اوصاف برجسته نمازگزاران

اوصاف برجسته نمازگزاران

الّذین هم علی صلاتهم دائمون و الّذین فی اموالهم حقّ معلوم للسّائل و المحروم و الّذین یصدّقون بیوم الدّین. و الّذین هم من عذاب ربّهم مشفقون و الّذین هم لفروجهم حافظون و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون و الّذین هم بشهاداتهم قائمون و الّذین هم علی صلاتهم یحافظون اولئک فی جنّات مکرمون.« معارج ، 23 تا 35»
نمازگزاران نمازها را پیوسته به جا می‌آورند. در اموالشان حق معلومی است برای تقاضا کنندگان و محرومان، و به روز جزا ایمان دارند و از عذاب پروردگارشان بیمناکند و دامان خویش را از بی‌عفتی حفظ می‌کنند. و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می‌کنند، و قیام به ادای شهادت حق می‌نمایند.و برای نماز خود مراقبت دارد.این افراد در باغهای بهشتی گرامیند.
نه صفت نمازگزاران
امّا آثاری که در آیات سوره مبارک معارج به عنوان آثار نماز ذکر شده است.
نمازگزار را در این سوره معرفی کرده و در حقیقت اسرار نماز را بیان کرد و خاصیت نماز را تشریح فرمود.
مداومت بر نماز
1ـ الّذین هم علی صلاتهم دائمون
نمازگزاران به طور پیوسته بر نماز مداومت دارند.
این که کلمه‌ (صلاه) را به ضمیر (هم) اضافه کرده دلالت دارد بر این که بر خواندن نمازشان هر چه بوده مداومت داشته‌اند، نه این که دائماً در نماز بوده‌اند.[1] و ستودن آنان به مداومت در نماز اشاره است به این که اثر هر عملی با مداومت در آن کامل می‌شود.
این نخستین ویژگی نمازگزاران است که ارتباط مستمر با پروردگار متعال دارند و این ارتباط از طریق نماز تأمین می‌گردد.
نمازی که انسان را از فحشاء و منکر باز می‌دارد، نمازی که روح و جان انسان را پرورش می‌دهد و او را همواره به یاد خدا می‌اندازد و این توجه مستمر مانع از غفلت و غرور و فرو رفتن در دریای شهوات و اسارت در چنگال شیطان و هوای نفس می‌شود.
بدیهی است منظور از مداومت بر نماز این نیست که همیشه در حال نماز باشد بلکه منظور این است که در اوقات معین نماز را انجام می‌دهند.
اصولاً هر کار خیری آن‌گاه در انسان اثر مثبت می‌گذارد که تداوم داشته باشد، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حدیثی می‌فرماید: انّ احبّ الاعمال الی الله مادام و ان قلّ
محبوبترین اعمال نزد خدا چیزی است که مداومت داشته باشد هر چند کم باشد.
به اعتبار دیگر امام باقر ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: آیه فوق درباره‌ نماز نافله است و انجام نوافل سبب تکمیل نواقص نمازهای واجب است و نیز فرمود خداوند بزرگ می‌فرماید گاهی بنده من به واسطه‌ انجام نوافل به تدریج به من نزدیک می‌شود تا آن جا که او را دوست دارم، چشم و گوش و زبان و دستش را در اختیار خویش قرار می‌دهم اگر مرا بخواند جواب گویم و اگر حاجت طلبید عطا کنم.[2] در حدیثی از امام باقر ـ علیه السّلام ـ آمد که منظور این است که هر گاه انسان چیزی از نوافل را بر خود فرض می‌کند همواره به آن ادامه دهد.
در حدیث دیگر از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده این آیه فوق منظور به نافله است و‌ آیه (و الذین هم علی صلاتهم یحافظون) ناظر به نماز فریضه است.
این تفاوت ممکن است از اینجا باشد که تعبیر به محافظت مناسب نمازهای واجب است که دقیقاًَ آنها را باید در وقتهای معین انجام داد اما تعبیر به تداوم مناسب نمازهای مستحب است، چرا که انسان می‌تواند آنها را انجام دهد و گاه ترک کند.[3] انفاق مال در راه خدا به محروم
2ـ و الّذین فی اموالهم حقّ معلوم للسّائل و المحروم
و آنها که در اموالشان حق معلومی است برای تقاضا کنندگان و محرومان.
ـ بعد از ذکر نماز که بهترین اعمال و بهترین حالات مؤمنان است به دومین ویژگی آنها پرداخته می‌فرماید آنها کسانی هستند که حق معلومی از اموالشان را برای محرومین قرار داده‌اند.
پیام‌ها و نکته‌ها:
ـ بعد از ارتباط با خالق، ارتباط با مخلوق را بیان می‌‌کند.
ـ هم پیوند با خدا و هم پیوند با مردم باید قوی باشد.
ـ نمازگزار کسی است که آنچه در اختیار اوست به خود اختصاص نمی‌دهد.[4] ـ منظور سخن از مال حلال است نه مال حرام، اگر کسی از مال حرام بخشش کرد طرفی نمی‌بندد، آن کسی که از راه حلال به دست آورد مالک آن می‌شود.
نمازگزار کسی است که مال او حساب شده است و دیگران در مال او سهمی دارند.
دیگران دو قسمند، عده‌ای سائلند که روی سؤال دارد و عده‌ای روی سوال هم ندارند یا دسترسی ندارند.[5] نمازگزار کسی است که اموال او مورد تعلق حق دیگران قرار می‌گیرد.
این حق معلوم راجع به زکات و افعال زکات فقهی نیست، این درباره‌ انفاق و ایثار واجب نیست،‌چون در مکه هنوز حکم زکات فقهی نیامده بود بلکه در مورد رسیدگی به امور پابرهنگان و محرومان و گرسنگان، وحی رسیده بود.
بنابراین حق معلوم چیزی غیر از زکات است که انسان بر خود لازم می‌شمرد که به نیازمندان بدهد.
تفاوت میان (سائل) و(محروم) این است که سائل کسی است که حاجت خود را می‌گوید و تقاضا می‌کند و محروم کسی است که شرم و حیاء مانع تقاضای اوست. و در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است، محروم کسی است که زحمت در کسب و کار کشد ولی زندگی او پیچیده شده است این حدیث نیز مناسب همان تفسیری است که ذکر شده زیرا چنین اشخاص کمتر روی سؤال دارند.
به هر حال انجام این کار اثر اجتماعی دارد و با فقر و محرومیت مبارزه می‌‌کند و از سوی دیگر اثر اخلاقی روی کسانی که به آن عمل می‌کنند می‌‌گذارد و قلب و جانشان را از حرص و بخل و دنیا پرستی می‌شوید.[6] نمازگزار واقعی دستگیری و حمایت مالی از فقر و تنگدستان و محرومان جامعه می‌کنند.[7] حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده که وقتی از تفسیر این آیه سؤال کردند که آیا این چیزی غیر از زکات است فرمود:
آری این درباره کسی است که خداوند ثروت و مالی به او می‌بخشد و او به مقدار هزار یا دو هزار یا سه هزار یا بیشتر و کمتر از آن جدا کرده و با آن صله رحم می‌‌کند و مشقّت از قوم خود برمی‌دارد.[8] تصدیق نمازگزار به روز جزا
و الّذین یصدقون بیوم الدین
سومین ویژگی نمازگزاران: کسانی هستند که به روز جزا ایمان دارند.
مراد به تصدیق یوم الدین این است که مصلین (نمازگزاران) علاوه بر تصدیق قلبی روز جزا عملاً هم آن را تصدیق می‌‌کنند. به این معنا سیره زندگانی نمازگزاران سیره‌ کسی است که معتقد است هر عملی که انجام دهد به زودی در مورد بازخواست و بر طبق آن جزا داده می‌شود حال، چه این که عملی خیر باشد و چه شر، اگر خیر باشد جزای خیرش می‌دهند و اگر شر باشد جزای شرش می‌دهند.
و تعبیر به جمله‌ (یصدقون) دلالت دارد بر این که تصدیقشان استمرار هم دارد و دائماً مراقبند در هر عملی که می‌خواهند انجام دهند خدا را فراموش نکنند. اگر او آن عمل را خواسته انجامش دهند. و اگر نخواسته ترکش کنند.[9] (یصدقون) فعل مضارع است دلالت بر استمرار دارد، آنها پیوسته توجه دارند که بعضی از مفسران آن را به معنی تصدیق عملی یعنی انجام وظائف و ترک محرمات تفسیر کرده ولی حساب و کتاب و جزائی در کار است.[10] ظاهر آیه مطلق است هم تصدیق علمی و هم عملی را شامل می‌شود.[11] نمازگزار هنگامی که در نماز می‌گوید (مالک یوم الّدین) غرق دریای تفکر می‌گردد و مالک آن جهان را با آن قدرت عظیم در نظر می‌گیرد و با چنین تجسمی با یک دنیا علاقه و شور می‌گوید مالک یوم الدین.
نماز‌گزار اگر به جمله (مالک یوم الدین) اعتقاد قلبی داشته باشد که روزی آن را مشاهده کرده و به خاطر اعمال نیک به بهشت رفته و به واسطه‌ اعمال زشت به جهنم می‌رود و عذاب می‌بیند دیگر مرتکب گناه و رذایل اخلاقی نمی‌شود.
بنابراین اگر یک آن تأمل نموده و احساس کند که در محشر قیامت و در پیشگاه الهی ایستاده است از اعمال گذشته خود شرمنده شده و اگر می‌خواست در آینده نیز گناهی مرتکب شود از آن پشیمان می‌شود و همین جمله نمازگزار را از رذایل اخلاقی حفظ می‌کند.[12] همه‌ مشکلات و خطاها بر اثر فراموشی معاد است، وقتی قرآن علت تبهکاری را می‌شمارد می‌فرماید:
(لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب) چون روز حساب را فراموش کردند تن به گناه دادند، نمازگزار قیامت را فراموش نمی‌کند و آن را باور دارد.
ترس نمازگزار از عذاب قیامت
و الّذین هم من عذاب ربّهم مشفقون.
اینها از عذاب خدای سبحان هراسناکند.
ویژگی چهارم (نمازگزاران):کسانی هستند که از عذاب پروردگارشان بیمناکند. نماز آن است که انسان را از قیامت هراسناک کند.
نماز آن است که انسان را به یاد معاد وادارد. یاد معاد هم مانع انجام گناه می‌شود. هر کس در شبانه روز در نمازهای واجب ده بار به یاد قیامت بیفتد مواظب کردار خود می شود.
چهارم از اهل نجات کسانی می‌باشند که از عذاب پروردگارش ترسناکند زیرا در اثر ایمان به مبدأ و معاد و یقین به عالم جزا از عذاب پروردگار که به کیفر مخالفت اوامر الهی و دستورات نبوی مستحق گردیده‌اند مطمئن نیستند و همیشه در دل ترسناکند نمی‌دانند مورد عفو و رحمت الهی واقع می‌گردند یا مورد غضب و سخط او واقعند.[13] در آیه می‌فرماید:(انّ عذاب ربهم غیر مأمون) چه کسی در امان است که گرفتار عذاب خدا نشود مگر انسان برگه ایمنی دریافت کرده است.

[1] . المیزان، ج 20،‌ ص 142.
[2] . تفسیر نمونه، ج 25، ص 30 و 31.
[3] . تفسیر نمونه ج 25 ص 31.
[4] . تفسیر نمونه جح 25 ص 31
[5] . اسرار عبادت، 41 ـ 42.
[6] . تفسیر نمونه، ج 25، ص 32.
[7] . اخلاق نمازگزاران، ص 11.
[8] . تفسیر نمونه، ج 25 ص 32.
[9] . تفسیر المیزان، ج 20، ص 143.
[10] . نمونه، ج 25، ص 33.
[11] . نمونه، ج 25، ص 33.
[12] . اخلاق نمازگزاران، 48.
[13] . مخزن العرفان، ج 14، ص 106.
@#@
علی ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: آن چنان از خدا خائف باش که اگر نام حسنات مردم روی زمین را بیاوری احتمال بده از تو نپذیرد و آن چنان به او امیدوار باش که اگر تمام گناهان اهل زمین را داشته باشی احتمال بده تو را بیامرزد.[1] حفظ دامان خود از محرمات
و الذین هم لفروجهم حافظون
آنها که دامان خویش را از بی‌عفتی حفظ می‌کنند.
پنجم از اوصاف مؤمنان راستین این است که بر حلال خود اکتفا می‌نمایند و خود را آلوده به زنا یا لواط و غیر آن نمی‌کنند و آنچه به نظر عقل و شرع رکیک می‌نماید خودداری می‌کنند.[2] بدون شک غریزه جنسی از غرایز سرکش انسان بوده و سر چشمه‌ بسیاری از گناهان است تا آنجا که بعضی معتقدند در تمام پرونده‌های مهم جنایی اثری از این غریزه دیده می‌شود لذا کنترل و حفظ حدود آن از نشانه‌های مهم تقوی است.
بعد از ذکر نماز و کمک به نیازمندان و ایمان به روز قیامت و ترس از عذاب الهی کنترل این غریزه سفارش شده است.
قطعاً به وسیله‌ نماز می‌توان کنترل غریزه نمود و دامن را از بی‌عفتی و گناه حفظ کرد.
نماز عامل باز دارنده از گناهان و شهوات است اگر نماز انسان را از زشتیها و منکرات باز ندارد قطعاً بداند نماز واقعی به جا نیاورده است. باید دامان نمازگزار از هر گونه بی‌عفتی پاک باشد همان طور که لباس نمازگزار باید طاهر باشد روحش هم باید طاهر باشد.[3] رعایت امانت
و الّذین هم لاماناتهم راعون
آنها که امانتهای خود را رعایت می‌کنند.
ششمین ویژگی مؤمنان این است که هر گاه ودیعه یا امانتی نزد آنها سپرده شود حفظ کرده و نگاه می‌دارند تا به صاحبش برسانند.
این آیه رعایت امانت را یکی دیگر از اوصاف برجسته‌ نمازگزاران حقیقی بیان می‌‌کند.
امانت در این آیه به طور مطلق آمده است.
امانت، ‌معنی وسیعی دارد که نه تنها امانتهای مادی مردم را از هر نوع دربر می‌گیرد بلکه امانتهای الهی و پیامبران و پیشوایان معصوم همه را شامل می‌شود.
هر یک از نعمتهای الهی امانتی از امانات او هستند پستهای اجتماعی و مخصوصاً مقام حکومت از مهم‌ترین امانت است.[4] انواع امانتها که مردم به یکدیگر اعتماد نموده و هر یک به دیگری می‌سپارد از قبیل مال و جان و عرض، شخص امین رعایت آن را نمود، در حفظش می‌کوشد و به آن خیانت نمی‌کند.[5] 5ـ و در حدیثی امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: لا تنظروا الی طول رکوع الرّجلّ و سجوده فانّ ذلک شیء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا الی صدق حدیثه و اداء امانته.[6] برای تشخیص ایمان یک فرد تنها به رکوع و سجود طولانی او نگاه نکنید و به صرف آن حکم ننمایید زیرا اطاله رکوع و سجود چیزی است که وی به آن عادت کرده و برای او یک امر عادی شده است و نه عبادی، به طوری که اگر مورد اعتیاد خود را ترک کند وحشت و نگرانی پیدا می‌کند برای تحقیق ایمان وی به راستگویی او در گفتار و به درستی عملش در کردار و در امانتداریش بنگرید (که اگر راستگو و امین بود می‌توان در مورد اسلام راستین او نظر مثبت داد و اگر نه او مبتلا به اسلام سنتی است نه بهره‌مند از اسلام صحیح و ایمان کامل)
وفای نمازگزار به عهد
و الّذین… و عهدهم راعون ، آنها به عهد خود وفا می‌کنند.
هفتم: از اوصاف برجسته نمازگزاران این است که عهد را رعایت می‌کنند.
عهد نیز مفهوم وسیعی دارد که هم عهد‌های مردمی را شامل می‌شود و هم عهد‌ها و پیمانهای الهی را.[7] زیرا عهد هر گونه التزام و تعهدی است که انسان نسبت به دیگری می‌دهد و بدون شک کسی که ایمان به خدا و پیامبر او می‌آورد با این ایمان تعهدات وسیعی را پذیرفته است.[8] ظاهراً مراد به کلمه‌ی(عهد) در آیه مورد بحث قراردادهای زبانی و عملی است که انسان با غیر می‌بندد که خلاف عمل را انجام ندهد و یا فلان امر را رعایت و حفظ کند و بدون مجوز آن قرار داد را نقض ننماید.[9] بعضی از مفسرین گفته‌اند مراد به عهد تنها این نیست بلکه تمامی قرارهایی است که انسان ملتزم به آن باشد حتی ایمان بنده خدا، بخدا هم عهدی است که او با پروردگارش بسته و قرار گذاشته آنچه خدا تکلیفش می‌کند اطاعت نماید.[10] برخی از بزرگان رساله‌هایی نوشته‌اند به نام رساله عهد یکی از اینها نوشته ابن سینا که تعهدات خود را در آن رساله بیان می‌کند اینان عهد می‌کنند که زبان جز به ذکر حق باز نکنند و در مجالس گناه شرکت نکنند عهد می‌کنند در محافلی که سودی ندارد حضور پیدا نکنند در این عهدنامه‌ها مواد عهدی بین خود و خدای را توضیح می‌دهند مؤمن با خدای خود عهدی دارد و خدا آن قدر نزدیک است که مؤمن می‌تواند با او عهد ببندد.[11] بسیاری از روابط اجتماعی و خطرهای نظام اقتصادی و مسائل سیاسی همگی بر محور عهد و پیمانها دور می‌زند که اگر تزلزلی در آنها پیدا شود و سرمایه‌ اعتماد از بین برود بزودی نظام اجتماعی فرو می‌ریزد و هرج و مرج وحشتناکی بر آن حاکم می‌شود و به همین دلیل در آیات قرآن تأکید فراوانی روی مسأله‌ وفای به عهد شده است.
و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئول[12] به عهد خود وفا کنید که البته عهد مورد باز خواست قرار خواهد گرفت»
علی ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: به راستی که برای دینداران علامات و نشانه‌هایی است که بدانها شناخته می‌شوند: 1ـ راستگویی 2ـ اداء به امانت 3ـ وفاء به عهد 4ـ صله رحم از خویشان 5ـ دلسوزی به ناتوان 6ـ خوش اخلاقی و بلندی طبع 7ـ پیرو علم و دانش و اموری که او را به خدا نزدیک گرداند.[13] امید است که هر نمازگزاری دارای این نشانه‌ها باشد.
گواهی به حق
و الّذین هم بشهاداتهم قائمون ، آنها (مؤمنان) که برای ادای شهادت حق قیام می‌کنند.
هشتم: از خصوصیات نمازگزاران این است که در آنجایی که بایستی شهادت به حق بدهند کتمان شهادت نمی‌کنند.
معنای شهادت معروف است و قائم بودن به شهادت به معنای این است که از تحمل و اداء آنچه تحمل کرده استنکاف نورزد. اولاً وقتی او را شاهد می‌گیرند شهادت را تحمل کند و ثانیاً وقتی برای اداء شهادت دعوت می‌شود استنکاف نورزد. و بدون هیچ کم و زیادی آنچه دیده بگوید و آیات قرآن در این باره بسیار است.[14] اقامه‌ شهادت عادلانه و ترک کتمان آن یکی از مهم‌ترین پایه‌های اقامه عدالت در جامعه بشری است.
آنها که می‌گویند چرا ما به شهادت و گواهی دادن بر ضد این و آن عداوت اینها را بخریم و درد سر برای خود بیافرینیم افرادی بی‌اعتنا به حقوق انسانی و فاقد روح اجتماعی و غیر متعهد نسبت به اجرای عدالتند.
قرآن در آیات متعددی مسلمانان را دعوت به ادای شهادت حق کرده و کتمان را گناه شمرده است.
در فقه اسلامی نیز شهادت اهمیت خاصی دارد و پایه اثبات بسیاری از حقوق فردی و اجتماعی شمرده شده و احکام ویژه‌ای دارد.[15] محافظت بر نماز
و الّذین هم علی صلاتهم یحافظون، وآنها که بر نماز مراقبت دارند.
نهمین وصف مصلّین محافظت بر نماز است.
منظور از محافظت بر صلاه این است که صفات کمال نماز را رعایت کند و آن طور که شرع دستور داده نماز بخواند.[16] مفسّرین گفته‌اند محافظت بر نماز، غیر مداومت بر آن است چون دوام مربوط به خود نماز و جرم عمل است و اما محافظت مربوط به کیفیت آن است پس آیه‌ (و الذین هم علی صلاتهم یحافظون) بعد از آیه‌ (الذین هم علی صلاتهم دائمون) تکرار یک مطلب نیست.[17] (صلوه) اسم جنس و شامل می‌گردد نمازهای پنجگانه فریضه را.[18] مصلین کسانی هستند که مواظب نماز خویشتنند و همه‌ اوقات نماز را حفظ می‌کنند.[19] نماز در اینجا اشاره به نماز واجب و در آیه‌ گذشته اشاره به نماز نافله است.
نخستین وصف، اشاره به تداوم نماز بود اما در اینجا (نهمین وصف) از حفظ آداب و شرایط ارکان و خصوصیات آن است، آدابی که هم ظاهر نماز را از آنچه مایه‌ فساد است حفظ می‌کند و هم روح نماز را که حضور قلب است تقویت می‌نماید.
و هم موانع اخلاقی را که سد راه قبول آن است از بین می‌برد. بنابراین هرگز تکرار محسوب نمی‌شود.[20] این آغاز و پایان (آیه نماز) نشان می‌دهد که در میان تمام این اوصاف توجه به نماز برترین و مهم‌ترین آنها است، چرا چنین نباشد در حالی که نماز مکتب عالی تربیت و مهم‌ترین وسیله‌ تهذیب نفوس و پاکسازی جامعه است.[21] زراره از ابی جعفر محمد باقر ـ علیه السّلام ـ چنین روایت کرده:
نماز فریضه است کسی که نماز را در وقت انجام دهد در صورتی که عارف باشد به حقیقت آن و چیزی بر نماز ترجیح ندهد خداوند وی را از عذاب تبرئه می‌گرداند و کسی که نماز را در غیر وقت بخواند و چیزی بر نماز ترجیح دهد اگر خدا بخواهد او را می‌آمرزد و اگر نخواهد وی را عذاب می‌کند.[22] پاداش نمازگزارانی که دارای این اوصافند.
اولئک فی جنّات مکرمون ، همه این افراد (نمازگزاران) در باغهای بهشتی گرامی‌اند.
در پایان پاداش صاحبان این اوصاف را بیان می‌کند و می‌فرماید: کسانی که دارای این صفاتند در باغهای بهشتی جای دارند و از هر نظر گرامی داشته می‌شوند.
چرا گرامی نباشند در حالی که میهمانهای خدا هستند و خداوند قادر و رحمان تمام وسایل پذیرایی را برای آنها فراهم ساخته است و در حقیقت این دو تعبیر ( جنات ـ مکرمون) اشاره به نعمتهای مادی و معنوی است که شامل حال این گروه است.[23] [1] . جامع الاخبار، 113.
[2] . تفسیر مخزن العرفان، ج 12، ص 106.
[3] . اخلاق نمازگزاران، 49.
[4] . تفسیر نمونه، ج 25، ص 38.
[5] . المیزان. ج 20 ص 145.
[6] . تفسیر نور، الثقلین، 496.
[7] . تفسیر نمونه، ج 25، ص 29.
[8] . تفسیر نمونه، ج 25، ص 29.
[9] . المیزان، ج 20، ص 146 ـ 147.
[10] . المیزان، ج 20، ص 146 ـ 147.
[11] . اسرار عبادت، ص 42.
[12] . اسراء، 32.
[13] . صفات الشیعه، 66.
[14] . المیزان، ج 20، ص 146.
[15] . تفسیر نمونه، ج 25، ص 39.
[16] . المیزان، ج 20،‌ص 146.
[17] . المیزان. ج 20، ص 146.
[18] . مخزن العرفان، ج 14، ص 106.
[19] . اسرار عبادت، 43.
[20] . تفسیر نمونه، ج 25 ـ 39.
[21] . تفسیر نمونه، ج 40.
[22] . تفسیر مخزن العرفان، ج 14، ص 106.
[23] . تفسیر نمونه، ج 25، ص 40.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید