رنگ سفید از منظر قرآن و روانشناسی (1)

رنگ سفید از منظر قرآن و روانشناسی (1)

نویسندگان: علی شریفی(1)
و مجید جوکار(2)

چکیده
همه انسان ها با محیط پیرامون خود در ارتباط اند، این ارتباط، گاهی با اندیشیدن، گاهی با لمس کردن، چشیدن، شنیدن، بوییدن و گاهی هم با دیدن است. انسان ها محیط پیرامون خود را رنگی می بینند و این رنگ ها در آن ها اثری – خواه مثبت و یا منفی- بر جای می گذارند. این تأثیرات ممکن است فیزیکی و یا روانی باشد، که بعد روانی آن مهم تر و آشکارتر است.
علم روان شناسی رنگ ها، علمی نوین و نوپا است که تأثیرات روانی رنگ ها بر انسان ها را مورد بررسی قرار می دهد. قرآن هم که جامع تمامی علوم است، بشر را از این علم بی بهره نگذاشته و طعم این علم را از چهارده قرن قبل به ذائقه اش چشانده است.
در قرآن از رنگ های زرد، سبز، سیاه، سفید،‌ قرمز و کبود یاد شده است و تأثیرات آن ها بر انسان، به طور مستقیم و یا غیر مستقیم بیان شده است.
رنگ سفید، رنگ مورد بررسی در این مقاله است. از جمله خصوصیات این رنگ، تصور اوج لطافت، صفا،‌ آرامش، رؤیا و… است. بهشت نیز چون سرای جاودانه و به دور از خستگی، ملالت آوری، اضطراب، تاریکی و… است، با این رنگ توصیف می شود.

مقدمه
« استعداد انسان در کشف ناشناخته ها و گشودن قفل ها و بحث از دشواری ها و نهان ها، استعدادی طبیعی است. انسان، به حکم ترکیب معنوی خود، نمی تواند در برابر مجهولات، دست بسته بماند، بلکه در نهاد او انگیزه ای است که می خواهد به هر چیز که در حواس و خرد او اثر می گذارد، معرفت پیدا کند»( خطیب، 21). رنگ ها از جمله عوامل بارز طبیعی هستند که جسم، روح و خرد انسان را مورد تأثیر قرار می دهند.
«طبق تحقیقات جامعه شناسی، رنگ ها، نه تنها افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهند، بلکه منجر به پیشرفت و یا رکود جامعه می شوند. عدم جایگزینی صحیح رنگ در مکان خاص خود و به کارگیری نادرست آن در محیط های انسانی، صدمات روحی شدیدی بر انسان وارد خواهد آمد.
اصلاح املای کودک با خط قرمز توسط معلم، چراغ قرمز هشداردهنده برای رانندگان یا سفید بودن پاکت شیر، رنگ آبی یا سبز روشن دیوارهای کلاس درس یا کتابخانه برای مطالعه بهتر و استفاده از پوشش سفید در عالم پزشکی و سبز برای بیماران، همه و همه مؤید این مطلب است که یک ارتباط تنگاتنگ بین نظام خلقت انسان و طبیعت وجود دارد».(پهلوان حسین، 189/1).
با توجه به وجود روحیه حقیقت طلب در انسان و غریزه کشف مجهولات، در سال های اخیر، انسان توانست به راز تأثیر رنگ ها بر روند زندگی اش پی ببرد و آن را در قالب علم روان شناسی رنگ ها معرفی کند.
حال چگونه ممکن است که قرآن که جامع تمامی علوم است و به گفته خودش هیچ تر و خشکی نیست که از آن در قرآن یاد نشده باشد، مسئله رنگ ها و تأثیرات آن بر زندگی انسان را که موجب پیشرفت یا رکود یک جامعه می شود، در خود جای نداده باشد؟! این مقاله بر آن است تا بتواند گزارش و تبیین مختصری از این مطلب ارائه دهد.

مفهوم رنگ
رنگ، کیفیتی است که از ظاهر چیزی دیده می شود مانند سفیدی، سرخی، سبزی. زبیدی گفته است: رنگ کیفیتی است که از قرمزی و زردی و جز آن به وسیله چشم درک می شود.(زبیدی، 203/6). ابن منظور در این باره گوید: رنگ، هیئتی است چون سیاهی و قرمزی. رنگ هر شیء چیزی است که باعث تمایز آن از شیء دیگر می شود.( ابن منظور، 113/7)طریحی نیز رنگ را چون ابن منظور تعریف کرده است.(طریحی، 303/6)بنابراین باید گفت که رنگ از مفاهیم بسیار واضح و معروف در میان عرف و فرهنگ های عمومی است، به گونه ای که برخی از اهل لغت نیازی به تعریف آن ندیده اند. نکته مهم، تفاوت آن با نور است که در قسمت بعد به آن می پردازیم«.( اصغری نژاد، 2).
دنیایی که ما آن را نظاره می کنیم از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است، این دو عنصر عبارتند از فرم(شکل) و رنگ که هرکدام لازم و ملزوم یکدیگرند؛ زیرا با برخورد نور به شیئی و انعکاس آن باعث دیدن رنگ می شود. هر موجودی که در این دنیا به چشم می خورد، ابتدا از لحاظ شکل و اندازه، احساس می شود، سپس در حالی که دارای پوششی از رنگ است مورد توجه قرار می گیرد. در عین حال، رنگ علامت مشخصه هر شیئی طبیعی است همان طور که گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه می کند و نظر بیننده را به خود معطوف می دارد و یک میوه رنگی با رنگش اعلام می کند که رسیده است و یا نارس. « بیشتر افراد بینا در میان رنگ ها و به یاری رنگ ها زندگی و کار می کنند و می اندیشند؛ بدانند یا نه، بخواهند یا نه، نظامی از رنگ ها و کارکردهای رنگ ها و منطقی رنگین یعنی نمادگرایی رنگ ها فکر و ذکر آن ها را به خود مشغول می کند. شناسایی بدون رنگ ممکن نیست. رنگ ها، درست یا غلط، سرچشمه یا انگیزه برخی احساسات و پاسخ های حسی، روانی و حتی شناختی محسوب می شوند.»(ویتگنشتاین، 165).
« رنگ زندگی است؛ زیرا جهان بدون رنگ برایمان مرده جلوه می کند، رنگ ها ایده آغازین و ثمره نور اصلی بدون رنگ هستند و مقابل آن، تاریکی بدون رنگ است. همان گونه که از شعله آتش نور بیرون می تابد، بدین سان هم نور رنگ ها را به وجود می آورد. نور که اولین پدیده در جهان است، از طریق رنگ ها روح و طبیعت زنده جهان را برایمان آشکار می سازد.»(ایتن، 10).

رنگ در علم روان شناسی
« روان شناسی، دانشی بسیار گسترده است و از دیدگاه های گوناگون تشکیل یافته است. لذا نمی توان یک تعریف جامع و مورد قبول همه روان شناسان را ارائه داد. با این همه اکثر پژوهشگران این رشته، روان شناسی را دانش رفتار و فرآیندهای روانی تعریف کرده اند که هم رفتار مشهود و هم اندیشه و احساس های پنهان را مورد بررسی قرار می دهد».(پارسا، 12)
در عوامل طبیعی، هر چیزی را که انسان می بیند، با رنگ خاص آن عامل دیده و تشخیص می دهد. انسان ها غالباً سلایق خاصی در انتخاب رنگ ها داشته و هرکس رنگ بخصوصی را بیش تر از سایر رنگ ها دوست دارد. شاید همه مردم این را ندانند که انسان ها، بیش از حد تصور خود از رنگ ها تأثیر می پذیرند. باید اذعان کرد که غالب مردم، هنوز به یقین و دقیق نمی توانند که از نظر روان شناسی و فیزیکی تا چه اندازه تحت تأثیر رنگ ها هستند. رنگ ها با تمام عوامل و جزئیات زندگی ما چنان رابطه تنگاتنگی دارند که باید گفت، مانند پله هایی هستند که وجود فیزیکی و روحی انسان را با سایر جزئیات و پدیده های جهان هستی در ارتباط قرار می دهند. این ارتباط و تأثیر تا حدی است که بشر، برای بیان احساسات درونی خود از رنگ ها استفاده می کند: فلانی از عصبانیت سرخ شده یا فلانی از خستگی و بی حالی مثل گچ سفید شده و… همگان می دانند که هر فردی، نسبت به رنگی خاص، جاذبه و یا دافعه ای دارد، حتی اگر دافعه یا جاذبه شخص بسیار کم باشد.
از روزگاران بسیار دور، رنگ ها همواره پیرامون بشر را احاطه کرده و او را تحت نفوذ خود درآورده اند.
زندگی بشر اولیه تحت تأثیر دو عاملی قرار داشت که خارج از کنترل او بودند، این دو عامل عبارت بودند از روز و شب؛ یعنی تاریکی و روشنی. شب، محیطی را پدید می آورد که فعالیت بشر را متوقف می کرد. روز فراهم کننده محیطی بود که در آن کار و عمل مقدور بود و لذا بشر اولیه در روز دست به کار می شد تا توشه موادغذایی خود را پر کند و یا به جستجوی شکار بپردازد. شب به همراه خود، بی حرکتی، آرامش و کاهش عمومی سوخت و ساز فعالیت های جسمانی را به ارمغان می آورد. اما روز به همراه خود، امکان کار و عمل و افزایش فعالیت جسمانی را می آورد و به انسان نیرو و هدف می دهد.
رنگ های مرتبط با این دو محیط عبارتند از: رنگ آبی متمایل به تیره آسمان شب و زرد روشن نور آفتاب. لذا رنگ آبی متمایل به تیره، رنگ آرامش و عدم فعالیت، اما رنگ زرد روشن، رنگ امید و فعالیت است. از آن جا که این رنگ ها نشانگر محیط های شب و روز هستند، عاملی به شمار می آیند که انسان را در کنترل خود دارند، به جای اینکه عناصری باشند که در کنترل بشر قرار می گیرند.» (لوشر، 19-22).
معلوم شد که انسان ها از همان ابتدای خلقت، از رنگ ها تأثیر می پذیرفته اند، تا جایی که فعالیت های روزمره خود را براساس رنگ ها( روز و شب) تنظیم می کرده اند.
بشر که همواره در پی کشف مجهولات و علل پدیده ها می باشد، در عصر نوین بابی در علم روان شناسی، با عنوان روان شناسی رنگ ها باز نمود تا بتواند از اسرار پدیده رنگ که از ابتدای خلقت انسان او را تحت الشعاع خودش قرار داده است، پرده بردارد.
« رنگ ها بر نیازهای روحی- روانی، شرایط یادگیری، کنترل رفتار خشمگینانه، احساسات، درمان افسردگی، اختلالات یادگیری و سطح انرژی اثر دارند. رنگ ها در کنترل نبض، تپش قلب، فشارخون،‌ اشتها و حتی خواب مفید هستند و همچنین در درمان بیماری هایی مانند میگرن، سرطان، اعتیاد، امراض پوستی و حتی تومورهای مغزی اثر دارند». (عرب اول، 11) برای نمونه« رنگ سفید، سمبل پاکی، پاکدامنی، بی گناهی و صلح است»؛ ( شی جی وا، 22) این رنگ، « رنگی ملیح و براق است و باعث می شود که انسان آن گونه که هست جلوه کند. این رنگ اثری دلگشا دارد.»(لوشر، 93)
رنگ سفید، « خاصیتی دوگانه دارد: می تواند رنگ یک سرویس گران قیمت چینی باشد و یا رنگ یک ظرف کاغذی یک بار مصرف»(شی جی وا، 28).

رنگ در قرآن کریم
هر« اثر هنری، از لحظه ای که ارائه می شود، منش ارتباطی می یابد.»(احمدی، 391) قرآن کریم نیز با وجود این که یک کتاب هنری یا علمی صرف نیست، چه از جنبه هنری و چه از جنبه علمی، هم تأثیرات روان شناختی رنگ ها را بیان کرده و هم با نوع بیان هنری خود، از طریق نام رنگ ها، بر مخاطب اثر می گذارد.
در قرآن کریم از شش رنگ سفید، سیاه( بقره، 187؛ آل عمران، 106؛ نحل، 58؛ زمر، 60؛ زخرف، 17) ، زرد(بقره،‌ 69؛ روم، 51؛ زمر، 21؛ حدید، 20؛ مرسلات، 33)، سبز( انعام، 99؛‌ یوسف، 43 و 46؛ یس، 80؛ کهف، 31؛ حج، 63؛ الرحمن، 76؛ انسان، 21)، کبود ( آبی)(انعام، 96) و قرمز( فاطر، 27) یاد و به طور مستقیم یا غیرمستقیم به تأثیرات روان شناختی و بعضاً فیزیولوژیکی آن ها اشاره شده است. در این مجال، صرفاً‌ به بیان تأثیرات رنگ سفید از منظر قرآن و برخی روایات پرداخته شده است.

رنگ سفید در لغت
قرآن کریم برای بیان رنگ سفید از ماده « بیض» و مشتقات آن ( بِیضٌ، بَیْضٌ، أبیضٌ، تَبْیضٌّ، ابیَضّتْ و بَیضاء) استفاده کرده است. بیض و مشتقاتش دوازده بار و طی دوازده آیه به عرصه ظهور نشسته است.
« بیاض از رنگ هاست و شیء‌ ابیض یعنی صاحب سفیدی، مؤنث آن بیضاء،‌ جمعش بیض، واصل آن به ضمّ باء»(مصطفوی، 361/1)
«بیض: بیاض: سفیدی. « یوم تبیضُّ وجوهٌ و تسودُّ وجوهٌ»ابیضّ از افعال آن است مثل« و اما الذین ابیضت وجوههم» و ابیض وصف است مثل « الخیط الابیض» بیضاء مؤنث ابیض می باشد« و نزع یدهُ فإذا هی بیضاءُ للناظرین».
بیض( بکسر اول) جمع ابیض است « و من الجبال جُدَدٌ بیضٌ» راغب گوید: به تخم مرغ به جهت سفیدبودنش بیضه گویند و جمع آن بیض( بفتح اول) است در وصف حوریان بهشتی آمده « کأنهنَّ بیضٌ مکنونٌ».
گفته اند: البیاض از رنگ ها و ضد سیاه و سواد است( راغب اصفهانی، 154/1) و « در حیوانات و نباتات و چیزهای دیگر استفاده می شود». ( ابن منظور، 122/7).

پی نوشت ها :

1.دانشجوی دکترای مدرسی معارف اسلامی دانشگاه معارف اسلامی قم
2. دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآنی
منبع: نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 7

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید