مصافحه؛ چرا وچگونه؟ (2)

مصافحه؛ چرا وچگونه؟ (2)

نویسنده:محمد هادی مروجی طبسی

با چه کسانی دست بدهیم؟

دست دادن با دیگران کاری پسندیده ومستحب است، اما مانند بسیاری از احکام اسلامی، شرایط و قید وبندهایی دارد. در روایات به مصافحه کردن با چند گروه سفارش شده است:

1. امیر مؤمنان(ع)

یکی از جلوه ها ونمودهای اهتمام پیامبر گرامی اسلام (ص) به امر ولایت وجانشینی امیر مؤمنان علی (ع)، این بود که مسلمانان به مصافحه ودست دادن با ایشان امر می کرد تا بدین وسیله، هم برتری ومرجعیت ایشان را پس از خود ثابت کند وهم مهر امیر مؤمنان (ع) را در دل های مسلمانان نهادینه کند.
شاهد درستی مدعا، آن است که ایشان دست دادن با امیر مؤمنان (ع) را به منزله مصافحه با خود دانسته است.
پیامبر (ص) فرمود:
«من صافح علیاً فکانما صافحنی؛ (26) هر کس با علی (ع) مصافحه کند، گویا با من دست داده است».

2. مؤمنان

فضیلت وبرتری مؤمنان و لزوم گسترش روابط مهرآمیز آنها درجامعه، از مهم ترین دلایلی است که باعث شده در روایات بسیاری به دست دادن آنها با یکدیگر وثواب وفضیلت بسیار این کار پسندیده تشویق وتأکید شود. به عنوان نمونه، امام باقر (ع) فرمود:
«ان المؤمن اذا صافح المؤمن تفرقا من غیر ذنب؛(27) هر گاه مؤمنی با مؤمن دیگر مصافحه کند، وقتی از یکدیگر جدا می شوند، گناهی بر آنها نیست».
گفتنی است که: مؤمن در اصطلاح روایی عصرائمه، به شیعیان امیر مؤمنان (ع) اطلاق می شده است.

3. حجرالاسود

پیامبر اکرم (ص) فرمود:
«الحجر یمین الله فی ارضه، فمن مسحه، مسح ید الله؛ (28) حجر الاسود، دست راست خداوند روی زمین است، پس هر کس که بر آن دست بکشد، با خداوند دست داده است.»
امام زین العابدین (ع) نیز فرمود:
«… من صافح الحجر الاسود، فقد صافح الله؛(29) هر کس بر حجر الاسود دست بکشد، با خداوند مصافحه کرده است».
این سنگ گرانمایه بر اساس برخی روایات، یکی از فرشتگان الهی بوده که خداوند او را به شکل سنگ سفید ودرخشان همراه حضرت آدم، به زمین فرستاد تا در روز قیامت، شهادت دهد که چه کسانی بر او دست کشیدند وکدام یک از آنها برعهد و پیمان الهی (توحید ونبوت و ولایت) استوار ماندند. (30)
دست کشیدن بر حجرالاسود را در اصطلاح فقهی – روایی، «استلام» گویند.

4. زائرخانه خدا

در روایتی نورانی از امام صادق (ع) وارد شده است که: هرکس حج گزاری (زائر خانه ی خدا) را زیارت کن وبا او دست بدهد مانند کسی است که بر حجرالاسود دست کشیده باشد.(31)

5. دانشمندان و دانش پژوهان

یکی از قشرها وگروه هایی که شایسته احترام و تکریم اند، دانشمندان وجویندگان دانش هستند. به همین جهت، پیامبر اکرم(ص) مسلمانان را به مصافحه با آنان دستور داده وفرموده است:
«من صافح عالماً فکانما صافحنی؛(32) کسی که با دانشمندی دست بدهد، گویا با من دست داده است».
همچنین درمورد دانش پژوهان فرمود:
«ومن صافح طالب العلم، حرم الله جسده علی النار؛ (33) هر کس با دانش پژوهی مصافحه کند، خداوند بدنش را بر آتش دوزخ حرام می کند.»
این گونه دستورها وتشویق ها، علاوه بر نشان دادن جایگاه دانش ودانشمند، باعث تحکیم روابط مردم ودانشمندان و افزایش آگاهی و بصیرت در سطح جامعه می شود و ارزش واهمیت دست دادن را نیز آشکار می کند.

6. دوستان و آشنایان.

دین مبین اسلام برای تحکیم وگسترش دوستی، به ویژه دوستی های دینی، راهکارهای گفتاری و رفتاری فراوانی را ارائه داده است. یکی از راه کارهای عملی، دست دادن به هنگام دیدار با آنهاست.
پبامبر گرامی اسلام (ص) فرمود:
«ما تصافح اخوان فی الله عزو جل،الا تناثرت ذنوبها …؛ (34) هرگاه دوستان وبرادران دینی با یکدیگر مصافحه کنند، گناهانشان آمرزیده می شود…».
امام صادق(ع) نیز فرمود:
«دست دادن دوستان با یکدیگر، از محبت خداوند به آنها سر چشمه می گیرد».(35)

7. سایر مسلمانان

گسترش فرهنگ اتحاد و مهرورزی درهر جامعه، آثار مثبت فراوانی به دنبال دارد که پیشوایان دینی ما هرگز از این آثار ارزشمند غافل نبوده اند وبرای نهادینه کردن آنها، دستورهایی را به مسلمانان داده اند که مصافحه از آن جمله است.
پیامبر اکرم به هنگام ملاقات به حذیفه، درمورد فضیلت ازدست دادن مسلمانان با یکدیگر فرمود:
«اما تعلم ان المسلمین اذا التقیا فتصافحا، تحاتت ذنوبهما کما یتحات ورق الشجر؛(36) آیا نمی دانی که هرگاه دو مسلمان با یکدیگر ملاقت کنند ودست بدهند؛ گناهانشان مانند برگ درختان می ریزد؟!»
اما باقر (ع) نیز از پیامبر (ص) روایت کرده است: «هرگاه یکی از شما، برادر مسلمان خود را ملاقات کرد، براو سلام کند وبا او دست بدهد؛ چرا که خداوند، ملائکه را به وسیله همین کار گرامی داشته است. پس شما نیز همان کار فرشتگان را انجام دهید».(37)
بی تردید این همه تشویق، تأثیر به سزایی درنهادینه کردن این سنت پسندیده درجامعه اسلامی داشته وآثارآن در افزایش یکپارچگی ومهرورزی بین مسلمانان نمایان بوده است.

باچه کسانی دست ندهیم؟

دین مبین اسلام در پاره ای موارد، برای این کار نیک، قیود و شرایطی را مشخص کرده و گاهی مسلمانان را از دست دادن با برخی افراد بازداشته است که عبارت اند از:

1.کافر

یکی از گروه هایی که مصافحه با آنها مشروط است، کافران وغیر مسلمانان هستند . از آنجایی که ازنظر شرع مقدس، کافر نجس است وجز با اسلام آوردن پاک نمی شود، دست دادن وهرگونه تماس بدنی با آنها، در صورت وجود رطوبت باعث سرایت نجاست می گردد. به همین دلیل، پیشوایان دینی به ما توصیه کرده اند که یا با آنها دست ندهیم ویا با استفاده از پوششی مانند دستکش این کار را انجام دهیم ودر صورت برخورد بی واسطه و وجود رطوبت، دست خود را بشوییم.
امام صادق (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود:
«لا تبدووا اهل الکتاب بالسلام فان سلموا علیکم فقولوا علیکم و لاتصافحوهم و لاتکنوهم الا ان تضطروا الی ذالک؛ (38) ابتدا بر اهل کتاب درود وسلام نفرستید واگر بر شما سلام کردند، به آنها بگویید: «علیکم»، وبا آنها دست ندهید، وبا کنیه صدایشان نزنید( که موجب تعظیم آنها می شود)،
مگراینکه به این کارها مجبور شوید».
همچنین از جمله چیزهایی که درحدیث مناهی مورد نهی پیامبر (ص) قرار گرفته،مصافحه با کافر ذمی است.(39)
نیز یکی از سؤالاتی که علی بن جغفر(ع) از برادر بزرگوار خود امام کاظم (ع) رپسید، جواز دست دادن با مجوسی بود که با جواب منفی امام روبه رو شد.(40)
از سوی دیگر، روایتی که ابوبصیر نقل می کند، بیانگر مشروط بودن دست دادن با کافر است. اوازامام باقر (ع) یا امام صادق (ع) درباره دست دادن مسلمانان با یهود ومسیحی پرسید امام در پاسخ فرمود:
«من وراء الثوب، فان صافحک بیده فاغسل یدک؛ (41) از پشت (آستین) لباس (اشکال نداره، اما ) اگر با دستش (بدون واسطه) با تو مصافحه کرد، دست خود را آب بکش».
از این گونه روایات، عدم طهارت کفار اهل کتاب استفاده می شود، که البته جمع بین روایات گوناگون وملاحظه عناوین ثانوی و… برعهده مجتهد وفقیه است.
اما شاید به مقتضای آیه شریفه (یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا الکافرین اولیاء من دون المؤمنین) (42) وآیات مشابه آن(43) ونیز روایت «لا ینبغی للرجل المؤمن ان یشارک الذمی ولا یبضعه بضاعه ولا یودعه ودیعه ولا یصافیه الموده» (44)
بتوان گفت: دست دادن، یکی از جلوه های دوستی وابراز محبت وصمیمیت است بنابراین براقرار کردن روابط صمیمانه با این نیت که شخص، کافر ذمی است، چندان مورد پسند ورضایت شارع مقدس نمی باشد وباید به موارد ضروری، محدود و مقید گردد.
درآیات هشتم ونهم سوره مبارکه ممتحنه نیز درباره برقرار کردن روابط دوستانه با کفار چنین آمده است:
«خداوند، شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت به کسانی (ازمشرکین) که با شما درامر دین پیکار نکردند واز خانه و دیارتان بیرون نراندند، نهی نمی کند؛ زیرا خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد او، شما را تنها از دوستی و رابطه با کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند وشما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد ظالم وستمگر است».
از آیه دوم به خوبی روشن است که برقراری روابط صمیمانه با کفار حربی – البته با قصد ونیت – کاری ناشایست وناپسند است.

2.شراب خوار

محدود کردن روابط اجتماعی با گنهگاران به ویژه کسانی که آشکارا مرتکب فسق وگناه می شوند، از یک سو، آثار پیشگیرانه و از سوی دیگر، آثار بازدارنده دارد؛ پیشگیری از آلوده شدن افراد سالم سست ایمان، وبازداشتن افراد مبتلا به گناه، از راه منزوی کردن گنهکاران.
امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع) فرمود:
«من صافح شارب اخمر، کتب علیه خطیئه؛(45) هر کس با شراب خوار دست بدهد، یک گناه برایش نوشته می شود».
گفتنی است ثبوت گناه برای یک عمل در روایات، نشانه حرمت آن عمل است. همچنین شاید بتوان این حکم را به همه مواردی که طرف مصافحه، گناهکار است ودست دادن با او موجب تأیید وتشویق و مهرورزی او می شود، سرایت داد.

3. نامحرم

دین اسلام برای تنظیم وساماندهی روابط زن و مرد مسلمان درجامعه و تحکیم بنیان خانواده، سلسله محدودیت هایی برای روابط آنها در نظر گرفته که رعایت آنها در برقراری سلامت اخلاقی و جلوگیری از فساد و بی بند وباری درجامعه کاملاًً مؤثر است.یکی از آن محدودیت ها، برقرار کردن تماس فیزیکی بین زن و مرد نامحرم است ودر همین زمینه مصافحه ودست دادن زن ومرد نامحرم، گناه و حرام به شمار می رود.
پیامبر اکرم(ص) درآخرین خطبه ی خویش فرمود:
«….من صافح امراه حراماً جاء یوم القیامه مغلولاً ثم یومربه الی النار؛(46) هر کس با زن نامحرم دست بدهد، روز قیامت دربند وزنجیروارد محشر می شود، سپس به سوی آتش برده می شود».
همچنین امام صادق (ع) از اجداد بزرگوارشان از امیر مؤمنان (ع) نقل فرمود:
«من صافح امراه تحرم علیه، فقد باء لسخط من الله؛(47) هر کس با زنی که بر او حرام است (نامحرم) دست بدهد، به خشم خداوند گرفتار می شود».

پی نوشت ها :

26-بحارالانوار، ج27، ص115.
27-وسائل الشیعه، ج12، ص221، ح 16139.
28-آثاراسلامی مکه ومدینه، ص 49، به نقل از الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص 102.
29-مستدرک الوسائل، ج10، ص166، ح 11770.
30-بحارالانوار، ج99، ص216-228.
31-ثواب الاعمال، ص50.
32-مستدرک الوسائل، ج17، ص300، ح 21406.
33-ارشاد القلوب، ج1، ص164.
34-مستدرک الوسائل، ج9، ص61، ح 10204.
35-بحارالانوار، ج71، ص307.
36-همان، ج61، ص269.
37-کافی، ج2، ص181.
38-بحارالانوار، ج72، ص389.
39-همان، ج73، ص331.
40-همان، ج10، ص263.
41-کافی، ج2، ص650.
42-نساء/144.
43-مانند: آل عمران /28، نساء/139؛ مائده/51؛ ممتحنه/1.
44-سزاوارنیست که یکی از شما مؤمنان با کافرذمی شریک شود یا کالایی[برای فروش] به او بدهد یا امانتی نزد او بگذارد ویا از صمیم قلب با او دوستی برقرار کند(من لایحضره الفقیه، ج3، ص229).
45-مستدرک الوسائل، ج17، ص54، ح 20720.
46-ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ص282.
47-وسائل الشیعه، ج20، ص 195، ح 25412.
منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره83.
ادامه دارد ….

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید