بررسی کنش های جمعی زنان ایرانی(4)

بررسی کنش های جمعی زنان ایرانی(4)

مطالعه ی موردی: زنان دوره ی قاجار

خواست های جنبش زنان
مشارکت طلبی زنان به دو شیوه بود؛ آنها هم خواستار بیان نظرات خود درباره شیوه اداره امور مملکت بودند و هم خواستار تشکیل انجمن های مستقل زنان. در ارتباط با ایجاد تشکل های زنان برای مشارکت در امور جامعه ایران، اتحادیه غیبی نسوان در اوایل سال 1326ق کوشید تا فعالیت خود را علنی کند. (خسروپناه، 1381، ص 22) یکی از خواسته های زنان در دوران مشروطه، مشارکت سیاسی آنان بود. پس از نوشتن اولین متمم قانون اساسی، زنی در دسامبر 1906 در نامه ای به روزنامه «حبل المتین». از سردبیر خواست توضیح دهد که چرا قانون اساسی زنان را از به دست آوردن حقوق خود باز داشته است؟ او در نامه اش به این نکته اشاره می کند که زنان در انقلاب مشروطه شرکت نکردند تا بعد از آن شاهد لگدمال شدن حقوقشان باشند. (پایدار، 1379، ص 104)

الف.مبارزه برای دست یابی به حق رأی
در سال 1329ق در اصلاحیه نظام نامه انتخابات باز هم زنان در کنار اطفال و دیوانگان از دست یابی به حق انتخاب شدن و انتخاب کردن محروم ماندند. اگر چه در سال 1907، یعنی آنگاه که نظام نامه انتخابات نوشته شد و در آن زنان از حق رأی محروم شدند، اعتراضات به این محرومیت به تعدادی زنان تجددطلب محدود ماند، اما در سال 1911 اعتراض به محروم کردن زنان از حق رأی و مشارکت سیاسی از درون خود مجلس آغاز شد. برای مثال، وکیلاالرعایا نماینده همدان مطرح کرد که با کدام دلایل منطقی، می توانیم آنها را محروم کنیم؟ مخالفت های گسترده علیه فعالیت سیاسی زنان باعث سکوت آنان نشد. گروهی از زنان فعالیت خود را در این زمینه گسترش دادند که پیشروترین آنها صدیقه دولت آبادی بود. او در روزنامه ی «زبان زنان» در مورد مباحث سیاسی کشور، از جمله مسئله حق رأی زنان، مطالبی را منتشر می کرد. فعالان حقوق زنان علاوه بر انتشار مطالبی در مورد ضرورت حق رأی زنان، برای مشروعیت بخشیدن به خواسته های خود، اخبار مبارزات زنان برای حق رأی در کشورهای اروپایی را منتشر می کردند. زنان تجددطلب عنوان می کردند تا روزی که هر مرد بی سوادی حق رأی دارد و در مقابل، یک نفر زن عالمه از حق رأی محروم است، امید ترقی نیست. (خسروپناه، 1381، ص 127-133)

ب.خواسته های دیگر
از جمله خواسته های دیگر زنان که به شیوه های مختلف در این دوران مطرح می شود، بحث اصلاح وضعیت خانواده است. آنان در نشریات خود به مواردی همچون آموزش بچه داری و ضرورت تعلیم و تربیت کودکان، زن داری، شوهرداری، بهداشت در خانواده و مدیریت امور اقتصادی خانواده می پردازند. تأسیس درمانگاه هایی برای زنان به پیروی از همین خواسته هاست که در مواردی نیز هزینه ایجاد درمانگاه ها توسط خود کنشگران حقوق زنان فراهم می شد. از دیگر فعالیت های زنان در این دوره می توان به نقد قوانین تبعیض آمیز، ترویج صنایع وطنی، ارتقای بهداشت زنان و تأسیس تعاونی های اقتصادی برای زنان اشاره کرد. با مطالعه روند فعالیت های کنشگران زن در این دوره، می بینیم که مهم ترین مطالبه آنان حق دست یابی برابر به آموزش برای دختران است. زنان در پی این خواسته بدون حمایت های دولتی و علی رغم مخالفت های بسیار، در همان سال های اول انقلاب مشروطه به تأسیس مدارس اقدام می کنند.(کشاورز، 1387، ص 5)

گفتمان موجود در میان زنان دوران مشروطه: برابری در حقوق، تفاوت در نقش
نشریات زنان در آن دوران (از جمله: شکوفه و زبان زنان) و نیز مراودات زنان که به صورت نامه هایی به مجلس یا به مقامات ارائه می گردیدند و اغلب در نشریات منتشر می شدند، ما را به شناخت نگرش های زنان در آن دوران رهنمون می کند. بر اساس این نوشته ها، گفتمان این دوره نه تنها خود را در دست یابی به مشارکت سیاسی برابر زن و مرد نشان می دهد، بلکه خواهان حقوق برابر در خانواده و کسب علم و دانش است. اصل هجدهم متمم قانون اساسی مصوب 29 شعبان 1325ش. بر آموزش اجباری آحاد ملت بدون ذکر جنسیت تأکید داشت. در میان مشروطه طلبان نگرش به آموزش زنان یکسان نبود. حزب اجتماعیون اتحادیون ایران معتقد به اجباری بودن آموزش پسران و دختران بدون هیچ محدودیتی بود. گروهی دیگر بر آموزش محدود زنان پافشاری می کردند و گروهی دیگر مانند انجمن اتحادیه طلاب مخالف آموزش زنان بودند.(کشاورز، 1387، ص 8)
این تفاوت نگرش نسبت به آموزش زنان تنها به مشروطه خواهان محدود نمی شد، بلکه فعالان زن نیز قایل به تفاوت میان آموزش زنان و مردان بودند. زنان با استناد به اصل 18 متمم قانون اساسی که بر اجباری بودن آموزش بدون ذکر جنسیت تاکید می کرد، خواهان دست یابی دختران بدون قید و شرط به آموزش بودند، اما لزوما دست یابی آموزش در نگرش این فعالان به برابری نقش های اجتماعی میان زنان و مردان منتهی نمی شد. در این دوره، نقد فرهنگ مردسالار یکی از دغدغه های فعالان حقوق زنان است. این فعالان از طریق انتشار مقالاتی در روزنامه های مشروطه خواه به زندگی زنان ایرانی و نگرش مردان به آنان اعتراض می کردند و فرهنگ مردسالارانه را به چالش می کشیدند. یکی از اعضای انجمن مخدرات وطن ذکر می کند:«بدبخت تر از ما زن های ایرانی کسی نیست که برادران وطن و پدران غیور ما که هم دین و کیش ما هستند ما را آلت دست خود قرار دادند… اگر فی الواقع راست می گویید که از راه غیرت و تعصب این حرفت ها را می زنید، که زن ها تنبل و تن پرور هستند، چاره کار بسیار سهل است. چندین مدرسه باز کنید و دخترانتان را که تازه اول نمو آنهاست بگذارید تحصیل کنند، صنعت فرا گیرند تا مثل ما تنبل تن پرور و بی سواد و بی علم نباشند تا هم شما و هم ما سربلند باشیم.» (خسروپناه، 1381،ص 44)
همان گونه که نوشته ی بالا نشان می دهد، فعالان زن نه تنها خواهان برابری در آموزش بودند، بلکه به نوعی به آنچه که امروزه «جامعه پذیری جنسیتی» می خوانیم، باور داشته و نشان می دهند که تفاوت های جنسیتی بین دختران و پسران، به تفاوت میان آنان در بزرگ سالی منتهی می شود. این گفتمان، شامل اعتقاد به تفاوت در نقش های جنسیتی بود که زنان را مادر و همسر تلقی می کرد و در نتیجه، آموزش زنان را در خدمت تربیت بهتر اطفال و خانه داری می دانست. مثلا، در مقالاتی که در نشریه ی«دانش» منتشر می شد، به موضوعاتی همچون تربیت کودک، خانه داری، شوهر داری، مباحث اخلاقی و معنوی و نیز مباحث پزشکی و بهداشتی پرداخته می شد. (همان، ص 230)

نتیجه
یکی از دوره های مهم تاریخی ایران، دوره ی قاجار می باشد. ویژگی منحصر به فرد این دوره، شروع رابطه با دولت ها و ملت های خارجی است که به طور مستقیم و غیر مستقیم سعی در استعمار و استثمار ایران داشتند. اگر چه در دروه های قبلی نیز حکومت ایران با دول اروپایی ارتباط داشت، اما گستره ی آن مثل این دوران نبود. در این دوره شاهد حضور دیپلمات ها، سفرا و تجار و بازرگانان و حتی مردم عادی اروپایی از یک طرف، و اعزام دانشجویان بخصوص از قشر درباری و سطح بالای جامعه و حتی مسافرت شاهان قاجاری به اروپا از سوی دیگر، هستیم.
این زمان، اروپا دوران پس از صنعتی شدن را می گذراند. سطح زندگی مردم نسبت به کشورهایی مثل ایران بسیار بالاتر بود و شرایط اجتماعی زندگی بهتر، عقل گرایی و انسان گرایی و اندیشه مسلط بود. با شروع روند مدرنیزاسیون، حضور زنان به عنوان نیروی کار، هر چند ارزان، احساس شد. زنان وارد بازار کار شدند. گرچه همچنان به عنوان جنس دوم، از دستمزد کمتر و آسیب پذیری بیشتری برخوردار بودند. اما مزیت اصلی آن، خروج زنان از خانه و ورود به فضای عمومی و بازار کار بود که اندیشه های برابری طلبانه و استیفای حقوق زنان را به دنبال داشت. در این دوران، به دنبال آشنایی با دموکراسی و حکومت های مردمی و تاسیس مجلس و پایان استبداد، زنان نیز همراه مردان، هر چند محدودتر، در این مسائل شرکت می کردند. در این میان، می توان به حضور فعال زنان در جنبش ها روزبه روز پررنگ تر می شد. گرچه به نظر می رسد خواسته های زنان در ابتدا همچون خواسته های مردان بوده است، اما در ادامه می بینیم که با آشنایی بیشتر با زنان اروپایی، افزایش مطالعات در حوزه زنان و مقایسه سبک زندگی زنان غربی و ایرانی، خواسته های آنان نیز رنگ و رویی دیگر گرفت و به طور خاص به مسائل زنان پرداخته شد.
از اقدامات دیگر زنان، انتشار نشریات و بخصوص نشریات مختص به فعالیت های زنانه است که اگر چه با نگاهی انتقادی به مسائل زنان نمی گریست، اما با وجود این، در این دوره قدمی بسیار بزرگ بوده است؛ چرا که نه تنها از طرف زنان، بلکه از سوی مردان نیز حمایت می شده است. از سوی دیگر، می توان به تأسیس مدارس اشاره کرد، که به سختی صورت می گرفت. در این دوران شاید برای اولین بار شاهد زنان شاغل در بیرون از خانه، یعنی زنان مزدبگیر، هستیم. در مجموع، در دوره ی مشروطه زنان برای نخستین بار در طول تاریخ توانستند به طور جدی و تاثیرگذار وارد فعالیت های اجتماعی در عرصه عمومی شوند. تمرین کنش جمعی به کیفیتی تازه در میان زنان تبدیل شد و به آنها این توانایی را داد تا در جهت تغییر وضعیت زنان دست به عمل بزنند. در واقع، نفس کنش جمعی بدون توجه به حمایت شدن از جانب احزاب یا گروه های سیاسی، از آن جهت که فضا و فرصتی را برای زنان فراهم آورد تا به سازمان دهی خود بپردازند، در شکل گیری جنبش زنان نقشی تعیین کننده داشت.
نخستین اقدامات جدی آنها در همراهی با مشروطه خواهان بود، اما به تدریج آنها به مسائل خاص خود متوجه شدند. خاستگاه جنبش زنان در این دوره، زنان تحصیل کرده طبقه ی متوسط رو به بالای تهران و شهرهای بزرگ ایران بوده است. یکی از ویژگی های جنبش زنان در این دوره آن است که رهبران جنبش، نشریات و انجمن های زنان در چندین شهر بزرگ دیگر(به غیر از تهران) نیز حضور داشته اند؛ از جمله در تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد و رشت. بررسی نشریات و مراودات زنان در این دوره نشان می دهد که بین گروه های زنان در شهرهای مختلف و همچنین گروه های زنان ساکن تهران ارتباط وجود داشته است. آنها به گفته ها و نوشته های همدیگر آشنا بوده اند و به نظر می رسد که ارتباطات مستقیم و غیر مستقیمی بین کنشگران جنبش وجود داشته است؛ آنچه که امروزه ما می توانیم به عنوان شبکه ارتباطی معنا کنیم. جنبش زنان در این دوره عموماً به روشن فکران محدود است و با توجه به شرایط آن روز جامعه ایران و نیز توان و امکانات کنشگران، حقوق، توان عمومی کردن مطالبات زنان حتی در میان اقشار متوسط جامعه ایران نیز محدود بوده است.
جنبش زنان در این دوره دارای ساختاری غیر منسجم و با امکانات و فرصت های محدود برای فعالیت است. اکثر این فعالیت ها به گروه های کوچک و غالبا مخفی که هر از گاهی برای بحث در مورد موضوعاتی مربوط به زنان دور هم جمع می شدند، محدود بوده است. در این جنبش، زنان با ملی گرایی پیوند گسترده ای داشتند. با وجود محدودیت هایی که کنشگران زن در آن دوران با آن مواجه بودند، اما بررسی فعالیت های آنان نشان دهنده ی اراده ای قوی و تعهدی بالا برای تغییر در وضعیت فرودست زنان بود. این زنان، کنشگران شجاعی بودند که از تمامی امکانات شخصی و فرصت های خود برای فروکاستن از رنج زنان استفاده می کردند؛ زنان عمل گرایی که بسیار جلوتر از زمان خود می اندیشیدند، اما بر زمین سفت واقعیت تکیه داشتند و با شناخت محدودیت های زمان خود دست به اقدام می زدند. شاید جنبش زنانی ایرانی در مقایسه با نمونه های خارجی در ابتدا چندان تاثیرگذار نبوده است، اما آنچه جنبش زنان ایرانی را متفاوت می سازد برخورداری از تفکرات دینی و مذهبی و تلاش برای انطباق دادن شرایط جدید زنان با فرهنگ جامعه است. ضمن اینکه محدودیت زنان ایرانی در چارچوب تفکرات بسیار سنتی و مردسالارانه، مشکلات زنان را بیشتر می کرد؛ چرا که تغییر هنجارهای رفتاری که بیشتر از قرن ها بر زندگی مردم سایه افکنده، کاری بس دشوار است.
منابع
1.اتحادیه، منصور؛ «زن در جامعه قاجار»؛ کلک؛ مهر و آبان، ش 55-56، 1373.
2.احمدی، حبیب؛ روان شناسی اجتماعی؛ شیراز: مرکز نشر دانشگاه شیراز؛ 1381.
3.اختری، شهلا و فریبا ابتهاج شیرازی؛ «سازمان های غیر دولتی زنان، دیروز، امروز، فردا»؛ پیام زن؛ سال هشتم، ش4، 1378.
4.از کیا، مصطفی؛ روش های کاربردی تحقیق؛ ج1، تهران؛ کیهان،1382.
5.اعظام قدسی، حسن؛ خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله؛ ج1، تهران، چاپخانه حیدری، 1342.
6.اولیویه: سفرنامه اولیویه؛ ترجمه محمد طاهر میرزا و غلام رضا ورهام؛ تهران: اطلاعات 1371.
7.آدمیت، فریدون؛ شورش بر امتیازنامه رژی؛ تهران: پیام، 1360.
8.آفاری، ژانت؛ انجمن های سرّی زنان در نهضت مشروطه؛ ترجمه جواد یوسفیان؛ تهران: بانو، 1377.
9.آلگار، حامد؛ نقش روحانیت در جنبش مشروطیت؛ ترجمه ابوالقاسم سری؛ تهران: توس، 1359.
10.بابامردای، سهیلا؛ «بررسی وضعیت سازمان های غیر دولتی زنان در جمهوری اسلامی ایران»؛ زنان و مشارکت سیاسی-اجتماعی؛ تهران: برگ زیتون، 1380.
11.بایندر، هانری؛ سفرنامه هانری بایندر؛ ترجمه کرامت الله افسر؛ تهران: فرهنگسرا، 1370.
12.پایدار، پروین؛ زنان در فرایند سیاسی ایران در قرن بیستم؛ ترجمه شهرام زرندا؛ تهران، خوارزمی، 1379.
13.پولاک، یاکوب ادوارد؛ سفرنامه پولاک؛ ترجمه کیکاووس جهانداری؛ تهران: خوارزمی، 1361.
14.توانا، مرادعلی؛ زن در تاریخ معاصر ایران؛ ج 1، تهران: زیتون، 1380.
15._________؛ زن در تاریخ معاصر ایران، تهران: مرکز امور مشارکت زنان، برگ زیتون، 1380.
16.حائری، عبدالهادی؛ تشیع و مشروطیت در ایران؛ تهران: امیرکبیر، 1364.
17.خسروپناه، محمد حسین؛ هدف ها و مبارزات زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی تهران؛ پیام امروز، 1381.
18.خواجه نوری، بیژن؛ «بررسی و تحلیل اجمالی نقش زنان در تاریخ ایران»؛ مجله فرهنگ؛ ش 48، 1382.
19.دآلمانی، هانری رنه؛ سفرنامه از خراسان تا بختیاری؛ ترجمه فره وشی؛ تهران: ابن سینا، 1335.
20. دلاور، علی؛ مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران: رشد، 1374.
21.دوگوبینو، ژوزف آرتور؛ سفرنامه کنت دو گوبینو؛ ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی؛ تهران: کتابسرا، 1367.
22.دیواین، فیونا؛ تحلیل کیفی؛ ترجمه امیرمحمد حاجی یوسفی؛ تهران: پژوهشکده ی مطالعات راهبردی، 1378.
23. راوندی، مرتضی؛ تاریخ اجتماعی ایران؛ تهران: امیرکبیر، 1357.
24.رجالی، سیمین؛ « نقش زنان در آموزش و پرورش ایران» در: نقش زن در فرهنگ و تمدن ایران؛ مجموعه سخنرانی های نمایندگان سازمان ایران، تهران: سازمان زنان ایران، 1350.
25. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه؛ به کوشش ایرج افشار؛ تهران: 1345.
26.زاهد، سعید و خواجه نوری؛ جنبش زنان در ایران؛ شیراز: ملک سلیمان، 1384.
27.ساناساریان، الیز؛ جنبش حقوق زنان در ایران؛ ترجمه نوشین احمدی خراسانی؛ تهران: اختران 1384.
28.سرنا، کارلا؛ آدم ها و آیین ها در ایران، ترجمه علی اصغر سعیدی؛ تهران: کتابفروشی زوار، 1362.
29.شیل، مری؛ خاطرات لیدی شیل؛ ترجمه حسین ابوترابیان؛ تهران: نو، 1368.
30.صدرهاشمی، محمد؛ تاریخ جراید و مجلات ایران؛ 4ج، چ2، 1363.
31.فوران، جان؛ مقاومت شکننده(تاریخ تحولات ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی)؛ ترجمه احمد تدین؛ تهران: موسسه خدماتی فرهنگ رسا، 1377.
32.کدی، نیکی. آر؛ ایران دوره قاجار و برآمدن رضاخان؛ ترجمه مهدی حقیقت خواه؛ تهران: ققنوس، 1381
33.کرمانی، ناظم الاسلام؛ تاریخ بیداری ایرانیان؛ تهران: امیرکبیر، 1384.
34.کسری، نیلوفر و خسرو معتضد؛ زن در عصر قاجار در سیاست و حرمسرا؛ تهران: علمی، 1379.
35.کشاور، ناهید و جلوه جواهری؛ «شیوه های عمل، مطالبات و گفتمان مسلط زنان در دوران انقلاب مشروطه»؛ مطالعات جنبش زنان؛ دوره اول، 1387.
36.کوزنتسوافان، آ؛ اوضاع سیاسی و اقتصادی – اجتماعی ایران در پایان سده ی هجدهم تا نیمه ی نخست سده ی نوزدهم میلادی، ترجمه سیروس ایزدی؛ تهران: بین الملل، 1385.
37.ماساهارو، یوشیدا: سفرنامه یوشیدا ماساهارو؛ ترجمه هاشم رجب زاده؛ مشهد: آستان قدس رضوی، 1373.
38.مرسلوند، حسن؛ «زنان در جنبش بیداری»؛ زنان؛ سال هشتم، ش 58، 1378.
39.ملاح، مهرانگیز؛ از زنان پیشگام ایرانی، افضل وزیری دختر بی بی خانم استرآبادی؛ تهران، شیرازه، 1385.
40.موزر، هنری؛ سفرنامه ترکستان و ایران (گذری در آسیای مرکزی)، ترجمه علی مترجم؛ تهران، سحر، 1356.
41.میشل، آندره؛ جنبش اجتماعی زنان؛ ترجمه هما زنجانی زاده، مشهد: نیکا، 1372.
42.ورهرام، غلامرضا، نظام سوسیالیستی و سازمان های اجتماعی ایران در عصر قاجار؛ تهران: معین، 1367.
43.ویشارد، جان؛ بیست سال در ایران، ترجمه علی پیرنیا؛ تهران: نوین، 1363.
44.ویلز؛ سفرنامه دکتر ویلز(ایران یک قرن پیش)؛ ترجمه غلام حسین قراگوزلو؛ تهران، اقبال 1368.
45.Patton,Michael,Q;<The Nature of Qualitative Inquiry> in <Qualitative Evaluation and Research Methods” , Second Edition, London: Sage Publicatin , 1990.
46.Shojaei, Nosrat; Women in Politics: A Case Study of Iran, Journal of Politics and Law , Vol. 3, No .2,PP. 257-268, 2010.
47.Silverman, David; <What is Qualitative Research?> Doing Qualitative Research, New Delhi: sage publication, 2000
48.Van Dyke, Vemon; Political Science;A Philosophical Analysis, USA: Stanford University Press, 1960.
منبع: فصلنامه علمی-ترویجی بانوان شیعه – شماره 23

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید