توصیه‌های آیت‌الله جوادی آملی ‏

توصیه‌های آیت‌الله جوادی آملی ‏

توصیه های جوادی آملی
-تهذیب نفس، سیر به سوی«مکانت برتر» است نه مکان بالاتر و مسافت و مسیر آن در نهان و نهاد آدمی است نه در بیرون هستی او. ‏
‏-ترک رذایل و اجتناب از آن،«تخلیه»، یعنی خالی کردن نفس از رذایل اخلاقی است و بر«تحلیه» یعنی آراستن نفس به زیور فضایل اخلاقی مقدم است.(1) ‏
-سیر و سلوک عبد به سوی خدا سیری عمودی است نه افقی و منظور از عمودی در اینجا عمودی در هندسه الهی است نه در هندسه طبیعی؛ یعنی به مکانت برتر راه یافتن است نه به مکان برتر رفتن. ‏
-انسان باید توجه کند که ناقص است و باید کامل شود و مسافر است و به زاد وراحله و راهنما نیاز دارد و بدیهی است که اگر کسی غافل باشد و نداند مسافر است در جای خود می‌ماند.(2) ‏
-غفلت از خدا و آیات او با تهذیب روح سازگار نیست؛ چراکه انسان غافل ناخواسته به دام گناه می‌افتد. ‏
‏-عبادت آنگاه در تهذیب روح و تزکیه جان مؤثر است که عبادت‌کننده به مضامین آن، عارف و معتقد باشد، اما اگر عبادت‌کننده در متن عبادت غفلت کند دیگر راهی برای تزکیه او نیست. وقتی آینه شفاف دل را غبار بپوشاند چیزی را نشان نخواهد داد. ‏
-اهل معرفت چون گناه را سم می‌دانند، توبه، کفارات و حسنات و انجام کارهای خیر را پادزهر معرفی کرده‌اند که زهر را شست‌وشو می‌کند و ازبین می‌برد. ممکن نیست انسان مسموم بتواند به مقصد خود راه پیدا کند، به همین‌جهت قبلاً به کفاره، توبه، حسنات و… آن زهرها شسته می‌شود و انسان مطهر و منزه از سم به خدای صمد راه پیدا می‌کند.(3) ‏
‏-بدترین دشمن سعادت و رستگاری آدمی، نفس خودبین و هوس‌مدار اوست. قبل از مبارزه با دشمن بیرون، باید در سایه تهذیب نفس، درون را رام کنیم و این همان جهاد اکبر است.(4) ‏
-نصحیت‌پذیری و حق‌گرایی نشانه انتخاب راه درست، حق‌مداری و روح پاک است. اگر نصیحت‌پذیری یا حتی شنیدن نصیحت برای ما دشوار باشد و به ذائقه ما تلخ آید، نشانه آن است که بیماریم، همان‌طور که اگر از میوه یا غذای شیرین احساس تلخی کردیم.(5) ‏
‏-در بازار انسان‌فروشی، شیطان فقط گم‌شده‌ها را می‌خرد و کاری با انسان‌های صالح ندارد. هر قطره اشکی که از چشم بنده صالح فرو می‌ریزد، سیلی بنیان‌کن برای شیطان و هر قدم خیری که عبد صالح برمی‌دارد، تیری به سینه و چشم اوست.(6) ‏
‏-کسی که توفیق تهذیب روح پیدا کرد باید بداند که نعمت الهی نصیبش شده و باید حق و قدر این نعمت را با استمرار مجاهده یا شیطان درون حفظ کند.(7) ‏
-شیطان، بزرگترین دشمن انسان است. در برابر او که مانع و رهزن سیر آدمی به سوی خداست، صف‌آرایی کنید و با همه ساز و برگ نظامی خود به جنگ او بروید، اگر چنین کردید جان شما تزکیه می‌شود و درجاتتان بالاتر می‌رود.(8) ‏
‏-دنیا ابزار سرگرمی است و هرچه انسان را از خدا باز می‌دارد مایه سرگرمی اوست و انسانِ دنیازده، مهذّب نیست؛ خواه این دنیا«مال» دولتمند باشد یا«علم» دانشمند.(9) ‏
-مهمترین و بزرگترین مانعی که بر سر راه انسان سالک قرار دارد، تعلّق به دنیاست. تا دل غبارروبی نشود و مانع برطرف نگردد، خورشید کمال نمی‌تابد و گوهر وصل نمی‌درخشد.(10) ‏
-راه قطع علایق از غیرخدا، راهی است که پیمودن آن مایه تزکیه نفس و نزاهت روح است و انصراف از آن مایه تیرگی روح، هر علاقه‌ای که به غیرخدا باشد غباری بر روح است و جان غبارآلود، راهی به حریم خدا ندارد.(11) ‏
-کسی‌که حقیقت و ارزش خود را بشناسد، می‌داند که ارزش جانِ آدمی به معارف الهی است. دلی که معرفت خدا و اولیای او در آن نیست«گِل» است نه«دل»، و آن‌کس که دارای چنین گوهری نباشد، انسان نیست.(12) ‏

پی نوشت ها :

1. عبدالله جوادی آملی، مراحل اخلاق در قرآن، ج11، ص21. ‏
2. همان، ص23. ‏
‏3. همان، ص69. ‏
‏4. همان، ص73. ‏
‏5. همان، ص88. ‏
‏6. همان، ص97. ‏
‏7. همان، ص99. ‏
‏8. همان، ص104. ‏
‏9. همان، ص123. ‏
‏10. همان، ص124. ‏
‏11. همان، ص133. ‏
‏12. همان، ص214. ‏

منبع: نشریه گلبرگ- ش117 ‏.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید