شعری از مرحوم کمپانی

شعری از مرحوم کمپانی

یکی از مفاخر بزرگ جهان تشیع و اسلام ، فقیه وفیلسوف برجسته ، مرحوم علامه شیخ محمد حسین اصفهانی (معروف به علامه کمپانی) قدس سره است . وی مرجع تقلید بسیاری از مردم زمان خود بود. علاّمه اصفهانی ، دوم محرم سال 1296 هجری قمری متولد شد و پنجم ذی حجه سال 1361 هجری در سن 65 سالگی دار دنیا را وداع گفت ، مرقد شریفش در نجف اشرف در کنار مرقد شریف امیرمؤمنان علی (ع) است . وی علاوه بر این که دارای تاءلیفات بسیار در رشته های مختلف اسلامی است ، در ادبیات وشعر نیز، ید طولانی داشت ، که دیوان عربی دیوان فارسی او حکایت از آن می کند، دیوان فارسی او شامل مدایح و مراثی ، وغزلیات است و تخلص شعر فارسی او مفتقر (بر وزن مجتهد) است(یعنی محتاج به خدا). اشعار این بزرگمرد، بسیار ژرف و عمیق و دلربا است یکی از علماء نقل می کرد مرحوم علامه طباطبایی صاحب کتاب تفسیر المیزان که فیلسوف و عارف بزرگ قرن معاصر بود (و در 24 آبان سال 1360 شمسی از دنیا رفت) و قتی که اشعار مرحوم علامه کمپانی را می خواند می فرمود: این تک شعر که در آخر قصیده ای در مدح حضرت زهرای اطهر(س) آمده ، مرا در تعجب فرو برده که بسیار عالی و پرمضمون است ، و آن تک شعر این است :
مفتقرا متاب روی از در او به هیچ
زانکه مس وجود را فضّه او طلا کند
شایسته است در اینجا چند شعر دیگر همین قصیده را بیاوریم :
دامن کبریای او دسترس خیال نی
پایه قدر او بسی پایه به زیر پا کند
در جبروت ، حکمران ، در ملکوت قهرمان
نشآت کن فکن ، حکم به ما تشاء کند
قبله خلق ، روی او، کعبه عشق کوی او
چشم امید سوی او، تابه که اعتنا کند
بهر کنیزیش بود، زهره کمینه مشتری
چشمه خور شود اگر چشم سوی سهاکند
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید