غذا و تغذیه در سیره رضوی (7)

غذا و تغذیه در سیره رضوی (7)

نویسنده: محمدتقی فعّالی

سه) نسخه‌ها و تجویزها
در فرمایشات حضرت رضا (علیه السلام) بخش دیگری هم قابل رسش است. آن حضرت به جز اینکه درباره خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها، فوائد آنها و بایسته‌های خوردن و آشامیدن سخنان نغز و بدیعی را ارائه کرده است، نسخه‌هایی را نیز در عالم پزشکی به منصه ظهور رسانده است. به بیان دیگر حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) هم در باب پیشگیری داد سخن داده است و هم در زمینه درمان، نسخه‌هایی را تجویز نموده است. ناگفته پیداست که بخش پیشگیری از اهمیت و گستره بیشتری برخوردار است.
در عصر رضوی بیماری‌های مختلی نظیر یرقان، فلج، لقوه، سل، بواسیر، عقرب گزیدگی، جذام و بیماری‌های صفراوی وجود داشته است. امام هشتم (علیه السلام) نسبت به تک تک بیماری‌های رایج و نیز با توجه به مزاج فرد بیمار، نسخه‌هایی را تجویز نموده است. به جز این، آن حضرت نسخه‌هایی را به صورت کلی ارائه نموده است. یکی از نکات قابل توجه این که نسخه‌ها دو گونه‌اند؛ نسخه‌های مادّی و نسخه‌های معنوی. حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) به شیوه‌های درمان گرانه معنوی نیز توجه نشان داده است، بیماری‌ها و نسخه‌ها به شرح ذیل می‌باشند.
* مریض
امام رضا (علیه السلام) درباره پرهیز نمودن مریض فرمود:
لَیسَ الحِمیَهُ مِنَ الشَّیءِ تَرکَهُ إنَّمَا الحِمیَهُ مِنَ الشَّیءِ الإقلَالُ مِنهُ؛ پرهیز کردن ترک چیزی به کلی نیست، همانا پرهیز، کم بکار بردن چیزی است.(1)
* بلغم
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
شکر طبرزد بلغم را یکباره می‌خورد.(2)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
“سه چیز قدرت حافظه را می‌افزاید و بلغم را می‌زداید؛ قرائت قرآن، خوردن عسل و جویدن کُندر.(3)”
امام رضا (علیه السلام) به خالد قماط فرمود:
“هلیله زرد یک مثقال، خردل دو مثقال و عاقر قرحا یک مثقال را با هم نرم بکوب و ناشتا با آن مسواک کن و دندان‌ها را بشوی که بلغم را براندازد و بوی دهان را خوش کند و دندان‌ها را سخت کند ان شاء الله تعالی.(4)”
* فلج و لقوه
صالح بن عبدالرحمان می‌گوید که به امام رضا (علیه السلام) شکوه کردم از فالج و لقوه که دچار خاندانم شدند. فرمود: تو کجائی از داروی پدرم. گفتم آن چیست؟ فرمود: داروی جامع: (5) یک حبه آن را با آب مرزنجوش به بینی او بکش که به خواست خدا خوب شود.(6)
امام رضا (علیه السلام) خطاب به مأمون فرمود:
سر شب نزدیک زنها مرو…..؛ زیرا موجب قولنج و فالج می‌گردد.(7)
* درد طحال؛ سپرز (وَجَع طُحال)
سهل بن مخلّد می‌گوید خدمت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) رسیدم. عرض کردم که به خاطر درد طحال (سپرز) شب را نخوابیدم و روز هم به خاطر درد زیادش به خود پیچیدم. فرمود: تو کجایی از داروی جامع. جز اینکه فرمود یک قرص آن را بگیر و با آب سرد و کف سرکه بخور. و من عمل کردم بدان چه فرمود و آن دردی که داشتم بحمدالله آرام شد.(8)
* درد پهلو (وَجَع جَنب)
یکی از شاگردان مکتب امام رضا (علیه السلام) به نام محمدبن سلیمان نقل می‌کند که به امام هشتم شکوه کردم از دردی در هر دو پهلوی راست و چپم. فرمود: تو کجائی از داروی جامع که داروی مشهوریست. سپس فرمود: اما برای پهلوی راست، یک قرص بگیر و با آب زیره خوب بپز و اما برای پهلوی چپ با آب ریشه کرفس خوب بپز. گفتم: ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یک مثقال بگیرم یا دو مثقال؟ فرمود: نه، بلکه وزن یک قرص تا درمان شوی به خواست خدای تعالی.(9)
* اسهال (مَبطُون)
احمدبن اسحاق نقل می‌کند که من با امام رضا (علیه السلام) بسیار همنشین بودم و گفتم: ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سه شب است که پدرم دچار اسهال شده شکمش بند نمی‌آید. فرمود: تو کجائی از داروی جامع؟ گفتم: این دارو را نمی‌شناسم. فرمود: نزد احمد بن ابراهیم تمّار است. یک قرص بگیر با آب آس بپز و به پدرت بده که همان ساعت خوب شود. می‌گوید نزد او رفتم و تعدادی زیادی از آن دارو را از وی گرفتم و یکی را به پدرم دادم. در همان ساعت آرام شد.(10)
* مسلول
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
مَا دَخَلَ جَوفِ المَسلُولِ شَیءٌ أنفَعُ لَهُ مِن خُبزِ الأرُزِّ؛ در درون مسلول چیزی سودمندتر از نان برنج نیست.(11)
امام رضا (علیه السلام) برای درمان سل دعایی را فرموده‌اند:
یَا اللهُ یَا رَبَّ الأربَابِ وَ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ وَ یَا إلَهَ الالِههِ وَ یَا مَلِکَ المُلُوکِ وَ یَا جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الأرضِ اشفِنِی وَ عَافِنی مِن دَائی هَذَا فَإنَّی عَبدُکَ وَ ابنُ عَبدِکَ أتَقَّلَّبُ فِی قَبضَتِکَ وَ نَاصِیَتی بِیدِک.
حضرت در ادامه می‌فرماید:
این دعا را سه مرتبه می‌خوانی خداوند ان شاء الله تعالی به حول و قوه خودش تو را کفایت می‌کند.(12)
* سرفه (سُعال)
محمدبن عبدالسلام نقل می‌کند که با گروهی از مردم خراسان نزد امام رضا (علیه السلام) رفتیم و سلام دادیم و حضرت پاسخ ما را داد. هر کدام خواهشی کردند و امام حاجت هر کدام را برآورد. آنگاه به من نگاه کرد و فرمود: تو هم نیاز خود را بخواه. گفتم ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) من به تو از سرفه سخت شکایت دارم. فرمود: تازه است یا کهنه؟ گفتم: هر دو فرمود:
فلفل سفید یک جزء، ابرقیون دو جزء، خربق سفید یک جزء، سنبل یک جزء، قاقله یک جزء، زعفران یک جزء و بنگ یک جزء را بگیر و بکوب و از پارچه حریر بگذران و با دو برابر وزن همه عسل آب کرده خمیر کن. برای سرفه کهنه و نو یک قرص با آب رازیانه هنگام خواب خورده شود و آبش نیم گرم باشد نه سرد. این دارو سرفه را از اصلش از بین ببرد.(13)
* دل درد (مَغضا)
مردی نزد امام هشتم (علیه السلام) از دل درد کهنه‌اش شکوه کرد. از حضرت خواست تا به درگاه خداوند عزّوجل برایش دعا کند که از بس که دارو گرفته درمانده شده سودی نبرده است. بلکه درد و فشار بیشتر غالب شده است. امام لبخندی زد و فرمود: وای بر تو، البته دعای ما به درگاه خدا مقامی دارد و من از خدا خواهم که به حول و قوه‌اش به تو تخفیف دهد. اما اگر کارت سخت شد و درد به تو پیچید یک دانه گردو بگیر و داخل آتش بینداز. زمانی که متوجه شدی مغز آن برشته شده و آتش آن را دگرگون کرده است. پوست آن را جدا کن و بخور که فوراً آرام می‌شود. آن مرد گفت: به خدا یک بار بیشتر این کار را نکردم که دل دردم به خواست خدای عزّوجلّ آرام شد.(14)
* بواسیر و بادها
معمّربن خلاّد نقل می‌کند که امام هشتم شیعیان (علیه السلام) بسیار به من می‌فرمود: این دارو را بگیرم و می‌فرمود: در آن منافع بسیار است. من درباره بادها و بواسیر آن را آزمودم و به خدا خلافی نداشت. دارو این است: هلیله سیاه، بلیله و املج به مقدار مساوی از هر یک می‌کوبی و از پارچه حریر ردّ می‌کنی و به همان مقدار بادام سبز که عراقی‌ها آن را مقل ازرق می‌دانند می‌گیری و بادام را در آب تره به مدت سی شب می‌خیسانی تا آب داخل آن شود. وانگه این داروها را درآن می‌ریزی و سخت خمیر می‌کنی تا آمیخته شوند. پس آنها را به اندازه عدسی به صورت حبه در می‌آوری. البته دستت را با روغن بنفشه یا روغن خیری یا شیره چرب می‌کنی که نچسبد و در سایه آنها را خشک می‌کنی. اگر تابستان است یک مثقال از آن می‌گیری و در زمستان دو مثقال. و از ماهی و سرکه و تره پرهیز کن که این درمان تجربه شده است.(15)
امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید:
هر کس می‌خواهد درد پایین تنه و درد بواسیر نکشد هر شب هفت عدد خرمای بَرنی با روغن گاو بخورد و میان بیضه‌های خود را با روغن زیتون خالص روغن مالی نماید.(16)
* زگیل (ثَآلِیل)
علی بن نعمان نقل می‌کند که به امام هشتم (علیه السلام) عرضه داشتم فدایت گردم من زگیل بسیاری در بدن دارم که اسباب ناراحتی من شده از شما می‌خواهم چاره‌ای برای رفع آن به من یاد دهی که مفید باشد. فرمود: برای هر کدام از آنها هفت دانه جو بردار و بر هر یک هفت بار إذَا وَقَّعَتِ الوَاقِعَه را تا جمله هَبَاءً مُنبَثَّا؛(17) و آیه مبارکه وَ یَسئلُونَکَ عَنِ الجِبَالِ فَقُل یَنسِفُهَا رَبِّی نَسفًا* فَیَذَرُهَا قَاعاً صَفصَفا* لاّ تَرَی فِیهَا عِوَجاً وَ لاَ أمتاً (18) را قرائت کن و بدان بدم. آنگاه دانه دانه برگیر و هر یک را بر زگیلی بسای و سپس همه را در یک پارچه آب نخورده‌ای بریز و به سنگی ببند و در جای تاریکی بیاویز. علی بن نعمان گفت: من این دستور را عمل کردم و روز هفتم نگریستم چیزی باقی نبود و مثل کف دستم صاف شده بود و سزاوار است این کار را در آخر ماه که در هیچ جای زمین پیدا نیست، انجام شود. (19)
* ضعیف بودن چشم (ضَعف البَصَر)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
مَن أصَابَهُ ضَعفٌ فَلیَکتَحِل سَبعَهَ مَرَاوِدَ عِندً مَنَامِهِ مِنَ الإثمِدِ أربعَهً فِی الیُمنَی وَ ثَلاثَهً فِی الیُسرَی فَأنَّهُ یُنبِتُ الشَّعرَ وَ یَجلُو البَصَرَ وَ یَنفَعُ اللهُ بِالکُحلَهِ مِنهُ بَعدَ ثَلاثِینً سَنَهً؛ هر کس چشمش ضعیف شود. به هنگام خواب هفت میل از سرمه سنگ بکشد؛ چهار میل به چشم راست و سه میل در چشم چپ؛ زیرا که مژه‌ها را می‌رویاند و چشم را جلا می‌دهد و خداوند به سرمه فایده سی ساله می‌دهد.(20)
پیسی و جذام (بَرَص و جُذام)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
عَلَیکُم بِالمِلحِ فَإنَّهُ شِفَاءٌ مِن سَبعِینَ دَاءً مِنهَا الجُذَامُ وَ البَرَصُ وَ الجُنُونُ؛ بر شما باد خوردن نمک؛ زیرا نمک باعث درمان هفتاد بیماری است. از آن جمله جذام، پیسی و جنون است.(21)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
الحِنَّاءُ بَعدَ النُّورَهِ أمَانٌ مِنَ الجُذَامِ وَ البَرَصِ؛ حنا بستن پس از نوره کشیدن موجب جلوگیری از مرض جذام و پیسی است.(22)
* سردرد (صُدَاع)
امام رضا (علیه السلام) در مورد درمان سردرد فرمود:
فَلیَخضِب بِالحِنَّاءِ؛ [برای سردرد] به حنا خضاب کنید.(23)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
دهِّنِ الحَاجِبَینِ بِالبَنَفسَجِ فَإنَّهُ یَذهَبُ بِالصُّدَاعِ؛ دو ابرو را با روغن بنفشه چرب کن که سردرد را ببرد.(24)
امام رضا (علیه السلام) در مورد یکی از خادمان که به تب و سردرد مبتلا شده بود فرمود که کاسنی را بکوبند و آرد نمایند سپس آن را بر روی کاغذی بگذارند و روی آن روغن بنفشه بریزند و روی سر بیمار بگذارند. پس از این حضرت فرمود: به درستی که این دارو تب را از بین می‌برد و سردرد را رفع می‌نماید.(25)
* سرمای سر (بَردُ الرَأس)
علی بن یقطین می‌گوید که به امام هشتم (علیه السلام) نوشتم که در سرم سرمای سختی است. هنگامی که باد به آن می‌خورد نزدیک است که بیهوش شوم. حضرت در پاسخ نامه من نوشت:
عَلَیکَ بِسُعُوطِ العَنبَرِ وَ الزَّنبَقِ بَعدَ الطَّعَامِ تُعَافَی مِنهُ بِإذنِ اللهِ جَلَّ جَلالُه؛ پس از اینکه غذا خوردی از انفیه عنبر و سوسن استفاده کن باذن خداوند جل جلاله سلامت می‌شود.(26)
* سفیده پوست (بَهَق)
شخصی از ناراحتی سفیده پوست خدمت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شکوه نمود. حضرت در پاسخش امر کرد که ماش را بپزد و آبش را سر کشد و آن را در خوراک خود سازد.(27)
در روایتی دیگر از امام رضا (علیه السلام) برای درمان این بیماری چنین آمده است:
خُذِ المَاشَ الرَّطبَ فِی أیَّامِهِ وَ دُقَّهُ مَعَ وَرَقِهِ وَ اعصِرِ المَاءَ وَ اشرَبهُ عَلَی الرِّیقِ وَ اطلِهِ عَلَی البَهق؛ ماش تازه را در فصلش با برگ آن بکوب و آبش را بگیر و ناشتا بخور و بر لکه‌های بدن بگذار.(28)
* یرقان
مهران بلخی نقل می‌کند که در خراسان خدمت امام رضا (علیه السلام) رفت و آمد داشتیم. روزی یکی از جوانان ما از بیماری یرقان، به آن حضرت شکایت کرد. حضرت فرمود: خیار با ذرنج با بگیر و پوست کن و پوستش را با آب بپز و سه روز ناشتا هر روز نود و یک مثقال بنوش. پس این ماجرا آن جوان به ما خبر داد که دو مرتبه این دارو را برای بیمارش استفاده نمود و به اذن خداوند تعالی خوب شده است.(29)
* عقرب گزیدگی
امام حسن عسگری (علیه السلام) در مورد کسی که دچار عقرب گزیدگی شده بود فرمودند که از دواء جامع که داروی امام رضا (علیه السلام) می‌باشد به او بدهید.(30)
* تب (حُمَّی)
از امام رضا (علیه السلام) نقل است که موسی بن جعفر (علیه السلام) بیمار شد و پزشکان بر بالین حضرت حاضر شدند و عجائبی برایش وصف کردند. فرمود: به کجاها می‌روید؟ بر سیّد این داروها اکتفا کنید که هلیله و رازیانه و شکر است. در سه ماهه تابستان ماهی سه بار و در زمستان ماهی سه روز و هر روزی سه بار و به جای رازیانه مصطکی باشد. کسی که این را استفاده نماید، به جز بیماری مرگ بیمار نگردد.(31)
امام رضا (علیه السلام) در مورد یکی از خادمان که به تب و سردرد مبتلا شده بود. فرمود که کاسنی را بکوبند و آرد نمایند سپس آن را بر روی کاغذی بگذارند و روی آن روغن بنفشه بریزند و روی سر بیمار بگذارند. سپس آن حضرت فرمود:
به درستی که این دارو تب را از بین می‌برد و سردرد را رفع می‌نماید.(32)
امام رضا (علیه السلام) درباره درمان تب می‌فرماید:
أنَّهُ یَذهَبُ بِالحُمی؛ (34) آب سرد تب را می‌برد.(33)
* زکام
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
وَ مَن أرادَ رَدعَ الزُّکامِ فِی الشَّتاءِ أجمَع فَلیَأکُل کُلِّ یَومٍ ثَلاثَ لُقَمِ شَهدٍ؛ هر که می‌خواهد در زمستان زکام نشود هر روز سه لقمه عسل بخورد.(35)
* حرارت صفراءِ (لَعَبَ الصّفراء)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
آب سرد … صفراء را بنشاند.(36)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
هر که خواهد شراره صفراء را خاموش نماید، هر چیز تر و سردی بخورد و تنش را آسایش دهد و کم حرکت نماید و به کسی که دوستش دارد زیاد نگاه نماید.(37)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
مَن لَعِقَ لَعقَهَ عَسَلٍ عَلَی الرَّیقِ یَقطَعُ البَلغَمَ وَ یَحسِمُ الصُّفرَهَ وَ یَمنَعُ المُرَّهَ السَّودَاءَ؛ کسی که یک انگشت عسل ناشتا بخورد باعث می‌گردد که بلغم از بین برود و صفرا را بکشند و خلط سوداء را از بن کند.(38)
* قولنج
امام رضا (علیه السلام) در رساله ذهبیه خطاب به مأمون فرمود:
سر شب نزدیک زن‌ها مرو…..؛ زیرا موجب قولنج و فالج می‌گردد.(39)
خواب (نَوم)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
أنَّ النَّومَ سُلطَانُ الدَّمَاغِ وَ هُوَ قِوَامُ الجَسَدِ وَ قُوَّتُه؛ خواب سلطان مغز است و مغز مایه تن و نیروی آن می‌باشد.(40)
* نقرس
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
فَلاَ تَقرَبِ النَّسَاءَ مِن أوَّلِ اللِّیلِ یَتَوَلَّدُ مِنهُ النِّقرِسُ؛ سر شب نزدیک زنها مرو به دلیل اینکه موجب نقرس می‌گردد.(41)
نتیجه‌گیری
بی‌شک بهداشت و سلامت افراد جامعه اهمیت بسزایی دارد. مسأله بهداشت و سلامت گرچه امروزه جایگاه مهمی یافته است اما آیات و احادیث به صورت گسترده در این زمینه آموزه‌های جامعی را مطرح کرده‌اند. واژه بهداشت از دو کلمه «به» به معنای نیک و «داشت» به معنای نگه‌داری آمده است. سازمان بهداشت جهانی تعریفی از بهداشت با مؤلفه‌های مختلف ارائه کرده است. سلامتی به معنای عدم وجود بیماری است و بیماری به اختلال‌ها یا آسیب‌هایی اطلاق می‌گردد که در بدن یا روان پدید آید.
مسأله سلامت و بهداشت پیشینه‌ای طولانی در جهان دارد. ریشه‌هایی با عظمت مسأله یاد شده را می‌توان در ایران به ویژه بعد از اسلام ملاحظه کرد. قرآن کریم و احادیث معتبر طیف گسترده‌ای از مفاهیم مرتبط با بهداشت را نظیر طهارت، سلامت، عافیت، شفا، نظافت، قوّت و مرض را پیش کشیده است. از سوی دیگر بسیاری از روایات در باب فلسفه احکام و نیز نسخه‌های تجویزی در حوزه خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها با مسأله تندرستی ارتباط دارد.
تأمّل در روایات رضوی به ما می‌گوید بدن جایگاه مهمّی دارد. از سوی دیگر در جهان مدرن با اهمیت بدن مواجه می‌شویم. ناگفته نماند که میان این دو نگاه تفاوت‌های ظریف و دقیقی وجود دارد. جهان مدرن با پیش کشیدن نگرش مدیریت بدن و نیز جامعه‌شناسی بدن، از بُعد روحانی غفلت ورزید و نگاهی تک ساحتی به انسان نمود. شایان گفتن است می‌توان تمام مسائل بهداشت را در دو بخش فردی و عمومی خلاصه کرد. این نکته را نیز باید افزود که مفهوم و نیز تعبیر مدیریت بدن در جهان اسلام برای نخستین بار در کلمات نورانی حضرت رضا (علیه السلام) مطرح شده است.
دانش طب در اسلام جایگاه ویژه‌ای دارد. نظام طب اسلامی سامانه‌ای جامع و پویاست که در شرایط قدیم و جدید می‌تواند برای هر فردی خدمات پزشکی ارائه نماید. این سامانه که از رهنمودهای قرآن آغاز شد با طب النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) استمرار یافت و از طریق احادیث طبی اهل بیت (علیهم السلام) به سامان رسید. در میراث اسلامی رهنمودها و آموزه‌های فراوانی جهت تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت انسان وجود دارد. در دوران تمدن طلایی اسلام، نظام جامع پزشکی شامل اصول پیش‌گیری، نسخه‌های درمانگرانه، بیان خواص گیاهان، بیان فلسفه احکام، اندام‌شناسی، روان‌شناسی بیمار، انجام جراحی‌های فراوان، ایجاد مراکز داروشناسی، راه‌اندازی بیمارستان‌های تخصصی و عرضه خدمات پزشکی ارائه شده است.
طب اسلامی- ایرانی از جمله سامانه‌های طب سنتی است که در کنار نظام‌های طبی سایر ملل هویتی مستقل یافت. طب سنتی چه به صورت شفاهی و چه به شکل مکتوب، در قالب صدها کتاب و رساله به کمال رسید. این مجموعه امروز در اختیار بشر قرار گرفته است. گفتنی اینکه طب سنتی و اسلامی از جهات مختلف با پزشکی جدید تفاوت‌هایی دارد.
یکی از متون گران‌سنگ طبی، رساله ذهبیه یا زرین نامه رضوی است که از حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) به یادگار مانده است. این رساله در باب تندرستی و رعایت صحت بدن خطاب به مأمون نگاشته شده و به شکلی کاملاً تخصصی و دقیق ابلاغ گردیده است. امروزه نسخه‌های متعددی از این رساله شریفه در اختیار ماست که مهمترین آن روایتی است که علامه مجلسی در جلد 59 بحارالانوار عرضه داشته است.
غور در روایات رضوی به ما نشان می‌دهد که آن حضرت درباره خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها، خواص آنها، بایسته‌ها یا آداب خوردن و آشامیدن و نیز نسخه‌ها و تجویزها بیان‌های فراوانی ایراد نموده‌اند. اگر خداوند داروی هر دردی را در طبیعت نهاده است پس بهترین راه درمان هر دردی، مراجعه به طبیعت و استفاده از شیوه طبیعی است.

پی‌نوشت‌ها:

1- صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج1، ص309؛ صدوق، معانی الاخبار، ص238؛ اربلی، کشف الغمه، ج2، ص309؛ مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص140.
2- برقی، المحاسن، ج2، ص501؛ کلینی، الکافی، ج6، ص333؛ مجلسی، بحارالانوار، ج63، 297؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص88.
3- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص41؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص165؛ مجلسی، بحارالانوار، ج63، ص444.
4- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص204؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص37.
5- در روایتی از امام نهم (ع) داروی جامع را اینگونه توصیف نموده است، زعفران، عاقرقرحا، سنبل، قاقله، بنک، خربق سفید، فلفل سفید به طور مساوی با هم مخلوط کرده نرم بکوب و با پارچه حریر ببند و با دو برابر وزن همه عسل کف گرفته معجون کن. مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص247.
6- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص246؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص200.
7- مجلسی، بحارالانوار، ج 59، ص327.
8- مجلسی، بحارالانوار، ج 59، ص247؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص201.
9- مجلسی، بحارالانوار، ج 59، ص247 و248؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص201.
10- مجلسی، بحارالانوار، ج 59، ص248؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص202.
11- کلینی، الکافی، ج6، ص305؛ مجلسی، بحارالانوار، ج63، ص274؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص58.
12- مجلسی، بحارالانوار، ج92، ص20.
13- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص181؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص193.
14- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص176؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص205.
15- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص201؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص6.
16- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص324.
17- واقعه/6-1.
18- طه/107-105.
19- صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص50؛ حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص392؛ مجلسی، بحارالانوار، ج92، ص92.
20- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص46.
21- صحیفهالرضا (ع)، ص78؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج16، ص310.
22- صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص48؛ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص89.
23- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص374.
24- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص222.
25- حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج25، ص183.
26- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص143.
27- کلینی، الکافی، ج6، ص344؛ مجلسی، بحارالانوار، ج63، ص256.
28- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 187؛ مجلسی، بحارالانوار، ج63، ص256.
29- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص101؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص183.
30- حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص198.
31- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص99؛ حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج3، ص55.
32- حرّ عاملی، الفصول المهمه، ج25، ص183.
33- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص261 و ج63، ص458.
34- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص187؛ مجلسی، بحارالانوار، ج63، ص256.
35- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص324.
36- همان، ص261.
37- همان، ص325.
38- همان، ص261.
39- مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص327.
40- همان، ص317.
41- همان، ص327.
منبع مقاله :
فعالی، محمد تقی، (1394) سبک زندگی رضوی (4) – بهداشت غذا و تغذیه، مشهد: بنیاد فرهنگی هنری امام رضا (علیه السلام)، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید