فاطمه شناسی در ره آورد خطبه فدکیه

فاطمه شناسی در ره آورد خطبه فدکیه

یکی از راهکارها و ابزارهایی که به وسیله آن می توان شناخت اجمالی از ماهیت افراد پیدا کرد، سخنان و آثاری است که از آنها بر جای مانده است. نوع سخن گفتن و یا قلم زدن تا اندازه ای به این مطلب کمک شایانی می نماید، از این رو می توان این چنین بیان داشت که، سخن گفتن ابزاری کارآمد برای دست یابی به هویت و جایگاه علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و دینی افراد در جامعه به شمار می آید. این مطلب را به خوبی می توان در منابع روایی و معتبر نیز مشاهده کرد. «وَ قَالَ ع‏ تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَ‏ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ‏ لِسَانِه‏؛[1]و آن حضرت فرمود: سخن گویید تا شما را بشناسند، که مرد در زیر زبانش پنهان است‏». و یا اینکه در روایت بسیار معنا دار و درس آموزی در خصوص رابطه سخن گفتن و پی بردن به شخصیت و جایگاه علمی و اجتماعی افراد در منابع روایی از سلطان خطابه و سخنان بلیغ حضرت مولی الموحدین علی (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «المرء یُوزَنُ بقولِهِ و یُقَوَّمُ بفعله فَقُلْ مَا تَرجَّحُ زِنَتُه، وَ افْعَلْ ما تَجِلُّ قیَمُتُه؛[2]آدمی سنجیده شود به گفتارش و قیمت شود به کردارش. بنابراین، بگو آنچه را از نظر وزن افزون کند و بکن آنچه بها و قیمت آن گران باشد».

غلام آن کلماتم که آتش انگیزد نه آب سرد زند در سخن بر آتش تیز

مقدمه ای گه گذشت بهانه ای بود برای اینکه موضوعی بسیار مهم و سنگین را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم. بررسی شخصیت، اندیشه و جایگاه علمی، فرهنگی، دینی، اجتماعی و سیاسی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از دریچه خطبه فدکیه. قبل از بیان هر مطلبی باید به این نکته اعتراف نماییم که، مقام و منزلت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) آن چنان رفیع و گران سنگ است که که حتی تمسک به سخنان به یادگار مانده از ایشان در منابع روایی نیز ما را به عظمت وجودی این بانوی بهشتی رهنمود نمی سازد، چرا که هر کسی به اندازه درک و فهم خود تنها خوشه ای از خرمن معارف و فضایل دخت پیامبر نبی مکرم اسلام( صل الله علیه و آله) را می تواند تحصیل نماید. در واقع این مطلب به نوعی برگرفته از معارف روایی است: «مالایدرَک کلُّهُ لایترَک کلُّهُ؛[3]آنچه را کامل به دست نمی آید، نباید به تمامی وانهاد». باری به هر جهت برای شروع مطلب به این بیت زیبا نیز اشاره می کنیم:

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

1-اقیانوسی از معرفت، عرفان و شناخت توحیدی
در تبیین این ویژگی و وصف صدیقه طاهره (سلام الله علیها) الفاظ و عبارات نیز قاصر و ناتوانند. ره یافتن به کهن معرفت و عرفان توحیدی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) همچون سوره مبارکه قدر است که انسان عاجز از درک و فهم آن است، ولی همین بس که اگر در عالم هستی کسی بهره ای از شناخت و معارف توحیدی و خداشناسی دارد «نَمی» از اقیانوس معارفی است که از فرزندان فاطمه اطهر (سلام الله علیها)در عالم هستی فراگیر شده است، کما اینکه در منابع روایی از فرزندان صدیقه طاهره(سلام الله علیها) همچون امام صادق(علیه السلام) این چنین نقل شده است:«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى؛[4] خدا به واسطه ما عبادت شد و به واسطه ما شناخته شد و به واسطه ما یگانه دانسته شد و محمّد(ص) حجاب خداست».

فاطمه زهرا(سلام الله علیها) خطبه فدکیه را با گوهرهای توحیدی آغاز می فرماید، عبارت های اعجاب آور و معرفت افزای توحیدی ایشان در اوج قله شناخت توحیدی قرار دارد حمد و ستایش باری تعالی، و تقدیس خداوند متعال عمق وجودی این شناخت و معرفت را نشان می دهد. واژگان طلایی و عبارات توحیدی ایشان در خور نوشتن یک مقاله و کتابی مجزا برای اهل فن است. از اینرو سخن گفتن در این خصوص در یک پاراگراف ظلمی به ادای مطلب است.
صدیقه طاهره(سلام الله علیها) در حرکتی سیاسی و اجتماعی به نوعی مشروعیت دستگاه حاکمیت جور زمان را با بصیرت و شجاعت تمام زیر سؤال می برد و فاصله هزار فرسخی حاکمان آن را از معارف توحیدی و اسلام شناسی به رخ جهانیان می کشد.فراز های معرفت افزا و با شکوی خطبه فدکیه، خود گواه بر عظمت و عمق دریای توحیدی صدیقه طاهره(سلام الله علیها) است: «موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده‌ای موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبی تبعیت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیتش پدید آورد، بی ‌آنکه در ساختن آنها نیازی داشته و در تصویرگری آنها فائده‌ای برایش وجود داشته باشد».[5]

به طور قطع و یقین می توان این چنین بیان داشت، که ریشه و اساس بسیاری از بیماری های فکری و اجتماعی که زمینه ساز شقاوت و بدیختی افراد در دنیا و آخرت می شوند، سستی و ضعف در معارف توحیدی است. از این رو حضرات معصومین(علیهم السلام) از جمله صدیقه طاهره(سلام الله علیها) تلاش داشته اند با درمان این بیماری مهلک زمینه هدایت و سعادت جامعه بشری را فراهم نمایند.

2-استاد تمام، مباحث پیامبر شناسی
از جمله ویژگی های ممتاز و قابل وصف صدیقه طاهره(سلام الله علیها)، عمق معرفت و شناخت ایشان نسبت به جایگاه و منزلت نبوت است. اگر بخواهیم از عبارات و کلید واژه های دنیوی در خصوص وصف صدیقه طاهره(سلام الله علیها) استفاده نماییم، باید عرض کنیم که ایشان استاد تمام مباحث پیامبر و نبوت شناسی بودند. از این رو اگر کسی خواهان درک و شناخت پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) است یکی از بهترین و مهمترین راههایی که می تواند به این مهم کمک شایانی نماید تَلَمُذ و شاگردی در محضر صدیقه کبری(علیها السلام) است.

باید این موضوع توجه جدی داشته باشیم که مسأله ی بسیار مهمی که چه در عصر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) و چه بعد از وفات ایشان در میان جوامع انسانی مغفول مانده، و آثار و نتایج بسیار مرگباری را برای جوامع انسانی به دنبال آورده، ضعف و سستی در مسأله پیامبر شناسی است. در طول تاریخ بی توجهی مردم به این موضوع لطمات جدی و نابخشودنی بر پیکره اسلام وارد کرده است. از این رو صدیقه کبری(سلام الله علیها) با علم و اشراف به اهمیت و ضرورت پیامبر شناسی برای زنده کردن فطرت های خاموش شده در عصر خود فرازهایی از خطبه فدکیه را به تبیین و توضیح مسأله ی پیامبر شناسی اختصاص داده و ره آورد بعثت پیامبر خاتم(صل الله علیه و اله) را مورد واکاوی قرار می دهند.

«وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیبِ مَکْنُونَهٌ، …؛[6] و گواهی می ‌دهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبری بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکی‌ ها بسر برده، و در سر حد عدم و نیستی قرار داشتند». عبارت هایی که صدیقه کبری(سلام الله علیها) در معرفی پیامبر اکرم(صل الله علیه اله) جایگاه و رسالت ایشان مطرح می فرمایند، انسان را به حیرت آورده و به تحسین وا می دارد. معارفی که ایشان در معرفی حضرت بیان می کنند به واقع فطرت انسان را به خروش وا می دارد. ولی دریغا کسانی که برای ندیدن خورشید خود را در اتاق های جهل و تاریکی مدفون کرده اند، بهره ای از این سخنان اعجاز آمیز نخواهند داشت.

3-مفسر کبیر قرآن کریم
با اندکی دقت و تأمل در فرازهای اعجاب آور خطبه فدکیه به خوبی می توان به عمق معرفت و شناخت ایشان نسبت به معارف قرآنی پی برد. صدیقه طاهره(سلام الله علیها) در فرازهای میانی این خطبه سیاسی و اجتماعی، به تبیین و واکاوی قرآن کریم در اندیشه اسلامی می پردازند و آثار و برکات وجودی این نسخه هدایت را برای جامعه بشری مورد تبیین و تفسیر قرار می دهند: «آن کتاب گویای الهی و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است، که بیان و حجّت ‌های آن روشن، اسرار باطنی آن آشکار، ظواهر آن جلوه‌گر است، پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده، و تبعیت از او خشنودی الهی را باعث می ‌گردد، و شنیدن آن راه نجات است. به وسیله آن می ‌توان به حجّت‌ های نورانی الهی، و واجباتی که تفسیر شده، و محرّماتی که از ارتکاب آن منع گردیده، و نیز به گواهی‌ های جلوه‌ گرش و برهان ‌های کافی‌ اش و فضائل پسندیده‌ اش، و رخصت ‌های بخشیده شده ‌اش و قوانین واجبش دست یافت». [7]

4-بصیر، شجاع، مدافع حریم ولایت
در واقع روح، باطن، و راز ایراد خطبه فدکیه نه به خاطر غصب سرزمین فدک، بلکه به بهانه ی جسارت و خیانت دستگاه جور در حق مقام ولایت و امامت بود. حضور مجاهدانه صدیقه طاهره(سلام الله علیها) و ایراد خطبه ای بلیغ و شجاعانه و حرکتی اعتراضی و سیاسی برای ایجاد خط بطلان کشیدن بر حرکت خزنده فرهنگی و سیاسی بود که تلاش داشت مقام ولایت را در نظام اسلامی حذف نماید و تفسیر و تصویری غلط از حکومت درباری را در پیش روی امت اسلامی قرار دهد. در جامعه ای که به خاطر خفقان سیاسی و اجتماعی بسیاری از افراد حاضر به پذیرش ولایت نمی شوند و از ترس جان حاضر به ایراد جمله ای نمی شوند، صدیقه طاهره(سلام الله علیها) در حرکتی سیاسی و اجتماعی به نوعی مشروعیت دستگاه حاکمیت جور زمان را با بصیرت و شجاعت تمام زیر سؤال می برد و فاصله هزار فرسخی حاکمان آن را از معارف توحیدی و اسلام شناسی به رخ جهانیان می کشد.

پی نوشت ها:
[1]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص545.
[2]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص209، ح4023.
[3]. عوالی اللآلی ، ج ۴، ص ۵۸.
[4].کلینی، الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏1، ص 145.
[5]. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏1، ص 98.
[6]. طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم‏، دلائل الإمامه (ط – الحدیثه)، ص: 112.
[7].الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏1، ص99.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید