بررسی کنش های جمعی زنان ایرانی(3)

بررسی کنش های جمعی زنان ایرانی(3)

مطالعه ی موردی: زنان دوره ی قاجار

عملکرد جنبش زنان در دوره ی قاجار
همان گونه که بیش تر نیز گفته شد، زنان دوره ی قاجار وارد عرصه های سیاسی و اجتماعی شدند. در این دوره تاریخی می توان سه نوع حرکت و اندیشه را ردیابی نمود. اول، کسانی که با نوآوری دینی به دنبال استحاله در فرهنگ بی بند و باری، به تقلید از بخشی از زنان غرب بودند. دوم، عده ای که در جهت آرمان های مذهبی خویش تلاش می کردند و سوم، کسانی که راه غالب زنان غربی را راه درست دفاع از حقوق خویش می دانستند و در این خصوص حضور موثر در فعالیت های اجتماعی را رفع مشکلات زنان به حساب می آوردند. هر سه دسته ی فوق با مقایسه خود با زنان اروپایی و همچنین شناخت ایدئولوژی ها و تفکرات آزادی خواهانه و برابری جویانه غربی، شرایط زندگی خود را اسفبار دیدند و ریشه ی مشکلات خود را بی سوادی یافتند. به همین دلیل، آنها در چند جهت حرکت کردند، در راستای فرهنگی، با تاسیس مدارس دخترانه، تاسیس روزنامه های مربوط به زنان و نوشتن مقالات از طریق حقوق و سیاسی، یعنی تلاش در جهت تغییر در قوانین موجود برای رفع موانع قانونی از طریق تشکیل انجمن ها و سازمان ها و تلاش برای کسب حق رأی. (زاهد، 1384، ص 99-100)

الف.انتشار مجلات و روزنامه ها
تلاش زنان، در جهت انتشار مجلات و روزنامه های مخصوص زنان بود. علاوه بر این، در مجلاتی که توسط مردان به چاپ می رسید قلم می زدند. روزنامه های «صوراسرافیل»، «حبل المتین»، «کانون»،«ثریا» و «ندای وطن» مقالاتی را در رابطه با زنان و حقوق زنان به چاپ می رساندند. مهم ترین منبع برای مطالعه خواسته های زنان و توصیف وضع ایشان، مطبوعات دوره ی مشروطه-بخصوص مطبوعات خود زنان- است. نخستین مجله زنان«دانش» نام داشت که توسط همسر آقای دکتر کمال زاده(1) در 1328ق به چاپ رسید. این مجله هفتگی بود و به «اخلاق و عادات زنان برای بیداری توده نسوان» تخصیص داده شده بود. دیگری، «شکوفه» بود که توسط خانم مزین السلطنه(2) در 1331ق منتشر شد و برای نخستین بار به طور اختصاصی در زمینه ی تساوی و حقوق زنان آغاز به فعالیت کرد. در این روزنامه، به مباحثی درباره حقوق زنان، لزوم سوادآموزی دختران و مخالفت با ازدواج های زودرس پرداخته می شد. شکوفه از سال سوم فعالیتش، عملا به ارگان انجمن همت خواتین تبدیل شد و افزون بر مسائل زنان، به موضوعات سیاسی و ملی نیز می پرداخت. از دیگر نشریات این دوران «نامه بانوان» به سردبیری شهناز آزاد، دختر حسین رشدیه، است که در تهران منتشرمی شد. مسئله آموزش و تعلیم زنان از جمله موضوعات اصلی این نشریه بود.(ساناساریان، 1384، ص 59) پس از آن، «زبان زنان» در 1337 ق آغاز به کار کرد. زبان زنان از نشریات تأثیرگذار و ممتازی بود که به مدیریت صدیقه دولت آبادی در اصفهان منتشر می شد. صرفا زنان در این نشریه مطلب می نوشتند و حقوق زنان محور اصلی «زبان زنان» بود. به علاوه، مطالب سیاسی با رویکرد انتقادی نیز در این نشریه برجسته بود. به دلیل همین رویکرد انتقادی، مدیریت آن مورد آزار و اذیت قرار داشت و در نهایت به دست رئیس الوزرا مجوز فعالیتش لغو شد.(صدرهاشمی ، 1363، ص 10)
«جهان زنان» مجله ای بود که به مدیریت فخر آفاق پارسا در مشهد منتشر می شد. در این نشریه به لزوم تعلیم و تربیت زنان، امور خانه داری و بهداشت پرداخته می شد. لحن این نشریه میانه ور بود، اما با وجود این، مورد آزار حاکمیت قرار داشت.(خسروپناه، 1381، ص 246-256) همچنین می توان در این دوره از «عالم نسوان»، «جهان نسوان وطن خواه»، «مجله نسوان»، «مجله سعادت شرق» و «عالم نسوان»، «جهان نسوان وطن خواه»، «مجله نسوان»، «مجله سعادت شرق» و «دختران ایران» نام برد.(زاهد، 1384، ص 103)

ب.نامه ها: امکاناتی برای پیگیری خواسته ها
به نظر می رسد در دوران مشروطه نامه نگاری و نیز انتشار نامه های سرگشاده برای اعتراض به مسائل روز و درخواست مطالبه ای خاص برای زنان، بخصوص در زمینه حق آموزش و مشارکت سیاسی زنان مرسوم بوده است. در سال 1325 ق یعنی 14 ماه پس از پیروزی انقلاب مشروطه، نامه ای از طرف اتحادیه غیبی نسوان(3) خطاب به نمایندگان مجلس در روزنامه «ندای وطن» منتشر شد. در این نامه، اتحادیه غیبی نسوان از نمایندگان مجلس می خواهد که به اوضاع آشفته موجود سروسامان دهند و اگر نمی توانند 40 روز امور مملکت را به آنان بسپارند تا زنان نظم و قانون را برقرار کنند. زنان دیگری نیز از ایالات نامه نوشتند و از ناتوانی مجلس شکایت کردند. برای مثال، نامه های دسته جمعی از جانب زنان شهرهای قزوین و منطق سنگلج(4) به روزنامه ها ارسال شد. این نامه ها، اعتراض به وضعیت نابسامان مملکت بود. روزنامه ی «مساوات»، نامه ی اعتراض آمیز گروهی از زنان که خود را حامیان زنان مظلوم ایرانی می خواندند، منتشر کرد. در این نامه آمده بود: گرچه مشروطه خواهان در آغاز مردمی انقلابی بودند، اما اینک همان مردم انقلابی، از تعمیم نتایج انقلاب به زنان خودداری می کنند. نویسندگان نامه افزوده بودند: «آیا ما زنان ستم کشیده این کشور نیستیم؟ آیا ما همانند شما مردان، انسان به شمار نمی رویم؟… ما خواستار عدالتیم و تاکید می کنیم که هر تبعیض ناروا در دست یابی بر آگاهی و معرفت باید از میان برداشته شود؛ زیرا کسب دانش همچنان که حق مردم است، حق ویژه زنان نیز هست.» (آفاری، 1377، ص 31-36)

ج. محافل و سازمان های زنان
نهضت مشروطه زمینه ای مناسب برای شکل گیری تشکل های مردمی، به ویژه در میان زنان بود. تاسیس اولین کلاس های آموزشی برای زنان و اداره آنها، توسط زنان انجام گرفت که به شکل گیری نخستین سازمان های غیر دولتی انجامید. اگر چه اکثر گردانندگان این سازمان به طبقات بالای جامعه وابسته بودند، اما وجود انجمن های زنان، مدارس دخترانه، مراکز بهداشتی و سایر موسسه ها توانستند ردپای مشارکت سیاسی – اجتماعی زنان را به ثبت برسانند. (اختری و ابتهاج شیرازی، 1378، ص 38)
یکی از اشکال فعالیت زنان، ایجاد تشکل های خویش و کوشش برای مشارکت در اداره امور جامعه ایران بود.(خسروپناه، 1381، ص 21-22) تشکیل انجمن های سیاسی و اجتماعی، برجسته ترین اقدام در جهت نهادسازی و شکل گیری فضای مدنی در دوره مشروطه است. در این انجمن ها، زمینه های تمرین دموکراسی وجود داشت و به تدریج تعداد بسیاری از آنها در سراسر کشور شکل گرفتند. ابتدا این تشکل ها اختصاص به مردان داشتند، اما به تدریج با حضور زنان در انجمن ها، زمینه تشکیل انجمن های خاص زنان فراهم شد. (آفاری، 1377، ص 67) اغلب این انجمن ها به صورت نیمه سری یا سری به فعالیت می پرداختند. زنان در طول انقلاب مشروطه محفل و کانون هایی داشتند که در آن جمع می شدند و مسائل روز را به بحث می گذاشتند. زنان با سواد با بهره گیری از مطبوعات و اعلامیه ها، سایر زنان را در جریان امور قرار می دادند مسجد بهترین محل برای تجمع زنان بود؛ زیرا آنها می توانستند آزادانه و بدون مشکل در این گردهمایی شرکت کنند. (کسری، 1379، ص 214-215)
علاوه بر حضور در جلسات بحث و گفت و گو، زنان با فعالیت غیرعلنی در انجمن ها و سازمان های مخفی، با خانه نشینی و انزواطلبی مبارزه کردند. ایران همیشه شاهد تشکیل انجمن های مخفی بوده است. در سال 1309 ق دولت امتیاز دخانیات ایران را به تالبوت انگلیسی واگذار کرد و در ازای آن، شرکت تالبوت متعهد گردید تا ضمن پرداخت 15 هزار لیر، سالانه یک چهارم سود خود را به ایران بپردازد. (ورهرام، 1367، ص 391) تاریخ یک قرن پیش گویای این است که زنان ایرانی که مجالی برای حضور در عرصه های اجتماعی نداشتند، در پستوها و پشت پرده، انجمن های نیمه سری تشکیل دادند.(بابامرادی، 1380، ص 93)
در سال 1286 ش «انجمن آزادی زنان» در تهران تشکیل شد. در همان سال، «اتحادیه غیبی نسوان» فعالیت خود را آغاز کرد. در سال 1288 ش «انجمن بانوان اصفهان» تشکیل گردید. در سال 1289ش «انجمن مخدرات وطن»، در سال 1290 ش«انجمن خواتین ایران» و «شرکت خیریه خواتین ایران» در تهران تشکیل شد. در سال 1297ش «شرکت خواتین» در اصفهان و در همان سال «شرکت آزمایش بانوان» در تهران آغاز به کار کرد. در سال 1300ش«جمعیت پیک سعادت نسوان» در رشت و در سال 1301 ش « جمعیت زنان وطن خواه» در تهران تشکیل گردید. و در همان سال «مجمع فارغ التحصیلان مدرسه عالی آمریکایی» در تهران تشکیل گردید. در سال 1302 ش «جمعیت نسوان وطن خواه» تشکیل شد. (توانا، 1380، ص 112-115)

د) استفاده از خانه ها به جای مدارس زنانه
کسروی تأسیس دبستان ها و روزنامه ها را از اقدامات اروپایی می داند که هر دو پیش از مشروطه به ایران رسیده و رواج یافته بودند و مشخص بود که پس از مشروطه رواج آنها بیشتر می گردد. وی معتقد بود: مردم به دبستان ها بیشتر روی آوردند و از این هنگام بود که گفت و گو از درس دختران و بازشدن دبستان ها برای آنها مطرح شد و چون شور مشروطه خواهی قوی بود کمتر کسی با آن دشمنی می کرد. آنجه در این میان مهم است این است که تاسیس مدارس به وسیله خود مردم و بدون پرداخت هزینه ای توسط دولت انجام می گرفت.(کسروی، 1359، ص 266-267) زنان برای بهبود کیفیت و کمیت موقعیت خود در جامعه سعی در سازمان دهی خود در جامعه کردند. برای این منظور، تحصیلات در مرتبه اول قرار داشت. (زاهد، 1384، ص 101)
زنان ایرانی پیش از آنکه منتظر حمایت دولت و کمک های قانونی بمانند به شیوه های خلاق به تاسیس و اداره مدارس زنان همت گماشتند. اولین مدارس زنانه به وسیله مبلغان دینی آمریکایی در ایران تاسیس شد و عمده شاگردانش را دختران ارمنی تشکیل می دادند. اما از اولین مدارس دخترانه ای که توسط زنان ایرانی و برای دختران ایرانی تاسیس شد می توان به « مدرسه دوشیزگان» توسط بی بی خانم استرآبادی در سال 1285 ق اشاره کرد. او بخشی از خانه اش را به مدرسه تبدیل کرد. ابتکار وی کمی بعد توسط طوبا آزموده بود. به این ترتیب، با وجود اینکه طبق اصل 18 متمم قانون اساسی وقت، دولت مسئول تاسیس مدارس و فراهم کردن امکان تحصیل رایگان و اجباری برای همگان بود، اما به دلیل مخالفت های موجود سنتی ها و نیروهای سنتی بازار، دولت اقدامی در این جهت نکرده بود. بنابراین، زنان خود ابتکار عمل به دست گرفته و خانه های خود را تبدیل به مدارس دخترانه کردند.(ملاح، 1385، ص 26)
صفیه یزدی عضو انجمن حریت زنان، همسر مجتهد برجسته محمد حسین یزدی بود. یزدی برخلاف شیخ فضل الله نوری و دیگر روحانیان از فکر تحصیل زنان حمایت، و همسر خود را به تاسیس مدرسه تشویق می کرد. صفیه یزدی مدرسه دخترانه «عفتیه» را در سال 1289 تاسیس کرد و به دلیل سخنان جسورانه اش در مورد مسائل زنان به شهرت رسید. ماهرخ گوهرشناس از جمله کسانی بود که بی سواد یا کم سواد به نهضت مشروطه پیوسته بودند و برای فعالیت خود، هم در خانه و هم در عرصه عمومی مبارزه می کردند. از سرگذشت او درمی یابیم که در تهران یک انجمن انقلابی زنان وجود داشته است که اعضایش تعهد مادام العمر می دادند تا به رغم همه موانع برای نیل به آزادی زنان تلاش کنند. اعضای گروه، حلقه ی خاصی در دست داشتند که بر آن دو دست به هم فشرده حک شده بود. ماهرخ مدرسه دخترانه «ترقی» را در سال 1290 ق در تهران راه انداخت و دو سال فعالیت های خود را از چشم شوهرش مخفی نگاه داشت. (آفاری، 1377، ص 249-250)

هـ. مبارزه و تلاش برای تأسیس مدارس دخترانه
زنان برای اولین بار متوجه شدند که یک طبقه اجتماعی هستند و به عنوان «طایفه ی نسوان» خودشان را مطرح کردند و مدعی شدند که اکنون بیدار شده اند. آنان به تشکیل انجمن و ایراد سخنرانی و تاسیس مدارس دخترانه و نوشتن مقاله مبادرت ورزیده و کم کم از دولت تقاضای رسیدگی به وضع خود کردند. بحث جالب توجهی که زنان در آن زمان مطرح نمودند این بود که تا زنان باسواد و باتربیت نشوند و نتوانند فرزندان خوب به جامعه تحویل دهند، ایران پیشرفت نخواهد کرد. زنان با ابراز وطن خواهی و شور و اشتیاق نسبت به آزادی خواهی، کم کم از مشکلات خود آگاه شده، خواسته های خودشان را بخصوص در زمینه های فرهنگی مطرح کردند یکی از زنان در این باره چنین می نویسد:
«گمان می فرمایید که ما بی خبر و بی حمیت نداشتیم، در عالم بشریت بی حقوق ماندیم، اگر چه نسوان هستیم، ولی نسیان نداریم. تمام نوع پرستان و وطن خواهان هر خدمتی که می نمایند و هر زحمت که می کشند می بینیم… ولی چاره نداشتیم. ما در این مدت جمعی از وطن پرستان بودیم که در روز پیروزی مشروطه طلبان مسرور و خوشوقت می شدیم و در هنگام بدبختی و فلاکت گریه می نمودیم، در هیچ مجلس و محفل ما را راه نمی دادند… خدا می داند که آن روزهای سیاه تاریخی هرگز فراموش نخواهد شد. در سوگواری جوانان آذربایجان، آذرها به جان داشتیم و شب های دراز را در شهادت نهنگان حریت، دریاوار خروشیدیم و خواهرانه بر جگر ریش، نمک پاشیدیم… بچه آیینه اخلاق و اطوار مادرش است. پس ما بهتر می توانیم از عهده تربیت اطفال برآییم. بهتر است که دبستانی بنیان نهیم و دبیرستانی برای دختران وطن بنا گذاریم که در آینده در هر خانواده یک خانم دانشمند آماده نماییم.» (روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، 1345)
حق آموزش را می توان اولین مطالبه جدی جنبش زنان در ایران به شمار آورد. تا پیش از مشروطه، آموزش زنان مرسوم نبود. البته در برخی موارد در مکتب خانه ها به دختران اجازه می دادند که تا سن 9 سالگی صرفا خواندن قرآن را یاد بگیرند. همچنین در برخی خانواده های متمول نیز برای تربیت دختران، معلم خصوصی استخدام می شد. اما تاسیس مدرسه به سبک جدید، مرهون تلاش ها و مبارزات پیگیر فعالان جنبش زنان است.(ساناساریان، 1384، ص 69) در بیستم ژانویه 1907.م در ضمن برگزاری یک گردهمایی بزرگ در تهران، زنان قطعنامه ای را که شامل دو بند بود، تصویب کردند. بند اول بر تأسیس مدارس زنانه تأکید داشت و بند دوم خواستار حذف جهیزیه سنگین برای دختران بود و چنین استدلال می کرد که بهتر است پولی که صرف تدارک جهیزیه می شود، در راه آموزش، ناشی از مخالفت سنت گرایان با تحصیل زنان بود. علاوه بر این مشکل، موضوع دیگری که در برابر گسترش مدارس دخترانه وجود داشت، بحث تامین منابع مالی بود. به همین دلیل، تعداد مدارس محدود باقی می ماند و علی رغم تمایل مدافعان حقوق زنان، تنها معدودی از خانواده ها که از تمکن بالایی برخوردار بودند، می توانستند دختران خود را به مدرسه بفرستند.(خسروپناه، 1381، ص 204)
نخستین مدارس دخترانه توسط هیئت مذهبی پروتستان آمریکایی در سال 1217ش. در ارومیه تاسیس شد و به تدریج با افزایش تعداد مدارس، علاوه بر دانش آموزان مسیحی، کودکان مسلمان را نیز می پذیرفتند. در سال 1342ش. مدرسه دخترانه «سو ونسان دوپل» توسط مبلغان فرانسوی در ارومیه تأسیس گردید. یک گروه دیگر از مبلغان مسیحی انگلیسی در سال 1266ش. مدرسه دخترانه ای در این شهر تاسیس کردند. (توانا، 1380، ص 87-88) در سال 1288ش. اولین مدرسه دخترانه اصفهان به نام دبستان «دوشیزگان» دایر گردید. در سال 1291ش. نخستین مدرسه دخترانه انزلی به نام دبستان «بنات انزلی» تاسیس گردید. مدارس دخترانه «ام المدارس» و «اناث بهار» در سال 1294ش. در اصفهان دایر شدند. در سال 1298ش. مدرسه دخترانه« تربیت بنات شیراز» افتتاح شد… در سال 1292ش. 63 مدرسه دخترانه و نزدیک به 2500 دانش آموز در تهران، اولین نسل زنان تحصیل کرده و برجسته را تربیت کردند. (رجالی، 1350، ص 15)

و. هنر و ادبیات اعتراضی، شیوه ای برای بیان خواسته ها
زنان برای عمومی کردن مطالبات خود و نقد مناسبات موجود میان زن و مرد، به اجرای تئاتر و نمایش می پرداختند. برخی از گروه های نمایشی نگاه نقادانه ای به شرایط زن در خانواده و منزلت اجتماعی او در نمایش های خود داشتند. اولین بار، یک زن ایرانی ارمنی در نمایش «طبیب اجباری» از مولیر به روی صحنه تئاتر رفت. این نمایش نامه کمدی به حقوق زنان می پرداخت. در قسمتی از نمایش نشان داده می شود که چگونه شوهران جهیزیه زنان را به اجبار فروخته و پول آن را مصرف می کنند. چنانچه زن اعتراض می کرد، تنبیه می شد. نکته دیگری که در این نمایش به آن توجه می شد، ازدواج اجباری دختران، توسط پدرانی است که تنها به پول داماد توجه می کنند نه علاقه خود دختران. (خسروپناه، 1381، ص 43) گاهی نمایش هایی برای جمع آوری پول به منظور توسعه مدارس برگزار می شد. در یک مورد، 500 زن از جمله از چند کشور اروپایی در یک نمایش شرکت کردند و 400 تومان برای تاسیس مدرسه ای برای دختران یتیم، کلاس های آموزش بزرگسالان و یک درمانگاه زنان جمع شد. (آفاری، 1379، ص 257) مجلات زنان در آن زمان داستان را محملی برای ترویج ایده های خود و اعتراض به فرهنگ مردسالار می دانستند. برای مثال، مجله ی «شکوفه» از متون ادبی استفاده می کرد و ویژگی ممتاز آن استفاده از کاریکاتور برای تقبیح خرافه پرستی، مقایسه مدراس جدید با مکتب خانه، روابط زن و شوهر و خانواده های آنان با یکدیگر و غیره بود.(خسروپناه 1381، ص 235)

ز. تظاهرات و تجمعات اعتراضی، راهبردی برای طرح مطالبات
در این دوره، تجمع های اعتراضی زنان، به طور روزافزونی تداوم و گسترش می یافت. زنان نقش برجسته ای در تظاهرات و تحصن های تابستان 1285 داشتند. برای مثال، در تحصنی که در حرم حضرت عبدالعظیم شکل گرفت، زنان بسیاری حضور داشتند. در این تحصن برای نخستین بار درخواست تشکیل عدالتخانه مطرح شد. (پایدار، 1379، ص 101) نخستین فعالیت های زنان در عرصه سیاسی پس از پیروزی انقلاب مشروطه، مربوط به حمایت و مشارکت آنها در تاسیس بانک ملی ایران است. بسیاری از آنها زیورآلات و اشیای گران قیمت خود را فروختند و از دولت سهام خریدند. (خسروپناه، 1381، ص 256) یکی از مهم ترین و در عین حال کلیدی ترین کارهای زنان، تحریم کالاهای خارجی بود. در واقع، زنان مبتکر تحریم کالاهای خارجی بودند. انجمن ها و سازمان های زنان همچنین در پی بیرون راندن روسیه و انلگیس از ایران بودند. آنها در نشست های بزرگی که برگزار می کردند، به بحث درباره نقش زنان در جنبش ملی دهه 1290 و پس از آن می پرداختند. طبق شواهد موجود، بین گروه های زنان و هیئت روسی، مراوداتی انجام شده بود که در یکی از آنها دولت روسیه سعی داشت زنان را متقاعد کند که چون در قانون اساسی به آنان هیچ حق و حقوقی داده نشده است، نباید در حراست و پاسداری از قانون پافشاری کنند. گروه های زنان نیز پاسخ دادند که از شرایط خود ناراضی هستند، اما تغییر را متوجه پیچیدگی سیاسی ناشی از حضور قدرت های امپریالیستی می دانند.(ساناساریان، 1384، ص 41)
اما برجسته ترین فعالیت های سیاسی زنان مربوط به دوره ای است که محمد علی شاه به مخالفت با نظام مشروطه پرداخت. این مخالفت، اولین کارشکنی او در انقلاب مشروطه به شمار می آید. در این مقطع، زنان حضور فعالی در تظاهرات اعتراضی نسبت به اقدامات محمد علی شاه داشتند. اتحادیه غیبی نسوان، از معدود انجمن های سیاسی زنان در آن دوره، به نمایندگان مجلس اخطار داد که هرچه سریع تر نسبت به تصویب متمم قانون اساسی اقدام کنند. در این جنجال، سرانجام محمد علی شاه، مجبور شد متمم قانون اساسی را به مهر سلطنت ممهور کند. اما پس از آن، قدرت گرفتن مخالفان مشروطه خواهان، در ابتدای تابستان 1287 کلنل لیاخوف قزاق به دستور محمد علی شاه، مجلس را به توپ بست و بسیاری از آزادی خواهان و نمایندگان مجلس اعدام شدند. (پایدار، 1379، ص 106) پس از این واقعه و تعطیلی مجلس اول، موج اعتراضات مردمی سراسر ایران را در بر گرفت. زنان نیز در جریان این اعتراض ها حضوری فعال و باورنکردنی داشتند. فعالیت های اصلی زنان در این دوره عبارت بود از:« مبارزه تبلیغاتی و افشاگری، حمایت مالی از مشروطه خواهان و شرکت در مبارزه مسلحانه. زنان در لباس مردان و به طور مخفیانه وارد گروه های رزمنده می شدند و تنها زمانی که زخمی یا کشته می شدند هویت آنها مشخص می شد.» (آفاری، 1371، ص 83-84)

پی نوشت ها :

1.خانم دکتر کحال، دختر میرزامحمد حکیم باشی جدیدالاسلام همدانی بود که نزد مسیونرهای آمریکایی در ایران علم آموخت و به عنوان نخستین چشم پزشک زن در ایرن از آنان اجازه ی طبابت گرفت.
2.مریم عبید ملقب به مزین السلطنه.
3.اتحادیه غیبی نسوان از جمله تشکل هایی است که به طور مشخص در پی اهداف سیاسی و برقراری عدالت اجتماعی با تاکید بر مشکلات زنان تشکیل شد و با گرایش های تند انقلابی همواره خود را سخنگوی طبقات تهیدست جامعه می دانست. این اتحادیه که در حقیقت یک سازمان مخفی محسوب می گردید، تنها تشکل سیاسی زنان در دوره اول مجلس شورای ملی بود. نظر به مخفی بودن این اتحادیه، اطلاعات دقیقی در مورد نحوه تاسیس، بنیان گذاران و اعضای آن در دست نیست. تاریخ تاسیس آن به استناد چند منبع معتبر 1325 ق/1907 م تعیین شده است.
4.از محلات قدیمی تهران می باشد که در تئاتر خیابانی معروف و شهره بوده است. محله سنگلج از ضلع جنوبی پارک شهر، خیابان بهشت تا بازار قوام الدوله و ازغرب تا خیابان وحدت اسلامی و 30 تیر و از شرق تا خیابان خیام امتداد داشته است.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید