داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه پدر و دختر

داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه پدر و دختر

حضرت زهرا (ع ) حضرت سیدالشهدا را بغل کرده بودند، حضرت رسول الله (ص ) حضرت را از بغل دختر گرامشان گرفتند گریه کردند و فرمودند: خدا قاتلین تو را لعنت کند.
خدا کسانى را که لباسهایت را از تنت در آورند لعنت کند.
خدا بکشد آن کسانى را که همدیگر را بر علیه تو کمک مى کنند. حضرت زهرا (ع ) ناراحت و گریان شدند و فرمودند: اى پدر چه مى فرمائید؟ حضرت فرمودند. دخترم مصیبت هائى که بعد از من و تو به او مى رسد و اذّیتها و ظلم ها و مکرها و تعّدى هائى که متوجهش مى گردد را به یاد آوردم ، او در آن روز در میان جمعى مردان که جملگى همچون ستارگان درخشانند بوده و همگى به طرف مرگ و کشتن حرکت مى کنند، گویا اکنون لشکرآنهارا کاملا مى بینم و به جایگاه و محل دفن ایشان مى نگرم .
حضرت زهرا (ع ) گریان فرمودند: اى پدر جائى را که مى فرمائید کجاست ؟ حضرت فرمود: به آنجا کربلا مى گویند. و آن زمین براى ما و امت موجب اندوه و بلاست ، بدترین افراد امت من بر آنها خروج مى کنند.
اگر تمام اهل آسمانها و زمین شفیع یک نفر از این گروه شرور باشند، شفاعتشان پذیرفته نمیشود و بطور قطع تمام آنها در جهنم جاوید خواهند ماند.
حضرت فاطمه (ع ) فرمود: پدر این طفل کشته خواهد شد؟! حضرت فرمود: بله دخترم ، قبل از او کسى اینطور کشته نشده که آسمانها و زمین و فرشتگان و حیوانات وحشى و ماهى هاى دریا کوهها برایش گریه کنند. اگر این موجودات ماءذون بودند پس از شهادت این طفل هیچ نفس کشى روى زمین باقى نمى ماند و گروهى از دوستان خواهند آمد که در روى زمین کسى از آنها اعلم به خدا نبوده و… و حضرت رسول (ص ) و حضرت زهرا (ع ) صداى به گریه بلند نمودند… (1)
کاش بودم تا کنم جانرا فدایت یا حسین
چون نبودم اشک ریزم در عزایت یا حسین
کاش اندر کربلا بودم تو را یارى کنم
گویمت لبیک و در راهت فدا کارى کنم
در ره عبد سیاهت خون خود جارى کنم
چون نبودم کربلا شاها عزادارى کنم
کاش بودم زائر کرببلایت یا حسین
کاش بودم تا بلاگردن اصغر مى شدم
یابقربان قد رعناى اکبر میشدم
یا فداى دست عباس دلاور میشدم
یا نثار قاسم و هم عون و جعفر میشدم
میشدم ملحق بخاک کشته هایت یا حسین
کاش بودم میخریدم تیر عشقت را بجان
دست از جان میکشیدم بر حیات جاودان
مینهادم سر بکویت بر طفیل عاشقان
مشت خاکى میشدم در سایه این آستان
بر امید عزّت روز لقایت یا حسین
کاش بودم از غلامان سیاه و موکبت
کاش بودم جبهه ساى خاک سم مرکبت
کاش بودم تا رسانم آب سردى بر لبت
کاش بودم تا رهانم آتش تاب و تبت
کاش بودم آشناى آشنایت یا حسین (2)

1- کامل الزیارات ، 212

2- منتخب المصائب ، ج 3، ص 181

منبع: داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام ، تالیف علی میر خلف زاده

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید