آشنایی با یازدهمین اختر تابناک امامت

آشنایی با یازدهمین اختر تابناک امامت

نویسندگان:قاسم جلیلی علی کرجی
اشاره
هشتم ربیع الاول، سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام است. در این روز، یکی دیگر از گل‌های سرسبز باغ علوی پژمرده شد و آفتاب عمر با سعادت او غروب کرد. آسمانیان و زمینیان در غم فقدان او محزون شدند و گل‌های بوستان احمدی در خزان یکی دیگر از شاخه‌های طوبای خود، به ماتم نشستند. ما نیز با فرزند برومند آن امام همام، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم‌ناله شده و در عزای آن سفیر هدایت و کشتی نجات به سوگ می‌نشینیم.
طلوع یک ستاره
روز جمعه، هشتم ماه ربیع الثانی سال 232 ق، در تاریخ پرافتخار مسلمانان، روزی به یاد ماندنی است. هنوز بیست بهار از عمر شریف امام هادی علیه‌السلام نگذشته بود که شهر مدینه، شاهد ظهور و تولد ستاره‌ای فروزان از ستارگان حریم نبوی گردید. مدینه، با شکوفه زدن گلی دیگر از گلستان امامت و ولایت نورباران شد و باردیگر، شور و شعفْ بوستان علوی را فرا گرفته، خانه کوچک و با صفای امام هادی علیه‌السلام به نور فرزند پاک و مطهر خود روشن گردید.
حرکت به عراق
با تولد امام حسن عسکری علیه‌السلام در سال 232ق، شور و نشاطْ ساکنان شهر مدینه و خانه با صفای امام هادی علیه‌السلام را فرا گرفت. بنی‌هاشم از این تولد مبارک، مسرور شده و سجده شکر به جای آوردند. متأسفانه این شور و شادی، بعد از مدتی به حزن و اندوه خاندان علوی تبدیل شد. خلیفه عباسی و درباریان فاسد که نفوذ علمی و معنوی امام هادی علیه‌السلام را در شهر مدینه می‌دیدند، به وحشت افتاده و برای حفظ قدرت ظاهری خود، دستور حرکت امام علیه‌السلام را به دیار غربت عراق صادر کردند. امام هادی علیه‌السلام به همراه فرزند عزیزش امام عسکری در سال 233 ق از شهر مدینه حرکت و به شهر سامراء، مرکز حکومت خلیفه عباسی وارد شد. امام حسن عسکری علیه‌السلام به همراه پدر بزرگوار خود، در یکی از محله‌های سامراء ساکن شده و تا آخر عمر مبارک خود در آن جا اقامت داشت.
زندان بی‌حصار
در تمام سال‌هایی که امام حسن عسکری علیه‌السلام در شهر سامراء می‌زیست، به جز چند نوبتی که در زندان دستگاه فاسد بنی عباس بود، در صورت ظاهر، همانند شهروندی عادی زندگی می‌کرد، ولی تمام رفتار و حرکات حضرت، به طور محتاطانه‌ای زیر نظر حکومت وقت قرار داشت. وجود شبکه منظم و متشکل شیعیان که از مدت‌ها قبل شکل گرفته بود، نگرانی و وحشت خلفای عباسی را فراهم کرده و باعث می‌شد تمام رفتار امام و شیعیان حضرت، به نحوی کنترل شود. به همین دلیل، از امام خواسته بودند تا همواره حضور خود را در سامراء، به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که براساس نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شده و خود را به دربار معرفی کند. در حقیقت، شهر سامراء به زندان بی‌حصاری برای امام تبدیل شده بود که تمام آرامش و آسایش را از حضرت می‌گرفت.
در سوگ برادر
امام حسن عسکری علیه‌السلام سه برادر داشت که عبارت اند از: حسین، جعفر و محمد. حسین، یکی از عابدان و زاهدان زمان خود بود و به امامت امام عسکری علیه‌السلام ایمان داشت. جعفر، برادر ناصالح حضرت بود که به جعفر کذّاب مشهور است. محمد، فرزند بزرگ امام هادی علیه‌السلام بود. او در سال 252 ق (دو سال قبل از شهادت امام هادی علیه‌السلام ) از دنیا رفت. امام عسکری علیه‌السلام در وفات برادر، گریبان چاک کرد و عزادار برادر خود گشت. قبر شریف ایشان در نزدیکی سامراء است و به امامزاده سید محمد شهرت دارد.
ازدواج امام عسکری علیه‌السلام
امام حسن عسکری علیه‌السلام ، در کنار پدر بزرگوار خود، مراحل رشد و شکوفایی را گذراند، و از دریای معارف و فضیلت‌های پدر بهره‌مند شد. آن حضرت، مدتی قبل از شهادت پدر مهربانش، با یک دختر شایسته رومی به نام نرجس، که از نوادگان حضرت شمعون، وصی حضرت عیسی بود، ازدواج کرد.
نرجس، در یکی از جنگ‌های مسلمانان با سپاه روم، به اسارت مسلمانان درآمده بود که توسط امام هادی علیه‌السلام خریداری و به امام حسن عسکری علیه‌السلام تزویج شد. او یکی از زنان پاکدامن و بزرگواری بود که دین مبین اسلام را اختیار و افتخار همسری امام را پیدا کرد. با ازدواج امام عسکری علیه‌السلام و نرجس، بارقه امید در دل‌های مؤمنان و شیفتگان و منتظران امام زمان روشن شد. اگرچه تاریخ دقیق ازدواج امام عسکری علیه‌السلام مشخص نیست، ولی به طور قطع ازدواج ایشان در زمان حیات امام هادی علیه‌السلام صورت گرفته است.
شهادت پدر
اگرچه امام عسکری روزهای سختی را در شهر سامراء می‌گذراند، ولی وجود پدری معصوم و مهربان، باعث آرامش خاطر حضرت می‌شد. در اوایل ماه رجب سال 254ق، دوران خوشی و آرامش حضرت به پایان رسید و آن حضرت در غم از دست دادن پدر مهربان خود، به سوگ نشست و برای همیشه عزادار پدر بزرگوار خود شد. خلیفه عباسی، وقتی موقعیت خلافت خود را در خطر دید، دستور داد امام هادی علیه‌السلام را مسموم کنند و به شهادت رسانند. با شهادت آن حضرت، غربت و تنهایی امام عسکری علیه‌السلام در شهر سامرا فزونی یافت. این دوران، از سخت‌ترین و طاقت‌فرساترین دوران زندگی کوتاه امام عسکری علیه‌السلام است. بعد از شهادت امام هادی علیه‌السلام ، دوران ولایت و امامت شش ساله امام عسکری علیه‌السلام شروع شد و خط سبز و اصیل معارف الهی، به پرتوافشانی خود ادامه داد.
جود و بخشش
نگاه خاندان رسالت به مسایل مادی، به گونه‌ای بود که بتوانند به وسیله آن، رضایت و خشنودی پروردگار عالم را به دست آورده، گرهی از مشکلات زندگی مردم باز کنند. امام عسکری علیه‌السلام با تمام وجود از یاران خاص و نزدیک و نیازمندان شیعه حمایت و پشتیبانی مالی می‌کرد. این اقدام، مانع از آن می‌شد که شیعیان، زیر فشار مالی، جذب دستگاه عباسی شوند. ابوهاشم جعفری می‌گوید: از نظر مالی در مضیقه بودم. خواستم وضع خود را طی نامه‌ای به امام عسکری علیه‌السلام بنویسم، ولی خجالت کشیدم و صرف نظر کردم. روزی هنگامی که وارد منزل شدم، دیدم که امام علیه‌السلام صد دینار برای من فرستاده و طی نامه‌ای نوشته است: «هر وقت احتیاج داشتی، خجالت نکش و پروا نکن و از ما بخواه که به خواست خدا به مقصود خود می‌رسی».
جایگاه اجتماعی امام
امام حسن عسکری علیه‌السلام اگر چه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی، اخلاقی و خانوادگی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتماد بی‌شائبه آنان به حضرت و احترام بی‌چون و چرای مردم، شهرت فراوانی پیداکرده بود. به همین دلیل، حاکمان عباسی نیز به جز در مواردی، در ظاهر، رفتاراحترام‌آمیزی از خود به امام عسکری علیه‌السلام نشان می‌دادند. خادم آن امام می‌گوید: روزهایی که امام عسکری علیه‌السلام به مقر خلافت می‌رفت، شور و شعف عجیبی در مردم پیدا می‌شد. خیابان‌های مسیر آن حضرت، پر از جمعیتی بود که بر مرکب‌های خود سوار بودند. هنگامی که امام مشرف می‌شدند، هیاهو یکباره خاموش می‌شد و حضرت از میان جمعیت گذشته، وارد مجلس می‌شد.
شاگردان
امام حسن عسکری علیه‌السلام در مدت شش ساله امامت خود، شاگردان زیادی را تربیت کرد و آن‌ها را به سر منزل کمال رساند که به عنوان نمونه، به چند نفر از آنان اشاره می‌کنیم:
1. احمدبن اسحاق اشعری قمی، که نماینده و فرستاده مردم قم و از یاران خاص حضرت بود. او از جمله کسانی است که حضرت مهدی(عج) را زیارت کرده است.
2. سید عبدالعظیم حسنی، که از نوادگان حضرت مجتبی علیه‌السلام است. او از عالمان، فقیهان و پارسایان برجسته زمان خود بود و ائمه اطهار، شیعیان را به مراجعه به او دستور داده‌اند. قبر مطهر ایشان در شهر ری است.
3. فضل بن شاذان که یکی از پرکارترین دانشمندان شیعه است. او خراسانی بود و از مکتب پربرکت امام عسکری علیه‌السلام کسب فیض می‌نمود. آن حضرت در مورد او می‌فرماید: «باید اهل خراسان به جایگاه فضل بن شاذان و بودن او در میانشان برخود ببالند».
سفیران هدایت
با توجه به ایجاد محدودیت و پراکنده بودن شیعیان در مناطق مختلف، امام حسن عسکری علیه‌السلام برای ارتباط با آنان، از شیوه انتخاب وکیل استفاده می‌کردند. وکلای حضرت موظف بودند تا در زمینه احکام شرعی و مسایل مالی و خمس و دیگر موارد، به عنوان رابط بین امام و مردم عمل کرده و مشکلات مردم را حل کنند. بعضی از وکلای حضرت عبارت‌اند از:
1. عثمان بن سعید عمری که از بزرگان شیعه است و از شغل روغن فروشی، به عنوان پوششی برای فعالیت‌های خود استفاده می‌کرد.
2. ابراهیم بن عبده، که نماینده و وکیل امام در شهر تاریخی و مذهبی نیشابور بود.
3. احمدبن اسحاق قمی اشعری که از یاران خاص امام و از شخصیت‌های بزرگ شیعی و وکیل و نماینده امام در موقوفات قم بود. او استاد شیخ صدوق بوده و پس از شهادت امام عسکری علیه‌السلام ، وکالت امام زمان(عج) را هم برعهده داشت.
4. ابراهیم بن مهزیار اهوازی.
تألیفات
وجود منبع علوم آل‌محمد علیه‌السلام و فیض ربوبی در شهر سامراء، باعث شد تا دانشمندان و بزرگان جهان اسلام، از نقاط مختلف، برای کسب فیض از حضور امام حسن عسکری علیه‌السلام ، به سامراء رفته و از علوم ایشان بهره‌مند شوند. هر چند عمر حضرت کوتاه بود، ولی در همین مدت اندک، توانست آثار مهمی اعم از تفسیر قرآن و نشر احکام اسلامی و گسترش مسایل فقهی، از خود به یادگار بگذارد. حضرت تألیفاتی داشته‌اند که عبارت است از:
1. تفسیر العسکری: امام حسن عسکری علیه‌السلام یکی از بزرگ‌ترین مفسران قرآن کریم به شمار می‌آمد که قرآن را به صورتی ساده و روشن، برای شیعیان خود تفسیر می‌کرد. این کتاب، یکی از یادگاری‌های علمی امام حسن عسکری علیه‌السلام در زمینه تفسیر قرآن است .
2. المُقْنِعه: این کتاب مشتمل بر علم حلال و حرام بوده که به حضرت عسکری علیه‌السلام منسوب است.
نامه‌های امام
امام حسن عسکری علیه‌السلام در طول مدت امامت خود، نامه‌های زیادی به شخصیت‌ها، شهرها و کشورهای مهم اسلامی نوشته که تعدادی از آن‌ها برای کشور ولایت مدار و بزرگ اسلامی ایران بوده است. امام عسکری علیه‌السلام در یکی از نامه‌های خود به علی بن حسین بابویه قمی، پدر شیخ صدوق که یکی از فقهای بزرگ شیعه بوده، می‌فرماید: «ای بزرگ مرد و مورد اعتماد و فقیه من، صبر کن و شیعیان مرا به صبر فرمان بده». امام در یکی دیگر از نامه‌های خود به اسحاق بن اسماعیل و شیعیان نیشابور، پس از توضیح نقش امامت در هدایت امت اسلامی می‌فرماید: «ابراهیم بن عَبده، نامه مرا برای همه بخواند تا جای سؤال و ابهامی باقی نماند». امام حسن عسکری علیه‌السلام نامه دیگری هم به مردم شریف قم و آوه، واقع در 45 کیلومتری قم نوشته‌اند.
خلفای معاصر
امام حسن عسکری علیه‌السلام در دوران زندگی کوتاه خود، با شش تن از خلفای عباسی هم عصر بود که هر کدام از آن‌ها، از دیگری فاسدتر و ستمگرتر بودند. سه تن از اینان، در زمان حیات امام هادی علیه‌السلام به خلافت رسیدند که عبارت اند از متوکل عباسی، فرزند هارون الرشید، منتصر عباسی و مستعین.
اما سه تن از خلفای عباسی، در دوران شش ساله امامت امام عسکری علیه‌السلام بر تخت خلافت نشستند و از ناحیه آنان، ستم‌های زیادی بر حضرت وارد شد. این انسان‌های پلید عبارت‌اند از: معتزّ که از سال 252 تا 255 حکومت کرد. مهتدی که از سال 255 تا 256 خلیفه عباسی بود و معتمد عباسی که آن حضرت را به شهادت رساند. خلفای عباسی که روز نخست به نام طرفداری از علویان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بنی امیه قیام کردند، مانند خلفای بنی امیه و بلکه بدتر از آنان، به ستمگری و خودکامگی‌های خود ادامه دادند.
قیام‌ها
در عصر امامت امام عسکری علیه‌السلام قیام‌های فراوانی از سوی علویان بر ضد دستگاه عباسی شکل گرفت. علت این انقلاب‌ها و قیام‌ها، ظلم و فساد بی‌پایان خلفای عباسی به مردم و علویان بود. افزون بر این که آنان معتقد بودند رهبری جامعه اسلامی، حق علویان است و عباسیان، غاصبان خلافت اند. برخی از این قیام‌ها عبارت است از:
1. قیام علی بن زید بن الحسین: او از نوادگان امام سجاد علیه‌السلام بود که در کوفه قیام کرد و در این راه، فداکاری‌های بسیاری از خود نشان داد و بارها با نیروهای خلیفه عباسی درگیر شد.
2. قیام احمدبن محمدبن عبداللّه‌: او نیز از علویان عصر امام عسکری علیه‌السلام بود که بر ضد معتمد عباسی قیام کرد، ولی به قتل رسید و سرش را نزد آن حاکم ستمگر فرستادند.
اوضاع سیاسی
خلفای عباسی، از هر گونه اعمال فشار و محدودیت به امامان شیعه دریغ نکرده و فضای غبارآلودی را در اطراف آنان به وجود آورده بودند. این فشارها، در عصر امام حسن عسکری علیه‌السلام به اوج خود رسید. درباره علت این فشارها و محدودیت‌ها، به دو مطلب عمده می‌توان اشاره کرد: نخست این که در زمان امام عسکری علیه‌السلام ، شیعه به صورت قدرتی عظیم در عراق درآمده بود و همه مردم می‌دانستند که این گروه، به خلفای وقت معترض بوده و حکومت عباسیان را مشروع و قانونی نمی‌داند؛ دوم این‌که، خاندان عباسی و پیروان آن‌ها می‌دانستند مهدی موعود(عج) که نابود کننده حکومت‌های خودکامه است، از نسل حضرت عسکری علیه‌السلام خواهد بود. به همین دلیل، پیوسته مراقب اوضاع زندگی او بودند تا بتوانند فرزند حضرت را به چنگ آورده و ایشان را از سر راه خود بردارند.
فعالیت‌های امام در دوران امامت
الف) کوشش‌های علمی
امام عسکری علیه‌السلام به رغم شرایط نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسی برقرار کرده بود، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح جامعه نشد، ولی شاگردانی تربیت کرد که هر کدام از آن‌ها، سهم به سزایی در نشر و گسترش معارف اسلام و دفع شبهه‌های دشمنان داشتند. مرحوم شیخ طوسی رحمه‌الله ، تعداد شاگردان حضرت را بیش از یکصد نفر ثبت کرده که در میان آنان، مهره‌های روشن، شخصیت‌های برجسته و مردان وارسته‌ای به چشم می‌خورد. امام حسن عسکری علیه‌السلام افزون بر تربیت شاگردان، مشکلات و تنگناهای پیش آمده برای مسلمانان و امت اسلامی را در پرتو علم امامت حل می‌کرد.
ب) استفاده از آگاهی غیبی
امامان معصوم در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهی غیبی برخوردار بوده و در مواردی که اساس حقانیت اسلام یا مصالح عالی امت اسلامی در خطر می‌افتاد، از این آگاهی به صورت «ابزار» استفاده می‌کردند. امام حسن عسکری علیه‌السلام نیز از این قاعده بیرون نبود. شرایط نامساعد و جوّ پراختناق آن عصر و شک و تردید و تزلزل گروهی از شیعیان در مورد امام هادی علیه‌السلام و امام عسکری علیه‌السلام ، باعث می‌شد که امام عسکری علیه‌السلام پرده‌های حجاب را کنار زده و از آن سوی جهان ظاهر خبر دهد که این کار، از مؤثرترین شیوه‌های جلب مخالفان و تقویت ایمان شیعیان بود. مرحوم علامه مجلسی رحمه‌الله در کتاب شریف بحارالانوار، 81 مورد از کرامات و گزارش‌های غیبی آن حضرت را ثبت کرده است. ابوهاشم جعفری نیز در این‌باره می‌گوید: هر زمان که به حضور امام عسکری علیه‌السلام می‌رسیدم، برهان و نشانه تازه‌ای بر امامت حضرت مشاهده می‌کردم.
ج) آماده سازی برای دوران غیبت
از آن جا که غایب شدن امام و رهبر هر جمعیت، حادثه‌ای غیرطبیعی و نامأنوس است و تحمل مشکلات ناشی از آن برای نوع مردم دشوار می‌باشد، پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و امامان پیشین، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته و افکار ایشان را برای پذیرش آن آماده می‌کردند. این تلاش، در عصر امام عسکری علیه‌السلام به صورت روشن‌تری به چشم می‌خورد و جلوه بیشتری پیدا می‌کند؛ زیرا آن حضرت، از یک طرف حضرت مهدی(عج) را تنها به شیعیان خاص و بسیار نزدیک خود نشان می‌داد و از طرف دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود حضرت عسکری علیه‌السلام نیز روز به روز محدودتر و کمتر می‌شد، به طوری که حتی در خود شهر سامراء، به مراجعات و مسایل شیعیان به وسیله نامه یا توسط نمایندگان خویش پاسخ می‌دادند. آن حضرت با این شیوه، به شیعیان فهماندند که امام زمان می‌تواند زنده بوده، ولی از نظر و چشم مردمان پنهان باشد.
د) ایجاد شبکه ارتباطی
در زمان امام حسن عسکری علیه‌السلام ، شیعیانْ در مناطق مختلف و شهرهای متعددی مانند کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آوه( در 45 کیلومتری قم)، مدائن، خراسان، شهرری و… گسترش یافته و در آن‌ها سکونت داشتند. گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می‌کرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت و با یکدیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی رهبری کند. امام حسن عسکری علیه‌السلام برای این هدف بلند، نمایندگانی از میان برجستگان علمی و معنوی شیعیان برگزیده و در مناطق متعدد منصوب کرد و ازاین راه، پیروان خود را در همه مناطق زیر نظر داشت. افزون بر شبکه ارتباطی وکالت، آن حضرت به وسیله اعزام پیک‌ها و نامه‌ها نیز، با شیعیان و پیروان خود در ارتباط بود و مشکلات آنان را برطرف می‌نمود.
ه) فعالیت‌های سرّی سیاسی
امام حسن عسکری علیه‌السلام ، به رغم تمامی محدودیت‌ها و کنترل‌هایی که از طرف دستگاه خلافت به عمل می‌آمد، یک سلسله فعالیت‌های سری سیاسی را رهبری می‌کرد و با گزینش شیوه‌های بسیار ظریف پنهانکاری، از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار عباسی به دور می‌مانْد. عثمان بن سعید که از نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین یاران امام بود، زیر پوشش روغن‌فروشی فعالیت می‌کرد و اموال و وجوهی را که باید به امام‌می‌رسید، در ظرف‌ها و مشک‌های روغن قرار داده و به امام می‌رسانْد. آن حضرت در اقدامی کاملاً سری، اسناد، نامه‌ها و نوشته‌های سری را در میان چوب جاسازی کرده و برای نماینده خود می‌فرستاد. امام این کار را برعهده مأمور حمام خود گذاشته بود که سوءظن کسی را جلب نکند.
بازداشت امام
متوکل عباسی، دستور جلب امام هادی علیه‌السلام را به همراه امام عسکری علیه‌السلام به منظور کنترل بیشتر آن‌ها و شیعیان صادر کرد و آن دو امام بزرگوار را به شهری نظامی وارد نمود که تفاوتی با زندان نداشت. در عین حال، خلیفه عباسی در بازداشت امام هادی و عسکری علیهماالسلام سخت‌گیری بیشتری می‌کرد و در هنگام پیدایش جریان‌های خاصی که نوعی تهدید بر ضد حاکمیت به شمار می‌آمد، شخص امام و یاران نزدیک حضرت را به زندان می‌انداخت. اگر چه مدت زمان زندانی شدن امام حسن عسکری علیه‌السلام به طور دقیق مشخص نیست، از روایات چنین بر می‌آید که آن حضرت در زمان خلافت هر سه نفر خلیفه معاصر، به زندان افتاده است. امام عسکری علیه‌السلام در زمان معتز به همراه برادرش جعفر به زندان افتاد. حضرت در دوران مهتدی هم به زندان افتاد که مقارن با کشته شدن خلیفه بود. آن حضرت در سال 259 ق، هم‌زمان با حکومت معتمد عباسی نیزدر بازداشت او به سر می‌برد.
نقشه شوم
معتز، خلیفه جوان و مغرور عباسی، در سال 252 قمری به خلافت رسید و در سال 255 قمری، کشته شد. او برای حفظ قدرت و حکومت خود، دست به هر جنایتی زد و از هیچ عمل وحشیانه‌ای فروگذار نکرد. معتز در دوران سه ساله حکومت خودکامه خود، مسلمانان راستین و بزرگان شیعه را تحت فشار قرار داد. شیعیان و سادات علوی در دوران حکومت او، با شدیدترین شکنجه‌ها در زندان‌ها به سر می‌بردند. او برای از بین بردن موانع حکومت خود، دستور قتل امام حسن عسکری علیه‌السلام را صادر کرد و به یکی از درباریان خود به نام سعید حاجب دستور داد تا امام را به طرف کوفه روانه کرده و حضرت را در بین راه به شهادت برساند، ولی با کشته شدن خلیفه توسط گروهی از ترکان دربار، نقشه شوم او عملی نشد و آن حضرت از این حادثه جان سالم به در برد.
شمع پروانگان
امام حسن عسکری علیه‌السلام مدتی در زندان دژخیم زمان خود به نام «نحریر» گرفتار بود. همسر نحریر به او اعتراض کرد و او را از عاقبت بدرفتاری با آن حضرت برحذر داشت، ولی او برعکس توصیه‌های زن خود عمل کرده و دستور داد تا حضرت را در قفس درندگان و شیران بیندازند. دستور نحریر به اجرا در آمد. او بعد از مدتی برای بازدید چگونگی قتل امام و فرستادن گزارش، نزدیک قفس آمد و با صحنه بی‌نظیری مواجه شد؛ امام علیه‌السلام در میان درندگان در حال عبادت بود و آن‌ها در گرد آن حضرت حلقه زده و زانوی ادب و احترام در مقابل حضرت به زمین زده بودند، نحریر بعد از دیدن این منظره، امام عسکری علیه‌السلام را آزاد کرد.
شب حادثه
امام حسن عسکری علیه‌السلام ، در شب شهادت خود، نامه‌های زیادی نوشت و آن‌ها را به نامه رسان خود داد تا به شهر مدینه برساند. حضرت در آخرین لحظات عمر مبارک خود، آب خواست و فرمود: «می‌خواهم نماز بخوانم». خادم حضرت، سجاده را برای امام آماده کرد. حضرت وضو گرفت و نماز صبح را در بستر به جا آورد. بعد کاسه آب را از خادم خود گرفت تا مقداری از آن را بنوشد که دست حضرت لرزید و ظرف آب به دندان‌های حضرت برخورد می‌کرد. حضرت به خادم خود فرمود تا فرزندش امام زمان را حاضر کند. در این هنگام، نرجس خاتون، مادر امام زمان علیه‌السلام به همراه آن حضرت وارد اتاق شد همین که چشم حضرت به امام زمان افتاد، گریه کرد و فرمود:«ای سید اهل بیت، مقداری به من آب بده که من به سوی پروردگار خود رهسپارم». امام زمان پدر بزرگوار خود را سیراب نمود و حضرت جان به جان آفرین تسلیم کرد. امام عسکری علیه‌السلام ، در روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 قمری، بعد از نماز صبح در 28سالگی به شهادت رسید.
دسیسه‌ای دیگر
معتمد عباسی همواره از محبوبیت و نفوذ معنوی امام حسن عسکری علیه‌السلام در جامعه نگران بود. هنگامی که مشاهده کرد توجه مردم به امام عسکری علیه‌السلام روز به روز بیشتر می‌شود و زندان و اختناق و محدودیت و مراقبت، تأثیر معکوس دارد، سرانجام به همان شیوه ناجوانمردانه دیرینه اجداد خود متوسل شد و آن حضرت را پنهانی مسموم کرد. او تلاش زیادی کرد تا شهادت امام عسکری علیه‌السلام را عادی جلوه داده و مرگ حضرت را طبیعی بنمایاند. معتمد به ابوعیسی، فرزند متوکل و از درباریان عباسی دستور داد تا در تشییع جنازه حضرت حاضر شد و کفن را از روی مبارک حضرت کنار بزند و برای رفع تهمت، بزرگان علویان و هاشمیان، وزیران، نویسندگان، قاضیان و اشراف و اعیان را به نزدیک خود بطلبد و با صدای بلند فریاد زند: «ای مردم، بیایید و خوب نگاه کنید، این حسن به علی فرزندزاده امام رضا است که به مرگ طبیعی فوت شده و کسی به او آسیبی نرسانده است».
تلاش جعفرکذاب
با شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام ، تلاش‌های مذبوحانه جعفر کذاب برادر آن حضرت، ابعاد تازه‌ای به خود گرفت. او ادعای امامت امت اسلامی را داشت و برای رسیدن به این هدف، از هیچ کوششی فرو گذار نکرد. جعفر برای دست‌یابی به این مقام، حاضر شد تا سالانه مبلغ بیست هزار دینار به یکی از موالیان دربار عباسی پرداخت کند تا امامت امت را به او واگذار کنند. او برای فریب شیعیان و جلب نظر آنان، بر سر جنازه حضرت عسکری علیه‌السلام حاضر شد تا بر آن حضرت نماز بخواند. وقتی جعفر کذاب آماده تکبیر شد، ناگاه کودکی گندمگون و سیاه موی بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: «عمو، کنار برو، من باید بر پدرم نماز بخوانم». جعفر با چهره‌ای دگرگون، کنار رفت و امام زمان علیه‌السلام بر پدر خود نماز خواند. پس از اقامه نماز، حضرت عسکری علیه‌السلام را در کنار قبر پدرش امام هادی علیه‌السلام دفن کردند.
در جستجوی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
پس از شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام ، معتمد عباسی دستور داد تا وارد منزل حضرت شده، اثاثیه حضرت را بازرسی و مهر و موم کنند. از طرف دیگر، چون شنیده بود که از آن حضرت، فرزندی باقی مانده است، در صدد یافتن او بر آمد و دستور داد تا عده‌ای از قابله‌ها، زنان و کنیزان آن حضرت را معاینه نمایند و در صورتی که آثار حمل در آنان بود، گزارش دهند. بعد از ناامیدی از یافتن امام زمان(عج)، معتمد عباسی، برای تلقین و وانمود کردن این مطلب که از امام عسکری علیه‌السلام فرزندی باقی نمانده است و شیعیان از وجود امام بعدی نا امید گردند، دستور داد تا میراث آن حضرت، میان مادر و برادرش جعفر کذاب تقسیم شود.
زیارت امام عسکری علیه‌السلام
ابوهاشم جعفری، از امام حسن عسکری علیه‌السلام نقل می‌کند که حضرت به من فرمود: «قبر من در سامراء، برای اهل هر دو جانب، از بلاها و عذاب الاهی، مایه امان و آسایش است». علامه مجلسی، اهل دو جانب را به شیعه و سنی معنا کرده و فرموده است که برکت وجودی آن حضرت، همه را در برمی‌گیرد. در قسمتی از زیارتنامه این امام همام چنین می‌خوانیم: «سلام بر تو ای مولای من، ای ابامحمد حسن بن علی، هدایتگر مردمان و هدایت یافته به حق. سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان و ای فرزند زهرا. سلام بر تو ای گشایش قلب اندوهناکان. سلام بر تو ای گنجینه علم وصی رسول خدا. سلام بر تو ای کشتی حلم و سلام بر تو ای پدر بزرگوار امام منتظر. گواهی می‌دهم که تو نماز و دیگر ارکان دین را به پاداشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر فرمودی. از خدا درخواست می‌کنم که به واسطه شما، دعایم را مستجاب کرده و مرا از یاران و پیروان حق و از دوستان و محبانتان قرار بدهد».
آتش سوزی حرم
در سال 1106 هجری قمری، حادثه ناگوار و فتنه بزرگی در مرقد مطهر و مقدس امام حسن عسکری علیه‌السلام به وقوع پیوست که قلب همه دوستداران حضرتش را اندوهناک کرد. دوران غلبه پادشاهان عثمانی و اوباش عرب بر سامراء، یکی از دوران‌های سخت روزگار دوستداران اهل بیت بود. ظلم و ستم حکومت عثمانی، سبب شد تا سادات و بزرگان شیعه، از سامراء هجرت کرده و مرقد مقدس امام عسکری علیه‌السلام ، مورد بی‌اعتنایی و بی‌حرمتی آنان قرار گیرد. در یکی از شب‌ها، چراغ داخل مرقد شریف را در جای نامناسبی می‌گذارند. مقداری از آتش چراغ بر فرش حرم افتاده و فرش‌ها و صندوق‌هایی که بر قبرهای مبارک بوده، آتش گرفته و مرقد مطهر امام عسکری علیه‌السلام در آتش می‌سوزد. وقتی این خبر به یکی از پادشاهان صفوی رسید، دستور تعمیر و ترمیم آن را صادر کرد.
پیام رستگاری
امام حسن عسکری علیه‌السلام ، در یکی از مجالس خود، به شیعیان و دوستداران اهل بیت فرمودند: «شما را به تقوا و ترس از خدا و ورع در دین خود سفارش می‌کنم. در راه خدا کوشش کرده و راستگویی و امانت داری را پیشه خود سازید؛ زیرا هر کس در دین خود پارسا، راستگو و امانتدار باشد و با مردم خوش‌رفتاری کند من از آن شادمان می‌شوم. بسیار به یاد خدا و مرگ باشید، قرآن بخوانید و صلوات بر پیغمبر فرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا، ده حسنه دارد. آن چه را به شما سفارش کردم، حفظ کنید. شما را به خدا می‌سپارم و درود خدا بر شما باد».
امام در نگاه دیگران
با تمام دشمنی‌ها و کینه‌توزی‌هایی که درباریان عباسی به امام حسن عسکری علیه‌السلام داشتند، عظمت معنوی و فروغ کمالات او، به قدری آنان را تحت تأثیر قرار می‌داد که ناگزیر در برابر آن حضرت، سرتعظیم فرود می‌آوردند و زبان به مدح و ستایش ایشان می‌گشودند. احمد بن عبیداللّه‌ بن خاقان که متصدی اراضی قم، و مأمور اخذ مالیات این شهر بود می‌گوید: «در سامراء هیچ یک از علویان را مانند حسن بن علی بن محمد ندیدم و نام کسی را بهتر از او نشنیدم. خاندان او و تمام بنی هاشم، او را بر سالخوردگان خود مقدم می‌کردند. او همواره بر امیران و وزیران و نویسندگان و قاضیان و فقیهان مقدم بود. او جایگاه رفیعی در میان مردم داشت و همه مردم در باره او به نیکی یاد می‌کردند». عبیداللّه‌ بن خاقان، یکی از سران دربار عباسی نیز می‌گوید: «اگر خلافت از خاندان بنی عباس بیرون رود، هیچ کس جز حسن عسکری سزاوار خلافت نیست؛ زیرا فضل، دانش، پارسایی، زهد، عبادت و اخلاق پسندیده او فراوان است».
اعتراف خلیفه
مستنصر، یکی از خلفای عباسی به سامراء رفت و قبر مطهر امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام را زیارت کرد و به زیارت قبور خلفای آل عباس و اهل‌بیت خود رفت. آن‌ها در قبه‌ای دفن شده بودند که رو به ویرانی بود و باران داخل آن سرازیر می‌گشت و کثافات زیادی، اطراف قبرها را پوشانده بود. یکی از حاضران رو به مستنصر کرد و گفت: «ای خلیفه، شما خلفای روی زمین و پادشاهان دنیا می‌باشید و تمام قدرت و ثروت در دستان شماست. با این حال، قبر پدران شما به این حال است که نه کسی زیارت می‌کند و نه کسی به نظافت آن‌ها مشغول است ولی مزار علویان، سرشار از پرده‌ها و قندیل‌ها و فرش‌های گران قیمت است و خادمانْ همیشه مشغول نظافت آن هستند». مستنصر رو به حاضران کرد و گفت: «این امر آسمانی و از جانب پروردگار است و با تلاش و کوشش ما حاصل نمی‌شود. اگر ما مردم را بر این کار مجبور کنیم، قبول نمی‌کنند و زور و سعی ما در این باره بی‌فایده است».
در زلال کلام امام عسکری(علیه السلام)
* یکی از بلاها و مصیبت‌هایی که کمر انسان را می‌شکند، همسایه‌ای است که کار خوب همسایه را مخفی داشته و کار بد او را در نزد دیگران فاش سازد
* با دیگران جدال مکن؛ زیرا باعث از بین رفتن خوبی و حُسن تو می‌شود. با دیگران شوخی مکن، که جرئت پیدا کرده و بر تو دلیر می‌شوند.
*رزقی را که خدا ضمانت کرده است، تو را از عملی که بر تو واجب شده، بازنداشته و مشغول نکند.
*کسی که برادر خود را در پنهانی نصیحت کند، او را آراسته است و هر کس او را در آشکارا نصیحت نماید، او را معیوب می‌کند.
*خشم، کلید هر بدی است.
*شادمانی کردن در نزد غمزده و مصیبت دیده، بی‌ادبی است.
*پارساترین مردم کسی است که در مورد شبهه توقف کند؛ عابدترین مردم کسی است که واجبات خود را انجام دهد، و زاهدترین انسان‌ها شخصی است که حرام را ترک کند.
*زاهدترین مردم کسی است که مرتکب حرام نشود.
*عابدترین مردم کسی است که واجبات را به درستی انجام دهد.
*فروتنی نعمتی است که کسی بر آن حسد نمی‌برد.
*کینه‌توز، ناآرام‌ترین مردمان است
*تمام پلیدی‌ها در خانه‌ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است
*اظهار شادی نزد غم‌دیده از بی‌ادبی است
*صورت نیکو، زیبایی ظاهری است و عقل نیکو، زیبایی باطنی است
*دو خصلت است که بهتر و بالاتر از آنها چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران
کتاب‌شناسى امام حسن عسکرى علیه السلام
از آنجا که امر «پژوهش» نیازمند «منابع» مى‌باشد، در پایان این نوشتار سعى شده کتاب‌هاى مربوط به زندگانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، فهرست‌وار، به پیشگاه خوانند و محقّقان گرامى تقدیم گردد.*
1. آخرین خورشید پیدا؛ نگرش کوتاه بر زندگانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، واحد تحقیقات مسجد مقدّس جمکران، 1375، رقعى، 96 ص.
2. آشنایى با معصومین؛ معصوم سیزدهم امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، مهدى آیت اللهى، تهران، جهان‌آرا، 1370، خشتى، 24 ص.
3. آشنایى با معصومین؛ معصوم سیزدهم حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، مهدى آیت اللهى، (به زبان تاجیکى)، قم، انصاریان، 1375، وزیرى، 28 ص.
4. آفتاب در زندان، سعید آل رسول، تهران، بنیاد بعثت، 1375، رقعى، 36 ص.
5. امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، کاظم ارفع، تهران، فیض کاشانى، 1379، رقعى، 48 ص.
6. امام حسن عسکرى علیه‌السلام (امام یازدهم)، عباس قدیانى، تهران، فردا به، 1378، رقعى، 28 ص.
7. الامام الحادى عشر الامام الحسن بن على العسکرى علیه‌السلام ، گروهى از نویسندگان، ترجمه محمد عبدالمنعم خاقانى، قم، مؤسّسه در راه حق، 1370، رقعى،38ص.
8. الامام الحادى عشر الحسن العسکرى علیه‌السلام ، شیخ محمد حسن قبیسى عاملى، بیروت، 1403 ق. وزیرى، 82 ص.
9. الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام (مصوّر)، سید مهدى آیت اللهى، ترجمه کمال السّید، قم، انصاریان، 1374، وزیرى، 22 ص.
10. الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام (مصوّر)، میرابوالفتح دعوتى، بیروت، الدّارالاسلامیّه، 1410 ق، وزیرى، 21 ص.
11. الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام ، على محمد على دُخَیِّل، بیروت، دارالتّوجیه الاسلامى، 1394 ق، رقعى، 84 ص.
12. الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام ، گروهى از نویسندگان، مؤسّسه الامام الحسین علیه‌السلام ، 1413 ق، رقعى، 21 ص.
13. الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام ، گروه نویسندگان، تهران، مؤسّسه البلاغ، 1410 ق، جیبى، 71 ص.
14. الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام ، عبدالودود امین، کویت، دارالتّوجیه الاسلامى، 1400 ق.
15. الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام من المهد الى اللحد، سید محمد کاظم حائرى قزوینى، قم، کتابفروشى بصیرتى، 1413 ق، وزیرى، 342 ص.
16. الامام العسکرى علیه‌السلام ، گروه نویسندگان، بیروت، دارالزّهراء، 1413 ق.
17. الامام العسکرى علیه‌السلام ، شیخ محمد رضا حکیمى حائرى، مؤسّسه الأعلمى، 1412 ق، وزیرى، 223 ص.
18. الامام العسکرى علیه‌السلام ، قدوه و اسوه، سید محمدتقى مدرّسى، تهران، رابطه الاخوه الاسلامیه، 1404 ق، رقعى، 82 ص.
19. اعلام الهدایه، الامام الحسن بن على العسکرى علیه‌السلام ، مجمع جهانى اهل‌بیت، قم، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانى اهل‌بیت، 1422 ق؛ وزیرى، 242 ص.
20. با خورشید سامرّا؛ تحلیلى از زندگانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، محمدجواد طبسى حائرى، ترجمه عباس جلالى، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1379، وزیرى، 344 ص.
21. برگزیدگان؛ حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، عبداللّه طاهر خانى، تهران، بنیاد بعثت، 1373، رقعى، 131 ص.
22. تاریخ سامرّا، ذبیح اللّه محلاّتى، ج 3، تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1388 ق، وزیرى، 034/1 ص.
23. تحلیلى از زندگانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، باقرشریف قرشى، مشهد، کنگره جهانى حضرت رضا علیه‌السلام ، 1371، وزیرى، 357 ص.
24. ترجمه جلد دوازدهم بحارالانوار، زندگانى حضرت امام محمدتقى و امام على‌النّقى و امام حسن عسکرى علیهم‌السلام ، محمدباقر مجلسى، ترجمه موسى خسروى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1379 ق، وزیرى، 308 ص.* 1
25. تحلیلى از زندگى و زمان امام عسکرى علیه‌السلام ، گروهى از نویسندگان، قم، مؤسّسه احیاء و نشر میراث اسلامى، 1357، 149 ص.
26. تفسیر فاتحه‌الکتاب، از امام حسن عسکرى علیه‌السلام و پژوهشى پیرامون آن، عبدالحسین امینى، ترجمه قدرت‌اللّه حسینى شاهمرادى، تهران، حدیث، 1376، وزیرى، 72 ص.
27. التفسیر المنسوب الى الامام ابى‌محمد الحسن بن على العسکرى علیه‌السلام ، سید محمد باقر موحد ابطحى، قم، مدرسه‌الامام المهدى علیه‌السلام ، وزیرى، 1409 ق.
28. چهل حدیث سیره عسکریّین، امام على‌النقى و امام حسن عسکرى علیهماالسلام ، سید حسین زینالى تیلى، قم، نشر معروف، 1378، جیبى، 80 ص.
29. چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، عبداللّه صالحى نجف آبادى، قم، مهدى‌یار، 1381، رقعى، 136 ص.
30. جزاء اعداء الامام العسکرى علیه‌السلام فى‌الدّنیا، سید هاشم ناجى موسوى جزائرى، قم، چاپخانه دانش، 1419 ق، وزیرى، 127 ص.
31. حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام دن قیرخ حدیث، یازان قورولو، ترجمه حسین سرخابلى، تهران، بنیاد بعثت، 1371، رقعى، 17 ص.
32. حیاه الامام العسکرى علیه‌السلام ، محمدجواد طبسى، قم، بوستان کتاب، 1382، وزیرى، 391 ص.
33. دعاى عاشقان، شیخ عباس قمى، به اهتمام حسین نورائى، تهران، هیراد بشارت، 1380، جیبى، 64 ص.
34. داستان زندگى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، امیرمهدى مراد حاصل، تهران، کانون انتشارات پیام نور، 1378، رقعى، 32ص.
35. داستانهایى از امام هادى و امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، قاسم میرخلف‌زاده، قم، مهدى‌یار، 1380، رقعى، 184 ص.
36. در آستانه غیبت؛ زندگانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، محمد دشتى و مهدى صادقى، تهران، فیض کاشانى، 1377، وزیرى، 308 ص.
37. دیدار شیرین؛ گزیده‌اى از زندگانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، مسلم ناصرى، تهران، پیام آزادى، 1381، رقعى، 96 ص.
38. ذکرى مولد الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام ، گروهى از نویسندگان، نجف، مطبعه الغرى، 1386 ق، رقعى، 36 ص.
39. راز بزرگ؛ مهدى رحیمى، تهران، بنیاد بعثت، 1375، خشتى، 24 ص.
40. زندگانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، منصور کریمیان، تهران، اشرفى، 1379، رقعى، 40 ص.
41. زندگانى حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، گروهى از علماى لبنان، ترجمه حمید رضا کفّاش، تهران، عابد، 1379، رقعى، 64 ص.
42. زندگانى حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام رضا استادى، قم، دفتر نشر برگزیده، 1380، رقعى، 40 ص.
43. زندگى و سیماى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، محمدتقى مدرّسى، ترجمه محمد صادق شریعت، تهران، انصارالحسین علیه‌السلام ، 1372، وزیرى، 91 ص.
44. زندگانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، عبدالرحیم عقیقى بخشایشى، قم، نسل جوان، 1356، رقعى، 140 ص.
45. زندگانى عسکریّین و تاریخچه سامرّا، ابوالقاسم سحاب، تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1375 ق، 113 ص.
46. زندگانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، باقرشریف قرشى، ترجمه سید حسن اسلامى، قم، انتشارات جامعه مدرّسین، 1374، وزیرى، 284 ص.
47. سخنان گهربار امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، منصور کریمیان، تهران، اشرفى، 1380، جیبى، 28 ص.
48. ستارگان درخشان؛ سرگذشت حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، محمدجواد نجفى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1381، جیبى، 238 ص.
49. سیماى سامرّا؛ سیناى سه موسى، محمد صحّتى سردرودى، تهران، 1374، 176 ص.
50. سرگذشت حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، محمدجواد نجفى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، جیبى، 236 ص.
51. شهر بى‌حصار؛ داستان زندگى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، رضا شیرازى، تهران، پیام آزادى، 1374، 119 ص.
52. غریب تنها؛ زندگى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، مهدى شمس الدّین، قم، نورنگار، 1377، پالتویى، 48 ص.
53. عجائب و معجزات شگفت‌انگیزى از امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، قم، گل یاس، 1379، رقعى، 130 ص.
54. کرامات و مقامات عرفانى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، على حسینى قمى، قم، نبوغ، 1381، رقعى، 72 ص.
55. مجلس عروسى حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، عبدالحسین معین قمى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1369، رقعى، 98 ص.
56. مسند الامام العسکرى ابو محمد الحسن بن على علیهماالسلام ، عزیزاللّه عُطاردى، مشهد، کنگره جهانى حضرت رضا علیه‌السلام ، 1410 ق، وزیرى، 371 ص.
57. منهاج التّحرّک عند الامام العسکرى علیه‌السلام ، عبدالکریم آل نجف، تهران، 1402 ق، وزیرى، 135 ص.
58. وفات الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام ، شیخ حسن بن شیخ محمد عصفورى درازى بحرانى، نجف، مطبعه‌الحیدریه، 1372 ق، رقعى، 56 ص.
59. ولاده الامام الحسن العسکرى علیه‌السلام ، سید محمدحسین طالقانى، نجف، مطبعه‌الحیدریه، 1378 ق، رقعى، 44 ص.
60. نگاهى بر زندگى امام حسن عسکرى علیه‌السلام ، محمد محمدى اشتهاردى، تهران، نشر مطهّر، 1374، 144 ص.

پى‌نوشت:
* ـ در این مقاله فقط براى سال‌هاى قمرى، علامت (ق) نهاده شده است.
1. شایان توجّه اینکه: زندگانى امام عسکرى(ع) در جلد 50 بحارالانوار مؤسسه الوفاء بیروت نیز آمده است.

منابع:
ماهنامه گلبرگ، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، شماره 61
ماهنامه کوثر، شماره60

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید