عنصر محوری حج، تنبه تام به توحید، معاد و نبوت است

عنصر محوری حج، تنبه تام به توحید، معاد و نبوت است

آیت‌الله جوادی آملی در پیامی به حجاج بیت‌الله‌الحرام تاکید کرد: عنصر محوری جریان حج و عمره, تَنبّه تام به توحید و نبوت و معاد و تصویر عملی از این اصول سه‌گانه همراه با عدل و امامت است.
متن این پیام به شرح زیر است:
«بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إیّاهُ نَسْتَعِین. جَعَلَ اللّهُ الْکَعْبَه الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ…
حمد ازلی خدای سبحان را سزاست; تحیت ابدی, پیامبران الهی, مخصوصا حضرت ختمی‌نبوت (ص) را رواست و درود بیکران, دوده طاها و اسره یاسین به ویژه حضرت ختمی ‌امامت, مهدی موجود موعود (عج) را بجاست; به این ذوات قدسی تولی داریم و از معاندان لدود آنان تبری می‌جوییم.
سلام خدا بر حاجیان و معتمران که ضیوف رحمانند و درود الهی بر زائران قبله و مطاف که مهمانان صاحب کعبه‌اند.
اکنون که ندای حضرت خلیل خدا و دعوت حبیب او را لبیک گفتید, شایسته است به اصولی عنایت فرمایید که به برخی از آنها در طی چند تذکر اشاره می‌شود:
یکم. ثمره ضیافت صائمان ماه مبارک رمضان, تشبه به فرشتگان منزه از اکل و شرب و مبرای از لوازم است و میوه مهمانی طائفان و عاکفان حرم وحی, تخلق به اخلاق ملائکه خواهد بود; آری در مائده صوم و در مادبه حج و عمره, چیزی جز نزاهت از فرود فرومایگی طبیعت و سعادت رسیدن به فراز فراطبیعت نخواهد بود. هبوط ملائکه, بدون اذن میزبان کوی وحی نیست: وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاّ بِأَمْرِ رَبِّکَ و مهبط آنان دل‌های پویند‌گان و پایدارانِ استوار دینی است: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَهُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلاَ تَحْزَنُوا .
برخی از مهمانان می‌کوشند تا صحنه قلب را از زیور دنیازد‌گی پاک کنند تا فرشته عقل و عدل درآید و بعضی از آنان می‌جوشند تا با نزول ملک جمال و جلال, منظر دل, مفتوح‌العنوه شده و دیو را آواره کنند. به هر تقدیر, نغمه گروهی, «دیو چو بیرون رود فرشته در آید» است و آهنگ عده‌ای, «دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند» است که لَهُمْ دَرَجَاتٌ.
دوم. عنصر محوری جریان حج و عمره, تنبه تام به توحید و نبوت و معاد و تصویر عملی از این اصول سه‌گانه, همراه با عدل و امامت است و تمام اعمال واجب و مستحب این سفر چهارم از اسفار اربعه, از خلق به خلق با حق است یعنی در صحابت فیض خاص پروردگار, آغاز و انجام این سیر ملکوتی صورت می‌پذیرد. مآثر وحی و نبوت را می‌توان در آثار حضرت خلیل خدا (ع) و حضرت حبیب پروردگار (ص) مشاهده کرد. ابراهیم خلیل(ع) به عنوان امام مردم, بدون اختصاص به عصر و مصری معرفی می‌شود: إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً؛ چنین رهبر جهانی, خانه خدا را به اذن او بنا کرد تا معبد همگان و همیشگی باشد; تعبیرهای هماهنگ قرآن کریم: وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ، وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ…، إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکاً وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ و فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ، شاهد صدق اثر خالد و مانای آن امام همام جهانی است.
جامعه اسلامی, گذشته از افتخار امت آن رهبر بودن, از فضیلت فرزند معنوی آن پدر روحانی بودن نیز برخوردار است: مِلَّه أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ وَفِی هذَا. ائتسای امت به امام و تاسی فرزندان به پدر, مایه عقل‌محوری و خردمداری آنان خواهد بود زیرا پیروان مکتب آن حضرت, فقیه و دانا و گریزان از آن, سفیه و نادانند: وَ مَن یَرْغَبُ عَن مِلَّه إِبْرَاهِیمَ إِلاّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ؛ تمسّک به مناسک ابراهیمی, برابر رهنمود اسلام محمدی, نشان بهره‌وری از عقلی است که عُبِدَ بِهِ الرحمن واکْتُسِبَ بِهِ الْجِنان.
سوم. معرفت‌شناسی, کفی دارد که از آن به شناخت حس و تجربه حسّی یاد می‌شود و سَقفی دارد که از آن به شناخت شهودی و تجربه تجریدی و حضوری یاد می‌شود. همان طوری که شناخت حسّی گاهی اندک است و زمانی فراوان است, شناخت شهودی نیز گاهی با کاهش و زمانی با افزایش همراه است. آنچه نصیب امام امّت حج و عمره یعنی حضرت خلیل خدا شد, شناخت شهودی فراگیر بود که صدر و ساق نظام کیهانی را در برداشت: وَکَذلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماوَاتِ وَالأرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ زیرا رؤیت و دیدن, غیر از نظر و نگاه است, چه اینکه ملکوت غیر از مُلک است; بهره دیگران, نگاه به مُلک است و حظّ حضرت خلیل (ع) دیدن ملکوت بوده است. پیروان آن حضرت به نظر در ملکوت آسمانها و زمین دعوت شده‌اند, به امید آنکه به رؤیت ختم شود: أَوَ لَمْ یَنظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماوَاتِ وَالأرْضِ… دیدن ملکوت جهان, همراه با شهودِ دستِ نامرئی خداوند است که ملکوت هر چیزی در دست اوست: فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. معرفت ملکوت, شناختِ صائبی است که از عمل صالح جدا نیست و اوّلین ثمر سودمند چنین شهودی, پرهیز از دوستی هر آفِل فائل است: قَالَ لاَ أُحِبُّ الآفِلِینَ. دنیا با همه زرق و برقِ کاذب خویش, متاعی است آفل که دوستی آن, رأس هر خطای فکری و خطیئه عملی است: حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئهٍ.
چهارم. هر چند حضرت ابراهیم (ع) نیل به امامت را برای ذریّه خود درخواست کرد و خداوند اجابت حتمی آن دعا را نسبت به غیر ظالم تضمین فرمود, لیکن فرزندان صالح آن امام (ع) می‌توانند سهم اندکی از امامت پرهیزکاران را تجربه کنند و نیایشِ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً درباره اینان مستجاب گردد, چه اینکه سایر درخواست‌های آن حضرت (ع) درباره ذریّه خود مانند رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِنَ الَّثمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ می‌تواند درباره فرزندان معنوی آ‌ن حضرت, به مقدار استحقاق و استعدادِ آنها مستجاب گردد. نشان استجابت دعای آن حضرت درباره خواص از امت و اَبنای مخصوص وی را می‌توان از آیه إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاللّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ استظهار کرد, چه اینکه علامت آن را نیز می‌شود از آیه قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهُ وَالْبَغَضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ استنباط نمود, زیرا تولّی موحّدان عادل و تبرّی از ملحدان ظالم, از برجسته‌ترین برنامه‌های حضرت ابراهیم (ع) بود که رهپویان خردمحور, مجریان آن دستور بوده و هستند و به اندازه پیروی از آن حضرت, از نعمت اصطفا برخوردار و از موهبت خُلّت نیز بهره‌مند خواهند شد, زیرا اقتدا به کسی که از خلعت خلیلی, متنعّم است: وَاتَّخَذَ اللّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلاً و از جایزه صفوت, طرْفی بسته است: وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ چنین پاداش قابل توجهی را در بردارد.
پنجم. بنیان‌گذار کعبه که سرسلسله انبیای ابراهیمی است, تذکره معاد را همراه یادآوری مبدأ, در نهان نورانی خود نهادینه کرده بود و هماره در سَرَه بودن و خالص ماندن و بی‌ دُردی صاف شدنِ آن موهبت الهی, سعی بلیغ داشتند و همه این فضایل را می‌توان از آیات إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَهٍ ذِکْرَی الدَّارِ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الأخْیَارِ فهمید; یعنی خداوند, جایزه خالص و غیر مشوبی به آنان (حضرت ابراهیم و …) عطا نمود و آن یاد خانه آخرت است, چه اینکه یادآوری خالصانه آنها نسبت به آخرت, سبب شد تا خداوند آنان را از مخلَصان خود قرار دهد. در فرهنگ قرآن, دار و خانه اصلی انسان, آخرت است که در آنجا می‌آرمد و از آن به دارُ الْقَرار یاد می‌شود و دنیا دار ممرّ و مکان عبور است. حاجیان و معتمران, دعوت کسی را لبیک می‌گویند که هم خالصانه به یاد آخرت بود و هم در اثر چنین خلوصی, از مخلَصان الهی به حساب آمد, بنابراین پیام مهمّ حجّ و عمره, تشخیص صحیح ممرّ از مقرّ و تمییز درست مَعبر از مسکن و مأواست, تا همانند حضرت ابراهیم, از سلام پروردگار, بهره‌وری حاصل آید: سَلاَمٌ عَلَی إِبْرَاهِیمَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ و سلام الهی, دلمایه سلامت را در بردارد و چنین سرمایه‌ای, پایه نجات آخرت است: إِلاّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ.
ششم. فراخوانی ابراهیمی (ع) که با دعوت محمدی (ص) تتمیم یافت, مسئولیت زائران بیت عتیق را خطیر کرده است. خدای سبحان گاهی با برشماری اوصاف کعبه و زمانی با تبیین صفات برجسته معماران آن و زمانی با گزارش اوصاف داعیان آن, برنامه عبادی, سیاسی, اجتماعی و فرهنگیِ اهل حج و عمره را مشخص فرمود. عنصر محوریِ امور انسان را اندیشه صائب و انگیزه صحیح تشکیل می‌دهد تا با یکی حقیقت دیده شود و با دیگری به حق عمل شود; حقیقت‌نگر, بینا و حق‌جو, کوشا و تواناست. تعبیر قرآن حکیم از حضرت خلیل و فرزندان وی به أُولِی الأیْدِی وَالأبصَارِ می‌تواند ناظر به دو جهت علمی و عملیِ این ذوات قدسی باشد, البته در این مطلبِ سامی, سرفرازی و برازندگیِ ممتاز, از آنِ معمار بیت طاهر است. آنچه از برشماری کرائم نفسانیِ بنیان‌گذار کعبه و فراخوان زائران از هر فجّ عمیق, به عنوان دارای دست و چشم استنباط می‌شود, این است که ره‌توشه حاجیان و معتمران در آغاز سفر, معرفت‌شناسی درست و جهت‌گیری معتبر بوده و سوغات و زادراهِ برگشت, تکمیل آن دو خصیصه و تتمیم آن دو اصل مهم است. امت نابینا و جامعه مغلول‌الید, توان طواف خانه‌ای که توسط معمار بصیر و مبسوط‌الید بنا شد را ندارد, زیرا در مدار خانه‌ای گشتن, در حالی که اثری از بانی آ‌ن ندیدن و نیافتن, مصداق گفتار نغز و پرمغز مولای موحّدان جهان و ولیّ بلامنازع همگان, حضرت امیرمؤمنان علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) است که فرمود: أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ (صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ) إِلَی الْآخِرِینَ مِنْ هذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لاَ تَضُرُّ وَ لاَ تَنْفَعُ وَ لاَ تُبْصِرُ وَ لاَ تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیاماً… . آنچه مایه قیام و پایه ایستادگی است, آگاهی کامل و اقتدار لازم است تا صراط مستقیمِ عقل و عدل, فهمیده و با گام‌های استوار, پیموده شود, تا نتیجه زیارت کعبه, «اولی الأیدی و الأبصار» شدن باشد.
هفتم. روزی که حضرت خلیل خدا متولد شد, خاورمیانه مبتلا به الحاد و شرک بود; گروهی آغاز و انجام جهان را فاقد مبدأ و مقصدی می‌پنداشتند و ملحدانه, مرگ را پوسیدن و پایان حیات انسان می‌دانستند و عدّه‌ای مشرکانه, صَنَم و وَثَن را تقدیس می‌نمودند و در نتیجه, این منطقه, از نعمت توحید محروم بود, هر چند از خاور و باختر دور نیز گزارش توحیدی در دست نیست.
حضرت ابراهیم (ع) با عنایت ویژه الهی به ملکوت نظام کیهانی راه یافت و بینش صحیح توحیدی پیدا کرد و در صدد نشر معارف آن برآمد و بدون هیچ آزرمی با آزر به مناظره مبادرت نمود و از تحدید و تهدید وی نهراسید و روش مشئوم او و همفکران وی را اِفک و پیروی شیطان شمرد, همچنین با طاغیان بت‌پرست یا بت‌شده عصر منحطّ جاهلیِ خود به احتجاج پرداخت و پیروزمندانه همه آن صحنه‌ها را پشت‌سر گذاشت و برای نجات توده محروم و روشن نمودن زوایای تاریک آن روز, دستی از آستینِ أُولِی الأیْدِی به در آورد و با گرفتن تبر, اندام منحوس اصنام بتکده را مجذوذ نمود: فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً و با در هم‌شکستن اربابِ پنداریِ صنمی‌ها به محکمه جلب شد و محقّقانه, ساحت محاکمه را به نفع توحید پایان بخشید و غائله را غیر مختوم یافت و جریان تلخِ حِرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَکُمْ را در پیش داشت و هنگام فرود در امواج سهمگین آتش, نه از فلک کمک خواست و نه از مَلک مدد طلبید, بلکه پیشنهاد فرشته خاص را بی‌جواب گذاشت و با پاسخِ حسبی مِن سؤالی علمُه بِحالی چنان وارد آتش شد که ندای یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَسَلاَماً عَلَی إِبْرَاهِیمَ مایه خنکی از یک‌سو و سلامت از سوی دیگر شد.
سرانجام, انبیای ابراهیمی و به پیروی آنان, عالمان ربّانی, عهده‌دار نشر برکات توحیدی شدند و همه این حقایق و معارف, به وسیله حضرت ختمی‌نبوت و دوده طاها و اُسره یاسین (ع) احیا و تکمیل و تتمیم شد, به طوری که:
گر نبودی کوشش احمد تو هم / می‌پرستیدی چو اجدادت صنم
هان ای حاجیان و معتمرانِ حرم وحی و هان ای عاکفان و طائفانِ بیت عتیق و هان ای مهمانانِ مائده رحمت حق. امّت اسلامی از یک سو و جامعه جهان غرب از سوی دیگر, بیداری همراه با اسلام‌خواهیِ خاورمیانه و عدل اقتصادی‌طلبیِ دیار غرب را تجربه می‌کنند; بر همگان به ویژه عالمان دینی لازم است عصاره علوم حضرت خلیل و حبیب خدا که به وسیله اهل بیت عصمت و طهارت در صحابت قرآن مجید صادر شد را کاملاً عرضه نمایند و با ارائه مکتوباتی که مورد سوگند الهی است: ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ، رسالت خویش را ایفا کنند و اسرار حکمت‌آموز و ستم‌سوزِ احرام را تشریح نمایند و پیام حیات‌بخشِ حرم نبوی و بقیعِ امامان معصوم (ع) و اولیای وابسته به اهل بیت پیامبر (ع) را به خوبی به منتظران ابلاغ کنند و برکت وحدت و عظمت برائت از مشرکان و ملحدان و هم‌پیمانان آنها را بیان نمایند.
توفیق همگان و قبولی حج و عمره و زیارت و استجابت ادعیه, مسالت می‌شود.»

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید