صبر و استقامت درسیره علی (علیه السلام)

صبر و استقامت درسیره علی (علیه السلام)

نویسنده:زهرا رضائیان
منبع:روزنامه کیهان

ضرورت و اهمیت مقاومت
زندگی دنیوی، آمیخته با مشکلات و سختی های عجیبی است که اگر انسان در مقابل آنها بایستد و صبر و مقاومت به خرج دهد، یقیناً پیروز خواهد شد ولی اگر ناشکیبایی کند و در برابر حوادث زانو خم کند،هیچ گاه به هدف و مقصود نخواهد رسید.منظور از صبر همان استقامت در برابر مشکلات وحوادث گوناگون است و نقطه مقابل آن جزع، بی تابی و از دست دادن مقاومت و تسلیم شدن در برابر مشکلات و سختی هاست.صبر یکی از واژه های کلیدی قرآن است که حدود70 بار به صورت های مختلف در آن بکار رفته است. این واژه، به یکی از اصول مهم اخلاقی و صفات برجسته و ضروری انسانی دلالت دارد که زمینه ساز آراستگی آدمی به فضیلت های بسیار می شود.

چگونگی مواجهه با مشکلات
مردم در برخورد با مشکلات و مصیبت ها به چند گروه تقسیم می شوند:
1- برخی آنچنان بی تاب و کم تحمل اند که به اعتراض می پـردازند. قرآن در اشاره به این افراد می فرماید:«ان الانسان خلق هلوعا. اذا مسه الشر جزوعا: انسان مخلوقی سخت حریص و بی صبر است. چون شر و زیانی به او رسد جزع و بی قراری کند.» (معارج20.)
2- گروهی نیز هنگام مواجه شدن با مصیبت ها، شکیبایی درپیش می گیرند. قرآن با اشاره به این افراد می فرماید:«اولئک یوتون اجرهم مرتین بما صبروا ویدرءون بالحسنه السیئه و ممارزقناهم ینفقون؛ اینان را دو بار پاداش نیکو دهند. زیرا صبر و ثبات ورزیدند و بدی را به نیکی دفع می کنند و از آنچه روزی آنان کردیم انفاق می کنند.» (قصص. 54)
3- عده ای نیز افزون بر صبر و پایداری در برابر سختی، شکر خدا را به جای می آورند (لقمان31.) و دسته ای بالاتر از همه، چون از مراتب یقین افزونتری برخوردارند، خود به سوی سختی ها می شتابند:«و لاعلی الذین اذا ما اتوک لتحملهم قلت لااجد ما احملکم علیه تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا الایجدوا ما ینفقون؛ همچنین بر آن مومنانی که مهیای جهاد شده و نزد تو آیند که لوازم سفر آنها را مهیاسازی و پاسخ دهی که ندارم به شما مساعدت کنم وآنها برمی گردند درحالی که اشک از چشمشان جاریست که نمی توانند مخارج سفر خود را فراهم سازند بر آنها گناهی برترک جهاد نیست.»(توبه. 92)

دلایل انسان های صابر و مقاوم
به رغم مشکل بودن صبر و تحمل در برابر ناملایمات، در تمام دوره های تاریخ به انسان های بسیار شکیبا و با استقامتی برمی خوریم که حوادث تلخ بزرگ هم اراده شان را متزلزل نساخته است. این افراد به چند دلیل راه صبر درپیش می گیرند:
1- قوت نفس و اطمینان خاطر که تا حدودی امری طبیعی است و در افراد مختلف فرق می کند اما قابل تقویت و تربیت می باشد.
2- امید رسیدن به درجات معنوی و توقع ثواب و عنایت الهی.
3- تسلیم دربرابر خواسته های الهی و دل درگرو مهریارنهادن. قرآن در توصیف این افراد می فرماید:«اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون؛ آن گروهند مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص خداوند و آنها به حقیقت به سوی خدا هدایت یافتگانند.» (بقره. 157)

صبر فقط برای خدا
توجه فراوان قرآن به صبر به خاطر ارزش دینی و اخلاقی آن است. صبر، یک فضیلت اخلاقی درجه دوم یا تکمیلی نیست؛ بلکه یک ضرورت است و ترقی و تعالی و تکامل انسان- چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی -جز در سایه آن امکان پذیر نیست.
اگر صبر نباشد سعادت و خوشبختی فرد وجامعه هیچ کدام میسر نمی گردد. بدون صبر نه دین پایدارمی ماند و نه دنیا برقرار. بنابر این صبر، هم یک ضرورت دنیوی است و هم یک ضرورت دینی. چه در دنیا و چه آخرت، پیروزی و رستگاری جز در پرتو صبر میسر نیست.
قرآن به صراحت بر این نکته تاکید می ورزد که صبری مورد ستایش خداوند است که انگیزه آن فقط جلب رضایت و خشنودی خداوند متعال باشد نه اینکه شخص بخواهد به وسیله آن کسب شهرت کند یا با صبر و تحمل سختیها و شکنجه ها درنظر دیگران به صورت قهرمان در آید.«ولربک فاصبر؛ و برای خدا صبر و شکیبایی پیش گیر» (مدثر. 7) و باز در تبیین اوصاف خردمندان واقعی می فرماید:«والذین صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقاموا الصلوه و انفقوا ممارزقناهم سرا و علانیه و یدرون بالحسنه السیئه اولئک لهم عقبی الدار؛ و آنان که در طلب رضای خدا راه صبر پیش می گیرند و نماز به پا می دارند و از آنچه نصیبشان کردیم به فقرا پنهان و آشکار انفاق می کنند و درعوض بدیهای مردم نیکی می کنند اینان هستند که عاقبت منزلگاه نیکو یافتند (رعد22.) این طرز تحلیل قرآن در رابطه با صبر که قرآن آن را مایه و پایه خوشبختی و رمز تکامل انسان می داند، نشان از یک حقیقت مهم دارد که ویژگی اخلاقی قرآن است. در مکتب اخلاقی قرآن همه چیز رنگ خدایی و ربانی دارد. قرآن به رفتارهای قراردادی که در ظاهر، اخلاق به حساب می آید و ریشه درمعنویات ندارد، و با جان و دل انسان سروکار ندارد، توجهی نکرده است.
علاوه بر زندگی مادی، در زندگی معنوی نیز صبر وجود دارد. اگر انسان در برابر نفس سرکش و هوا و هوس ها و زرق و برق دنیا و جاذبه های گناه ایستادگی نکند و در طریق معرفه الله و اطاعت فرمان او با مشکلات نجنگد، هرگز به جایی نمی رسد. از این رو علمای علم اخلاق، صبر را به سه دسته تقسیم می کنند:
1-صبر بر طاعت، یعنی شکیبایی دربرابر مشکلاتی که در راه اطاعت وجود دارد.
2- صبر بر معصیت، یعنی ایستادگی در برابر انگیزه های نیرومند و محرک گناه.
3- صبر بر مصیبت، یعنی پایداری در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالی و ترک جزع و فزع.
اما صبر برحسب زمینه ها و موارد گوناگون نمونه های دیگری نیز دارد که به جرأت می توان امام علی(ع) را نمونه عینی و مصداق کامل آنها دانست.

استقامت در برابر آزار دیگران
صبر نمونه های مختلفی دارد که از آن جمله صبر و استقامت درمقابل مشکلاتی است که انسان درحصول آن ازخود اختیاری ندارد ولی در دفع آن مختار و صاحب اراده می باشد. مانند آزار و اذیتی که ازسوی جاهلان و سفیهان برفردی وارد می شود.
خداوند درقرآن کریم بارها و بارها پیامبر(ص) را امر به صبر درمقابل اذیت و آزار قولی و فعلی افراد سفیه نموده است. این آیات در حقیقت عاملی است برای ایجاد روحی بزرگ در افراد مؤمن و مسلمان تا در پرتو آن با وقار و سنگینی تمام از کنار آزار دیگران گذر کنند: «واصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا، و بر طعن و یاوه گویی کافران و تکذیب کنندگان صبورباش و به شیوه ای نیکو از آنان دوری گزین.» (مزمل10.)
در روایتی وارد شده است که امیرالمؤمنین مشغول خواندن نماز صبح بود که ابن کواء از پشت سر آن حضرت با صدای بلند این آیه قرآن را تلاوت کرد: «لقد اوحی الیک و الی الذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین؛ بر تو و بر رسولان پیش از تو چنین وحی شده که اگر به خدا شرک آوری عملت را محو و نابود می گرداند و سخت از زیانکاران خواهی گردید. (زمر65.) و مرادش از تلاوت این آیه این بود که به علی(ع) بگوید نمازت باطل است چرا که جهت خودنمایی و ریا نماز برپا می کنی، کسی که عبادت خود را جهت ریا و خودنمایی برپا کند مشرک است پس نماز تو باطل است.
امام بار اول که ابن کواء این آیه را تلاوت کرد ساکت شد و به آیه گوش فرا داد و ابن کواء برای بار دوم نیز این آیه را تلاوت کرد، امام(ع) به احترام قرآن همچون بار اول، سکوت اختیار کرد و به آیه قرآن گوش فرا داد. ابن کواء برای بار سوم تلاوت خویش را تکرار کرد و امام این بار نیز چون بار اول و دوم سکوت اختیار کرد و پس از استماع آن این آیه را تلاوت فرمود «فاصبر ان وعدالله حق ولا یستخفنک الذین لایوقنون؛ پس صبر پیشه کن که وعده خدا حق و حتمی است و مراقب باش که مردم بی علم و یقین، مقام حلم و وقارت را به خفت و سبکی نکشانند. (روم60.) (1)

استقامت در برابر مصائب
یکی دیگر از نمونه های صبر، صبر و استقامت بر مشکلات و حوادث ناگواری است که آدمی نه در حصول و پیدایش آن از خود اختیاری دارد و نه در دفع آن می تواند مختار و صاحب اراده باشد. صبر بر مصیبت به معنای ترک جزع می باشد. از این روست که قرآن کریم صبر برمصیبت را درمقابل جزع قرار داده است. «وبرزالله جمیعا فقال الضعفاء للذین استکبروا انا کنا لکم تبعا فهل انثم مغنون عنا من عذاب الله من شیء قالوا لو هداناالله لهدیناکم سواء علینا اجزعنا ام صبرنا ما لنا من محیص؛ و روزی که مردم از قبرها برانگیخته و به پیشگاه خداوند حاضر شوند در آن روز ضعیفان به گردنکشان گویند ما در دنیا تابع رأی شما بودیم آیا امروز شما هم از عذاب خدا ما را کفایت خواهید کرد؟ جواب دهند اگر ما را از خدا سعادت هدایت بود ما هم شما را هدایت می کردیم. اکنون هرچه جزع و التماس کنیم یا صبر و تحمل نمائیم یکسان است و هیچ گریزگاهی از عذاب نداریم. (ابراهیم21.)
خداوند درقرآن صابران را اینچنین معرفی می نماید: «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله و انا الیه راجعون؛ آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند صبوری پیش گرفته و گویند ما از آن خدائیم و به سوی او رجوع خواهیم کرد. (بقره. 165) و امام علی(ع) نمونه راستین صابران است. صبر و استقامت امام (ع) درجریان رحلت پیامبر(ص) و پس از مدتی کوتاه واقعه تلخ و جانگداز شهادت صدیقه کبری(س)، برجسته ترین مصداق این آیه شریفه است.
در روایت است هنگامی که حضرت زهرا(س) وفات کرد امام علی(ع) خود کار کفن و دفن آن بانو را برعهده گرفت. وقتی با دست مبارک خود آن بانو را درخاک نهاد، اندوه و غم بردلش هجوم آورد. سیلاب اشک بر گونه هایش جاری شد و رو به جای قبر رسول خدا(ص) گرداند و گفت: «ای رسول خدا! از من به تو سلام باد و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبیبه ات و نور دیده ات و زایر و کسی که در آرامگاه تو در میان خاک خفته و آن کس که خداوند زود رسیدن به تو را برایش برگزیده است. یا رسول الله! صبرم درفراق دختر برگزیده ات کاسته شد و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستی گراییده، جز این که در تأسی من به سنت تو و در اندوهی که با جدایی تو بر من فرود آمد. جای صبر و بردباری (برعزای فاطمه) باقی است….(2)
فقدان زهرا آنقدر بر علی سنگین بود که زهرا خود از قبل علی را به صبر و استقامت بر این مصیبت دعوت می کرد.(3) پس از رحلت رسول خدا(ص) ماجراهای بسیار تلخی نسبت به خاندان آن حضرت رخ داد که امام علی(ع) در بحرانی ترین شرایط قرار گرفت. ازیک سو فراق پیامبر(ص) ازسوی دیگر شهادت حضرت زهرا(س) و ازسوی دیگر غصب مقام رهبری و هتاکی های شکننده اما آن حضرت با صبر و استقامت انقلابی همه ناملایمات را بر خود هموار می کرد و می فرمود: «دیدم صبر و تحمل به عقل و خرد نزدیک تر است از این رو با اینکه (دربرابر حوادث سخت) همچون کسی بودم که خاشاک چشمش را پرکرده و استخوان راه گلویش را گرفته، صبر و استقامت نمودم (4) شاید به جرأت بتوان گفت پس ازپیامبر(ص) هیچ کس مانند امام علی(ع) با مصایب و رنج ها مواجه نشد ولی هرگز اظهار عجز و ضعف ننمود. امام صادق(ع) می فرماید: «آن حضرت در مواقع طاقت فرسا برمی خاست و نماز می خواند و در پناه نماز به خود آرامش می بخشید و این آیه را تلاوت می فرمود: «واستعینوا بالصبر والصلاه » (5)

استقامت در جهاد
یکی دیگر از نمونه های صبر، استقامت در جنگ است. جامعه اسلامی برای داشتن زندگی شرافتمندانه و حفظ اصالت و استقلال و ایجاد امنیت برای مال و ناموس و عرض خود بایستی درمقابل دشمن، سرسختانه ایستادگی کند و از کیان خویش پاسداری نماید. عزت وشرف در گرو جنگ است. شرافت و عزت جنگ در پیروزی و غلبه بر دشمن تنها در سایه صبر و استقامت امکان پذیر است. همچنان که خداوند می فرماید: «یا ایهاالذین آمنوا اذا لقیتم الذین کفروا زحفاً فلا تولو هم الادبار. و من یولهم یومئذدبره الا متحرفا لقتال او متحیزا الی فئه فقد باء بغضب من الله و مأواه جهنم و بئس المصیر؛ ای اهل ایمان هرگاه با تهاجم و تعرض کافران در میدان کارزار روبرو شوید مبادا ازبیم آنها پشت کرده و از جنگ بگریزید. هرکه در روز جنگ به آنها پشت نمود و فرار کرد به طرف غضب خدا روی آورده و جایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهدبود مگر آن که از میمنه به میسره و یا از قلب به جناح برای مصالح جنگی رود یا از فرقه ای به یاری فرقه ای دیگر شتابد. (انفال16.)
خداوند در قرآن کریم صبر و استقامت در جنگ را از نیکی ها و افراد ثابت قدم و با استقامت در میدان کارزار را از نیکوکاران دانسته است. (بقره177.)
امام علی(ع) خطاب به فرزندش محمدبن حنیفه در جنگ جمل، در باب صبر و پایداری در جنگ و فرارنکردن از میدان جنگ، چنین می فرماید: «پای خود را چون میخ در زمین بکوب (یعنی در میدان جنگ ثابت قدم و استوار باش و از بسیاری دشمن نترس)» (6)
در جنگ احد که دشمن یکباره دست به حمله زد و از شکاف گردنه بر مسلمانان هجوم آورد، مسلمانان به کوه های اطراف گریختند و تنها امام علی(ع) و تنی چند ازیاران پیامبر بودند که به مقابله با دشمن ادامه دادند. قرآن از این جوانمردان با ایمان و این مجاهدان شکست ناپذیر تجلیل می کند، و کسانی را که به میدان نبرد پشت کرده، پیامبر(ص) را تنها گذاشتند و رفتند، مورد سرزنش قرار می دهد: «ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین. و لقد کنتم تمنون الموت من قبل ان تلقوه فقد رایتموه و انتم تنظرون؛ آیا گمان کرده اید که (تنها با ادعای ایمان) می توانید به بهشت درآیید؟! در حالی که خداوند هنوز مجاهدان راستین و صابران پولادین شما را مشخص نساخته است. مگر شما نبودید که پیش از آن که مرگ به دیدارتان بیاید، آرزوی مرگ می کردید؟ حال که مرگ به دیدارتان آمده است، چرا این چنین چشمانتان آن را می نگرد (و حاضر نیستید به آن تن در دهید)؟» (آل عمران143.) در این جنگ امام علی(ع) ثابت قدم ماند و از پیامبر(ص) و رسالت الهی او دفاع کرد و از هر طرف که دشمنان به وی حمله می کردند در مقابل حملات آنها جان خود را سپر رسول خدا(ص) قرار می داد. ثبات قدم امام در این جنگ به حدی بود که در روایت است که در آن روز بیش از 60 زخم و جراحت از شمشیر و نیزه و تیر بر بدن علی(ع) وارد شده بود اما حضرت هم چنان مقاومت می کرد و از هر سو که دشمن حمله می نمود آن را دفع می کرد. (7) در همین جنگ بود که جبرئیل سند افتخار «لاسیف الا ذوالفقار، لا فتی الا علی» را در بین جمع ارائه نمود و با آواز بلند که برای همگان قابل شنیدن بود، قرائت نمود. (8)

استقامت در عهد و پیمان
استقامت در عهد و پیمان یکی دیگر از نمونه های صبر و شکیبایی است. خداوند در آیه ای، چهار مورد از مواردی که استقامت در آنها نیکو و پسندیده است، برشمرده و دارندگان این صفت نیکو را می ستاید «… و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی الباساء و الضراء و حین البأس، اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون؛… و با هر که عهد بسته به عهد خود وفا کند و در کارزار و سختی ها صبور و شکیبا باشد و به وقت رنج و سختی صبر پیشه کند کسانی که بدین صفت آراسته اند آنها به حقیقت راستگویان عالم و آنها پرهیزکارانند» (بقره. 177) از جمله این صفات بر طبق این آیه شریفه استقامت در عهد و پیمان است.
استقامت در عهد و پیمان یا همان وفای به عهد امری است که همه عقلا و خردمندان آنرا تأیید کرده اند. پسندیده بودن وفاداری به عهد و پیمان ریشه در فطرت انسانی دارد. این امر، امری سفارش شده در اسلام است آن چنان که حقیقت دین را با عهد توأم کرده است. رسول خدا(ص) می فرماید «لا دین لمن لا عهد له؛ کسی که به عهد خود وفادار نیست، دین ندارد»(9) چراکه در حقیقت دین، پیمان و عهدی است میان پروردگار و بنده و بنده ای که به عهد خود وفا نکند پیمان خود با خدا را شکسته و اسلام او تنها اسلام ظاهری است.
دوران زندگی 13 ساله پیامبر(ص) در مکه سرشار از حمایت های بی دریغ امام علی(ع) است و آخرین آن ماجرای لیله المبیت بود؛ یعنی شبی که بنا بود پیامبر(ص) با نقشه ای زیرکانه در خانه اش ترور شود و مرد شجاعی لازم بود که این توطئه را خنثی کند. امام در جای پیامبر(ص) خوابید و با این کار هم جان آن حضرت را نجات داد و هم مانع لو رفتن نقشه هجرت گردید. و بدین سان یکبار دیگر به عهدی که در مهمانی خویشان پیامبر، با آن حضرت بسته بود، وفا نمود. (10)

استقامت در تبلیغ عملی
یکی دیگر از جلوه های صبر، استقامت در تبلیغ با رفتار و کردار است. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص) می فرماید «فلذلک فادع و استقم کما أمرت…؛ ای رسول تو همه را به دین اسلام و کلمه توحید دعوت کن و چنانکه مأموری پایداری کن…» (شوری. 15)
تبلیغ با رفتار و یا دعوت عملی، بسی مشکل تر و سخت تر از دعوت با زبان و گفتار است. دعوت با رفتار مؤثرتر از دعوت به وسیله گفتار است. از همین روست که پایداری در دعوت با رفتار، بسیار مشکل تر از استقامت و پایداری در دعوت به وسیله گفتار است. استقامت در تبلیغ با کردار از سویی نشان دهنده این است تبلیغ کننده به مرام خود پای بند بوده و به هدف خویش ایمان دارد و از سویی دیگر اثری که در تبلیغ با کردار است در تبلیغ با گفتار نیست؛ چراکه مردم آنچه را که به چشم خویش می بینند زودتر و سریعتر می پذیرند.
امام علی(ع) که تمامی لحظات زندگی اش دعوت عملی و تبلیغ اسلام راستین با کردار و رفتار بود، در جنگ صفین پس از آن که سپاهیانش آب را از لشکر معاویه گرفتند در پاسخ یارانش که از حضرت خواستند تا مانع برداشتن آب توسط سپاه معاویه شود فرمود: «مانع و حایل میان آنان و آب نشوید، و من آن کاری را که جاهلان و نادانان کردند نمی کنم، ما کتاب خدا را برایشان عرضه خواهیم کرد و به هدایت دعوتشان خواهیم نمود اگر پذیرفتند که به هدف خود رسیده ایم وگرنه زبانه تیز شمشیر ما را از این کارهای جاهلانه بی نیاز خواهد کرد.»(11) و بدین ترتیب مانع از این شد که یارانش آب را از سپاه معاویه دریغ دارند و بدین سان با عمل خود اسلام راستین را تبلیغ نمود.
جنگ های امام هیچ یک با هدف پیروزی برای رسیدن به حکومت نبود بلکه جنگ انسانیت بود. از همین رو بود که امام هدف عالی خود را با رفتار و کردار تبلیغ می کرد. آب دادن به سپاه تشنه دشمن، خود پیروزی بود؛ زیرا یکی از اصول اسلام و انسانیت به اجرا درآمده و راه حقیقت برای همگان نشان داده شده بود.
به حقیقت علی(ع) شخصیتی است که بر قله رفیع تاریخ نشسته و نظاره گر و گواه اعمال ماست. او وسیله تقرب به خدا و صراط مستقیم و دستاویز محکم و جان پیامبر(ص) است؛ شخصیتی که عدالت به وجودش مفتخر است. انسانی متعالی، مظهر حق و کمال که هیچ کس را توان هم پروازی با وی نبود. صبر و استقامت، شاگرد مکتب او بودند.

پی نوشتها

1- مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص.113
2- شیخ مفید، امالی، ص320
3- عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، ج2، ص.247
4- نهج البلاغه، خطبه.3
5- بقره 45، تفسیر صافی ذیل همین آیه.
6- نهج البلاغه، خطبه.11
7- سیدهاشم رسولی محلاتی، زندگانی امیرالمؤمنین، ص102
8- شیخ مفید، الارشاد ج1، ص.73
9- بحارالانوار، ج69، ص.198
10- بحارالانوار، ج19، ص.60
11- زندگانی امیرالمؤمنین، ص.518

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید