مرحوم سیّد مرتضى رحمه اللّه علیه آورده است :
حضرت صادق آل محمّد، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السّلام حکایت فرماید: در زمان مولاى متقّیان ، امام علىّ علیه السّلام مدّتى باران نازل نشد.
پس عدّه اى از اهل کوفه نزد امام امیرالمؤ منین ، علىّ علیه السّلام حضور یافته و ضمن اظهار ناراحتى از نیامدن باران ، تقاضا کردند تا حضرت از درگاه خداوند، طلب نزول باران نماید.
امام علىّ علیه السّلام خطاب به فرزندش حضرت ابا عبداللّه الحسین سلام اللّه علیه کرد و فرمود: اى حسین ! حرکت کن و براى این اهالى از درگاه خداوند متعال درخواست بارش باران نما.
حضرت ابا عبداللّه الحسین طبق پیشنهاد پدر از جاى برخاست و ایستاد؛ و پس از حمد و ثناى الهى ، بر پیامبر خدا و بر اهل بیت گرامیش تحیّت و درود فرستاد؛ و آن گاه اظهار داشت :
اى خداوندى که عطاکننده خیرات هستى ، و برکات و رحمت هایت را مرتّب بر ما مى فرستى ! امروز از آسمان ، باران رحمت و برکت خود را بر ما بندگانت فرود فرست ؛ و ما را از باران خیر و برکت سیراب گردان .
و تمام موجودات تشنه را کامیاب و سیراب گردان .
تا آن که ضعیفان خوشحال و دلشاد گردند.
و زمین هاى مرده سرسبز و زنده در آیند؛ و برکات را ظاهر نمایند.
پس اى پروردگار جهانیان ! دعا و خواسته ما بندگانت را مستجاب و برآورده فرما.
همین که حضرت أ با عبداللّه الحسین علیه السّلام دعایش پایان یافت و آمیّن گفت ، ناگهان ابرهاى بسیارى در آسمان پدیدار شد و باران رحمت شروع به باریدن کرد و تمام مناطق را باران فرا گرفت .
به طورى که بعضى از بیابان نشین هاى اطراف کوفه به خدمت امام علیه السّلام وارد شدند و گفتند: بارش باران ، تمام حوالى کوفه را فراگرفته ؛ و تمام باغات و نهرها پر از آب گردیده است .(1)
1-بحالا نوار: ج 44، ص 187، ح 16، به نقل از عیون المعجزات شیخ حسین عبدالوهّاب ، منسوب به سیّد مرتضى .
منبع: چهل داستان وجهل حدیث از امام حسین علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی