استدلال های الهی در قرآن

استدلال های الهی در قرآن

نویسنده: سید مرتضی میرسراجی

 

«استدلال» در باب استفعال و به معنای «طلب دلیل»یا دلیل خواستن است. در کتاب خدا استدلال هایی مطرح است که برخی مربوط به طبقه نیکان و اخیار به خصوص حضرت انبیاء (ع) چون حضرت ابراهیم و دیگر پیامبران و برخی مربوط به بدکاران تاریخ توحید چون شیطان، نمرود، قارون و… است. در این میان استدلال هایی وجود دارند که خاص حضرت باریتعالی هستند. قبل از ورود به بحث لازم به تذکر است که خداوند متعال در قرآن، خود را صاحب عالی ترین دلایل و برهان ها می داند چنانکه در آیه 149 سوره مبارکه انعام فرموده است:«قُل فَلِلهِ الحُجَّهُ البَالِغَهُ» ([ای پیامبر] بگو: دلیل و حجت رسا و قاطع از آن خداست!) و در آیه 125 سوره مبارکه نحل می فرماید:«وَجَادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ» ([ای پیامبر] به روش نیکوتر با آنها استدلال کن!) لذا از این آیات شریفه درمی یابیم قوی ترین و مستدل ترین برهان ها و استدلالات در نزد خدا، پیامبر و تابعان فرهنگ توحیدی اسلام است. با این اوصاف در این جا فقط به چند نمونه از استدلال های الهی در قرآن که مختص به ذات اقدس احدیت است اشاره می نماییم:

شرک امکان پذیر نیست

برخی انسان ها که از مسیر توحید و یکتاپرستی منحرف یا دور مانده اند برای خدای یکتا حداقل یک یا چندین شریک در نظر می گیرند. این تفکر از اساس باطل است زیرا اگر ما قبول داشته باشیم خدا بزرگترین موجود از بعد معنوی است پس دیگر جایی برای آن یکی باقی نمی ماند و اگر تصور کنیم قدرت ها و جایگاه ها بر فرض محال یکسان است هر موجودی شان مخصوص و گرایش ویژه به سوی خود را دارد لذا در این صورت بین خدایان اختلاف پیش می آمد و به قول معروف هر کدام ساز خودش را می زند و اگر تصور کنیم این ها باهم شورا می گذاشتند و در نهایت نظر یکی تأیید می شد یا یکی از آنها فرمانده کل بود در این صورت آن که فرمانده کل بود یا نظرش مورد قبول واقع می شد از همه داناتر و برتر بود. پس هرگونه که به قضیه نگریسته شود این امر امکان پذیر نیست. خداوند در آیه 22 سوره مبارکه انبیاء با بیانی صریح و موجز برای این انحراف فکری چنین دلیل آورده است:«لَو کَانَ فِیهِمَا ءَالهَهٌ إِلا اللهَ لَفسدَتَا فَسبحَانَ اللهِ رَبَ العَرشِ عَمَّا یَصِفُون»؛ اگر در آسمان و زمین جز «الله» خدایان دیگری بود، فاسد می شدند (و نظام جهان به هم می خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها می کنند!

انتساب به خوبان دلیل خوبی نیست

بعضی افراد هستند که پدر و مادر یا همسر نیکوکرداری دارند ولی خودشان ثواب کار نیستند و در راه صحیح و صواب گام برنمی دارند پس نتیجتاً صرف خوب بودن پدر، مادر و همسر دلیل بر خوب بودن وابستگان آن ها نیست. خداوند در آیه 10 سوره مبارکه تحریم چنین استدلال کرده است:«ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امرات نُوحٍ وَامرَأت لُوطٍ کانتَا تحت عَبدَینِ مِن عِبادِنَا صَالحینِ فَخَانَتا هُمَا فَلَم یُغنِیَا عَنهُمَا مِنَ اللهَ شَیئاً وَ قِیلَ ادخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ»؛ خداوند برای کسانی که کافر شده اند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می شوند!»
برای فرزند بدکار و پدر خوب کردار هم در قرآن مثالی هست آنجا که در آیات 45 و 46 از سوره مبارکه هود خداوند تبارک و تعالی به قصه نوح و پسرش اشاره فرموده است. «نَادَی نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِ أَبِنی مِن أهلی وَ أِنَّ وَعدَک الحَقُّ وَ أَنت أحکَمُ الحاکِمِینَ* قَالَ یَانُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِن اهلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صلحِ فَلاَ تَسئَلنِ مَا لَیس لَک بِهِ عِلمٌ إِنی أَعِظک أَن تَکُونَ مِنَ الجَاهِلِینَ»؛ نوح به پروردگارش عرض کرد:
«پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همه حکم کنندگان برتری!» فرمود:« ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است [=فرد ناشایسته ای است]! پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز می دهم تا از جاهلان نباشی!!»
همین استدلال های الهی برای موضوع فوق الذکر می تواند به تبیین و شبهه زدایی در برخی مسائل و تفکرات ناصحیح در جهان اسلام نیز بازگردد. برخی از مسلمان ها همه زنان پیامبر(ص) با همه اصحاب ایشان را انسان هایی متعالی و رستگار می دانند، در حالی که برخی از آن ها از بدترین افراد در طول تاریخ بشریت به حساب می آیند و صرف همسر، فرزند یا صحابه یک پیامبر بودن، دلیل بر رستگاری و عاقبت به خیری نیست. این درس و استدلالی است که قرآن به ما آموخته است.

انتساب به بدان دلیل بدی نیست

افرادی در طول تاریخ یا زندگی امروزی ما یافت می شوند که از پدران یا همسران صالحی برخوردار نبوده اند ولی خود از زمره رستگاران و نجات یافتگان محسوب می شوند، برای نمونه خدا در آیه 11 سوره مبارکه تحریم چنین استدلال فرموده است: «وَضَرِبَ اللهَ مَثَلاً لِّلَّذینَ ءَامَنُوا امرَات فِرعَونَ إذ قَالَت رَب ابنِ عِندَک بَیتاَ فی الجَنَّهِ وَ نَجِّنی مِن فِرعونَ وَعَمَلَهِ و نَجِّنی من القَوم الظلِمِینَ»؛
و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!»
برای مثال یکی از هزاران مثال در طول تاریخ اسلام مربوط به معاویه فرزند یزید و نوه معاویه معروف است که از اعمال شنیع و غیر انسانی پدر و جدش تبری جست و به اهل بیت (ع) مایل بود و در طبقه رستگاران جای گرفت.
منبع: ماهنامه راه قرآن، شماره35.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید