مبانی «اخلاق حرفه‌ای» در نهج‌البلاغه (1)

مبانی «اخلاق حرفه‌ای» در نهج‌البلاغه (1)

نویسنده: سلمان ماهینی

 

مقدمه: نهج‌البلاغه مجموعه منتخب از خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار حضرت علی(علیه السّلام)، از مصادر مهم در تکون و تکامل تمدن و فرهنگ اسلامی است. ترویج اخلاق حرفه‌ای بر مبنای اسلام بدون تحلیل آموزه‌های اخلاقی نهج‌البلاغه میسور نیست. امام علی(علیه السّلام) هم از تجربه دقیق رهبریت پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بهره‌مند است و خود به عنوان مهمترین و مؤثرترین کارگزار پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) صاحب تجربه است و هم مدیریت سایر کارگزاران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و همچنین مدیریت خلفای سه گانه را با تأمل تجربه کرده است و هم خود به مدت پنج سال به رهبریت امت اسلامی با بساطت ید پرداخته است. به همین دلیل، آن حضرت در باب اخلاق مدیریت در مناصب مختلف، رهنمودهای اخلاقی فراوانی دارد. بدون تردید این رهنمودها به صورت موردی، پراکنده و وابسته به شرایط خاص نیست، بلکه اصول‌گرایی آن حضرت اقتضا می‌کند که رهنمودهای اخلاقی وی، ترغیب‌ها و توصیه‌ها و تحذیرها و بازداشتن‌ها، یعنی کلیه اوامر و نواهی اخلاقی آن حضرت تابع اصول و مبانی عامی باشد که به نحو جهان‌شمول بتوان اخلاق حرفه‌ای را از آنها به دست آورد.
این تحقیق در جستجوی چنین اصول و مبانی است که با دستیابی به آنها می‌توان نظام معرفتی اخلاق حرفه‌ای را براساس نهج‌البلاغه دریافت.

مفاهیم بنیادی و پیش‌فرض‌ها
در اخلاق حرفه‌ای مفاهیم بنیادین عمده‌ای وجود دارد که از ارائه تصویر روشن و متمایز از آنها ناگزیریم:

یک، تعریف اخلاق.
گفته‌اند اخلاق جمع خلق و خوی است و مراد از آن ملکه‌ای است که صاحب ملکه به سهولت اقدام به امری می‌کند، مانند ملکه راستگویی یا دروغگویی. براساس این تعریف اخلاق شامل فضایل و رذایل می‌گردد؛ اما مفهوم رایج اخلاق صرفاً شامل خلق و خوی پسندیده می‌شود. در باب مبنای پسندیده بودن، گفتگو فراوان است. امروزه دانشمندان اخلاق حرفه‌ای، به جای تعبیر خلق و خوی یا ملکه از تعبیر روان‌شناختی «الگوی رفتار ارتباطی» استفاده می‌کنند. در این کاربرد، الگوی رفتاری به معنای رفتارهای نهادینه شده و پایدار است و دقیقاً به معنای خلق و خوی نزد قدما به کار می‌رود. اخلاق به هرگونه رفتاری متعلق نیست، بلکه ناظر به رفتارهای ارادی و اختیاری است. تعبیر روان شناسان از آن رفتار ارتباطی است. رفتار ارتباطی شامل دو دسته است: رفتار ارتباطی درون شخصی و بین شخصی. مراد از رفتار ارتباطی درون شخصی رفتار فرد با خود است، مانند خودستایی، خود فراموشی، خودشناسی، خودباختگی، خود افشاگری و خود محاسبه‌گری. اما رفتار برون شخصی شامل تعامل فرد با دیگران می‌شود،1 مانند غیبت، امانتداری، حسدورزی و امثال آن.

دو، مبنای اخلاقی بودن رفتار.
الگوهای رفتاری به دو قسم خوب و بد یا فضیلت و رذیلت تقسیم می‌شوند. مبنای این تقسیم‌بندی چیست؟ مسأله «مبنای تقسیم‌بندی» با مسأله «ملاک نهایی اخلاق» متفاوت است. مبنای تقسیم‌بندی فضایل و رذایل نزد غالب محققان اخلاق حرفه‌ای، رعایت حقوق افراد و نزد برخی دیگر رعایت منافع طرف رفتار است. بر این اساس،
خود شناسی و خودمحاسبه‌گری اخلاقی است؛ زیرا فرد در چنین رفتار ارتباطی درون شخصی حقوق خود را رعایت می‌کند ، اما خودباختگی و خودکشی غیراخلاقی است؛ به دلیل اینکه فرد حقوق خود را پایمال می‌سازد. و در رفتار ارتباطی برون شخصی، صداقت و رازداری، اخلاقی‌اند، اما خیانت و غیبت غیراخلاقی‌اند؛ زیرا حقوق طرف مقابل را تباه می‌کنند. براساس جهان شمول بودن حقوق طبیعی آدمیان، جهان شمولی اخلاق نیز تأمین می‌شود.

سه،اخلاق حرفه‌ای.
الگوی رفتار ارتباطی درون شخصی و برون شخصی مبتنی بر رعایت حقوق افراد، اگر ناظر به فرد باشد، در دو سطح مطرح می‌گردد: مسئولیت پذیری فرد در قبال خود و دیگران در زندگی شخصی، و مسئولیت‌پذیری فرد در زندگی شغلی. نخستین مفهوم سازی از اخلاق حرفه‌ای، اخلاق صاحبان حرف و مشاغل در زندگی شغلی است،‌اما امروزه به دلیل تولد و گسترش سازمان‌ها و ادغام غالب مشاغل در آنها، مفهوم اخلاق حرفه‌ای به سطح ژرف‌تری، یعنی مسئولیت‌پذیری سازمان‌ها در قبال حقوق محیط درونی و بیرونی سازمان ارتقا یافته است. 2

چهار، ملاک نهایی اخلاق حرفه‌ای.
ملاک نهایی اخلاق حرفه‌ای امری است که در توجیه اثبات تمام توصیه‌های اخلاقی به منزله کمال برهان اخذ می‌شود و خود محتاج توجیه و اثبات نیست؛ همان‌گونه که به منزله آخرین غایت و آرمان رفتار اخلاق نیز اخذ می‌شود. فیلسوفان اخلاق در باب ملاک نهایی اخلاق نزاع فراوان دارند. برمبنای اخلاق اسلامی ملاک نهایی اخلاق، خداست و هر رفتاری که مقرب به او باشد، فضیلت است و هر رفتاری که مبعد از او باشد، رذیلت است. او می‌پرسد، اما پرسیده نمی‌شود.
هدف نهایی تخلق، تقرب به اوست و چنین ملاکی هم حسن فعل را تأمین و هم حسن فاعلی را تضمین می‌کند.

پنج، اصول راهبردی و قواعد کاربردی.
آنچه را که بسیاری از فیلسوفان به نحو حصرگرایانه به منزله ملاک نهایی اخلاق انگاشته‌اند، در تحلیل دقیق‌تری، اصول راهبردی در اخلاق حرفه‌ای است. اصول راهبردی، اصول کلی‌اند که اصول و قواعد کاربردی کلی از آنها برگرفته می‌شوند. عدالت، کرامت انسان، آزادی، بیشترین سود برای بیشترین کسان، از عمده‌ترین اصول راهبردی در اخلاق حرفه‌ای‌اند. قواعد کاربردی نقش عملیاتی در مقام تعیین مصداق دارند.3

الگوهای رفتار ارتباطی
حیوانات در مواجهه با مشکلات از دو واکنش گریز یا ستیز برخوردارند. انسانها علاوه براین دو واکنش هیجانی از واکنش‌های هوشمندانه حل مسأله و تعامل اخلاقی بهره‌مندند. پرهیز از واکنش‌های هیجانی به معنای مهار و کنترل هیجانات نشانه بلوغ آدمی است. واکنش‌های هیجانی و هوشمندانه سبک‌های رفتاری افراد را سامان می‌دهد. رفتاری که فرد غالباً در موقعیت‌های مختلف و در ارتباط با افراد و اشخاص نشان می‌دهد، سبک رفتار ارتباطی وی را معین می‌کند.
از دیدگاه روانشناسان نیاز به ارتباط در انسان، نیاز بنیادی است. هسته این نیاز نیز میل به شناخته شدن، حمایت عاطفی و امکانات و کنترل نشدن است. بنابراین هر انسانی محتاج است که به نحو رضایت‌بخشی با دیگران رابطه برقرار کند. و این خود منوط به وجود ویژگی‌هایی در رابطه است که آن را رضایت‌بخش و متداوم می‌کند. اگر رابطه منجر به رفع نیازهای فوق نشود، رضایت‌بخش نخواهد بود. در غالب موارد روابط یا به شکست منتهی می‌شوند یا اینکه حداقل سازنده و رضایت‌بخش نیستند. برقراری چنین رابطه‌ای محتاج آموزش و کسب مهارت است. براساس هسته نیاز به ارتباط، رابطه‌ای که مبتنی بر صمیمیت و اعتماد باشد، امکان ارضای میل را به شناخته شدن، درک کردن و درک شدن فراهم می‌آورد و حمایت عاطفی نیز محصول مراقبت و کمک به رشد فرد است. داشتن حق انتخاب و کنترل نشدن به واسطه آزادی که در رابطه وجود دارد، به دست می‌آید. ارتباط اثر بخش ویژگی‌های زیر را دارد:
الف – صداقت : انتقال پیام از طریق هماهنگی زبان گفتاری با زبان بدن یا (زبان دیداری) و زبان لحن.
ب – صراحت: انتقال پیام به نحو مستقیم و روشن بدون ایهام که به سادگی قابل پردازش و درک است.
ج – احترام متقابل: ارزش‌گذاری، پذیرفتن فردیت، حفظ حریم شخصی و انسانی خود و فرد متقابل.
د- خودمختاری (استقلال): دادن اختیار و آزادی به فرد مقابل تا آنگونه که دوست دارد، عمل کند و حق انتخاب داشته باشد. ملاک آن نیز امکان رشد و حفظ سلامتی دو طرف است.
براساس مؤلفه‌های فوق‌، چهار سبک و الگوی ارتباطی را متمایز و معرفی کرده‌اند:
قاطعیت. برقراری ارتباط صادقانه، صریح، توأم با احترام متقابل اصیل و خودمختاری. افراد قاطع هم حق و حقوق خود و هم حق و حقوق دیگران را محترم می‌شمارند. آنان با مشکلات، برخوردی مسأله مدار دارند. به جای متهم ساختن خود و دیگران درپی یافتن راه حل‌اند. منصف، نقدپذیر و قادر به بیان دیدگاه خود با حفظ حرمت خود و دیگران‌اند. انتقادپذیر و احترام برانگیزند. با صراحت و محترمانه به بیان افکار، علایق و به طور کلی جایگاه خود و نحوه رفتار مطلوب خود می‌پردازند.
سه الگوی دیگر، پرخاشگری، سلطه‌گری و سلطه‌پذیری فاقد برخی از مؤلفه‌های الگوی قاطعیت هستند. مقایسه چهار الگوی ارتباطی یاد شده نشان می‌دهد که الگو و سبک رفتاری مبتنی برقاطعیت، رضایت‌بخش و سازنده است. علت موفقیت یا شکست در ایجاد رابطه و رسیدن یا نرسیدن به اهداف شخصی یا سازمانی، در حاکمیت پنهان یا آگاهانه الگوهای رفتاری فوق در ارتباطات است.

مبنای اخلاق حرفه‌ای در نهج‌البلاغه
مباحث فراوانی در اخلاق، به طور کلی، اخلاق رهبریت، مدیریت و مناصب ویژه ،به طور خاص، در نهج‌البلاغه مطرح گردیده است. امام علی(علیه السّلام) ملاک نهایی اخلاق را خدا می‌داند و به همین دلیل توصیه اساسی حضرت، تقوی است. لذا در مواضع مختلف و به طور مکرر به آن تذکر می‌دهند. اما مسأله تحقیق حاضر بررسی ملاک نهایی اخلاق نیست، بلکه بحث از مبنای اخلاق حرفه‌ای است. حضرت امیر(علیه السّلام) مبنای ارتباط و رفتار ارتباطی اخلاقی را حفظ و رعایت حقوق مردم دانسته و در مواضع مختلف بر آن تأکید می‌ورزند، به گونه‌ای که جایگاه اجتماعی افراد را به ویژه درمشاغل و مناصب مختلف بر آن استوار می‌نمایند. امام علی(علیه السّلام) مسئولیت‌پذیری فرد را در رفتار ارتباطی نسبت به همه افراد اعم از دوست و دشمن، رفیق و بیگانه، مومن و کافر و حتی با محیط و سایر موجودات را مبتنی بر مسولیت در برابر پروردگار می‌نمایند: ای مردم تقوی پیشه کنید، زیرا در پیشگاه خداوند مسئول بندگان خدا، شهرها و خانه‌ها و حیوانات هستید. این مسئولیت‌پذیری در واقع چیزی جز رعایت حقوق غیر نیست.
حضرت در مواضع مختلف به ویژه در نامه‌های اداری و دستورالعمل‌های حکومتی و مدیریتی به بیان دقیق وظایف کارگزاری خود پرداخته‌‌اند که مبین حقوق مردم و اهمیت رعایت آن است. حضرت با هدف ایجاد دستگاه مسئولانه و متعهدانه در کارگزاران خود نسبت به رعایت حقوق مردم و انجام وظیفه، رعایت حقوق مردم را رعایت حقوق الهی معرفی کرده، رضایت الهی را در گرو آن می‌داند و در مواضع متعدد بیان می‌کنند که این مسئولیت در قبال مردم در واقع، مسئولیت در قبال خداست؛ به این معنا که در قیامت نسبت به ادای حقوق مردم از سوی خداوند متعال مورد سئوال قرار خواهید گرفت. حضرت در نامه به فرماندار مصر (محمد بن ابی‌بکر) پس از توصیه به رفتار با مهربانی و نرمی و رعایت عدالت و تساوی نسبت مردم می‌فرمایند: خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهد پرسید. همچنین حضرت به اشعث بن قیس، فرماندار آذربایجان، در مورد استفاده ناروا از بیت‌المال هشدار داده و بیت‌المال را مال خدا می‌داند و می‌فرماید: همانا پست فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نبوده، بلکه امانتی در گردن توست، در دست تو اموالی از ثروت‌های خدای بزرگ و عزیز است و تو خزانه‌دار آنی.
حضرت در عهدنامه مالک اشتر ضمن بیان اینکه خداوند فرمانداری مصر را وسیله‌ای برای آزمون وی قرار داده است، متذکر می‌شوند که تضییع حقوق مردم وستم بر بندگان خدا در واقع ستم به خداست و آن را عامل دگرگونی نعمت‌های خدا و کیفر الهی معرفی می‌نمایند: نسبت به خداوند و نسبت به مردمان و … انصاف به خرج ده که اگر به انصاف عمل نکنی، ستم نموده‌ای و کسی که بر بندگان خدا ستم کند، خدا به جای بندگانش دشمن او بود و … چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون نمی‌کند و کیفر او را نزدیک نمی‌سازد. حضرت در حالی که ظلم و ستم فرد به خود را به جهت ارتکاب به معاصی، قابل بخشش توصیف می‌نمایند، ظلم و ستمگری برخی از بندگان بر برخی دیگر را بدون مجازات ندانسته و قصاص درتضییع حقوق مردم را سخت توصیف نموده‌اند.
بنابراین حضرت رعایت حقوق مردم را رعایت حقوق الهی و بی‌حرمتی و ستم به آنها را بی‌حرمتی و ستم به خدا دانسته‌اند. ایشان در اولین خطبه خود در آغاز خلافتشان فرموده‌اند: خدا حرمت مسلمان را بر دیگر حرمت‌‌ها برتری داده و حقوق مسلمانان را با اخلاص و یگانه پرستی پیوند داده ،پس مسلمان کسی است که مسلمان از دست و زبان او آزاری نبینند.اخلاص و توحید، ضامن اجرایی حقوق مسلمانان است. اعتقاد به توحید و خداپرستی خالصانه ما را به رعایت حقوق مسلمین دعوت می‌نماید و مانع تضییع حقوق می گردد. از عهده حق خدا برآیید با گزاردن آنچه بر شما واجب دانسته و انجام وظیفه‌هایی که بیان کرده و بر شما نگاشته است. و هنگامی که حضرت ،به تفصیل، به بیان حقوق متقابل مردم (از جمله حقوق متقابل رهبر و مردم) می پردازند، صراحتاً این حقوق را حق الهی دانسته و خداوند را واجب کننده این حقوق معرفی کرده‌اند. پس خدای سبحان برخی از حقوق خود را برای بعضی از مردم واجب کرد و آن حقوق را در برابر هم گذاشت. و در میان حقوق الهی، بزرگ‌ترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است، حق واجبی که خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرده و … یکی از واجبات الهی، یکدیگر را به اندازه توان نصیحت کردن و یاری دادن به یکدیگر است.
رعایت حقوق مردم به مفهوم راضی نمودن مردم نیست و نباید رعایت حقوق مردم را به مفهوم رضایت مردم تقلیل و تحویل کرد؛ زیرا آنچه مبنای اخلاق است، حقوق مردم است و نه صرف رضایت آنها. آنچه ملاک اخلاق است، رضایت الهی است. حضرت در مواضع مختلف به این ملاک نهایی تاکید می‌کنند که رضایت الهی با ادای حقوق مردم کسب می‌شود و نه با راضی کردن آنها. ایشان صراحتاً بر ادای حقوق تاکید می‌نماید و متذکر می‌شوند که رضایت یا عدم رضایت مردم مانع ادای حقوق نشود. نکته بسیار قابل توجه در نهج‌البلاغه، خطبه‌ها و نامه‌هایی است که بیانگر اهتمام حضرت به آشنا کردن عموم مردم و همچنین افراد کارگزاران و نیروهای حکومتی خود در مناصب و مشاغل مختلف با حقوق، وظایف و حیطه مسئولیت‌هاست. از‌آنجا که در دیدگاه حضرت رعایت حقوق مردمان و ادای آن پس از رضایت الهی بالاترین ارزش‌ها را دارد، از ابتدای برعهده گرفتن خلافت به شناسایی و تبیین آن پرداخته‌اند. تبیین حقوق را از جمله حقوق و رعایت آنها مبسوق به شناسایی آن است.
ازاین رو، حضرت صرفاً به فرمان عام و مطلق ادای حقوق اکتفا نکرده‌اند، بلکه به تفصیل و به نحوی دقیق، به تبیین حقوق خود به عنوان زمامدار و رهبر و همچنین تبیین حقوق مردم به عنوان رعایا و مامومین، و وظایف و مسئولیت‌های مشاغل و مناصب مختلف و کارگزاران و ماموران حکومتی اقدام کرده‌اند. مردم مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقی، بر من است که خیرخواهی را از شما دریغ ندارم و حقی را که از بیت‌المال دارید، بگزارم و شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب آموزم تا بدانید.
یعنی مردم حق دارند که نصیحت شوند و بدانند و یاد بگیرند. اما حق من بر شما این است که به بیعت وفا کنید و در نهان و آشکارا حق خیرخواهی را ادا کنید و چون شما را بخوانم، بیایید و چون فرمان دهم، بپذیرید و مردم حق دارند که نصیحت کنند و اعتراض و انتقاد نمایند و فرمانبرداری کنند. بنابراین حقوق سیاسی، مالی، تربیتی و آموزشی از حقوق مسلم مردم است که حضرت به تبیین آنها پرداخته، تحقق آنها را در حکومت خود خواستار شده است؛ یعنی حضرت در تلاش‌اند که ضمن آشنایی مردم با حقوق خود، و کارگزاران و مسئولین با وظایف خود، حکومتی را اداره کنند که در آن حق برپا داشته شود. به دلیل تفصیل عبارات حضرت، از نقل آنها خودداری کرده، به ذکر چند نکته مهم اکتفا می‌شود:
1ـ بیان دقیق حقوق و مشخص نمودن وظایف و مسئولیت‌های خود، حقی است بر عهده زمامدار و دستگاه حکومت.
2ـ حضرت دقیقاً به این مساله اهتمام می‌ورزید و از هر فرصتی برای تبیین حقوق استفاده می‌کرد، اعم از خطبه‌ها یا نامه‌ها و مکتوبات حکومتی به والیان و ماموران حکومتی.
3ـ این حقوق را حقوق افراد، به تنهایی، معرفی نکرده‌اند، بلکه به تبیین حقوقی که برعهده هر شغل و حرفه و منصبی می‌آید، پرداخته‌اند.
4ـ کل دستگاه حکومت را مسئول در قبال مردم شناخته‌اند و در آنچه فرد به عنوان کارگزار انجام می‌دهد، سایر کارگزاران از جمله خود را نیز مسئول دانسته‌اند.
5ـ لذا خود دقیقاً، انجام وظایف ماموران خود را پیگیری کرده، بر ادای حقوق مردم مراقبت نموده و حتی نحوه انجام وظایف را تذکر داده و رعایت اصول اخلاقی در آن را خواستار شده‌اند.
6ـ به کمترین بی‌توجهی و تضییع حق از سوی کارگزاران خود حساس بوده، خود را مسئول دانسته‌اند و به دنبال احقاق حق بوده‌اند.
7ـ حقوق را منحصر به حقوق آدمیان نکرده، بلکه به حقوق محیط و حتی حیوانات نیز توجه داشته و به تبیین و معرفی آنها پرداخته و بر مراعات آن دقت کرده‌اند.
8ـ حقوق را منحصر به حقوق حکومت و پیروان آن حکومت نکرده، به بیان حقوق دیگر حکومت‌ها و حتی دشمن نیز پرداخته‌اند. ایشان می‌فرمایند: دشمن را فریب نده… آن کس که پشت کرده، نکشید و آن را که قدرت دفاع ندارد، آسیب نرسانید ، مجروحان را به قتل نرسانید.

پی نوشت ها:

1. قربانی، نیما، سبک‌ها و مهارت‌های ارتباطی، تهران، تبلور، 1384.
2. فرامرز قراملکی، احد، سازمانهای اخلاقی در کسب و کار، تهران، مرکز ملی مطالعات جهانی‌شدن، 1385.
3. فرامرزقراملکی، احد، اخلاق حرفه‌ای، بخش سوم.
*برگرفته از کتاب اخلاق حرفه‌ای در تمدن ایران و اسلام، احد، فرامرز قراملکی و همکاران، چاپ اول.
ادامه دارد …
منبع: روزنامه اطلاعات

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید