عالم آزمایشگاه خدا

عالم آزمایشگاه خدا

کسی دلش خواست غیّ را انتخاب می‌کند یعنی طاغوت را و کسی هم رشد و هدایت را برمی‌گزیند. کسی که هدایت را انتخاب کرد، زمینه ایمان به خداوند در وی فراهم می‌شود؛ یعنی فطرت درونی وی شروع به پرورش می‌کند. …. اگر کسی بیاید و بیان حقایق کند، اثر دارد و می‌شود با بیان حقایق، رشد را از غیّ مشخص کرد. در این صورت انتخاب با خود انسان است. کسی دلش خواست غیّ را انتخاب می‌کند یعنی طاغوت را و کسی هم رشد و هدایت را برمی‌گزیند. کسی که هدایت را انتخاب کرد، زمینه ایمان به خداوند در وی فراهم می‌شود؛ یعنی فطرت درونی وی شروع به پرورش می‌کند. اصولاً بین دو راهی قرار گرفتن و مختار بودن انسان، وسیله امتحان انسان‌هاست و این ابزار امتحان نباید دست بخورد. چرا خداوند به ابلیس طول عمر داد؟ چون ابزار امتحان است. در روایت دارد که برانداختن کوه‌های ریشه‌دار آسان‌تر از هلاک کردن سلطان جوری است که مهلت ظلم کردنش تمام نشده است! چرا؟ چون او قطب رذایل است و عده‌ای به وسیله او باید امتحان بشوند. وگرنه اگر با اجبار بخواهد کاری صورت گیرد پیغمبرها می‌توانستند در انسان‌ها تصرف بکنند تا صالح بشوند. حضرت نوح و لوط‌ علیهما‌السلام در همسرانشان تصرف می‌کردند تا خوب بشوند. امام حسن‌ علیه‌السلام آیا نمی‌توانستند تصرف کنند تا همسرشان قاتل ایشان نشود؟! عالم، عالم امتحان است. منقول است که عمروعاص در یک جریانی رو در روی امام علی‌ علیه‌السلام قرار گرفت ولی حضرت مأمور نبودند او را بکشند، چرا؟ چون باید مردم توسط او امتحان بشوند و ابزار امتحان نباید دست بخورد و به هیچ‌وجه لازمه این‌ها اجبار نیست. کرم ابریشم وقتی داخل پیله قرار می‌گیرد می‌شود پروانه، و به این منظور داخل پیله برگ توت قرار می‌دهند تا داخل پیله شود و دوره‌اش را تمام کند و کامل شود. حیات دنیا برای انسان مثل پیله و سختی‌ها و حوادث زندگی به‌عنوان طعمه است که انسان داخل پیله خودسازی شود؛ این‌که در روایت آمده «من اخلص لله اربعین صباحاً…» انسان چهل روز در دستگاه خدا باشد و از حال و هوای ارتباط صمیمی با خدا بیرون نرود. «ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه»؛ به وقوع می‌پیوندد.
عهد و پیمان با خدا

رسیدن به این مرحله لازمه‌اش این است که انسان با خدای خودش یک قراری بگذارد که می‌خواهم بین غی و گمراهی و رشد و هدایت، در مسیر هدایت حرکت کنم که ایمان حقیقی، همین است. در روایت آمده که احدی نیست من به دلش نگاه کنم و بدانم که این می‌خواهد بنده بشود و می‌خواهد حرف مرا گوش بدهد، اگر چنین شد تولیت عالم وجود، مدیریتش را به عهده می‌گیرد! چه جوری مدیریتش را به عهده می‌گیرد؟ خداوند حضرت موسی را چه طور مدیریت کرد؟ موسی در خانه فرعون بود، غذای او را می‌خورد، اما گمشده‌اش خدا بود می‌خواست بفهمد که برای چه خلق شده و در عالم باید چکار بکند. شاهد این‌که خداوند مدیریتش می‌کند این آیه است.

«الله ولیّ الذین آمنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور»؛ خدا می‌فرماید آمدن از سمت ظلمات به سوی نور بدون گذرنامه ما امکان‌پذیر نیست. این‌طور نیست که از دست ما در برود. پس محور در مسئله فقط نیت و پیمان با خداست. آن‌چه مهم است این است که یک لحظه انسان بیاید با خدا قرار بگذارد و بگوید خدایا می‌خواهم خودم را وقف راهت بکنم. هر که آدم شد از این‌جا شروع شد.

منبع: افق حوزه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید