وضعیت مردم در زمان خروج دجال

وضعیت مردم در زمان خروج دجال

نویسنده: حیدر کامل

 

رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«التّهلِیلُ وَ التّکبِیرُ وَالتّسبِیحُ وَ التّحمِیدُ وَ یُجرَی ذَلِکَ عَلَیهِم مُجرَی الطّعَامِ؛ با لا الّا الله و تکبیر و حمد و ستایش خدا را گفتن که این جای غذا را برایشان می گیرد.»
از ابوالحسن روایت شده است:
رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«طَعامُ المُؤمِنِینَ یَومَئِذٍ التَّسبّیحُ و التّهلیِلُ وَ التّحمِیدُ؛ غذای مؤمنان در آن روز، تسبیح و تهلیل و حمد و ستایش است.»
همین طور از عبده بن سلیمان از هشام بن عروه از وهب بن کیسان از عبید بن عمیر لیثی روایت شده است:
دجّال خروج می کند و گروهی از مردم از او تبعیّت می کنند؛ در حالی که می گویند ما شهادت می دهیم که او کافر است؛ امّا ما از او تبعیّت می کنیم که از غذایش بخوریم و از درختانش استفاده کنیم. پس زمانی که خشم خدا نازل می شود، بر همه ی آنها نازل می شود. (1)
همچنین از قتاده از شهر بن حوشب از اسماء دختر یزید انصاری روایت شده که شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«یجزیء المؤمنین یومئذ من الجوع ما یجزیء أهل السماء من التسبیح و التقدیس؛
آن روز برای مؤمنان از گرسنگی کفایت می کند، آنچه اهل آسمان را از تبسیح و تقدیس کفایت می کند.»
همچنین از محمّد بن فضیل از ابی سفیان از حسن روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«طَعامُ المُؤمِنِینَ یَومَئِذٍ التَّسبِیحُ و التّهلِیلُ و التّحمِیدُ و التَّهلیلِ وَ التَّقدیس وَ التَکبیر؛
غذای مؤمنان در آن روز، حمد و ستایش و لا اله الّا الله و الله اکبر و تقدیس خداست.»
همچنین همانند این مطلب از حکم بن نافع از سعید بن سنان از ابی الزّاهیه از کثیر بن مره از ابن عمر آمده که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردند: غذای مؤمنان در زمان دجّال چیست؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ داد: «طعام الملائکه؛ غذای فرشتگان» گفتند: مگر فرشتگان غذا می خورند؟ فرمودند: «طعامهم منطقهم بالتّسبیح و التّقدیس، فمن کان منطقه یومئذ التّسبیح و التّقدیس أذهب الله عنه الجوع فلم یحس جوعاً؛
غذای آنها، سخن گفتن آنها با تسبیح و تقدیس خداوند است. پس کسی که در آن روز گفتارش تسبیح و تقدیس باشد، خداوند او را از گرسنگی دور می کند و گرسنگی را احساس نمی کند.» (2)
همچنین از علیّ بن زید از حسن از عایشه روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از سختی در زمان دجّال سخن گفت و سپس در پاسخ به سؤال مال خوب در آن روز چیست؟ فرمودند:
«غلام شدید یسقی أهله الماء و أما الطّعام فلیس؛
پس سخت کوشی که در آن روز خانواده اش را آب و غذایی دهد، نیست. » سپس پرسیده شد: غذای مؤمنان در آن روز چیست؟ فرمودند:
«التَّسبِیحُ وَ التّحمِیدُ وَ التَّهلیلِ؛
حمد و تسبیح، تقدیس الهی و تهلیل گفتن.»
عایشه گفت: عرب ها در آن زمان کجا هستند؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «العرب یومئذٍ قلیل؛ عرب ها در آن زمان اندکند.»
و از جمله ی آنها، حدیثی است که اسماء بنت عمیس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است که فرمودند:
«کیف بکم إذا إبتلیتم بعبدٍ قد سخرت له أنهار الأرض و ثمارها، فمن أتبعه إطعمه و أکفره و من عصاه حرمه و منعه. ان الله یعصم المؤمنین یومئذٍ بما عصم به الملائکه من التسبیح و إن بین عینیه کافر یقرؤه کلّ مؤمن کاتب و غیر کاتب؛
چه کار می کنید اگر به بنده ای دچار شوید که رودها و میوه های زمین برای او مسخّر شده. پس کسی که از او (دجّال) پیروی می کند، از آن به او می خوراند و او را کافر می کند و کسی که از او نافرمانی کند، محرومش می کند. همانا خدای بلند مرتبه در آن زمان، مؤمنان را همانند ملائکه با تسبیح حفظ می کند و بین دو چشمش نوشته شده کافر است؛ در حالی که هر مؤمنی، با سواد و بی سواد آن را می خواند.» (3)
و از جمله ی این روایات، روایتی است از معمر از قتاده از شهر بن حوشب از اسماء دختر یزید انصاری که گفت:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه ام بود. سپس سخن از دجّال به میان آمد و فرمودند:
«إنّ من أشدّ فتنه أنّه یأتی الأعرابی فیقول أرأیت إن أحییت إبلک ألست تعلم أنّی ربّک؛
از جمله سخت ترین فتنه هایش این است که نزدیک عرب بیابانگرد می رود و می گوید: آیا اگر شتر تو را زنده کنم، مرا پروردگار خود به شمار می آوری؟ سپس می گوید: آری؟»
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«فتمثل له الشیاطین نحو إبله کأحسن ما تکون ضروعا و أعظمه أسنمه و یأتی الرّجل و قد مات أبوه و مات أخوه فیقول أرأیت إن أحییت لک أباک و أخاک ألست تعلم أنّی ربّک؛
پس شیاطین به شکل شترش که به بهترین حالت و بسیار چاق و با کوهان های بزرگ است، درآمده و نزد آن مرد می آیند؛ در حالی که پدر و برادرش مرده اند. پس می گوید: آیا اگر برای تو برادر و پدرت را زنده کنم، می پذیری که من پروردگار تو هستم؟ او می گوید: بله. پس شیاطین شبیه پدر و برادر او در مقابلش ظاهر می شوند.»
سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای کاری خارج شدند و دوباره برگشتند؛ در حالی که آن گروه به خاطر آنچه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برایشان گفته بود، در غم و اندوه و تفکّر بودند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دو چهارچوب در را گرفته و فرمودند: «اسماء چه شده؟» اسماء گفت: یا رسول الله! دل های ما را با ذکر دجّال از جا کندی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
اگر در حالی که من زنده ام، خروج کند، من بر او حجّتم و اگر نه، پروردگارم خلیفه ی من بر هر مؤمنی است.»
اسماء گفت: یا رسول الله! ما آرد را خمیر می کنیم و تحمّل گرسنگی تا زمان پخت آن خمیر را نداریم. پس احوال مؤمنان در آن روز چگونه خواهد بود؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«یجزیهم ما یجزی أهل السّماء التّسبیح و التّقدیس؛
آنها را خداوند کفایت می کند، آنچه اهل آسمان را کفایت می کند از تسبیح و تقدیس.» (4)
همچنین از قتاده از شهر بن حوشب از اسماء دختر یزید انصاری روایت شده است:
شنیدم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«یجزی المؤمنین یومئذ من الجوع ما یجزیء أهل السّماء من التّسبیح و التّقدیس؛ (5)
آن روز مؤمنان را کفایت می کند آنچه که اهل آسمان را کفایت می کند از تسبیح و تقدیس.»

پی‌نوشت‌ها:

1. المصنّف، ابن ابی شیبه کوفی، ج 8، ص 662.
2. معجم احادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج 2، ص 82.
3. کنزالعمال، ج 14، ص 320.
4. الفتن، ص 326.
5. همان.
منبع مقاله :
کامل، حیدر؛ (1391)، دجال آخرالزمان، تهران: موسسه فرهنگی موعود عصر (عج)، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید