علمدار رهبر، سردار بزرگ اسلام، ذالفقار و مالک اشتر ولایت بعد از قریب به نیم قرن مجاهدت و رشادت و اخلاق مداری به مقام شامخ شهدا دست یافت؛ ایشان که قبل از این مفتخر بود با دستان ولی امر مسلمین بالاترین نشان و مدال لیاقت و رشادت را به عنوان ذالفقار دریافت نماید، ولی در زمان کنونی تمام مقامات دنیوی را پشت سرگذاشته و در جایگاه و سکوی رفیع و ممتاز شهادت قرار گرفت، سبک زندگی حاج قاسم سلیمانی در بردارنده مدال های افتخار آمیزی بود که هر کدام از این مدال ها و شاخص ها می توانند انسان را به جایگاه ممتازی نایل آورد. به مناسب شهادت این سردار والا مقام سعی داریم برخی از سکوهای اخلاقی که ایشان فتح کرده بود را مورد واکاوی قرار دهیم.
فتح سکو و قله ی رفیع و پرافتخار شهادت
شهادت سکو و قله ای افتخار آمیزی است، که هر کسی توفیق دست یابی به آن را ندارد، سردار سلیمانی هر چند پیش از شهادت نیز به طور قطع و یقین مقامی کمتر از شهدا نداشت، و همواره در حیات دنیوی نیز با فکر و نام و یاد شهدا زندگی می کرد، ولی دیری نمی پاید که آروزی دیرینه او به واقعیت می پیوندد و به رفقا و یاران شهیدش در هشت سال دفاع مقدس و دفاع جانانه و چریکی در جغرافیای اسلامی ملحق می شود؛ کمااینکه در منابع روایی نیز این چنین به مجاهدان راه اسلام نوید داده شده بود، در منابع روایی از رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) نقل شده است : «مَن سألَ اللهَ الشَّهادَهَ بِصِدقِ بَلَّغَهُ اللهُ مَنازلَ الشُّهَداء وَ إن ماتَ عَلَی فِراشِهِ.[1]هر که صادقانه از خدا شهادت مسألت کند خداوند او را به جایگاه شهیدان می رساند حتی اگر در بستر خود بمیرد».
این نابغه استراتژیک فرشته نجات مردم گرفتار در چنگال گرگ صفتان وهابی و فرشته نجات شیعیان مظلوم و اهل تسنن گرفتار در شهرهایی همچون ریف دمشق، فوعه،کفریا و معرتمصرین، نبل، الزهراء بودند.
شاخص و ویژگی های طلایی نابغه استراتژیک رهبری
1-مدال و نشانی که سردار سلیمانی را آسمانی کرد
اوّلین و مهمترین سکویی که حاج قاسم سلمیانی در تمام زندگی با برکت خود بربلندای آن قرار گرفته بود، ولایت مداری و اطاعت پذیری از ولی امر مسلمین بود، ایشان با بصیرت، ایمان و باور به آموزه های فرهنگ غنی شیعی و اسلامی و با پیروی از رهنمودهای حضرات معصومین(علیهم السلام) که فرموده اند: «فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَهِ لَا جَمِیعَهُم؛[2] هر کس از فقیهان که مالک نفس خود و نگاهبان دین خویش باشد، و با هواى نفس خود مخالفت کند، و مطیع فرمان خداى خویش باشد، بر عوام است که از او تقلید کنند، و این امر نیست جز در بعضى از فقیهان شیعه نه همگى آنان». خود را مطیع محض و سرباز همیشه آماده مقام معظم رهبری در جغرافیای فراتر از ایران اسلامی می دید. از این رو همیشه در سخت ترین و بحرانی ترین میادین فتنه زده حاضر بودند و در مقابل فتنه گران ایستادگی کردند. از طرفی این ولایت مداری و اطاعت پذیری از ولی امر مسلمین همواره موجبات ترس و نگرانی را در قلب مستکبرین عالم زنده نگه داشته بود.
2-فعال کردن دیپلماسی مقاومت و جهاد اسلامی
از دیگر مهمترین و کاربردی ترین ویژگی و شاخص های سبک زندگی حاج قاسم سلیمانی، فعالیت جدّی و جهادی در عرصه بین الملل و فعال کردن دیپلماسی مقاومت و جهاد در بلاد اسلامی است، به طور قطع و یقین اگر ارتباطات جدّی حاج قاسم با نیروی های جهادی و استبکار ستیز نبود، جبهه مقاومت جایگاه کنونی خود را نداشت، اگر حزب اللّه همیشه پیروز و مقام لبنان در زمان کنونی می تواند با قدرت و شجاعت در مقابل رژیم سفاک و خون آشام صهوینیسم قد علم کند، بی ارتباط با حضور با برکت حاج قاسم سلیمانی در آن دیار نبوده است، حضور حاج قاسم سلیمانی نقش بی بدیلی در وحدّت و انسجام جبهه مقاومت برعهده داشت، آوازه و نام نیک سردار سلیمانی در تشکیل جبهه مقاوم حشد شعبی عراق برای ایستادگی در برابر شقی ترین انسان های روی زمین بر کسی پوشیده نیست. این نابغه استراتژیک فرشته نجات مردم گرفتار در چنگال گرگ صفتان وهابی و فرشته نجات شیعیان مظلوم و اهل تسنن گرفتار در شهرهایی همچون ریف دمشق، فوعه،کفریا و معرتمصرین، نبل، الزهراء بودند. بی گمان مجاهدت ها و تلاش های بی وقفه این مجاهد بزرگ اسلامی برای نجات شیعیان در تاریخ بشریت ثبت و ضبط خواهد شد.
3-استکبار ستیزی و دفاع از مستضعفان
به طور قطع و یقین سردار سلیمانی این پرورش یافته مکتب امام خمینی(ره) و سرباز مطیع و ولایت مدار مقام معظم رهبری، برجسته ترین سرباز و سردار حاضر در خط مقدم مقابله با استکبار جهانی بود، ضربات سهمگینی که این سردار والا مقام الهی و یارانش به جبهه استکبار وارد کرد، بر کسی پوشیده نیست، در حالی که مدعیان حقوق بشر همواره به دنبال پایمال کردن حقوق مستضعفان و غارت اموال و دارایی و ثروت آنها بودند، ایشان با حضور به موقع در مناطق فتنه زده جغرافیای اسلامی به دفاع جانانه از مستضعفان مسلمان شتافت و با عملکرد مثبت خود در دفاع ازحقوق مستضعفان عالم ثابت کرد که یک مسلمان واقعی است، چرا که در این خصوص بر اساس فرهنگ اسلامی نسبت به مستضعیفن احساس وظیفه و دین می کرد: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛[3]از پیغمبر (ص) فرمود:هر که صبح کند و اهتمامى به امور مسلمانان ندارد، از مسلمانان نیست، و هر که بشنود مردى به مسلمانان استغاثه کند و از آنها فریادرسى خواهد و او را پاسخ نگوید و به داد او نرسد، مسلمان نیست».
4-بصیرتی بین المللی و احساس مسئولیتی جهانی
جنس بصیرت حاج قاسم با تمام انواع بصیرت ها متفاوت بود، هر چند دایره ی توانایی و قوت بصیرت برخی سیاسیون تنها در چهار دیوار جغرافیای ایران اسلامی می چرخد، ولی حاج قاسم با عملکرد مجاهدانه خود در جغرافیای اسلامی ثابت کرده بود که فرا منطقه ای می نگرد، این شهید والا مقام به خوبی می دانست که اگر در سوریه و لبنان و عراق به مصاف و مقابله با تکفیری های خود آشام و جبهه استکباری نشتابد، باید در سرزمین ایران اسلامی سنگر بندی کند، او به راهی که اتخاذ کرده بود ایمان و باور کامل داشت و مصداق روشن این آیه شریف بود که باری تعالی می فرماید: «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ؛[4] بگو: این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مىکنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!» به اذعان نزدیکان و همرزمان این شهید والا مقام اخلاص و زندگی توحیدی ایشان تأثیر مستقیمی در عمق بصیرت ژرف حاج قاسم داشت.
5-وفای به عهد حاج قاسم و زمینه چینی ظهور امام مهدی(ع)
سردار سلیمانی این سرباز باوفای رهبری، در پیمانی که با رهبر و ولی امر خود بسته بود، صادقانه تا آخرین لحظه حیات خود ایستاد و لحظه ای در عهدی که با ولی خود بسته بود درنگ نکرده و در این مسیر مجاهدانه و صادقانه ایستادگی کرد و خود را مصداق روشن آیه شریف کرد: «مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً؛[5] در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند». به طور قطع و یقین مجاهدات مؤمنانه ای که این سردار بزرگ اسلامی در انسجام بخشی به جبهه مقاومت و مستضعفان جهان داشت، مصداق روشن مقدمه چینی برای برپایی حکومت جهانی امام زمان(عجله الله تعالی شریف) بود. «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛[6] ما مىخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم!»
پی نوشت ها:
[1]. بحارالانوار(ط-بیروت) ج 67، ص 201.
[1]. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج2، ص458.
[3]. الکافی، ج2، ص164.
[4]. سوره یوسف، آیه 108.
[5]. سوره احزاب، آیه 23.
[6]. سوره قصص آیه 5.