نتیجه‌ روگردانی از ذکر خدا

نتیجه‌ روگردانی از ذکر خدا

و من اعرض عن ذکری فانّ له معیشهً ضنکاً و نحشره یوم القیامه اعمی.
هر کسی از یاد من روی گردان شود زندگی تنگ و سختی خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم.«طه ، 124»
مجازات برای کسانی که روی گرداندن از خدا: کسانی که از یاد خدا روی می‌گردانند دو مجازات در آیه فوق تعیین شده:
1ـ یکی تنگی معیشت در این جهان، 2ـ دیگری نابینایی در جهان دیگر.
1ـ غفلت از یاد حق و پی‌آمدهای آن: گاه می شود درهای زندگی به روی انسان به کلّی بسته می‌شود، و دست به هر کاری می‌زند با درهای بسته روبه‌رو می‌گردد، و گاهی به عکس به هر جا روی می‌آورد خود را در برابر درهای گشوده می‌بیند، مقدّمات هر کار فراهم است و بن‌بست و گرهی در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگی و از اولی به ضیق یا تنگی معیشت تعبیر می‌شود، منظور از (معیشت ضنک) که در آیات بالا آمده نیز همین است.[1] گاهی تنگی معیشت به خاطر این نیست که در آمد کمی دارد، ای بسا پول و در آمدش هنگفت است، ولی بخل و حرص و آز زندگی را بر او تنگ می‌کند نه تنهامیل ندارد در خانه‌اش باز باشد و دیگران از زندگی او استفاده کنند، بلکه گویی نمی‌خواهد آن را به روی خویش بگشاید، به فرموده علی ـ علیه السّلام همچون فقیران زندگی می‌کند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس می‌دهد.
راستی چرا انسان گرفتار این تنگناها می‌شود، قرآن می‌گوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حقّ است.
یاد خدا مایه‌ آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه‌ اضطراب و ترس و نگرانی است.
هنگامی که انسان مسؤولیتهایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشی بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع می‌گردد، پیداست، که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتی که جان او را پر کند، نه توجّه به معنویت که به او غنای روحی دهد، و نه اخلاقی که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.
اصولاً تنگی زندگی بیشتر به خاطر کمبودهای معنوی و نبودن غنای روحی است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابودن شدن امکانات موجود، و وابستگی بیش از حدّ به جهان مادّه است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه‌ این نگرانیها در امان است.
البتّه تا اینجا سخن از فرد بود، هنگامی که به جامعه‌هایی که از یاد خدا روی گردانده‌اند وارد شویم، مسأله از این وحشتناکتر خواهد بود، جوامعی که علی‌رغم پیشرفت شگفت‌انگیز صنعت و علی‌رغم فراهم بودن همه‌ وسایل زندگی در اضطراب و نگرانی شدید به سر می‌برند، در تنگنای عجیبی گرفتارند و خود را محبوس و زندانی می‌بینند.
جالب این که در روایات اسلامی می‌خوانیم که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسیدند: منظور از آیه‌ (من اعرض ذکری فان له معیشه ضنکا) چیست؟ فرمود:(اعراض از ولایت امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ است).[2] آری آن کس که الگوی خود را از زندگی علی ـ علیه السّلام ـ بگیرد همان ابر مردی که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم ارزش‌تر بود آن چنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس باشد، زندگی گشاده و وسیعی خواهد داشت، امّا آنها که این الگوها را فراموش کنند در هر شرایط گرفتار معیشت ضنک هستند.[3] صاحب المیزان می‌فرماید:
کسی که از ذکر من اعراض کند معیشتی ضنک یعنی تنگ دارد، برای این است که کسی که خدا را فراموش کند، و با او قطع رابطه نماید دیگر چیزی غیر دنیا نمی‌ماند که وی به آن دل ببندد، و آن را مطلوب یگانه‌ خود قرار دهد، در نتیجه همه کوششهای خود را منحصر در آن کند، و فقط به اصلاح زندگی دنیایش بپردازد، و روز به روز آن را توسعه بیشتری داده به تمتع از آن سرگرم شود و این معیشت او را آرام نمی‌کند، چه کم باشد و چه زیاد، برای این که هر چه از آن به دست آورد به آن حدّ قانع نگشته, و به آن راضی نمی‌شود، و دائماً چشم به زیادتر از آن می‌دوزد، بدون این که این حرص و تشنگیش به جایی منتهی شود، پس چنین کسی دائماً در فقر و تنگی بسر می‌برد، و همیشه دلش علاقه‌مند به چیزیست که ندارد، صرف نظر از غم و اندوه و قلق و اضطراب و ترسی که از نزول آفات، و روی آوردن ناملایمات، و فرا رسیدن مرگ، و بیماری دارد، صرف نظر از اضطرابی که از شرّ حسودان و کید دشمنان دارد، پس او علی الدوام در میان آرزوهای برآورده نشده، و ترس از فراق آنچه برآورده شده بسر می‌برد.[4] [1] . «ضنک» به معنی سختی و تنگی است، این کلمه همیشه به صورت مفرد به کار می‌رود و تثنیه و جمع و مؤنت ندارد.
[2] . نور الثقلین، ج 3، ص 405.
[3] . تفسیر نمونه، ج 13، ص 367.
[4] . المیزان. ج 14، ص 341.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید