محراب بندگی؛ نصایح اخلاقی آیه اللّه خرازى «ایمان»

محراب بندگی؛ نصایح اخلاقی آیه اللّه خرازى «ایمان»

ایمان از معارف الهى نشأت مى‌گیرد، پس هرچه قوت شناخت انسان به اسماء و صفات خدا بیشتر شود و آنها را باور کند، ایمان بیشتر مى‌شود و انسان به طرف صلاح و اعمال خوب و نیک راه مى‌افتد و حرکت مى‌کند همین اعتقادات قوى و صحیح او را به سعادت مى‌رساند، ولى در مقابل این معارف و ایمان موانعى هم وجود دارد.

یکى از آن موانع، هواى نفس بود که در بحث قبل بیان گردید. مانع دیگرى که بر سر راه کمال انسان قرار مى‌گیرد و باعث عدم تأثیر ایمان در انسان مى‌شود، وجود شیطان است. بدون هیچ اشکالى ما به وجود شیطان اعتقاد داریم در حالى‌که او را نمى‌بینیم، ولى او وجود دارد و همیشه در مراقبت به سر مى‌برد تا افراد را از مسیر درست منحرف نماید.

او اول اعمال بد را براى انسان زینت مى‌دهد، زین له سوء عمله؛ بعد از این‌که عمل بد را براى ما زینت داد ما را مبتلا به آن مى‌کند. اگر عمل بد براى انسان زینت داده شود، همیشه او را وسوسه مى‌کند تا آن را انجام دهد. کسانى که صالحین را به شهادت مى‌رسانند، این‌گونه‌اند. شیاطین مدام او را وسوسه مى‌نمایند و بارها براى او تکرار مى‌کنند، طورى‌که رفته‌رفته عقیده او مى‌گردد؛ مثلا مى‌گویند وجود استاد مطهرى به ضرر اسلام است! اول این زینت‌ها و توجیهات را بیان مى‌نمایند، بعد شخص او را ترور مى‌کنند. انسان باید خیلى مراقبت کند تا خودش را نجات دهد. به واقع آنهایى که آمدند شهید مطهرى را به شهادت رساندند، اعتقادشان این بود که ایشان اصلا به درد اسلام نمى‌خورد، بلکه به ضرر اسلام هست!! در طول تاریخ این موارد بسیار اتفاق افتاده است.

آن مصائبى که بر سر اهل‌بیت علیهم‌السلام، به‌خصوص مولاى ما آقا امیرالمومنین و امام حسین علیهما‌السلام آوردند، همه از وساوس شیطانى است که از راه هوا و هوس‌ها آمده است. خداى متعال در قرآن کریم از شیطان، به عدو مبین تعبیر مى‌کند؛ انه لکم عدو مبین، که او دشمن آشکار شما است؛ و اگر از این دشمن تبعیت نمایید، به شما ضربه مى‌زند. در مورد نگاه به اجنبى روایات مى‌گویند نگاه اول براى توست، اما نگاه دوم “سهم من سهام ابلیس” است.

نگاهى، نگاه اول است که اتفاقى چشمش افتاده باشد، نه این‌که عمدا نگاه کند! که آن هم نگاه دوم حساب مى‌گردد. اگر اتفاقى و ابتدائا چشمش به نامحرم افتاد باید چشمش را زود پایین بیندازد. اگر چشمتان را پایین نیاندازید، بلکه ادامه دهید و یا تکرار کنید، گرفتار سهم شیطان مى‌شوید. سهم و تیر شیطان به خود شما مى‌خورد نه به دیگرى و نه به آن‌که نگاهش مى‌کنید.

آیه مبارکه مى‌فرماید: ألم أعهد الیکم یا بنى آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم، یس/61؛ پیامبران، امامان معصوم و علما و بزرگان همه آمده‌اند تا به سوى خدا دعوت کنند، از آن طرف شیطان و تابعینش آمده‌اند تا دعوت به باطل کنند. جنگ است و این جنگ بین حق و باطل است.

همه انبیا از جانب خداوند سفارش مى‌کردند که از شیطان اطاعت نکنید و عهد گرفته‌اند که مراقبت داشته باشید و خودتان را حفظ نموده و اطاعت شیطان نکنید. الم أعهد الیکم یا بنى آدم … . جاى این سؤال است که چرا از شیطان تبعیت نکنیم؟ جوابش این است که چون او خیر شما را نمى‌خواهد، او دشمن آشکار شماست، او مى‌خواهد شما را منحرف کند. انه لکم عدو مبین و ان اعبدنى هذا صراط مستقیم، این آیه نشان مى‌دهد که براى انسان‌ها دو راه وجود دارد که یکى راه خدا و دیگرى راه شیطان است.

عقل انسان‌ها، بر سر این دوراهى‌ها، تبعیت از راه خدا را تجویز مى‌کند. و این فضل الهى است که انسان به کمک عقل، از خیر و فضل محض، تبعیت کرده و از شیطان دست بردارد. از طرف دیگر شیطان هم براى انحراف انسان در کار است و راه‌هاى مختلفى را براى گمراه کردن او در نظر مى‌گیرد؛ اول این‌که اعمال بد را با وسوسه براى انسان زینت مى‌دهد.

حتى حضرت آدم علیه‌السلام را از راه وسوسه گرفتار نمود، فوسوس الیه الشیطان قال یا آدم هل ادلک على شجره الخلد و ملک لایبلى، طه/120. پس شیطان او را این‌گونه وسوسه کرد که آیا من تو را به آن درختى راهنمایى نکنم که در صورت استفاده از آن، براى همیشه ملک و سلطنتى مى‌یابى که قطع نمى‌شود؟! گاهى هم از راه دروغ در وعده‌ها وسوسه مى‌کند؛ یعدهم و یمنّیهم و ما یعدهم‌الشیطان الا غرورا، نساء/120.

گاهى شیطان به افراد وعده‌هاى دروغ مى‌دهد و آنها را به آرزوهاى باطل و طولانى گرفتار مى‌کند و مایعدهم الشیطان الا غرورا؛ چرا فریب مى‌دهد؟ چون چیزى را که به ظاهر نفع دارد، وعده مى‌دهد؛ در حالى‌که این‌ها در حقیقت ضرر دارد و نفعى نمى‌رساند.

یکى دیگر از کیدهاى شیطان این است که به شما وعده فقر مى‌دهد. الشیطان یعدکم الفقر، بقره.268؛ شیطان وسوسه مى‌کند که اگر احسان کنید فقیر مى‌شوید و با این وسوسه‌ها نمى‌گذارد که این کار خیر انجام گیرد. برادر ایمانى‌اش گرفتار است و از دست او برمى‌آید، ولى شیطان وسوسه مى‌کند و مشکل او را حل نمى‌کند، به وعده فقر شیطان، راضى شده و از این راه به ضلالت و گمراهى کشیده مى‌شود.

خلاصه سخن این‌که، وجود شیطان براى گمراه‌کردن همه انسان‌هاست؛ چنان‌چه در قرآن تصریح شده است: قال ربّ بما اغویتنى لازیّننّ لهم فى‌الارض و لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین، حجر/40. خدایا تو مرا اغواء کردى، من هم آن‌چه را که در این زمین است براى آن‌ها زینت مى‌دهم و همه را به ضلالت وادار مى‌کنم و گرفتارشان مى‌سازم، الا عبادک المخلصین؛ مگر بندگانى که خالص شده‌اند. ‌ ‌

خدا توفیق دهد راهى را برویم که شیطان بر ما مسلط نشود و با توکل به خدا و استعاذه به او، در دژ محکم الهى قرار بگیریم. انشاءاللّه

والسلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید