نگرش قرآن بر همگرایی ادیان در جامعه جهانی (2)

نگرش قرآن بر همگرایی ادیان در جامعه جهانی (2)

نویسنده: دکتر محمدرضا حاجی اسماعیلی
استادیار گروه الاهیات دانشگاه اصفهان

 

 

2. اصل همزیستی اجتماعی مسالمت آمیز

در قرآن، اصل همزیستی مسالمت آمیز یا همزیستی مذهبی مورد تأکید قرار گرفته و بدان سفارش شده است. اسلام در عرصه روابط بین الملل از هر فرصتی بهره می گیرد تا با برقراری رابطه دوستی با پیروان دیگر ادیان، بر مشترکات دینی – مذهبی تأکید نماید. شیخ محمود شلتوت، فقیه بزرگ مصری، صلح را مبنای روابط طبیعی اسلام با دیگر ملل دانسته و با تأکید بر وحدت بشری و برابری همه انسان ها در وظایف و حقوق می گوید:
اسلام سیاست صلح جویانه را به مسلمانان توصیه کرده تا هم بر روابط خودشان با یکدیگر حاکم باشد و هم بر روابطشان با دیگر ملت ها. بدین لحاظ، صلح به عنوان حالت اصلی رابطه میان انسان ها، زمینه همکاری و آشنایی شان را فراهم می آورد. (شلتوت، 1974 م، ص 453)
بنابراین، باید درنظر داشت که در همبستگی و پیوند صحیح بین ادیان و مذاهب، دو امر اساسی محقق می گردد:
الف. ایجاد بستری مناسب برای حضور مؤثرتر ادیان در عرصه های بین المللی؛
ب. توسعه منطق تساهل و تسامح در گفت و گوی بین ادیان و روشمند نمودن آن در عرصه سیاست.
از دیدگاه قرآن، برای وصول به اهداف مزبور راه کارهایی پیشنهاد گردیده که در ذیل، به مهم ترین آنها اشاره می گردد:

الف. عقد پیمان ذمّه

رعایت اصول همزیستی مسالمت آمیز در زندگی جمعی با حضور پیروان مذاهب گوناگون تنها در سایه پیمان ها و میثاق های همگانی و ملی ممکن است و اقلیت های مذهبی جز در پناه قراردادها و پیمان ها نمی توانند به حقوق خود دست یابند. اسلام برای تحقق زندگی اجتماعی مسالمت آمیز و به منظور پایان دادن به حالت های خصمانه و ایجاد اتحاد و همبستگی بین جامعه مسلمانان با غیرمسلمانان در داخل قلمرو اسلامی، پیمان ویژه ای تحت عنوان «ذمّه» پیشنهاد نموده است. هدف از تشریع این پیمان ایجاد محیطی امن همراه با تفاهم و زندگی مشترک و همزیستی مسالمت آمیز بین فرقه های مختلف مذهبی داخل حکومت اسلامی است. در انعقاد این پیمان، اراده آزاد طرفین و توافق بین آنها شرط اساسی است. اسلام آزادی افرادی که صلاحیت عقد قرارداد ذمّه را دارند محترم شمرده، تا جایی که آنان را ملتزم و مقید به قرارداد مزبور نمی داند؛ یعنی این حق را برای ایشان محفوظ نگه داشته که هرگاه خواستند، بتوانند پیمان ذمّه را فسخ نموده و به سرزمین مورد نظر خود در بیرون از حکومت اسلامی بپیوندند. قرارداد ذمّه با تمام مفادش، در آیه 29 سوره «توبه» آمده است: «قَاتِلُوا الَّذِینَ لاَ یُؤمِنُونَ بِاللهِ وَلاَ بِالیَومِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الکِتَابَ حَتَّی یُعطُوا الجِزیَهَ عَن یَدٍ وَ هُم صَاغِرُونَ.» (توبه: 29)
در سایه چنین پیمان مشترکی بود که مسلمانان توانستند به رغم وجود اختلاف در عقیده و آیین با پیروان سایر مذاهب، با تعاون و همفکری با ایشان در به حرکت در آوردن چرخ های اجتماعی بزرگ و سالم، اساس و شالوده تمدنی بزرگ را بنیاد نهند.

ب. آثار ناشی از پیمان ذمّه

1. قطع کلی مخاصمات: مهم ترین تأثیر پیمان ذمّه بر روابط بین مسلمانان و دیگران، قطع کلی مخاصمات مسلحانه بین آنها و ایجاد روابط صلح آمیز است. آیه شریفه «قَاتِلُوا الَّذِینَ لاَ یُؤمِنُونَ بِاللهِ وَلاَ بِالیَومِ الآخِرِ … حَتَّی یُعطُوا الجِزیَهَ عَن یَدٍ وَهُم صَاغِرُونَ» (توبه: 29) ناظر بر این موضوع است و براساس آن، لزوم جنگ با اهل کتاب تا پذیرش قرارداد ذمّه مشروع دانسته شده است و پس از آن دلیل مشروعی بر ادامه جنگ وجود ندارد.
2. پایبندی حکومت و اقلیت های طرف قرارداد بر انجام تعهدات: حکومت موظف به حمایت همه جانبه از اقلیت هاست و در مقابل، آنان نیز موظف به رعایت شرایط قرارداد به ویژه دو اصل «اعطای جزیه» و «التزام عملی به مقرّرات حکومت» می باشند. قرآن با بیان آیاتی، بر این نکته تأکید می نماید؛ از جمله می فرماید: «فَمَا استَقَامُوا لَکُم فَاستَقِیمُوا لَهُم» (توبه: 7) و «وَالَّذِینَ هُم لِأَمَانَتِهِم وَعَهدِهِم رَاعُونَ.» (مؤمنون: 8) پیشوایان معصوم(ع) نیز بر حفظ پیمان ها تأکید و سفارش می نمودند، چنان که امام علی(ع) به مالک اشتر می نویسد: «و ان عقدت بینک و بین عدوک عقده، او البسته منک فحط عهدک بالوفا»؛ اگر با دشمنت پیمانی بستی و یا به او امان دادی، به عهد خویش وفا کن. (محمدی ری شهری، 1379، ص 656)
در پایبندی به تعهدات، نکاتی قابل توجه است:
الف. پایبندی به پیمان ها تا زمانی که طرف مقابل آنها را نقض نکرده لازم و ضروری است و باید به آن وفادار بود.
ب. تنها با دیدن نشانه هایی از نقض پیمان از طرف مقابل، نباید با اقدام پیش گیرانه پیمان را نقض کرد، بلکه باید در نظر داشت که احترام به پیمان ها و قراردادها خود می تواند اعتماد متقابل و روابط حسنه و همکاری های دوجانبه را دربر داشته باشد. مراعات این امور زمینه ساز شرایط بهتری برای زندگی جمعی و همزیستی مسالمت آمیز است.
علامه جعفری در پاسخ به پروفسور روزنتال که از ایشان سؤال می نماید: «هنگامی که مسلمین در کشورها و جوامعی پیروز می شدند، مقداری مال از ایشان به عنوان جزیه می گرفتند؛ آیا این مبلغ جزیه شبیه به همان باج نیست که در طول تاریخ همیشه قدرتمندان بعد از پیروزی بر ضعفا از آنها می گرفتند؟» می گوید: «خیر، جزیه عنوان باج گیری نداشته است، بلکه وقتی اسلام بر کشورهایی که مخصوصاً از اهل کتاب بودند پیروز می شد و آنها می پذیرفتند که تحت حکومت اسلام زندگی کنند، اسلام به مقداری عادلانه مالیات سرانه از آنها کفایت می کرد و این جزیه به معنای مالیات بوده است نه به عنوان باج.» (جعفری، 1373، ص 12) گوستاولوبون در کتاب تمدن اسلام و غرب در این باره می نویسد: «یکی از عوامل پیشرفت سریع اسلام این بود که زمامدارانشان با مللی که بر آنها پیروز می شدند خیلی دادگرانه رفتار می کردند.» (لوبون، 1358، ص 159)
بلاذری در فتوح البلدان می نویسد:
هنگامی که ابوعبیده به فرمان مرکز خلافت وقت، عمر، پایتخت سوریه را گرفت، بزرگان اهل کتاب از یهود و نصارا در ظرف هایی، طلا و نقره و اموال بسیاری را به فرمانده سپاه مسلمین تقدیم کردند. آنها هم گرفته و به مأموران مالی سپردند، ولی مدتی نگذشت که از طرف امپراتور روم، هر قل(هراکلیوس) به مسلمانان اعلام جنگ شد. ابوعبیده پیغام فرستاد و تمام رؤسا و بزرگان یهود و نصارا را خواست. وقتی بزرگان اهل کتاب آمدند، دستور داد همه صندوق های جزیه اعم از طلا و نقره را به ایشان بازگردانند؛ زیرا پس از اعلام جنگ، آینده مسلمانان روشن نیست. ابوعبیده به ایشان گفت: ما این جزیه را که گرفتیم برای زندگی دسته جمعی خودمان بوده، چون اهل کتاب با ما همزیستی خواهند کرد و زندگی ما احتیاج به پول دارد که مخارج و نیاز همه ما برآورده شود، ولی در حال حاضر تکلیف ما روشن نیست و ممکن است مغلوب شویم؛ بنابراین، نتوانیم شما را اداره کنیم، بنابراین، ما نمی توانیم اموال شما را مالک شویم. آنها گفتند: «زمامداری شما برای ما محبوب تر است از زمامداری گذشتگان، و شما با ما به عدالت رفتار می کنید. ما دروازه های شهر را می بندیم و تا آخرین نفر از شما دفاع می کنیم و کمک شما هستیم. بعد از اینکه مسلمانان رفتند و پیروز شدند، در حال برگشت به سمت پایتخت بودند که با یهود و نصارا مواجه شدند در حالی که ایشان همان پول ها را برداشته و در حال دست افشانی و پایکوبی و اظهار سرور و شادمانی به پیشواز مسلمانان آمدند و جزیه را دوباره تحویل دادند. (بلاذری، 1901 م، ص 187)
با توجه به اینکه قرارداد ذمّه خود زمینه ساز ایجاد اتحاد ملی است، نباید آن را تنها راه تنظیم روابط بین جامعه اسلامی و اقلیت های دینی تلقّی نمود، بلکه بر اساس راه کارهای قرآنی مسائل دیگری هم در تحقق این امر راهگشاست که در ادامه بدان اشاره خواهد گردید.
منبع: نشریه الاهیات اجتماعی شماره 2.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید