.
به عبارت دیگر، معهود زنان عرب پس از نزول آیات سوره احزاب، پوشش کامل بوده است؛ بنابراین سبب نزول آیه‌ی‌ یاد شده ناسازگار با معهود عرب است و چنان که آقای جابری می‌گوید، یکی از ملاک‌ها‌ی‌ بررسی روایات اسباب نزول، سازگاری با معهود عرب است. (20)

پی‌نوشت‌ها:

1. تفسیر قمی، ج 2، ص 195.
2. طبری، جامع البیان، ج 22، ص 47.
3. واحدی، اسباب نزول الآیات، ص 205.
4. صحیح بخاری، ج 6، ص 25؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 150؛ سنن کبری، ج 7، ص 87 و… .
5. الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 224؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 175؛ فتح القدیر، ج 4، ص 229 و… .
6. واحدی، اسباب نزول الآیات، ص 205.
7. احزاب، آیه 53.
8. فاطمه مرنیسی، زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش، ص 153 و 154.
9. جابری، التعارض، و التجدد، الکلام فی أسباب النزول.
10. همان.
11. تفسیر قمی، ج 2، ص 196 و تفسیر صافی، ج 4، ص 203 و… .
12. طبری، جامع البیان، ج 22، ص 58 و سیوطی، الدرالمنثور، ج 5، ص 221 و… .
13. نحاس، معانی القرآن، ج 5، ص 377.
14. واحدی، اسباب نزول الآیات، ص 245 و ابن جوزی، زادالمسیر، ج 6، ص 216.
15. کلینی، کافی، ج 5، ص 21 و حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 192 و… .
16. تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 293؛ تفسیر الجلالین، ص 585؛ فتح الغدیر، ج 4، ص 26 و… .
17. الدرالمنثور، ج 5، ص 45؛ جامع البیان، ج 18، ص 165 و روح المعانی، ج 9، ص 340.
18. فتح الغدیر، ج 4، ص 25.
19. خوئی، کتاب النکاح، ص 52.
20. التوافق مع معهود العرب، ص.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان، (1391)، زن و خانواده در افق وحی، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید