قدری هم نوازشم کن!

قدری هم نوازشم کن!

نویسنده: معصومه کیهانی
منبع: سایت همشهری‌آنلاین
نوازش، واژه بسیار آشنایی است. معنی بسیار ساده و روانی هم دارد.
همان چیزی است که همه ما در هر سنی که هستیم به آن نیاز داریم، منتهی به اشکال متفاوت. هم نیاز داریم که دیگران را نوازش کنیم و هم نیاز داریم که دیگران ما را نوازش کنند. اگر دقت کنید در روابط انسانی، همین موارد کوچک و ظاهرا ساده نقش مهمی ایفا می‌کنند. اما اینکه این نقش، مثبت یا منفی است برمی‌گردد به اینکه ما چقدر به آن توجه داریم؛ ابعاد آن را می‌شناسیم و تا چه اندازه به قواعد بازی احترام گذاشته و در واقع به آن تن می‌دهیم.
وقتی مجموعه روابط خود را در یک شبانه روز در نظر می‌گیریم نقش و کارکرد این واژه در عمل، بسیار بارز می‌شود. به عبارتی، در همه موارد می‌توان تاثیر توجه به آن را دید به‌ویژه زمانی که اشتباهی یا برخوردی، خشم سنگینی را در وجودتان برمی انگیزد. در این گونه موارد، اگر بتوانیم خشم خود را کنترل کنیم و با صمیمیت و درک مشکلات طرف مقابل‌مان به حل و فصل موضوع بپردازیم، قطعا به نتایج بسیار متفاوت و در واقع رضایت‌بخشی خواهیم رسید.
نوازش در لغت‌نامه دهخدا، این گونه تعریف شده است: مهربانی، مرحمت، شفقت، خوش‌رویی، انسانیت، تسلی و دلجویی و با ذکر بیتی از شاعران، به ابعاد مفهومی این واژه پرداخته است که به دو نمونه آن اشاره می‌شود.
جرعه‌ای باده بر نوازش رود
بهتر از هرچه زیر چرخ کبود
– نظامی
سر از طوق نوازش طاق دارم
رسم ضعیفان به تو نازش بود
– فردوسی
اما آیا نوازش صرفا یک تماس جسمی است؟
بدیهی‌ترین مورد نوازش، شاید همان نوازش نوزاد باشد، برخی او را در آغوش می‌گیرند و با تماس جسمی این نوازش را بارز می‌کنند و برخی ممکن است به شوخی او را نشگون بگیرند. حتی عده‌ای نیز امکان دارد تنها با سخنان خود او را نوازش کنند.
اریک برن، می گوید نوازش را می‌توان اصطلاحا هرنوع حرکتی به حساب آورد که حضور دیگری را تایید می‌کند. تبادل “نوازش”ها یک رفتار متقابل را تشکیل می‌دهد که واحد آمیزش اجتماعی است.
دکتر اسپیتز”Dr.R.Spitz”، متوجه شده است نوزادانی که پس از تولد، برای مدتی طولانی از آغوش مادر و نوازش او محروم می‌شوند کم کم دچار افت روحی غیرقابل جبرانی خواهند شد و چه بسا سرانجام با ناراحتی‌های روانی ناشی از آن از پا درآیند. وی از این محرومیت با عنوان “محرومیت عاطفی” یاد می‌کند.
اما مانند چنین پدیده‌ای در بزرگسالانی که در معرض محرومیت احساسی-عاطفی و اجتماعی قرار می‌گیرند نیز دیده می‌شود. تجربه ثابت کرده است که این گونه محرومیت‌ها ممکن است باعث روان‌پریشی موقت شود یا حداقل شخص را دچار اختلالات روانی سازد.
اریک برن در یک جمله، اهمیت “نوازش” در یک زندگی عادی را بیان می‌کند: “اگر نوازش نشوی، مخت می ُپکد”.
وی این جمله را در واقع این گونه توضیح می‌دهد: بعد از آنکه دوران صمیمیت دامان مادر به پایان می‌رسد، فرد بقیه عمر را هر روز با این معما مواجه است که دست تقدیر چه شاخی بر سر راهش سبز خواهد کرد.
یک شاخ عبارت است از نیروهای اجتماعی، روانشناختی و زیستی که مدام سد ادامه صمیمیت جسمی به سبک دوران نوزادی می‌شود و شاخ دیگر تلاش مداوم اوست برای کسب مجدد آن صمیمیت.
در بسیاری موارد، فرد بنابر نیازش به نوعی سازگاری نشان می‌دهد. یاد می‌گیرد که با کمترین نوازش، حتی با نوع سمبلیک آن، خود را راضی کند؛ تا آنجا که گاهی حتی مشاهده یک سر‌تکان دادن در تایید کارهای او و شناخته شدن موجودیتش، برایش کافی‌است. اگرچه آرزوی اولیه او برای صمیمیت جسمانی کاهش‌ناپذیر باقی خواهد ماند.
بنابراین مشاهده می‌کنید که تبادل”نوازش” یک اصل انکارنشدنی و مهم در روابط انسانی است. اما اینکه افراد در سنین مختلف به اشکال متفاوتی نیاز به تبادل نوازش دارند؛ خود مقوله مفصلی است که باید به طور مستقل دنبال شود و مورد توجه قرار گیرد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید