رنگ سفید از منظر قرآن و روانشناسی(2)

رنگ سفید از منظر قرآن و روانشناسی(2)

نویسندگان: علی شریفی(1)
و مجید جوکار(2)

تأثیرات رنگ سفید از منظر قرآن کریم
با توجه به آیاتی از قرآن کریم که در آن ها از رنگ سفید سخن به میان آمده است، می توانیم دریابیم که این رنگ تأثیرات گوناگونی بر انسان دارد:

1. رنگ سفید نشانه سعادتمندی
1- 1. « یوم تبیضُّ وجوهٌ و تسودُّ وجوهٌ…»( آل عمران، 106)؛ «( آن عذاب عظیم) روزی خواهد بود که چهره هایی سفید و چهره هایی سیاه می گردد…».
2- 1.« و اما الذین ابیضتْ وجوههم ففی رحمه الله…»( آل عمران، 107)؛ « و اما آن ها که چهره هایشان سفید شده، در رحمت خداوند خواهند بود…».
« سپیدی از شریف ترین رنگ هاست» و در« نهایت صفا»( طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 692/8) و « لطافت»( ثعلبی، نیشابوری، 134/8) است و « این لطافت، نورانی است». (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 692/8).
گفته شده که سفیدی چهره ها « به خاطر نور ایمان است».(تستری، 50/1) و آمده است که « هرکس در این دنیا قلبی سفید داشته باشد، در آخرت چهره اش سفید است».(قشیری، 269/1).
« سفیدی از نور است و کسانی که اهل نور حق باشند، به رنگ سفید نامیده می شوند و چهره هایشان درخشان می شود».(طبرسی، جوامع الجامع، 195/1).
رنگ سفید، رنگی لطیف و شریف است و خداوند با سفید کردن چهره مؤمنان در قیامت به شرافت و لطافت آن ها می افزاید و ملاحت، پاکی، پاکدامنی و بی گناهی آنان را با این رنگ نمایان می کند.
اصولاً رنگ سفید، نشانه افراد سعادتمند در رستاخیز است( آل عمران، 106) و این نکته از نظر نشانه شناسی قابل توجه و بررسی است.

2. رنگ زیبایی در طبیعت
«… و من الجبال جُددٌ بیضٌ و حُمرٌ مختلفٌ الوانها و غرابیبُ سودٌ»(فاطر، 27)؛ « … و از برخی کوه ها، راه ها[ و رگه ها]ی سپید و گلگون به رنگ های مختلف و سیاه پر رنگ [ آفریدیم]». خدای تعالی طبیعت را خلق کرده و کوه ها را جلوه ای از آن دانسته است و این کوه ها را با « راه ها و رگه هایی در آن به رنگ های مختلف از جمله سفید»(سمرقندی، 106/3) معرفی می کند.
چنان که بیان کردیم، رنگ سفید، رنگی لطیف و دلگشا و باصفا است. حق تعالی با جلوه دادن رنگ سفید در کوه، لطافت های طبیعت را به رخ می کشد و با اثری که این رنگ دارد، طبیعت لطیف، باصفا و باعث دلگشایی انسان به هنگام دیدن آن می شود.

3. دست سفید؛ نشانه ای اعجازآمیز
3- 1. « و نزع یدهُ فإذا هی بیضاءٌ للناظرین»(اعراف، 108؛ شعرا، 33)؛ « و دست خود را‍[ از گریبان] بیرون کشید و ناگهان برای تماشاگران سپید[ و درخشنده] بود».
3- 2. «واضمم یدکَ الی جناحکَ تخرجْ بیضاءَ من غیر سوءٍ آیهً اخری»(طه، 22)؛ « دستت را زیر بغلت ببر، وقتی بیرون می آید بی هیچ بیماری سفید و درخشان خواهد بود که این معجزه دیگری بر رسالت توست».
3- 3.« و ادخل یدکَ فی جیبک تخرجْ بیضاء من غیر سوءٍ…»(نمل، 12)؛ « دستت را از گریبان زیر بغل خود کن آن گاه که برآید بی هیچ عیبی سپید و درخشان بیرون آید…».
3- 4.« اسلکْ یدک فی جیبک تخرجْ بیضاء من غیر سوءٍ و اضمم الیک جناحکَ من الرهب فذانک برهانان من ربکَ الی فرعونَ وملته إنهم کانوا قوماً فاسقینَ»(قصص، 32)؛ « ای موسی، دستت را در گریبان خود ببر، آن گاه که خارج شود، بی هیچ بیماری و عارضه ای، سپید و درخشان خواهد بود و از خوف خدا بازویت را به خود بچسبان و فروتن و خاشع باش و همچون متکبران بازوان خود را مگشای. این دو آیت حجت های روشنی از جانب پروردگار تواند. با این دو برهان به سوی فرعون و اشراف قوم او برو که آنان مردمی هستند که از راه خدا بیرون رفته اند.»
یکی از معجزات بارز حضرت موسی(ع) ید بیضاء یا همان دست سفید و درخشنده بود. در تفاسیر آمده که سفیدی دست حضرت موسی(ع)« درخششی شبیه به درخشش خورشید دارد که چشم ها از شدت سفیدی آن تاریک می شوند»( بلخی، مقاتل بن سلیمان، 53/2) و برخی هم گفته اند که « نور آن بر نور خورشید غلبه دارد»(طبرسی، جوامع الجامع، 458/1). پروردگار متعال، در داستان بنی اسرائیل، بارها معجزه ید بیضای حضرت موسی(ع) را به فرعونیان نشان داد. خداوند با قرار دادن دست آن حضرت به این رنگ و سفید جلوه دادن دستش، آن را نشانه الهی و معجزه معرفی کرده تا قوم متعصب و بهانه جوی بنی اسرائیل با دیدن این رنگ آرامش پیدا کنند و ایمان به مکتبش را راحت تر پذیرا باشند.

4. لذت بخشی و آرامش
4- 1.« بیضاءَ لذّهٍ للشاربینَ»(صافات، 46)؛ « [باده ای] سخت سپید که نوشندگان را لذتی [خاص] می دهد.»
4- 2.« کأنهنّ بیضٌ مکنونٌ»(صافات، 49)؛ « گویی از( لطافت و سفیدی) همچون تخم مرغ هایی هستند که ( در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده( و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است)!» گفته اند که« این بهترین و نیکوترین رنگ هاست.»(ابن جوزی، 541/3).

5. رنگ سفید مو، نشانه پیری
قرآن در آیه ای دیگر نیز از رنگ سفید البته به طور غیرمستقیم و با استعاره ای زیبا یاد می کند:
« قال ربّ إنّی وهن العظمُ منی و اشتعل الرّأسُ شیباً و لم اکن بدعائکَ ربّ شقیاً»(مریم، 4)؛ « گفت: پروردگارا! استخوانم سست شده؛ و شعله پیری تمام سرم را فرا گرفته؛ و من هرگز در دعای تو، از اجابت محروم نبوده ام».
در مورد اشتعال رأس گفته شده است:« اشتعال، انتشار شعله ها و لهیب آتش در آن چیزی است که آتش گرفته است؛ و آیه « واشتعل الرّأسُ شیباً» از نیکوترین استعارات است و معنای آن انتشار پیری( سفیدی مو) در سر است، همان گونه که شعله های آتش انتشار پیدا می کند».(طباطبایی، 8/14) همچنین گفته اند:« تشبیه محاسن در سفیدی و انتشار آن در مو به شعله های آتش است».(آندلسی، 239/7) طبرسی نیز گفته است: معنای آن « درخشش محاسن در سر است».( طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 776/6)
وقتی که موها و محاسن انسان به سرعت فراگیر شدن شعله های آتش شروع به سفید شدن می کنند و نوید پیری را به انسان می دهند، ناخودآگاه در انسان احساس پیری، سستی، ضعف و ناراحتی حاصل از این حالت پدید می آید.

6. تجلی ناراحتی در رنگ سفید چشم
از آیه « وابیضتْ عیناهُ من الحزن»، «.. و چشمانش از اندوه سپید شد…»(یوسف، 84)؛ به دست می آید که بینایی حضرت یعقوب(ع) از بین رفته بود. بعضی ها گفته اند با بیاض عین، مقداری از بینایی باقی می ماند. المیزان در ردّ این سخن می گوید: آیه 93 همین سوره که می گوید: این پیراهن مرا ببرید و به صورت پدرم بیندازید که بینا می شود، دلیل آن است که بینایی وی از بین رفته بود.
آیه صریح است در این که سفیدی چشم یعقوب، معلول حزن بود. آمدن مژده یوسف نیز توأم با سرور بود، لذا سرور سبب شده که به تدریج چشم حضرت یعقوب صحت یابد چنان که آیه 93 و 96 از آن خبر می دهد، بنابراین معجزه ای در کار نبوده، چشم یعقوب هم به کلی از بین نرفته بوده، این یک مداوای عجیبی است که قرآن اشاره می کند».(قرشی،‌252/1)
و آمده است:« وابیضتْ عیناهُ من الحزن از بیاض با فتحه و آن رنگ سفید است».(طریحی، 197/4)
خداوند سفیدی چشم را حاصل « شدت غم و حزن دانسته و مفسران این سفیدی را به کوری تعبیر می کنند»(طوسی، 182/6).
خدای متعال، رنگ سفید چشم را ناراحت کننده، بیانگر شدت غم و اندوه و سفیدی موها و محاسن را بیانگر سستی، پیری و ضعف می داند؛ و از طرفی آن را لذت بخش و لطیف بیان می کند و تأثیر این رنگ را دو وجهی می شمارد و علم روان شناسی هم با این جمله که می گوید: این رنگ می تواند رنگ یک سرویس گران قیمت چینی باشد و یا رنگ یک ظرف کاغذی یک بار مصرف؛ دو وجهی بودن این رنگ را اذعان کرده و مؤید همین مطلب در قرآن است.

7. تأثیر رنگ سفید در همنشینی و ترکیب با رنگ سیاه
1- 7.«… کلوا و اشربوا حتی یتبینَ لکم الخیطُ الابیضُ من الخیط الاسودِ من الفجر…»(بقره، 187)؛ «… بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود…».
2- 7.« و حورٌ عینٌ»(واقعه، 22)؛ « و حوران چشم درشت».
3- 7. « یومَ تبیّضُ وجوهٌ و تسودُّ وجوهٌ فاما الذین اسودّتْ وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون»(آل عمران، 106)؛
4- 7.« الم ترَ أنّ الله انزل من السماء‌ماءً فاخرجنا به ثمراتٍ مختلفاً الوانها و من الجبال جُددٌ بیضٌ و حمرٌ مختلفٌ الوانها و غرابیبُ سودٌ»(فاطر، 27)؛
5- 7«کذلک و زوجناهم بحورٍ عینٍ»(دخان، 54)؛
6- 7«متکئینَ علی سررٍ مصفوفهٍ و زوجناهم بحورٍ عینٍ»(طور، 20)؛
7- 7«حورٌ مقصوراتٌ فی الخیام»(رحمن، 72)؛
در آیات فوق می بینیم که رنگ سیاه و سفید به صورت زیبایی در کنار هم آمده اند؛ و زیباتر از همه این است که این دو رنگ در یک کلمه- که آن هم حور می باشد- آمده است.
حور در لغت« شدت سفیدی چشم در شدت سیاهی آن است».(مصطفوی، 306/2؛ طریحی، 278/3) و در تفاسیر در این مورد نظرات مختلفی ذکر شده است، از جمله این نظرات:« سفید روی»(بلخی، مقاتل بن سلیمان، 826/3)، « سفید»(فراء، 44/3)، « سفید رو و با چشمان زیبا»(سمرقندی، 274/3)، « سفید روی و با لباس سبز و خالی از زیورآلات»(سورآبادی، 2293/4) و « سفید بودن سفیده چشم به غایت سفیدی و سیاهه آن در نهایت سیاهی»( ابوالفتوح رازی، 219/17).
چنان که از معنای حور در لغت و تفاسیر برمی آید، حور دارای رنگ سفید و سیاه است و مطابق علم امروزی، « استفاده از رنگ سیاه و سفید در کنار هم باعث می شود که فرد از درون آرامش یابد و عدم تعادل و توازن وی از بین برود».(لوشر، 99).
نیز مشاهده می شود که قرآن، با ظرافت بسیار زیاد و زیبایی، از جهنم و عاقبت کافران سخن می گوید بدون اینکه کوچک ترین تأثیر منفی در درون مخاطب خود ایجاد کند.

پی نوشت ها :

1.دانشجوی دکترای مدرسی معارف اسلامی دانشگاه معارف اسلامی قم
2. دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآنی
منبع: نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 7

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید