قرآن و تفکر مثبت

قرآن و تفکر مثبت

نویسنده :دکتر محمد حسین توانایی

چکیده
انسان در عصر حاضر با وجود پیشرفت های شگرف در زمینه های صنعتی و فن آوری، بیش از هر زمان دیگر به آرامش و نشاط نیاز دارد. او نیاز دارد تا برای مقابله با مسائل و مشکلات زندگی فردی و اجتماعی خود، راه حل های مناسب و بدون هر گونه عارضه ی نامطلوب پیدا کند. قرآن کریم که خود را شفابخش مؤمنان معرفی نموده است، با آیات نورانی خود، نگرش های سطحی و بدبینانه به جهان هستی و سرنوشت آدمی را متحول می سازد و توصیه می کند که انسان برای دستیابی به بهداشت و سلامت کامل روانی با بازسازی ضمیر ناهوشیار خود، بر روی ویژگی های مثبت و موهبت های الهی که بی دریغ از جانب خداوند به او عطا می شود، توجه و تمرکز نماید. پژوهش حاضر، ماهیت و راهبردهای این موضوع را واکاویده است.

مقدمه
با وجود پیشرفت های شگرف و دستاوردهایی بزرگ که برای انسان عصر حاضر در زمینه های صنعتی و تکنولوژیک حاصل شده است، لیکن میزان اضطراب، استرس و فشارهای روحی – روانی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه رو به افزایش است. پزشکان و روان پزشکان پیوسته هشدار می دهند که شیوه های مدرن زندگی که باعث می شوند انسان ها، استرس هایی فراوان داشته باشند، ممکن است باعث صدمه دیدن شدید ارگان های اصلی بدن از جمله قلب، بروز سکته ی قلبی، بیماری کلیوی و فراموشی شود.
آنان معتقدند که مشکلات مرتبط با شیوه ی زندگی مدرن در جهان در حال افزایش است. اکنون این سؤال مطرح است که چه شیوه یا چه شیوه هایی می تواند به انسان برای مبارزه با مشکلات زندگی مدرن کمک کند؟ در این میان شیوه های گوناگون پیشنهاد می شود. استوارترین و مطمئن ترین شیوه برای تأمین بهداشت و سلامت روانی تغییر نگرش و تفکر نسبت به سیر کلی زندگی است. اگر شیوه های پیشنهادی برای تغییر، اصلاح و تصحیح نگرش انسان مبتنی بر وحی و کلام و همچنین آموزه های نورانی اهل بیت (علیه السلام) باشد، در این صورت با آرامش خاطر و بدون دغدغه می توان برای اجرای آن ها در زندگی فردی و اجتماعی اقدام نمود. این مقاله پس از سیری کوتاه در شناخت دو موضوع «بهداشت و سلامت روانی» و «شفابخشی قرآن» موضوع نگرش و تفکر مثبت و راه های دستیابی به آن را براساس آیات قرآن کریم مورد بررسی قرار می دهد.

بهداشت و سلامت روانی
تعریف: «بهداشت و سلامت روانی عبارت است از: آگاهی به عوامل معنوی و مادی و انگیزه هایی که سلامت فکر و وضع مثبت و اعتدال رفتار و کردار را سبب می شود که بدان وسیله، ساز و کار باارزشی در مورد تحرک و پیشرفت معنوی و مادی انسان در همه ی زمینه ها فراهم آید». (حسینی، ص یک)
از تعریف یادشده پیداست که اگر کسی تلاش کند تا صرفاً به نیازهای زیستی خود دست یابد رشد نخواهد یافت و به بهداشت روانی کامل نخواهد رسید. (گنجی 1376: شانزده)
در جهان بینی اسلامی معیار سلامت روانی، پویایی و حرکت در مسیر تکامل است. آدمی موجودی با احساس بی نهایت است که اگر در مسیر تکامل قرار گیرد و افکار و رفتارش محدودیتی نبیند، احساس نشاط، آرامش و هماهنگی خواهد نمود و چنانچه سیری قهقرایی داشته باشد که مآلاً نتواند شخصیت خویش را ارضا نماید یا احساس محدودیت نماید، دچار اضطراب خواهد گردید. به منظور از بین بردن اضطراب، باید به نوعی او را به بی نهایت و کمال راهنمایی نمود. بنابراین باید او را وادار ساخت تا در ضمن انجام وظیفه در اوضاع زمان و مکان، این حس (احساس زیاده جویی تا حد بی نهایت) را از راهی که با منافع دیگران اصطکاک نداشته باشد، ارضا نماید. (حسینی 1364: 554-555)
با توجه به توضیح یاد شده در تعریف سلامت روانی، تعریف فرد سالم و فرد بیمار چنین است:
فرد سالم فردی است که در ضمن تطبیق منطقی با اوضاع زمان و مکان محیط خویش، با آگاهی از فلسفه ی وجودی بشر، هدفی مترقی و انسانی برای خود در نظر گرفته و رو به سمت آن روان است و در نتیجه افقی روشن در مقابل دارد. افکار و رفتارش برای خود و دیگران ایجاد امنیت خاطر می نماید.
فرد بیمار فردی است که نمی تواند تطابق اجتماعی نماید و فلسفه ی وجود برایش مبهم است و به نوعی در مقابل خود احساس سد می نماید و افکار و رفتارش برای خود و دیگران ایجاد تشویش خاطر می نماید. (حسینی 1364: 556)

تأثیر مؤثر فکر و نگرش در رفتار و عملکرد
از مطالبی که در خصوص تعریف و توضیح بهداشت و سلامت روانی گفته شد به خوبی روشن شد که سلامت فکر، اندیشه و نگرش، تأثیری مهم در سلامت جسم و روان و تصحیح رفتار و عملکرد و افزایش امنیت خاطر و احساس رضایت از زندگی دارد.
گرایش به کمال و پویایی و حرکت در مسیر تکامل، یکی از ویژگی های ذاتی انسان است:
«یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه»(انشقاق: شش): ای انسان، تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی کرد.
کمال طلبی، هدف مندی و تمنای نیل به قلل مرتفع رشد و تعالی، به آدمی امید و آرامش می بخشد و دشواری های زندگی را بر او سهل می سازد. تفاوت انسانی که با کم ترین امکانات و پیچیده ترین اوضاع به موقعیت های مادی و معنوی می رسد، با فردی که در بهترین اوضاع احتمالاً به موفقیتی دست نمی یابد، در نوع نگاه و نگرش آن دو است.
نگاه و نگرش انسان، تأثیری تعیین کننده بر دیگر جنبه های رفتاری وی دارد. هیجان ها و رفتارهای انسان، تحت تأثیر نوع شناخت و نگرش او قرار دارند. افراد آن گونه که می اندیشند، واکنش نشان می دهند. واکنش های هیجانی و رفتاری هر فرد تابع نگرش او است.
«اگر می خواهید در روابط خود خواه روابط شغلی و خواه روابط خانوادگی یا حتی در خودتان تغییرات جزیی و کوچک به وجود آورید، به گرایش ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر جویای تغییرات بزرگ و پیشرفت های عمده اید و می خواهید گام های کوانتومی (جهش های بلند) بردارید، «برداشت» خود را تغییر دهید؛ یعنی شیوه ی تفکر و نقشه ی خود را عوض کنید». (کاوی 1379: دوازده).

انواع نگرش و بینش
براین اساس هر فرد ممکن است با یکی از این دو نگاه و نگرش به خود و جهان پیرامون خود بنگرد: نگرش خوش بینانه (optimism) یا نگرش بدبینانه (pessimism).
فردی که نگرش خوش بینانه به وجود خود و جهان هستی دارد، خویشتن و جهان پیرامون را «خیر محض» می بیند؛ در این صورت اگر کژی، ناراستی، شر و آفتی مشاهده نماید، آن را به نیکوترین وجه تفسیر می کند و تلاش می نماید تا حکمت و فلسفه ای برای آن بیابد. در نقطه ی مقابل فردی که نگرش منفی و بدبینانه دارد، جهان هستی و وجود خویشتن را بکسره «شر و آفت» می بیند.
بی شرح و توضیح پیداست که افراد خوشبین و هدفمند که پیوسته به رشد و تعالی می اندیشند، با آرامش خاطر و رضایت دل زندگی می کنند، اما آنان که دارای نگرش منفی هستند، با اضطراب، دلهره و یأس و ناامیدی روزگار می گذرانند.
نگرش بدبینانه، زندگی را پوچ و بی معنا می سازد و آدمی را به سوی بی هویتی و غفلت محض رهنمون می سازد. این وضعیت علاوه بر ایجاد اختلال روحی و روانی، جسم آدمی را نیز نحیف و رنجور می سازد و آدمی را به کل از مسیر رشد و تعالی که هدف اصلی آفرینش است، دور می سازد.

رابطه ی نگرش و تندرستی
اساساً سلامتی و شادمانی جز هماهنگی در وجود آمی چیز دیگری نیست؛ از این رو هر بیماری، ناشی از عدم تعادل و توازن و ناهماهنگی در وجود انسان است.
به راستی که هر گونه عدم سلامت و نشاط نوعی ناهماهنگی ذهنی است. اندیشه ی توانگرانه که به صوت اندیشه ی هماهنگ متجلی میشود، به ایجاد هماهنگی جسمی و همچنین ایجاد روابط و محیط هماهنگ کمک می کند… تن آدمی ابزاری بسیار حساس و نسبت به اندیشه ها و عواطف و کلامی که از طریق آن بیان یا نسبت به آن ابراز می شود، تغییرپذیر است. این حقیقت که اندیشه ها و احساس های آدمی بر تن او اثر مستقیم می گذراند، کشف تازه ای نیست… مدام در پیرامون خود مشاهده می کنیم و اگر بخواهیم سلامت بمانیم یا سلامت خود را باز یابیم، باید هیجانات منفی خود را باز نهیم؛ اخیراً سرطان را «مرض نفرت و انزجار» خوانده اند… فیلسوفان و حکیمان همه ی اعصار کوشیده اند نشان بدهند که تندرستی آدمی در اختیار گرایش های او نسبت به خودش و دیگران است. بقراط طبیب یونانی سده ی چهارم میلادی گفت: آدمی باید دریابد که هر چه خوشی و خنده و شادی و همچنین هر چه ناخوشی و گریه و غم و درد و ترس، از سر او زاییده می شود. افلاطون ندا در داد: اگر می خواهید سر و تن سلامت باشد، نخست باید روح را درمان کنید. (پاندر 1379: 317-324)

قرآن؛ نسخه ی شفابخش
قرآن کریم در آیاتی متعدد، تلقی؛ باور و نگرش سطحی آدمیان از امور را دگرگون می سازد؛ به طوری که آنان به سهولت قادر بر تغییر «رفتار ها و اعمال»، «تصمیم ها و اقدام ها» و «درمان رنج های » خود شوند:
«قد جاء کم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها» (انعام: 104): به راستی بینش هایی از نزد پروردگارتان برایتان آمده است، پس هر که در پرتو آن بینا شود، به سود خود چنین کرده و هر که کوری ورزد، به زیان خود.
از این آیه پیداست که قرآن کریم در پی تغییر، تصحیح و تقویت بصیرت و نگرش آدمیان است. بصیرت، باور و بینشی عمیق است که اگر آدمی به آن دست یابد، معنا و مفهومی برای زندگی خود یافته است (راغب اصفهانی 1362: 49)؛ معنایی که او را در مواجهه با رنج ها و سختی ها مقاوم می سازد؛ افق دید او را وسیع تر و نگاه او را به زندگی و جهان هستی، نافذتر می نماید.
قرآن کریم به استوارترین راه هدایت می کند: «ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم». (اسراء: نود)
قرآن کریم اگر بر کوه نازل می شد، کوه در برابر آن خاشع و از ترس عظمت خدا از هم می شکافت و متلاشی می شد: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله». (حشر: بیست و یک)
با قرآن کریم، کوه ها را می توان جا به جا نمود، زمین را قطعه قطعه کرد و با آن مسافت های طولانی را در یک چشم بر هم زدن درنوردید و با مردگان سخن گفت: «ولو ان قرآنا سیرت به الجبال او قطعت به الارض او کلم به الموتی…». (رعد: سی و یک)
قرآن کریم شفابخش مؤمنان است: «وننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنین».(اسراء: هشتاد و دو)
پیامبر(صلی الله علیه و آله) قرآن کریم را به طور مطلق به عنوان «دارو» و «درمان» معرفی نموده اند: «القرآن هو الدواء». (محمدی ری شهری 1383 ج هشت: 72)
امام علی (علیه السلام) در وصف قرآن می فرماید:
«کتاب خدا را محکم بگیرید، زیرا رشته های است بسیارم محکم و نوری است آشکار و دارویی است شفابخش و سودمند و آب حیاتی است که عطش تشنگان حق را فرو می نشاند؛ هر کس به آن چنگ زند، او را حفظ می کند؛ و هر کس آن را به عنوان پناهگاه برای خود برگزیند، نجاتش می بخشد. انحراف در آن راه ندارد تا نیاز به راست نمودن داشته باشد و هرگز خطا نمی کند تا از آن برگردد (وعذر بخواهد). بسیار خواندنش و بسیار شنیدنش، کهنگی و ملال نمی آورد: آنکه با قرآن سخن گفت، راست می گوید و آن که بدان رفتار کرد، از دیگران سبقت می جوید» (سید رضی 1379 خ 156)
آن حضرت در یکی دیگر از سخنان جامع خود، هدایت خواهی و درمان طلبی از قرآن کریم را با شیواترین عبارات بیان فرموده است:
آگاه باشید که کتاب آسمانی، یعنی قرآن، راهنما و آموزگاری است که هرگز کسی را گمراه نمی کند و سخن به اشتباه و از روی ناراستی نمی گوید: هیچ کس در برابرش سر فرود نیاورد مگر اینکه هدایت یابد و رستگاری اش فزونی یابد و جهلش به دانایی مبدل گردد و بدانید که آن کس که دانش قرآن را آموخت، پس از آن به راهنما و هدایت گر نیازی ندارد و نیز هیچ کس پیش از آموزش آن، ثروت ایمان نیافت. پس برای دردها و رنج ها ی خویش از «قرآن» درمان طلبید و در مشکلات و گرفتاری های خود، از او یاری جویید؛ زیرا داروی همه دردهای بزرگ مانند عناد و عصیان و تباهی و گمراهی، قرآن است و بس؛ امید به آن ببندید و به وسیله ی آن نیاز از خدا خواهید. (سید رضی 1379 خ 176)

قرآن و تصحیح و تقویت نگرش مؤمنان
جامع ترین و محوری ترین آیه درباره ی نوع نگرش انسان نسبت به جهان هستی در سوره ی سجده آمده است. خداوند خود و جهان آفرینش را چنین معرفی نموده است:
«ذلک عالم الغیب و الشهاده العزیز و الرحیم الذی احسن کل شیء خلقه…»(سجده: شش و هفت): او خداوندی است که از پنهان و آشکار با خبر است و شکست ناپذیر و مهربان است؛ او همان است که هر چه را آفریده، نیکو آفرید.
خداوند در این آیه جهان هستی را به بندگان یکسره «خیر محض» معرفی نموده است؛ براساس این دیدگاه (دیدگاه خوش بینانه)، جهان آفرینش، بهترین جهان ممکن است؛ در عین حال اگر در جهان پاره ای از بدی ها (=شرور) و دردها و ألم ها هم دیده می شود، دلیل بر آن نیست که جهان، بهترین جهان، بهترین جهان به شمار نیاید که وجود خیر بر وجود شر غلبه دارد؛ بلکه گاه شر به ظاهر شر می نماید و در واقع خیر است. بر این بنیاد در سرشت انسان نیز خیر بر شر غالب است و میل انسان به خیر است یعنی در کردارهای خود به کردارهای نیک گرایش دارد. (دادبه 1374: 142)
برای درک بهتر مفهوم آیه ی یاد شده به واژه «خلقه» که به صورت فعل ماضی ذکر شده است دقت شود تا با آیه ی «قال ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی» (طه: پنجاه) اشتباه نشود. در این آیه، واژه ی خلقه به صورت مصدر ذکر شده است و موضوع آیه بر «عالم تشریع» تأکید دارد تا آیه ی مورد بحث که موضوع آن، «عالم تکوین» با محوریت و تأکید بر «زیباشناسی» است.
در دو جای قرآن کریم خداوند از خود به عنوان «زیباترین آفریننده» یاد نموده است: یکی سوره ی صافات، آیه ی 125 از زبان حضرت الیاس که خطاب به قومش گفت: «آیا بت بعل را می خوانید و زیباترین آفریدگارها را رها می سازد»
مورد دیگر در سوره ی مؤمنون، آیه ی چهارده پس از آفرینش «انسان» است که خداوند درباره ی کار خود چنین فرمود ه است: «… فتبارک الله احسن الخالقین»: پس بزرگ است خدایی که زیباترین آفرینندگان است.
با این دیدگاه و نگرش نسبت به خود و جهان هستی و دنیایی که در آن زندگی می کنیم، یکسره آرامش خاطر و امنیت روانی بر سراسر وجودمان حاکم می شود؛ امید به زندگی افزایش می یابد و هر فردی تلاش می کند تا به جای پاک کردن صورت مسائل و مشکلات زندگی، راه حلی برای آنها بیابد.

مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تأیید نظر حلّ معما می کرد

دیدمش خرّم و خندان قدح باده به دست
و اندر آن آیینه صد گونه تماشا می کرد

گفتیم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم؟
گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد
(حافظ 1377: 142)

قارون و دو نگرش متفاوت
قرآن کریم در مواردی متعدد با ذکر «قصص» و «امثال» دو نوع نگرش، بینش و ارزیابی یاد شده را به منظور تصحیح بینش مؤمنان و تقویت آن، تبیین می نماید:
در قصه ی قارون، مردم با مشاهده ی ثروت و گنج او، دو ارزیابی متفاوت داشتند. دلیل تفاوت ارزیابی ها، نوع نگرش های آنان بود. گروهی چشم به دنیا دوخته بودند و گروهی دیگر چشم به پاداش و برکت خداوند داشتند. از خدامداران با عنوان «صاحبان علم و معرفت» یاد شده است و این دقیقاً نشان دهنده ی تأثیر تعیین کننده شناخت است:
«وقال الذین اوتوا العلم ویلکم ثواب الله خیر لمن امن و عمل صالحا و لا یلقاها الا الصابرون»(قصص: 80): و آنان که از دانش بهره مند بودند، گفتند: وای برشما! پاداش خدا برای کسانی که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، بهتر است و (البته) کسی جز بردباران به آن، دست نمی یابد.
اما گروه دیگر که از بصیرت و معرفت بهره ای نداشتند، در حسرت زندگی و امکانات قارون سوختند و گفتند:
«یا لیت لنا مثل ما اوتی قاورن» (قصص: هفتادو نه) : ای کاش آنچه به قارون داده اند، برای ما هم بود.
این گونه آرزوهای دور و دراز که از چشم دوختن به زرق و برق دنیا حاصل می شود، زمانی در درون آدمی «ایجاد» می شود و به رفتار تبدیل می شود – قل کل یعمل علی شاکلته (اسراء: هشتاد و چهار)- که از روی جهل و ناآگاهی فرد خود را با دیگران مقایسه می نماید:

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
(حافظ 1377: 141)

حضرت یوسف (علیه السلام) و تفکر مثبت
سوره ی یوسف مشتمل بر بخشی مهم از زندگی حضرت یوسف (علیه السلام) است که قرآن کریم از آن به «احسن القصص» یاد نموده است.
یوسف (علیه السلام) که زیبارو بود (یوسف:31) زیبااندیش و مثبت نگر هم بود. یوسف (علیه السلام) این پیامبر بزرگ خدا که قرآن کریم او را در زمره ی بندگان مخلص خداوند می داند، با صبر و بردباری، عفو و گذشت، کرامت و عزت نفس، تقوا و خویشتنداری و با مثبت اندیشی و زیبانگری در زندگی پر فراز و نشیت خود درسی بزرگ به بشریت داد. او به همگان آموخت که اگر از خطاهای دیگران گذشت کنند و صفحه ضمیر ناهوشیار خود را از نقش خاطرات منفی گذشته پاک کنند و تلخی ها و مرارت ها را به فراموشی بسپارند، سالم تر و شاداب تر زندگی می کنند و عمر طولانی خواهند داشت. (طبرسی 1384: ج پنج : 667)
او که با نقشه ی شوم برادران، سختی ها و مرارت هایی زیاد را از ورود به چاه کنعان تا زندانی شدن در مصر به مدت طولانی تحمل نمود و حدود بیست و پنج سال محرومیت و دوری از والدین، هنگامی که به سمت خزانه داری مصر منصوب شده بود، در سفر سوم که برادرانش او را شناختند و به خطای خود اعتراف کردند، گفت:
«قال لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین»(یوسف: 92): امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست؛ خداوند شما را می بخشد و او مهربان ترین مهربانان است.
در روایات آمده است. یوسف برادران خود را هر روز و شب سر سفره ی خود می نشاند و آن ها از عملکرد گذشته ی خود احساس شرمندگی می کردند. به یوسف پیغام دادند که سفره ی ما جدا باشد چون چهره ی تو ما را شرمنده می کند. یوسف پاسخ داد: اما من افتخار می کنم که در کنار شما باشم و با شما غذا بخورم! روزگاری مردم که مرا می دیدند، می گفتند: «سبحان من بلغ عبداً بیع بعشرین درهما بلغ»: منزه است خدایی که برده ی بیست درهمی را به عزت رسانیده است، اما امروز وجود شما برای من عزت است؛ حالا مردم می دانند که من برده و بی اصل و نسب نبوده ام. من برادرانی مثل شما و پدری همانند یعقوب داشته ام ولی غریب افتاده بودم. (فخر رازی ج 18: 206).
اوج فرهنگ مثبت اندیشی و زیبانگری یوسف (علیه السلام) در آیه ی صد این سوره تجلی یافته است:
«… و قال یا ابت هذا تاویل رویای من قبل قد جعلها ربی حقا وقد احسن بی اذ اخرجنی من السجن وجاء بکم من البدو من بعد ان نزع الشیطان بینی و بین اخوتی ان ربی لطیف لما یشاء انه هو العلیم الحکیم» (یوسف: 100): و گفت: پدرم، این تعبیر خوابی است که قبلاً دیدم؛ پروردگارم آن را حق قرار داد و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان، میان من و برادر انم فساد کرد. پروردگارم نسبت به آنچه می خواهد (و شایسته می داند) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است.
کمتر کسی یافت می شود که از خاطرات بیست و پنج ساله، فقط موهبت هایی را که نصیبش شده است، برای دیگران بازگو کند مگر کسی که بهره ای از نگرش، بصیرت و تفکر مثبت داشته باشد.
یوسف (علیه السلام) از ورود خود به زندان در حالی که بی گناه بود و حبس طولانی چیزی نمی گوید (یوسف: 35). او از اینکه یکی از هم سلول هایش قرار بود پس از آزادی، وساطتش را بکند و او از نزد پادشاه یاد کند ولی فراموش کرد و در نتیجه بار دیگر سال ها در زندان ماند، سخنی نزد پدر به میان نمی آورد (یوسف: 42). یوسف (علیه السلام) به پدر گفت که او را در بازار شهر به چند درهم ناچیز فروختند. (یوسف: بیست)
یوسف (علیه السلام) به پدر نگفت که برادرش در سفر دوم که برای تهیه آذوقه همراه بنیامین به مصر آمده بودند پس از تدبیری که برای نگاه داشتن برادرانش نزد خود به کار برد، به او تهمت دزدی زدند و گفتند: اگر او (بنیامین) دزدی کرده، برادرش (=یوسف) هم پیش از این دزدی می کرد! (یوسف: 77)
یوسف (ع) به پدر نگفت که به خاطر غربتش در مدتی که خزانه دار مصر بوده، چه زخم زبان ها و سخنان نیش دار از مردم شنیده و چه رنجی از این بابت متحمل شده است!
یوسف (علیه السلام) از زندانی شدنش در چاه کنعان به دست برادرانش، زمانی که کودکی بیش نبود، به پدر چیزی نگفت (یوسف: 15) زیرا برادرانش نزد او بودند و دوست نداشت در حضورآنان، مطلبی بگوید که ایشان را ناراحت کند؛ بلکه به بهترین شکل ممکن در این باره سخن گفت (طباطبایی 1372 ج11: 272) او فساد و تباهی را به شیطان نسبت داد که بین او و برادرانش ایجاد کرد.
یوسف(علیه السلام) از «خروجش از چاه» هم نگفت زیرا این عمل، نوعی سرزنش نسبت به برادرانش محسوب می شد: در حالی که او پیش از این در سفر سوم آنان به مصرگفته بود: «قال لا تثریب علیکم الیوم» (یوسف: 92)؛
همچنین یوسف(علیه السلام) در حال یادآوری و شمارش موهبت های الهی بود و موضوع «خروج از چاه» نعمتی محسوب نمی شد که از آن یاد کند, زیرا پس از «خروج ازچاه » او را مانند بردگان فروختند و گرفتار توطئه و نقشه ی زن عزیز مصر شد. (یوسف: 23) (نیشابوری 1416 :126)

تفکر مثبت و ضمیر ناهوشیار
مثبت اندیشی براین منطق استوار است که توجه فرد رنجور و مصیبت دیده را از مشکلات و سختی ها به سمت خوبی ها و زیبایی ها معطوف سازد. در حقیقت مثبت نگری روشی است برای بازگرداندن توجه از ناخوشایندها به خوشایندها. در این روش اموری که می توانند فرح بخش و نشاط آور باشند، وارد فضای روانی شخصی مصیبت دیده می شوند و بدین سان از شدت درد و رنج وی کاسته می شود. (پسندیده 1384: 303)
تفکر مثبت، هیچ تضمینی به شما ارائه نمی دهد؛ اما امکانی به وجود می آورد که از حداکثر توان خود بهره ببرید. تمرکز بازندگان همیشه بر ناممکن هاست، اما آنکه مثبت می اندیشد به «شدن» فکر می کند و با تمرکز بر «شدن» هاست که هر چیزی را به واقعیت بدل می کند.(متیوس 1377: نود)
تفکر مثبت سازنده است زیرا دارندگان این نوع تفکر تنها به آنچه مطلوب آن هاست، فکر می کنند و آن گاه الزاماً به سوی این اهداف کشیده می شوند. همیشه به آنچه می خواهید فکر کنید.
برای تغییر نگرش از منفی به مثبت و تثبیت نگرش مثبت لازم است که با ضمیر ناهوشیار آشنا شویم. ضمیر ناهوشیار مجموعه ای از تمام اندیشه های هوشیار ما تا به این لحظه و تمام اندیشه های دیگری است که از طریق تکرار مداوم در ذهن ناهوشیار به ودیعه گذاشته ایم و اینک شاهد نتایج حاصل از آن در زندگی خود هستیم. برنامه های ضمیر ناهوشیار مسؤول تمام موفقیت ها و شکست های ما هستند، به علاوه صرف نظر از آن که باورهای ضمیر ناهوشیار واقعاً درست هستند یا نه، برای ما در حکم واقعیت اند. نتایجی که ما به آن ها دست می یابیم، پیوسته با آنچه برنامه های درونی ما حکم کرده اند، سازگاری دارند؛ به عنوان مثال، اگر شما مدام به موفقیت فکر کنید، آن گاه ناگزیر یک توقع ناهوشیار موفقیت را در خود به وجود آورده اید؛ که همان را جذب می کنید و به نمایش خواهید گذاشت. (میتوس 1380: 67)

راه های تقویت نگرش مثبت
یکی از راه های دستیابی به نگرش مثبت، توجه به موهبت های الهی است که در گذشته نصیب انسان شده است. خداوند به منظور تغییر بینش و نگرش آدمیان از سطحی نگری به ژرف اندیشی در پدیده های جهان هستی و همچنین از منفی بافی به مثبت اندیشی، پیوسته از نعمت هایی که به بندگان ارزانی داشته، سخن می گوید. آیاتی که در قرآن کریم بر یادآوری موهبت های الهی تأکید شده، بسیار است تا آنجا که خداوند در سوره ی الرحمن، سی و یک مرتبه می فرماید :«فبای الاء ربکما تکذبان»: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را تکذیب می کنید.
در همین خصوص امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «لا خیر فی عبد شکی من محنه تقدمها آلاف نعمه و اتبعها آلاف راحه»(مجلسی 1363 ج 67: 231): هیچ خیری نیست در آن بنده ای که از گرفتاری خود شکایت می کند و حال آن که در گذشته، هزاران نعمت داشته است و هزاران راحتی در آینه به او خواهد رسید.
یکی دیگر از راه ها، تهیه فهرستی از موهبت هایی است که فرد هم اکنون در اختیار دارد. این موهبت ها شامل موهبت های مادی (هرچند ناچیز)، روحی، روانی، معنوی، اجتماعی، شغلی، تحصیلی، روابط انسانی و… می شود.
برای آگاهی بیشتر از نحوه ی تهیه و تکمیل فهرست یاد شده و به منظور اجرای مطلوب این راهکار، قبلاً صفحات اولیه ی دعای عرفه ی امام حسین(علیه السلام) را به دقت قرائت و مطالعه نمایید تا با موهبت هایی که امام حسین (علیه السلام) آن ها را به زبان آورده است و از آن یاد نموده، آشنا شوید:
«الحمد الله لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع و لا کصنعه صنع صانع و هو الجواد الواسع… و من قبل ذالک روفت بی بجمیل صنعک و سوابغ نعمک… ثم اذ خلقتنی من خیر الثری لم ترض لی یا الهی نعمه دون اخری و رزقتنی من انواع المعاش و صنوف الریاش بمنک العظیم الا عظم علی و احسانک القدیم الی حتی اذا اتممت علی جمیع النعم و صرفت عنی کل النقم…
فای نعمک یا الهی احصی عدوا و ذکرا، ام ای عطایاک اقوم بها شکرا و هی یا رب اکثر من این یحصیها العادون او یبلغ علما و بهاالحافظون… و انا اشهد یا الهی بحقیقه ایمانی و عقد عزمات یقینی و خالص صریح توحیدی و باطن مکنون ضمیری و علائق مجاری نور بصری و اساریر صفحه جبینی و…» (قمی 1383دعای عرفه: 484-488): خدای را سپاس که برای حکمش برگرداننده ای و برای بخشش بازدارنده ای و همانند ساخته اش ساخته هیچ سازنده ای نیست و او سخاوتمند وسعت بخش است… و پس از آن هم با رفتار زیبایت و نعمت های کاملت بر من مهر ورزیدی… سپس وقتی که مرا از بهترین خاک آفریدی، برایم نپسندیدی ای معبود من، نعمتی را بدون نعمت دیگر و از انواع وسایل زندگی و اقسام بهره ها، نصیب من فرمودی و این به خاطر نعمت بخشی بزرگ و بزرگ تر و احسان دیرینه ات بر من بود تا جایی که همه نعمت ها را بر من کامل نمودی و تمام بلاها را از من بازگرداندی… خدایا، کدام یک از نعمت هایت را به شماره در آورم و یاد کنم یا برای کدام یک از عطاهایت به سپاسگزاری برخیزم در حالی که پروردگارا، بیش از آن است که شماره گران بر شمارند یا اینکه حافظان، در دانش به آن برسند… معبودا، من گواهی می دهم به حقیقت ایمانم و باور تصمیم های یقینم و یکتاپرستی بی شائبه ی صریحم و درون پوشیده ی نهادم و آویزه های راه های نور چشمم و چین های صفحه ی پیشانی ام و روزنه های راه های نفسم و… .
راه دیگر برای داشتن تفکر مثبت، توجه به موهبت های آینده است. قرآن کریم پس از آنکه از حوادث سهمگین گذشته و حال سخن به میان می آورد، مژده یاری و نصرت الهی را می دهد:
آیا گمان کرده اید که داخل بهشت می شوید بی آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان بر شما برسد؟ همانا که گرفتاری ها و ناراحتی ها به آن ها رسید و آنچنان نارحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند، گفتند: پس یاری خدای کی خواهد آمد؟
آگاه باشید! یاری خدا نزدیک است (بقره: 214)
خداوند از پیامبر(صلی الله علیه و آله) خواسته است که «صابران» را بشارت و امیدواری دهد؛ همان کسانی که وقتی مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند:
ما ازآن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم. (بقره 155-156)
قرآن کریم بر این مطلب تأکید کرده است که همواره در کنار سختی ها و رنج ها، آسایش ها و آرامش ها وجود دارد:
«فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا» (انشراح : 5-6): به یقین با هر سختی، آسانی است (آری) با هر سختی آسانی است.

نتیجه گیری
از بیماری های روانی ناشی از شیوه های مدرن زندگی و عصر صنعتی، یأس و ناامیدی از سیر زندگی و نگاه و نگرش بدبینانه به خود و جهان پیرامون است. سلامتی، واژه ای است که امروز هم شامل سلامتی جسمی و هم وضعیت مطلوب روحی – روانی و اقتصادی می شود. برای دستیابی به سلامت کامل و احساس رضایت نسبت به سیر کلی زندگی فردی و اجتماعی بهترین و استوارترین راه، تمسک به آیات نورانی قرآن کریم و سنت و سیره ی اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) است. قرآن کریم که آیاتش شفابخش مؤمنان است، شیوه های مقابله با مسائل و مشکلات زندگی را با تغییر در نگرش ها و تصحیح و تقویت آن آموزش می دهد. قرآن کریم از الگوهایی – نظیر حضرت یوسف(علیه السلام)- نام میبرد که در اوج سختی ها و مرارت ها، صبر و بردباری پیشه نموده است و با عزت و کرامت نفس بالا از خطاهای دیگران چشم پوشی می کند. او و پدرش، حضرت یعقوب(علیه السلام)، با «صبر جمیل» و امید به آینده، سختی های زندگی را پذیرفتند و آن ها را پشت سر گذاشتند.
ترجمه و تمرکز بر روی موهبت های الهی که در گذشته، حال و آینده در اختیار انسان بوده است و خواهد بود، یکی از برترین شیوه های تغییر نگرش بدبینانه به نگرش خوش بینانه است.
کتابنامه:
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. پاندر، کاترین، 1379، قانون توانگری، ترجمه ی گیتی خوشدل، تهران، پیکان، چ11.
4. پسندیده، عباس، 1384، رضایت از زندگی، قم، دارالحدیث.
5. حافظ شیرازی، خواجه شمس الدین محمد، 1377، دیوان حافظ، تهران، قیام، چ3.
6. دادبه، اصغر، 1374، فخر رازی، تهران، طرح نو.
7. حسینی، سید ابوالقاسم، اصول بهداشت روانی، مشهد، چاپ سوم.
8. ــــــــــ، 1364، بررسی مقدماتی اصول روان شناسی اسلامی، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.
9. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، 1362، المفردات فی غریب القرآن، مرتضوی.
10. طباطبایی، محمد حسین، 1372، المیزان فی تفسیر القرآن، ج11، چاپ حیدری، چ5.
11. طبرسی، فضل بن حسن، 1384، مجمع البیان، ج5، تهران، دارالاسوه، چ1.
12. فخرالدین رازی، محمد بن عمر، بی تا، التفسیر الکبیر، بیروت، دارالصادقین، چ3.
13. قمی، عباس، 1383، مفاتیح الجنان، ترجمه ی حسین انصاریان، قم، دارالصادقین، چ3.
14. کاوی، استفان، 1379، هفت عادت مردمان مؤثر، تهران، پیکان، چ6.
15. گنجی، حمزه، 1376، بهداشت روانی، تهران، کاوش.
16. میتوس، اندرو، 1380، راز شاد زیستن، ترجمه ی وحید افضلی راد، تهران، نیریز، چ21.
17. ـــــــــ، 1377، آخرین راز شاد زیستن، ترجمه ی وحید افضلی راد، تهران، نیریز، چ12.
18. مجلسی، محمد باقر، 1363، بحارالانوار، ج67، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ2.
19. محمدی ری شهری، محمد، 1383، میزان الحکمه، ج8، ترجمه حمید رضا شیخی، قم، دارالحدیث،
20. نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد، 1416ق، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج4، بیروت، دارالکتب العلمیه.
منبع: گروهی از نویسندگان، مجموعه مقالات مسابقات بین المللی قرآن کریم- جلد سوم، انتشارات اسوه، چاپ اول، (1387).

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید