مشکلاتى که والدین مجرد با آن روبرو هستند

مشکلاتى که والدین مجرد با آن روبرو هستند

مشکلاتى که والدین مجرد (1) با آن روبرو هستند

خانواده‌هایى که توسط یکى از والدین اداره مى‌گردند خصوصیت مشترکى در جامعه‌ى امروزى ما دارند. معمولا این چنین خانواده‌هایى به وسیله‌ى مادر اداره مى‌گردد و 90 درصد از مشکلات زندگى بر دوش مادر است. اساسا در چنین مواردى خانواده به خاطر طلاق و یا مرگ یکى از والدین از هم پاشیده شده است و نتیجه‌ى این موضوع آن است که بسیارى از کودکان به خاطر این از هم پاشیدگى دچار فشارهاى روحى و ضربه‌هاى عاطفى مى‌گردند.
از تغییرات ایجاد شده در زندگى و مسئولیت‌هایى که به عنوان پدر و مادر در این دوران تنهایى به دوش شما افتاده است ترس و واهمه‌اى نداشته باشید.
خانواده‌هایى که توسط یکى از والدین اداره مى‌گردند عوامل تنشى و استرس‌زا، بیشتر روى آنها مؤثر است. در مورد طلاق، ممکن است والدین مدت‌ها بعد از این که حکم طلاق رسما به اجرا در آید با یکدیگر زد و خورد داشته باشند. اگر این فرد مجرد، مادرى باشد که بیرون از منزل هم کار مى‌کند، در این صورت میزان فشار روحى او افزایش مى‌یابد. چنین فردى احتمالا به علت این که مسئولیت اداره‌ى مالى و مسائل دیگر زندگى تنها به عهده‌اش قرار گرفته دچار فشارهاى عصبى و عاطفى بیشترى مى‌گردد، زیرا همسرش همچون سابق در کنارش حضور ندارد و نمى‌تواند بار مسئولیت‌هاى زندگى را با او به همراه داشته باشد.
با وجود مشکلات زیادى که مادر مجرد ممکن است با آن روبرو باشد، در این جا مى‌توان تذکر داد که اگر مادر، فردى مدبر و کاردان باشد قادر است که عشق و نظم و تربیت را در زندگى ایجاد کند و از عهده‌ى تربیت و پرورش فرزندان برآید و به تنهایى بار زندگى را بر دوش کشد. باید به خاطر داشت که اگر محیط سالم و مناسبى توسط پدر یا مادر براى فرزندان فراهم آید، کودکان در چنین خانواده‌هایى دچار مشکلات جدى نخواهند شد و این موضوع اشتباه است که بگوییم فرزندانى که در محیطى رشد مى‌کنند که تنها یکى از والدین آنها حضور دارند دچار مشکلات روحى بیشتر و موفقیت کمترى، نسبت به دیگر کودکان (کودکانى که پدر و مادر در کنار هم حضور دارند) هستند. چنین انتظارى را تنها در زمانى مى‌توان داشت که جدایى پدر و مادر به خاطر یک طلاق نامناسب باشد که در آن والدین پس از طلاق نیز با هم کشمکش دارند و به احتمال قوى کودکان در این زمان دچار مشکلات بیشترى نسبت به قبل از جدایى خواهند بود. همان طور که فلسفه‌ى طلاق به ما مى‌آموزد، طلاق درست و بجا، اغلب نتیجه‌ى بهتر و سالم‌ترى نسبت به ازدواج نادرست و نامناسب دارد، زیرا در این نوع ازدواج، افراد دائما درگیر کشمکش و تضاد هستند که نتیجه‌اى جز تخریب روح و روان کودکان و خود والدین نخواهد داشت. حتى مى‌توان چنین ابراز داشت که در خانواده‌هایى که فرزندان با پدر یا مادر خود زندگى مى‌کنند و یکى از والدین سرپرستى آنها را به عهده گرفته است، کودکان از حس همکارى بیشترى برخوردار خواهند شد. زیرا آنها در امر اداره‌ى منزل و مسئولیت زندگى با پدر و مادر خود همکارى و همیارى مى‌کنند. در چنین فضایى، فرزندان تمایل دارند که مسئولیت بیشترى را بپذیرند و در واقع مسئولیت‌پذیرند، مثلا کارهاى سخت و دشوارى همچون باغبانى و تهیه‌ى غذا را در منزل انجام مى‌دهند.
والدین مجرد مى‌توانند افراد جدیدى را ملاقات کنند، دوستان جدیدى براى خود انتخاب نمایند و از وضعیت جدید اجتماعى خود لذت ببرند. البته این موضوع نیاز به زمان و تلاش بسیارى دارد اما به هر حال مى‌توانند این کارها را انجام داده و در ارتباطات و روابط دوستانه‌ترى حضور داشته باشند و حتى به ازدواج مجدد بیندیشند. این بخش پیرامون چگونگى اداره مشکلات والدین مجرد و از عهده بر آمدن این مسئولیت‌ها و همچنین حرکت به سوى یک ازدواج جدید صحبت به میان مى‌آورد.

وفق پیدا کردن با موضوع طلاق
جدایى یا طلاق سبب ایجاد ناآرامى و اغتشاش روانى، براى هر یک از افراد خانواده چه بزرگسالان و چه کودکان مى‌گردد. احتمالا کودکان با واکنش‌هایى همچون عصبانیت، ضربه‌ى عاطفى، ترس و اضطراب روبرو مى‌شوند، زیرا امنیتى را که آنان به واسطه‌ى حضور پدر و مادر در کنار خود احساس مى‌کردند، با جدایى آنان از هم پاشیده شده است.
در این جا پدر و مادر باید پاسخ سؤالات فرزندان را به درستى و روشنى ابراز دارند. مثلا به او بگویند که در کدام مدرسه درس خواهد خواند یا با چه کسى زندگى خواهد کرد. به منظور وفق پیدا کردن با موضوع طلاق و آمادگى براى چنین زندگى جدیدى باید به صورتى عمل کنیم که فرزندان بدانند والدین نسبت به آنان صادق‌اند، همچنان به آنها عشق مى‌ورزند و از آنها مراقبت خواهند کرد. پدر و مادر باید به سؤالات کودکان پاسخ دهند و در آنها اطمینان و آرامش ایجاد کنند.
والدین باید تمام عواملى را که سبب ایجاد عصبانیت و زد و خورد میان آنان مى‌گردد (چون در موقعیت طلاق این موارد شایع است) از خود دور کنند و هرگز بحث‌هاى قدیمى و کهنه که سبب ایجاد گله و شکایت میان آنان مى‌گردد را مطرح نکنند، و سعى کنند که از چرخه و دایره‌ى خصومت و تنفر فاصله بگیرند. والدین باید تلاش کنند که به تصمیمات سازنده‌اى دست بیابند که براى هر یک از آنان مفید است و هیچ گاه در مقابل فرزندان از یکدیگر انتقاد نکنند چون این عمل، زخمى عمیق را در روحیه و عاطفه‌ى فرزندانشان ایجاد مى‌کند که از خود طلاق عمیق‌تر و هولناک‌تر است.
منصف باشید: تحت هیچ شرایطى فرزند خود را مجبور نکنید تا از شما جانبدارى کند. فرزندانى که تحت فشار واقع مى‌شوند و هر یک از والدین او را به سوى خود مى‌کشد دچار مشکلات عاطفى و روانى خواهند شد و این عمل سبب مى‌گردد که کودک از هر دو نفر زده شود و از آنان سرپیچى کند. فرزندان اهمیتى نمى‌دهند که کدام یک (پدر یا مادر) درست مى‌گوید و کدام یک غلط، و یا اصلا اشتباه از کیست، به سادگى مى‌توان گفت که آنها، هم پدر و هم مادر را مى‌خواهند و خواستار توجه از هر دو طرف هستند. در نتیجه مى‌توان گفت: همان طور که در بیشتر موارد طلاق مشاهده مى‌شود، وقتى که کودک بازیچه‌ى پدر و مادر قرار مى‌گیرد و والدین درصدد جذب توجه کودک به سوى خودشان هستند، نه طرف مقابلشان، این عمل مشکلات عمیق‌تر و جدى‌تر را براى آن فرزند ایجاد مى‌کند و موقعیت و فضاى ناسالمى را براى او به وجود مى‌آورد.

حضانت و ملاقات
والدین باید به مسئله نگهدارى و حضانت و ملاقات فرزند با طرف مقابلشان توجه داشته باشند. اگر پدر یا مادر خصومت و تنفر را کنار بگذارد و اجازه دهد که فرزندش با همسر سابقش ملاقات داشته باشد، این عمل اثر مفیدى بر روى زندگى و روحیه‌ى کودک خواهد داشت و اگر چنین عملى صورت نگیرد، فرزند احساس مى‌کند که در دو منطقه‌ى جنگى مجزا در حال زندگى است. زمان ملاقات‌ها، نباید هرگز تبدیل به منطقه‌ى جنگ و دعواى پدر و مادر گردد – که متأسفانه دیده مى‌شود که این گونه است. به خاطر بسپارید که فرزندان به هر دو شما نیاز دارند. حتى اگر آن پدر یا مادر فرد لایق و نمونه‌اى نباشد باز هم فرزند نیاز به او را احساس مى‌کند. بیشتر کودکان به خاطر کوتاهى پدر یا مادر براى ملاقات با آنها آزرده خاطر مى‌شوند. تمامى کودکان به توجه والدین و ملاقات با آنان نیازمندند. حال اگر غفلتى در این مورد صورت گیرد مى‌توان گفت که کمبودها و آسیب‌هاى عاطفى ناشى طلاق، با صدمات عاطفى ناشى از غفلت و فراموشى والدین در آمیخته مى‌گردد و اگر به این موضوع دقت کنید متوجه مى‌شوید که عدم توجه شما و فراموشى‌تان سبب دو چندان شدن مشکلات عاطفى او مى‌گردد. با کمى اغراق مى‌توان گفت که گویى شما روى زخم فرزندتان نمک پاشیده‌اید. کودک به خاطر طلاق دچار آسیب‌هاى روحى و عاطفى است و فردى رنجیده و زخم خورده است، پس والدین هرگز نباید مشکل او را دو چندان نمایند.
بعضى از والدین سعى دارند که حقوق همسر پیشین خود را براى ملاقاتش با فرزند، زیر پا بگذارند و به بازى بگیرند. این روش ناعادلانه، غیر عاقلانه و نادرست براى آزار و تنبیه همسر سابق، در واقع عملى است که در نهایت سبب آسیب روحى و روانى فرزندان مى‌گردد نه همسر پیشینمان.
جز در مواردى که قانون و مراجع قانونى مطرح کرده‌اند، در سایر موارد والدین نباید از دیدار فرزند خود با همسر سابقشان ممانعت به عمل آورند. بعضى از والدین مخصوصا پدرها، به سادگى از ملاقات فرزند دست مى‌کشند و یا حتى ممکن است به صورت نامنظمى آنها را ببینند و ملاقات آنان سیر مشخصى را طى نکند، این عمل سبب مى‌شود که فرزندان احساس پوچى پیدا کرده و فکر کنند که رها گردیده‌اند و مشکلات روحى و روانى در آنان ایجاد مى‌گردد و این امر در کل زندگى با آنها همراه خواهد بود. آیا مشکلات و عصبانیت‌هاى زندگى زناشویى، ارزش کنار گذاشتن و ترک فرزندان را دارد؟

وفق پیدا کردن با دوران بیوگى
کنار آمدن با مرگ کسى که عاشق او بوده‌ایم، یکى از دردناک‌ترین حوادث زندگى هر فردى است. وقتى که یکى از والدین به بیمارى ناعلاجى مبتلا مى‌شود و یا به طور ناگهانى در یک حادثه، جان خود را از دست مى‌دهد، اعضاى آن خانواده دچار ضربه‌ى روحى سنگینى خواهند شد و مسئولیت بزرگى را در زندگى بر روى دوش خود احساس خواهند کرد. این جاست که نیاز به حامى شدیدا احساس مى‌گردد. در این زمان هر یک از افراد خانواده، در ابتدا، دچار ضربه‌ى روحى و عاطفى مى‌گردد و بعد از آن وارد روند غم و غصه، اندوه و تأسف مى‌شود. اگر پدر یا مادر دچار بیمارى ناعلاجى است و مرگ او نزدیک است، باید بچه‌ها را از این موضوع مطلع کنیم، البته اگر آنان خواستار آن هستند که در این باره بدانند. در غیر این صورت بهترین کار این است که منتظر بمانیم تا این اتفاق صورت گیرد. فرزندان ممکن است تصویر روشن و درک واضحى از مرگ نداشته باشند و ندانند که مرگ چیست. اگر در این باره از شما سؤال کردند حتما جواب درست و مناسبى به آنان بدهید. همچنین اگر مرگ به طور ناگهانى اتفاق افتاد، حتما فرزندان را از این موضوع با خبر سازید و وقفه‌اى در این کار ایجاد ننمایید.
بعد از مرگ یکى از والدین، همسر او باید از خود مراقبت کند. در این زمان روانکاو و یا روان پزشک مى‌تواند کمک بزرگى به او بنماید. پیوستن به گروه‌هاى حمایتى، رفتن به کلیسا و آسایشگاه نیز مى‌تواند مفید باشد. شرکت در جمع افرادى که، آنها هم دچار این مصیبت گردیده‌اند، سبب مى‌شود که ترس‌ها و احساسات واقعى خود را با آنها تقسیم کنیم و راه حل‌هایى را براى مبارزه با مشکلات ناشى از بیوه شدن بیابیم. در واقع افرادى که پیش از او بیوه شده‌اند از تجربیاتشان به او یارى مى‌رسانند. مى‌آموزند که چطور با موقعیت جدید خود کنار بیاید. پدر یا مادرى که همسر خود را از دست داده است باید در مورد این دوران غم و ناراحتى براى فرزندان توضیح کافى بدهد و بگوید که فرزندان نیازمندند که احساسات واقعى خود را بیان دارند تا به آنها رسیدگى شود و از آنان حمایت گردد. باید توجه داشت که هر یک از افراد چنین خانواده‌هایى، باید سریعا دوران ماتم را کنار بگذارند و اجازه ندهند که این موضوع به تأخیر بیفتد. بعد از این مرحله روند غم و غصه آغاز مى‌گردد. این مرحله حدود 6 ماه تا 1 سال به طول مى‌انجامد و این زمان طبیعى است و دور از انتظار نمى‌باشد.

به فرزندان کمک کنید تا با موقعیت جدید کنار بیایند و خود را وفق دهند
به هر حال بعد از طلاق یا جدایى و یا مرگ همسر، خانواده وارد مرحله‌ى جدیدى از زندگى مى‌گردد که باید خود را با آن وفق دهد. در این مواقع، زندگى بزرگسالان و بچه‌ها به طور کلى از هم پاشیده مى‌شود و دچار اختلالات تکان دهنده‌اى مى‌گردد. واکنش فرزندان در این مورد به خصوصیات اخلاقى آنان، سن، شخصیت و میزان ارتباطاتشان با والدین بستگى دارد. حتى نوزادان و شیرخواران نیز، تغییرات روحى و روانى را در والدین خود، بعد از طلاق یا مرگ همسر، احساس مى‌کنند. یک بچه‌ى شیرخوار قادر است که کمبود توجهات روحى و روانى را درک کند و عدم حضور پدر یا مادر از دست رفته‌ى خود را متوجه گردد، همچنین او افزایش غم و اندوه، عصبانیت و فشار روحى والدین خود را درک مى‌کند. پدر یا مادرى که در این دوران عهده‌دار نگهدارى از کودک است ممکن است که در این زمان قادر به رسیدگى کافى و انجام وظیفه‌ى خطیر خود نباشد. باید به خاطر داشت که کودک در این دوران از لحاظ فیزیکى و احساسى نیاز بیشترى به والدین خود دارد و توجه آنان را مى‌طلبد. کودک نوپا که در حال یادگیرى راه رفتن و بیان کلمات است، عدم حضور پدر و یا مادر خود را درک خواهد کرد و متوجه خواهد شد که پدر یا مادر در این زمان توجه کمترى به او مى‌کند. بچه‌هاى پیش دبستانى، قدرت بیشترى براى بیان احساسات خود دارند و به این خاطر باید آنان را تشویق کرد که در مورد نیازها، نگرش‌ها و احساساتشان بحث و گفتگو کنند. پس باید به فرزندان اجازه داده شود که هر آنچه را که در سر دارند و فکر مى‌کنند به زبان بیاورند هر چند که این نظرات از نظر والدین احساساتى منفى باشد و تنها انتقادى از پدر و مادر محسوب گردد. تجربه نشان داده است که کودکان بعد از جدایى یا مرگ یکى از والدین، تحت فشارهاى روحى و عصبى قرار دارند و نیازشان به عشق و محبت دو چندان مى‌گردد. فرزندان در هر سنى نیازمند آنند که والدین آنان را در آغوش بگیرند و محبت خود را به آنان ابراز دارند و ایجاد اطمینان نمایند، خصوصا مهم است که بدانیم این نیاز به محبت عاطفى بعد از مرگ یا جدایى بیشتر خواهد بود.

خصومت طبیعى
بچه‌هایى که در دوران پیش نوجوانى یا نوجوانى به سر مى‌برند در پى تشخیص هویت خود و کسب استقلال شخصیند. به همین جهت ممکن است واکنش‌هاى خاصى نسبت به جدایى والدین از خود نشان دهند. آنان در عین این که سعى دارند با ترس‌ها و خشم‌هاى خود کنار آیند، نافرمانى و سرکشى از پدر و مادر در آنان افزایش مى‌یابد. در مواردى که والدین از یکدیگر جدا شده‌اند فرزندان خصوصا پسرها، ممکن است از دست مادر خود عصبانى شوند و او را به خاطر عدم حضور پدر مقصر بدانند. نوجوانان ممکن است هر دوى والدین را مقصر بدانند و سعى کنند از جمع خانوادگى فاصله بگیرند و بیشتر در کنار هم کلاسى‌هاى خود باشند. اما بچه‌هاى کوچکتر در این زمان، تقاضاى محبت و رسیدگى بیشترى مى‌کنند که این امر درست مخالف عملکرد نوجوانان است. نوجوانان خصومت و دشمنى را از خود بروز مى‌دهند و از والدین فاصله مى‌گیرند و در واقع عصبانیت آنها به خاطر عدم تحمل موقعیت جدید است نه تنفر از والدین.
در این زمان بچه‌ها، در هر سن و سالى، دچار احساسات خاصى مى‌گردند، وجودشان پر از غم و غصه مى‌شود و دنیا، مردم و زندگى را به رنگ دیگرى مى‌بینند. در موارد طلاق و جدایى ممکن است که غم و غصه‌ى فرزند با احساساتى همچون عصبانیت، سرکشى و کج خلقى اشتباه شود و از نظرها ناپدید گردد. در این گونه موارد والدین باید به راحتى فرزند توجه بیشترى داشته باشند و اگر این رفتارهاى سرکشانه غیر قابل کنترل باشد باید مقرراتى را براى کودک وضع کنند. همچنین در مورد مرگ یکى از والدین، این حالت غم و غصه به طور عمیقى دیده مى‌شود، فرزند نگران این قضیه است که ممکن است پدر یا مادر خود را که مسئولیت نگهدارى او را به عهده گرفته است از دست دهد. همچنین چه در مورد جدایى پدر و مادر و چه در مورد مرگ یکى از آنان، فرزند احساس مى‌کند که پدر و مادر از دست رفته، او را از خود دور ساخته و طرد نموده است.

به فرزندان کمک کنید که خود را با این فقدان وفق دهند
به منظور وفق دادن فرزندان با مرگ یکى از والدین یا جدایى آنان، باید دقت و حوصله به خرج داد. این موضوع، در واقع عمل ساده‌اى براى پدر یا مادر نمى‌باشد چون در این هنگام خود نیز باید با این موقعیت جدید تطبیق پیدا کند. در این گونه موقعیت‌ها خانواده‌ى این فرد، دوستان و بستگان مى‌توانند مفید باشند و روانکاوان نیز قادرند که به این افراد کمک کنند تا بر مشکلات ناشى از این تغییرات در زندگى فایق آیند. در این زمان بچه‌ها ممکن است عصبانیت خود را از طرق مختلف نشان دهند همچون اینکه درسشان در مدرسه افت کند یا فردى افسرده و اندوهگین گردند. پدر یا مادر باید سعى کند که راه مناسبى براى حل مشکلات بیابد و در واقع ابتدا به خود کمک کند تا بتواند مشکل فرزندان را حل کند. زیرا اگر او نتواند راه حل مناسبى براى مسائل زندگى بیابد هرگز قادر به حمایت و نگهدارى از فرزندان نخواهد بود.
افرادى که به هر علتى همسر خود را از دست داده‌اند (مرگ یا طلاق) باید در رابطه با جامعه، مردم و تعهداتشان، زیرکى و مهارت کافى داشته باشند. حضانت فرزندان مسئولیت سنگینى است که بر عهده‌ى آنان قرار گرفته است که شامل مسائلى همچون سلامت فرزندان، مشکلات مدرسه، فعالیت‌هاى ورزشى، کمک کردن به آنها براى برنامه‌ریزى کارها، گوش کردن به گله و شکایت آنان، وضع مقررات در منزل، نظم و انضباط، پرداخت قبوض خرید، آشپزى، رفتن به خشکشویى و قصه گفتن در تختخواب براى فرزندان مى‌باشد، همچنین نباید فراموش کرد که چنین فردى خود نیز باید زندگى کند و زمانى را براى خود و گذراندن وقتش با دوستان و فعالیت‌هاى اجتماعى سپرى کند. فشارهاى روحى و روانى وارد به فرزند از اهمیت بالایى برخوردار است ولى باید توجه داشت که شما به عنوان پدر یا مادر تنها به خاطر فرزند نباید زندگى کنید و خود نیز مهم هستید و نیاز به مراقبت و توجه دارید.

از خانواده‌ى خود و دوستانتان تقاضاى کمک نمایید و حمایت آنان را بپذیرید
این موضوع به عنوان اولین قدم و عامل ضرورى در نظر گرفته مى‌شود. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها قادرند که لحظات شگفت‌انگیز و با احساسى خلق کنند و از سپرى کردن اوقات خود با نوه‌هایشان لذت مى‌برند. بسیارى از آنان خوشحال مى‌شوند که مسئولیت نگهدارى از کودکان را به عهده بگیرند و تا برگشتن والدین از محل کار از کودکان مراقبت کنند. البته این کار، اجبارى و تحمیلى نیست و باید از پدر و مادربزرگ‌ها پرسیده شود که آیا موافقند از بچه‌ها مراقبت کنند یا خیر، و هرگز نباید به خاطر این امر تحت فشار قرار گیرند. همچنین اگر آنان بابت نگهدارى از فرزندان پولى را قبول نمى‌کنند و یا در خواست نمى‌نمایند، بهتر است که هر چند وقت یک بار، به جهت سپاسگزارى، براى آنان هدیه‌اى تهیه نمایید.
پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، براى فرزندان معلمانى با ارزشند و همچنین در پرورش عاطفى آنان مؤثرند، به همین جهت اگر آنان نوه‌ها را کمى هم لوس کنند اهمیتى ندارد چون یکى از لذت‌هاى دوران کودکى، لوس شدن توسط پدربزرگ و مادر بزرگ است.
در مواقع جدایى یا مرگ همسر، والدین باید وقت خود را صرف یافتن دوستانى مفید بنمایند. داشتن یک یا دو دوست صمیمى مى‌تواند نجات‌بخش زندگى این گونه افراد باشد تا در لحظات دشوار زندگى و ناامیدى‌ها کمکش باشد و در جایى که نیاز به نصیحت دارد او را یارى رساند. در واقع این گونه افراد به دوستانى نیاز دارند که پر کننده‌ى لحظات آنان باشند و قادر به برقرارى روابط دوستانه با آنها گردند و صرفا مسائل رویایى و رمانتیک مطرح نباشد. حتى مى‌توان گفت که در این مواقع، کودکان نیز پدر و مادر خود را تشویق به دوست‌یابى مى‌نمایند چون براى آنها، تنهایى و ناراحتى پدر یا مادر، ناراحت کننده است. البته گاهى اوقات فرزندان با والدین همدردى مى‌نمایند، اما هرگز این ارتباط نمى‌تواند جایگزین رابطه‌ى والدین با افراد بزرگسال باشد. والدین مى‌خواهند که فرزندانشان با هم‌کلاسى‌هاى خود ارتباط برقرار کنند و با افراد همسن و سال خود بازى کنند و دقیقا همین نظر را هم در مورد خود قبول دارند.

هر انسانى به شیوه‌اى مناسب براى غلبه بر استرس نیازمند است
باید به این موضوع توجه داشت که میزان فشارهاى عصبى و روحى که والدین مجرد تحمل مى‌کنند بسیار بالاست. به منظور رفع این فشارها و تحمل این مصائب، والدین باید دوستى صمیمى یا روانکاوى را بیابند که در این امر به آنان کمک و یارى رساند. از جمله کارهایى که مى‌توان در این زمان انجام داد، تخلیه‌ى خشم درونى است البته نه بر روى فرزندان. براى انجام این عمل باید فرصتى را جهت تمرین کردن در نظر گرفت. مهم نیست که در چه ساعتى این کار صورت مى‌گیرد، به هر جهت در هنگام صبحانه یا ناهار یا شام باید وقت را غنیمت شمرد و روى این موضوع تمرین نمود. مهمترین و مؤثرترین عامل براى کنترل استرس، تمرین به موقع و اصولى است. به اندازه‌ى کافى استراحت کردن و تماشا نکردن فیلم‌هاى پر از هیجان و استرس مفید مى‌باشد. خوردن غذاهاى مغذى و مقوى در امر کاهش فشار روحى مؤثر است. در نتیجه با انجام این اعمال نه تنها والدین مى‌توانند نمونه و الگوى خوبى براى فرزندان باشند، بلکه خود نیز توانایى کنار گذاشتن و غلبه بر استرس را پیدا خواهند کرد.
از جمله مواردى که توسط روانکاوان و روان شناسان بزرگ توصیه مى‌شود مى‌توان به موضوعات زیر اشاره داشت: به امورى بپردازید که براى شما مفرح و آرام بخش باشد و سبب ایجاد حس دلپذیرى در شما گردد همچون: تفریح، تفکر، عبادت، نوشتن شعر، نقاشى و طراحى. به خود فرصت دهید تا لحظاتى آرامش درونى را تجربه کنید زیرا این عمل به شما کمک مى‌کند که در غلبه بر مشکلات و آشفتگى‌هاى درونى موفق شوید و تعادلى را ایجاد کنید. سعى کنید در حضور فرزندان و دوستان به اعمال شادى بخش بپردازید زیرا این گونه مواقع، فرصتى است که از زندگى عادى کمى فاصله بگیرید و کار متفاوتى را انجام دهید. به یاد خدا باشید، خدا را پرستش کنید و به مراکز خیریه بپیوندید. همیشه زمانى را به خود اختصاص دهید و به کارهایى بپردازید که سبب خرسندى و شادى شما مى‌گردد. در کلاس‌هاى شبانه شرکت کنید و در آن جا روى موضوعاتى که از آن لذت مى‌برید مطالعه نمایید و سعى کنید دوستانى جدید و مفید بیابید. همه‌ى این گونه فعالیت‌ها نیاز به برنامه‌ریزى و تلاش دارد، اما جدا براى یک زندگى سالم لازم است، به همین جهت هرگز اجازه ندهید که فشارهاى عصبى و عاطفى و احساس گناه و تقصیر شما را از انجام چنین فعالیت‌هایى باز دارد.
(1). مجرد به والدینى اطلاق مى‌شود که به هر دلیلى از همسر خود جدا زندگى مى‌کنند و یا این که اصلا ازدواج نکرده‌اند اما سرپرستى کودکى را به عهده گرفته اند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید