مراتب امر به معروف و نهی از منکر

مراتب امر به معروف و نهی از منکر

این فریضه دارای مراتبی است که از مرتبه ی نخست ،یعنی انزجار قلبی شروع و بعد از آن ،امر و نهی زبانی و در نهایت به امر و نهی فعلی و به اصطلاح «انکار به ید »ختم می شود .آخرین مرحله از امر و نهی ،مستلزم نوعی ضرب و جرح است و اقامه ی حدود و تعزیرات شرعی نیز نوعی جلوگیری از منکر محسوب می شود .
در وجوب امر و نهی لسانی بر هر مکلفی در هر صورتی که شرایط آن محقق شود ، بحثی نیست ، هرچند در وجوب عینی و یا وجوب کفایی آن اختلاف دیدگاه وجود دارد که قبلاً توضیح داده شد . حال اگر این امر و نهی نیازمند ایجاد ضرب و جرح در طرف مقابل باشد ،آیا هر مکلفی ملزم است که به این عمل شخصاًاقدام نماید و به عبارت دیگر ،آیا از مجوّز چنین اقدامی به صورت مستقل برخوردار است ؟و یا نیازمند اخذ نظر حاکم شرع و یا فرد منصوب از سوی حاکم شرع خواهد بود ؟
برخی معتقدند این گونه امر و نهی که به زدن ،بازداشت کردن ،کشتن و یا جراحت وارد کردن منجر شود ،منوط به کسب اجازه سلطان وقت است که از سوی شارع مقدس به حکومت و ریاست منصوب شده است. به این ترتیب، اگر اذن حاکم حاصل نشود و یا دسترسی به وی امکانپذیر نباشد، باید به امر و نهی زبانی اکتفا شود. البته اقامه ی حدود از جمله اختیارات سلطان حق است که از سوی خداوند متعال منصوب شده و یا از اختیارات کسی است که سلطان او را به این مسئولیت گماشته است .(1)
برای اثبات این نظریه استدلال شده است که این گونه عمل و اقدام خود سرانه در جامعه ،به بی نظمی و آشوب منجر می شود .علاوه بر آن چون عموم مردم توان شناخت دقیق منکرات را ندارند، اگر مجاز به اقدام عملی و مقابله فیزیکی شوند ،ای بسا از این حق سوء استفاده های فراوانی در جهت غرض ورزی های شخصی بشود .همچنین امر و نهی فعلی نیازمند برخورداری از حمایت و قدرت برتر است که همواره در جوامع در دست حکومت ها است و معمولاً افراد جامعه از آن بهره مند نیستند .بنابراین ،در این صورت ،اقدام به ضرب و جرح طبیعتاً با واکنش طرف مقابل مواجه شده و نتیجه ای برای الزام متخلف به ترک تخلف به دنبال نخواهد داشت .(2)
در مقابل این نظر ،دیدگاه دیگری نیز بر وجوب عمل به این فریضه، هرچند که به ضرب و جرح منجر شود ،تأکید دارد .بنابر این نظر، اگرچه اذنی از سوی سلطان حق که همان امام معصوم یا نائب او است، نرسیده باشد و یا حاکم در دسترس نباشد ،هر مکلفی وظیفه دارد در مقابل منکرات بایستد ،هر چند که این کار به درگیری و تقابل فیزیکی نیز بینجامد .
قائلان این نظر ،به روایاتی که صریحاً دلالت بر این نکته دارد که امر به معروف و نهی از منکر زبانی به تنهایی کافی نیست و باید به همراه اقدام عملی صورت گیرد، استدلال می کنند .از جمله این روایات ،روایت یحیی طویل از امام صادق علیه السلام است که آن حضرت فرمود:
«ما جعل الله بسط اللِّسان و کفَّ الید و لکن جعلهما یبسطان معاً و یکفّان معاً »؛(3) چنین نیست که خدای متعال زبان را باز گذارد و دست را ببندد ؛ بلکه این دو را با هم قرار داده است که به همراه هم باز و بسته می شوند .
امام خمینی این گونه امر به معروف و نهی از منکر را در صورتی که منجر به ایجاد جرح یا قتل شود ،تنها با مجوز حاکم شرع مجاز دانسته اند ؛مگر در موارد بسیار با اهمیت که در این فصل به آن پرداخته خواهد شد .

مراتب فریضه در دیدگاه حضرت امام رحمه الله

حضرت امام رحمه الله نیز در مرحله بندی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر نخست به «انزجار قلبی »و سپس «امر و نهی زبانی»و «جلوگیری با دست »اشاره می فرماید و معتقد است که در صورت حصول مطلوب از مرتبه ی پایین تر ،نباید به مرتبه ی فوق آن اقدام کرد .(4)

مرحله نخست :انزجار قلبی

در وهله نخست لازم است در مواجهه با منکر چگونگی تأثیر این کنش را برآورد کرد .به این معنا که اگر انسان بدون اظهار سخنی که حاکی از امر و نهی باشد ،طوری رفتار و عملکرد خویش را تنظیم کند که شخص عمل کننده به منکر و یا تارک معروف بتواند مقصود را دریابد و همین مقدار باعث تنبه او شده و دست از خلاف برداشته و یا به کارهای پسندیده عمل کند ،باید به این شکل عمل کند .به عنوان مثال، ممکن است انسان بتواند با روی برگرداندن از کسی ، چهره در هم کشیدن و یا ترک مراوده ،انزجار قلبی خویش را از کارهای طرف مقابل ابراز کند ؛به گونه ای که شخص مقابل نوعی امر به عمل معروف و یا نهی از منکر را برداشت کند و موجب تغییر رفتار او شود .
بنابراین ،در صورت امکان چنین تأثیر گذاری که به جلوگیری عملی از منکر و اقدام به انجام معروف منتهی شود ،نوبت به مراتب دیگر این فریضه نخواهد رسید.خصوصاً اگر طرف مقابل از حیثیت و جایگاهی برخوردار است که هر گونه رفتاری غیر از این ،حتی امر و نهی زبانی نیز موجب هتک حیثیت و آبروریزی خواهد شد که در این صورت و با احتمال تأثیر واکنش آرام تری مثل برگرداندن، نمی توان به مراتب بالاتر آن عمل نمود .(5)
همچنین در صورتی که عمل به مرتبه ی پایین تر فریضه ،سبب کاهش میزان عمل به منکر شود و مراتب دیگر فریضه هم در ریشه کنی کامل منکر مؤثر نیفتد ،همین مقدار واجب می شود ؛ یعنی اگر مثلاً اعراض و دوری گزیدن از فرد، منجر شود که طرف از میزان خلافی که مرتکب می شود ،بکاهد، همین مقدار ،یعنی اعراض از او، واجب خواهد بود .(6)
در این قسمت ،حضرت امام رحمه الله به چگونگی بهره بردن از مرتبه ی نخست فریضه در شیوه تعامل با حکومت های طاغوتی و سلاطین جور اشاره فرموده و به وظیفه ی عالمان دینی در مواجهه با آن ها می پردازد که در بخش «جایگاه اجتماعی این فریضه »در فصل بعدی همین نوشتار ،به آن خواهیم پرداخت .
همچنین ایشان از باب اهمیت بحث به بیان حکم رضایت به فعل منکر نیز اشاره فرموده اند .به نظر حضرت امام رحمه الله به غیر از وجوب امر به معروف و نهی از منکر که از نوعی جنبه امریت و اقدام عملی برخوردار است، صرف عدم رضای قلبی به انجام منکر نیز واجب است و در مقابل، رضایت از فعل منکر و ترک معروف، هر چند که خود فرد هیچ نقشی در انجام منکر و ترک معروف نداشته باشد ،حرام است و این حرمت ،مشروط به هیچ شرطی مثل شرایط «امر به معروف و نهی از منکر»نیست .(7)

مرحله دوم :امر و نهی با زبان

اگر در مواجهه با فعل حرام و ترک واجب هیچ یک از اقدامات بیان شده در مرحله ی نخست مؤثر نیفتد،واجب است که انسان به گونه ای دیگر عمل نماید ؛یعنی اگر به هر سببی یقین پیدا شود که هیچ گونه اقدامی که نشان هنده انزجار قلبی از منکر باشد، در تغییر رفتار طرف مؤثر نخواهد افتاد ،لازم است به امر و نهی زبانی عمل نمود .(8)
در خود همین مرحله نیز تقسیم بندی انواع برخورد قابل تصور است ؛ به این بیان که اگر احتمال بدهد که با توصیه و ارشاد و تذکر به همراه برخوردی مسالمت جویانه و تعاملی خیرخواهانه می توان در طرف مؤثر افتاد ،واجب است به همین شکل عمل شود و از هر گونه امر و نهی افراطی و آمرانه پرهیز شود .در غیر این صورت ،باید با برخوردی همراه با امر و نهی اقدام نمود .در این زمان هم باید ابتدا از امر و نهی آرام آغاز نمود و اگز مؤثر نیفتاد ،با غلظت و تندی بیشتری برخورد کرد .با رعایت این مراتب ،حتی در نهایت می توان فاعل منکر و تارک معروف را تهدید و ارعاب نمود .البته لازم است که در این برخورد از هر گونه سخن زشت و ناپسند که خود حرام است ،اجتناب کرد ؛ مثلاً نمی توان با دشنام و توهین ،شخص را به انجام واجب و یا ترک حرام وادار کرد ؛ بله اگر منکر از مواردی است که شارع مقدس به هیچ وجه راضی به انجام آن نیست ،مثل قتل نفس محترمه و یا گناهان بزرگی که به انجام آن وعده عذاب داده شده ،انسان نه تنها مجاز است ،بلکه موظف است که برای جلوگیری از آن ها از سخنان اهانت آمیز هم بهره جوید. (9)

مرحله سوم :انکار با دست

آخرین مرحله امر به معروف و نهی از منکر ،الزام یا جلوگیری عملی است که از آن به «انکار به ید »تعبیر می شود .مسلم است که با فرض تأثیر گذاری دو مرحله اوّل ،نباید به این نوع از امر و نهی اقدام نمود .اما اگر انزجار قلبی و یا امر و نهی با زبان در تغییر رفتار طرف مؤثر واقع نشود، نوبت به اقدام عملی خواهد رسید .(10)
در این مرحله نیز اقدامات مختلفی قابل تصور است که مانند مراحل قبلی در صورت احتمال تأثیر با اقدام مرتبه ی پایین تر نباید از خشونت بیشتر استفاده کرد و در مراحل نهایی نیز اقدام عملی منوط به کسب اجازه از حاکم شرع خواهد بود .در ادامه به طور خلاصه به برخی مسائل این مرحله اشاره می شود :
پایین ترین مرتبه ی اقدام عملی این است که بین فاعل منکر و بین عملی که در صدد انجام آن است، مانعی ایجاد نمود ؛ به عنوان مثال، ابزاری را که به واسطه ی آن به انجام حرام می پردازد ،از او دور نمود ،با گرفتن دست او مانع از ارتکاب منکر شد ،در صورت ضرورت او را حبس کرد و یا مانع خروج از منزلش و یا رفتن به محل معصیت شد .البته در فرض اخیر اگر این کار موجب ایجاد نارسایی در معیشت او و اذیتش شود ،باید ترک شود .(11)
همچنین اگر این گونه اقدام، نیازمند وارد شدن در خانه و ملک طرف و یا تصرف در وسائل زندگی او شود ،تنها در صورتی جایز است که منکر از امور مهمی باشد که شارع مقدس هیچ گاه به اتیان آن راضی نیست ،مثل کشتن نفس محترمه .(12)
مراتب بعدی منع عملی از اتیان منکر، این است که اگر هیچ یک از اقدامات قبلی مؤثر نباشد و جلوگیری از منکر ضرورتاً با زدن یا آسیب رساندن حاصل شود ،با مراعات «الأسهل فالأسهل »جایز خواهد بود .
در این صورت ،چنانچه اقدام عملی ،به ایجاد جراحت و یا قتل منجر شود ،بدون کسب مجوز از حاکم شرع جایز نمی باشد ،البته در این صورت هم اگر موضوع منکر از مسائل مهمی باشد که جلوگیری از آن به هر نحوی واجب است ،اقدام به دفاع در این زمینه نیازمند کسب اجازه ی حاکم شرع نخواهد بود .(13)

بیان لطیفی از امام رحمه الله

در پایان بحث از مراتب این فریضه ،حضرت امام بیان لطیفی در قالب توصیه در مرحله ی عمل به این فریضه مهم دارند که در بردارنده نکاتی بسیار مفید و ارزشمند است .ایشان می فرماید :
سزوار است که آمر به معروف و ناهی از منکر ،در امر و نهی و مراتب انکارش مانند پزشک معالج مهربان و پدر با شفقت که مراعات مصلحت مرتکب را می نماید ،باشد و انکارش لطف و رحمت برای او خصوصاً ،و برای امت عموماً باشد ،و قصدش را فقط برای خدای متعال و رضایت او قرار دهد و این کارش را از آلودگی های هواهای نفسانی و اظهار بزرگی خالص نماید و نفس خودش را منزّه نداند و برای آن، بزرگی یا برتری بر مرتکب نبیند؛ که چه بسا برای شخص مرتکب گناه ولو گناهان کبیره باشد ،ولی صفات خوب نفسانی نیز باشد که مورد رضایت خدا می باشند و خداوند متعال او را به خاطر این صفات دوست دارد ،اگر چه کار (گناه )او مورد بغض خداوند می باشد و چه بسا آمر و ناهی خود برعکس او باشد ،گر چه بر خودش پوشیده است .(14)
ایشان در ادامه فرموده :
از عظیم ترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر ،و شریف ترین و دقیق ترین و شدیدترین آن ها از نظر تأثیر ،و دلنشین ترین آن ها ،مخصوصاً اگر آمر و ناهی از علمای دین و رؤسای مذهب باشد، آن است که از شخصی صادر شود که خودش لباس معروف ،چه واجب و چه مستحبش را پوشیده (و به آن عمل کرده )باشد ،و از منکر (و حرام )،بلکه از مکروه دور باشد و به اخلاق انبیا و اهل معنویت متخلق باشد و از اخلاق بی خردان و اهل دنیا منزه باشد تا آن که با کار و روش و اخلاقش آمر و ناهی باشد و مردم به او اقتدا نمایند (و او را الگو قرار دهند ).و اگر -العیاذ بالله -خلاف این باشد و مردم ببینند عالمی که ادعای جانشینی انبیا و رهبری امت را دارد ،به آنچه می گوید عمل نمی کند ،این وضع ،موجب ضعیف شدن عقیده مردم و جرأت آنان بر گناهان و بدگمانی آن ها به علمای صالح گذشته می شود .پس بر علما و مخصوصاً بر رؤسای مذهب است که از مواضع تهمت اجتناب کنند .(15)
کلماتی که از حضرت امام نقل شد، بیان نیکویی از سخن امیر بیان، علی علیه السلام در نهج البلاغه است که فرمود :
«من غضب نفسه للنّاس إماماً فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره .ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه و معلّم نفسه و مؤدِّبها أحقُّ بالإجلال من معلِّم النّاس و مؤدِّبهم ».(16)
آن که خود را پیشوای مردم سازد پیش از تعلیم دیگری باید به ادب کردن خویش پردازد ،و پیش از آن که به گفتار تعلیم فرماید باید به کردار ادب نماید ، و آن که خود تعلیم دهد و ادب اندوزد ،شایسته تر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد .

تکمله

لازم است در اینجا به نکته ای اشاره شود و آن این که تشخیص مراتب عمل به فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر، در خیلی از موارد از ظرافت های خاصی برخوردار است .آمر و ناهی همواره باید در چگونگی برخورد در حین انجام فریضه و تشخیص شیوه تعامل و برخورد با متخلف، نهایت دقت را به عمل آورد ؛ یعنی موارد برخورد ممکن است
تفاوت اساسی با همدیگر داشته باشند ؛به عنوان مثال ،گاهی احتمال دارد که ترک معاشرت با فرد متخلف سبب تنبه او شود و در موارد دیگر،همین امر شاید نتیجه ی معکوس به دنبال داشته باشد .این موضوع در دو حکم استفتایی ذیل از حضرت امام نمود روشنی دارد .

مورد اوّل :

س :خواهشمند است نظر خود را راجع به رفت و آمد و سایر ارتباطات؛ گفتگو و مصاحفه ،صله ی رحم ،صرف غذای آنان ،نماز خواندن در منزل ایشان ،هدیه دادن و گرفتن ،با خانواده ها یا افرادی که خصوصیات ذیل را دارند ،[بیان بفرمایید و حکم معاشرت با آن ها ]چگونه است :
افرادی که مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند یا رعایت حجاب و اصول اسلامی -کلی یا جزئی -را نمی کنند یا وضع کسب و درآمدشان از نظر شرعی مشکوک و یا حرام و یا مخلوطی از حرام و حلال است ؟
ج:گفتگو و رفت و آمد با آنان اشکال ندارد ،به خصوص اگر موجب هدایت آن ها شود ؛ولی تصرف در اموال آن ها در صورتی جایز است که علم به وجود مال حرام در آنچه مورد تصرف است نباشد .(17)

مورد دوم :

س:شخصی است که مبادرت به خوردن مشروبات الکلی می نماید و کارهای منافی با عفت انجام می دهد و به مراجع عالی قدر توهین می نماید .از نظر وظیفه ی شرعی ،نصیحت و نهی از منکر شده است ؛ولی متأسفانه
مؤثر واقع نگردیده ،تقاضا دارم حکم الله را از نظر معاشرت و طهارت نجاست و حدّ شرعی بیان فرمایید .
ج:اگر ترک معاشرت موجب می شود شخص مشارُالیه دست از اعمال خلاف خود بردارد ،لازم است از معاشرت با او خودداری نمایید و تا ارتداد او ثابت نشود ، محکوم به حکم سایر مسلمین است. (18)
بنابراین ،قطع معاشرت و رفت و آمد در صورتی مجاز است که تأثیر در التزام طرف به واجبات و دوری گزیدن از محرمات ممکن نباشد؛ اما اگر همین معاشرت سبب آگاه ساختن طرف و روشنگری او شود ،نه تنها دوری گزیدن مجاز نیست ،بلکه باید به تعامل با او ادامه داد تا بتوان از طریق این معاشرت تغییر رفتاری در او ایجاد کرد .

عمل به این دو فریضه در مورد ارحام

در اینجا مسأله دیگری که از جهت اخلاقی اسلام حائز اهمیت است، مطرح می شود و آن حسن تعامل و برقراری رفتار اجتماعی سازنده با دیگران ،خصوصاً بستگان و وابستگان خانوادگی است .روشن است که این مهم در برخی موارد با انجام فریضه ی «امر به معروف و نهی از منکر» ارتباط نزدیک و یا در تقابل قرار می گیرد. ای بسا عده ای به جهت این که نزدیکان آن ها به احکام دین التزام عملی نداشته و یا اهل رفتارهای ناشایست هستند ،با آن ها مدت های طولانی قطع ارتباط کرده و این عمل را وظیفه ی دینی خویش تلقی می کنند ؛در حالی که اصل قطع رحم از محرمات شرعی است و تنها در صورتی که امر مهم دیگری متفرع بر آن باشد ،جایز خواهد بود ؛و گرنه بدون دلیل قانع کننده نمی توان رفت و آمد و معاشرت با خویشاوندان و نزدیکان را ترک کرد .
این مهم در پاسخ به سؤالاتی از حضرت امام مورد تأکید قرار گرفته است .

مورد اول :

س:آیا انسان می تواند از نظر شرعی با خویشاوندانی که بی تقوا و بی نماز و ضد انقلابند ،از قبیل، پدر،مادر،خواهر و غیره قطع رحم نمایند ؟
ج:قطع رحم جایز نیست ؛ولی باید آن ها را با مراعات موازین ،امر به معروف و نهی از منکر نمایند .(19)
همچنین اگر تعامل با آنان سبب شود که انسان خود در معرض لغزش و گناه قرار گیرد ،باید از این مفسده اجتناب کرد ؛اما باز نباید قطع ارتباط نمود ؛ بلکه لازم است با ارشاد افراد متخلف ،از معصیت آن ها جلوگیری کرد .

مورد دوم :

س:اگر ارحام انسان مرتکب فسق علنی شوند ،به طوری که معاشرت با آن ها انسان را نیز در معرض گناه قرار دهد ،آیا باز هم معاشرت با آنان واجب است ؟
ج:باید سعی کند در گناه واقع نشود؛ بلکه آنان را ارشاد نماید .(20)
«امر به معروف و نهی از منکر»و حفظ حریم والدین
در مورد استفتاء ذیل نیز که بیانگر وظیفه ی فرزند در برابر والدینی است که رفتار ناشایست داشته و نیازمند «امر به معروف و نهی از منکر» هستند ،برای روشن شدن شیوه ی تعامل با ذوی الحقوق، بسیار سودمند است .روشن است که حفظ حریم پدر و مادر ،وظیفه ی دینی و اخلاقی هر انسانی است؛اما اگر این حریم در تقابل با انجام فریضه ی نهی از منکر باشد، چه باید کرد ؟
س:اینجانب پدری دارم که خوش اخلاق نیست و مغرور و خودپرور می باشد ،در حق خانواده ی خود ظلم روا می دارد و من از وقتی که به تکلیف رسیده ام ،در حال مبارزه با پدرم هستم …آیا شما صلاح می دانید که من این صحبت ها را بنمایم یا نه؟
ج: حفظ احترام والدین و مراعات ادب در صحبت با آنان لازم است و در موارد لزوم امر به معروف و نهی از منکر،اگر مأیوس از تأثیر باشید ،تکلیف ساقط است .(21)
س:فرزند پدری هستم که هیچ گونه اعتقادی به خدا و پیامبر و معاد ندارد و مسلماً نماز هم نمی خواند؛ بلکه در مواردی توهین به آستان قدس خدا و پیامبر می کند و با انقلاب فوق العاده بد است .اخلاق خانوادگی او به خاطر این که مادرم و خواهر و برادرانم همه معتقد به مبانی مذهبی هستند ،فوق العاده تند و به دور از عواطف پدری است .من تا آنجا که توانستم با محبت و رفتار ملایم با پدرم صحبت کرده و او را از روشی که
در مقابل خدا و پیامبر و در مقابل خانواده پیش گرفته است ،نهی کرده ام؛ اما محبت و طبع ملایم هم در او کارگر نیست …حال از امام عزیز می خواهم تکلیف اینجانب را نسبت به پدرم که کافر به همه چیز است ،روشن کند !
ج:از قطع رحم اجتناب کنید و حتی المقدور در هدایت او کوشش نمایید. (22)
آموزه هایی از رفتار عملی حضرت امام رحمه الله
سیره حضرت امام به گونه ای بود که از همان سال های جوانی هیچ گونه زمینه ای برای ارتکاب گناه و معصیت در محضر ایشان برای کسی فراهم نبود .نزدیکان امام رحمه الله همگی بر این حقیقت معترفند که در مجلسی که ایشان در آن حضور داشتند ،هیچ گونه تخلّف از احکام و قواعد اخلاقی و دینی صورت نمی گرفت ؛چرا که امام رحمه الله واکنش هایی مناسب از خود نشان می دادند و با رفتارهایی همچون روی برگرداندن و یا ترک مجلس از تحقق آنچه که عدم رضایت حق تعالی در آن دیده می شد، جلوگیری می کردند .در این بخش، به نمونه هایی از این سیره حسنه ایشان اشاره می شود .
با نگاه تندی ما را ساکت می کردند
امام از آن اوّل جوانی مقید بودند غیبت نکنند .حتی ما شاگردهای ایشان وقتی نزدشان می نشستیم، جرأت نمی کردیم از کسی حرف بیاوریم
؛زیرا ایشان با یک نگاه تند در همان کلمه اوّل ما را ساکت می کردند.ایشان در این موارد ،یک وقار خاصی داشتند .(23)
در مجلس غیبت نمی نشستند
آنچه مورد اتفاق همه است این است که امام از جوانی حاضر نبودند در مجلس غیبت و در مجلس دروغ و گناه بنشینند .امام از همان اول شدیداً از دروغ و غیبت پرهیز داشته اند .از همان اول یا در مجلس غیبت نمی نشستند و یا حرف را قطع می کردند .(24)
بلند می شدند و می رفتند
امام هیچ گاه غیبت نمی کردند .سیره شان این بود که اگر حس می کردند کسی می خواهد اسم شخصی را ببرد ،یا بلند می شدند می رفتند و یا جلوگیری می کردند. (25)
کسی جرأت کنایه زدن نداشت
امام خیلی سعه ی صدر داشتند .ما سال ها که از صبح تا غروب در خدمت ایشان بودیم ،حتی یک بار ندیدم نسبت به کسی عصبانی شده و یا اظهار ناراحتی بکنند ؛اما با این همه ،در محضر ایشان کسی جرأت نمی کرد حتی به کنایه از کسی غیبت یا بدگویی بکند .(26)
حرف احدی زده نشود
یک روز یک آقای خیلی خوش اخلاق و با شخصیتی به منزل امام آمد و در بیرونی نشست تا با امام ملاقت کند .امام قبل از تشرف به حرم نیم ساعت به بیرونی می آمدند و هر کس هر چیزی داشت، با ایشان مطرح می کرد .در
آن جلسه آن آقای محترم شروع کرد قصه ای را گفتن. تا میان صحبتش کلمه ای گفت که تا حدودی به یک جایی برخورد داشت. امام بلافاصله چشمانش را به طرف من به طور معنا داری حرکت دادند و من کفش های ایشان را آماده کردم که از مجلس خارج شوند و به حرم بروند .امام به او فرمودند :«من راضی نیستم که در اینجا حرف احدی زده بشود .»با این که هنوز آن بنده خدا نسبت به کسی حرفی نزده بود .آن آقا و طلبه ها هم ناراحت شدند که چرا امام قبل از تمام شدن نیم ساعت جلوسشان مجلس را ترک کرده و به طرف حرم راه افتادند. با این که بیست دقیقه به ساعت نه که امام هر شب در این ساعت به حرم مشرف شده بودند ،مانده بود. مغازه داران مسیر امام ،آن شب تعجب می کردند که امام چرا امشب بیست دقیقه زودتر به حرم می روند و همه این ها به خاطر ترک مجلسی بود که امام احساس می کردند ممکن است در آن غیبت کسی بشود .(27)
حضرت امام در رعایت احکام دین دقت نظر ویژه ای داشتند .حتی کوچک ترین رفتارها که در نظر خیلی از افراد مهم جلوه نمی کرد، مورد توجه و عنایت ایشان بود؛ به گونه ای که با مشاهد ی موارد جزئی هم با اخلاق نیکو و بیانی جذاب به دیگران تذکر می دادند که طبیعتاً در اصلاح رفتار افراد بسیار مؤثر بود .نمونه های ذیل شنیدنی هایی از برخوردهای ایشان را در این باره ارائه می کند.
چرا حرف مادرت را گوش نمی کنی به بچه ها تأکید می کردند که به پدر و مادر ،به خصوص به مادر، احترام
بگذارند ؛مثلاً اگر من به یکی از بچه هایم می گفتم کاری را برایم انجام دهد و او انجام نمی داد ، آقا خیلی ناراحت می شدند .اگر کسی در اتاق بود ،آرام و اگر کسی نبود ،بلند به بچه ها می گفتند :«چرا به حرف مادرت گوش نمی کنی ؟تو باید به مادرت احترام بگذاری ».(28)
رفتارت با مادرت خیلی بد بود
یادم می آید پسرم که کوچک بود، گاهی با تندی جوابم را می داد .آقا جداً از این رفتار او با من ناراحت می شدند .بعد او را جداگانه می خواستند و می گفتند :«تو رفتارت با مادرت خیلی بد بود ».(29)
بلند شوید از جایتان
یک روز من در خدمت امام ایستاده بودم و دخترهایم نشسته بودند .ایشان با ناراحتی به بچه ها گفتند: «بلند شوید بروید .اصلاً وقتی مادر شما جلوی شما ایستاده چرا شما نشسته اید ؟بلند شوید از جایتان »(30)
این طور نخندید
امام ما را از مکروهات منع می کردند ؛ مثلاً گاهی که ما با صدای بلندی می خندیدیم ،می گفتند :«این طوری نخندید ،خنده با صدای بلند مکروه است ».(31)
چرا این کار را کردید همیشه ما را مقید می کردند معصیت نکنیم و مؤدب به آداب اسلامی باشیم .هر چقدر در منزل بازی یا شلوغ می کردیم ،هیچ ایرادی نمی گرفتند؛ ولی اگر می فهمیدند کاری کرده ایم که همسایه ای اذیت شده، به شدت به ما اعتراض می کردند و ناراحت می شدند که «چرا این کار را کرده اید ».(32)
با لحن بسیار ملایمی تذکر می دادند
برخورد امام با ما خیلی انجام می گرفت ؛مثلاً منزلی رفته بودیم که همسایه ها چندان مناسب نبودند؛ البته این خانه را ما موقت رفته بودیم ،همین سه ماهه تابستان.ایشان خواستند به من این تذکر را بدهند که همسایه ها ،همسایه های درستی نیستند …با لحن بسیار ملایم تذکر دادند .(33)
چرا جلوی پدرت راه رفتی ؟یک بار پس از ملاقات من با امام یکی از مسئولین مملکتی برای انجام کارهای جاری به خدمت امام رسید که به همراه او پدر مسنّش دیده می شد .پس از این که وی از خدمت امام بازگشت ،گفت :«وقتی خواستم به حضور امام برسم ،من جلو افتاده بودم و پدرم را از دنبال می آوردم .پس از تشرف ،پدرم را به امام معرفی کردم .امام نگاهی کرده و فرمودند :«این آقا پدر شما هستند ؟»عرض کردم :بله. امام فرمودند :«پس چرا جلوی او راه افتادی و وارد شدی ؟»(34)
مهم ترین تذکر امام رحمه الله به خانواده و نزدیکان دوری از گناه بود .ایشان می فرمودند :
اگر از گناهان کبیره دوری بکنید، خداوند به واسطه آن، گناهان کوچک شما را می بخشد .(35)
تفریحات مشروع داشته باشید ،اما گناه نکنید
این توصیه امام با ما طلبه ها بود که می فرمودند :«اگر از اوّل، جوان ها زیاد بروند سراغ مستحبات ،از واجباتشان باز می مانند .آن هایی که خیلی مقدس بوده اند ،از حوزه علمیه گذاشتند و رفتند .مقدسی زیاد برای بچه های پانزده و شانزده ساله خستگی آور است .تفریحات مشروع داشته باشند ؛اما گناه نکنند .خدا مرحوم آیه الله شهید سعیدی را بیامرزد .در جلسه درس امام از آن عقب می گفت :«آقا طلبه ها کشتی هم بگیرند ؟»امام فرمودند :«بله، کشتی هم بگیرند ؛اما غیبت نکنند ».(36)
رفتار امام در ما تأثیر گذار بود
امام در منزل خیلی مهربان و صمیمی هستند و کلاً محیط خانواده ما پر از رفاقت و صمیمیت است. اما به جز در مسائل شرعی ،در بقیه مسائل خیلی سخت گیری نمی کردند .ایشان همیشه مقید بودند که ما دستورات خدا را انجام بدهیم تا بتوانیم از معاصی دور باشیم .کارهای دینی به ما دیکته نمی شد. در خانواده وقتی ما رفتار امام را می دیدیم ،خود به خود در ما تأثیر می گذاشت .(37)

معصیت نکنید

خانم بارها می گفت :من شصت سال با امام زندگی کردم :ندیدم که ایشان یک معصیت بکند .در عین حال ،به ما اصلاً سخت گیری نمی کردند ؛فقط نصیحت می کردند .همیشه به ما می گفتند :سعی کنید معصیت نکنید ،همیشه هدفتان این باشد که گناه نکنید .اگر نمی توانید ثواب کنید ،اگر توانایی اش را ندارید ،سعی کنید لااقل معصیت نکنید .(38)
امام شدیداً از کسی که خلاف شرع انجام می دادند،ناراحت می شدند و خیلی حالشان برانگیخته می شد؛ یعنی اگر یک وقت سر سفره دست ما از حد مجاز از آستین بیرون می آمد، تذکر می دادند.(39)

مهم ترین تذکر

در کل تنها چیزی که امام به خانواده می گفتند تا اوّل از همه به آن عمل کنند ،انجام واجبات و دوری از محرمات بود .(40)
خاطراتی که ذکر شد ،زوایایی از رفتار و سیره شخصیتی است که خود نمونه و الگویی از انسانی وارسته و الهی است که تمام جزئیات گفتار و رفتارش بر اساس شریعت و احکام دین شکل گرفته بود؛ شخصیتی که کردار عملی اش مؤید گفتار و نوشتارش بوده و آنچه را در طول سال های تعمق و غور در معارف دینی یافته بود ،در حرکاتش تبلور داشت و سمبلی از عبد مطیع و صالح پروردگار در عصر جدید محسوب
می شد .تأمل و دقت در رفتار چنین الگوهای برجسته و بهره مند از تکامل و تعالی روح می تواند راه گشای تمام جستجوگران راه حقیقت و کمال واقعی باشد که علاوه بر تدبر در گفتار و نوشتار، تأسی عملی به رفتار و کردار آن ها،خود بستر رشد و آراستگی به فضایل اخلاقی را پیش روی هر طالب پارسایی می گشاید .امید که این خرمن عشق و صفا مورد خوشه چینی عاشقان دلبسته و الگو سازی مریدان پاک باخته قرار گیرد.

پی نوشت ها :

1. 85.فقهایی چون شیخ در نهایه ، محقق در شرایع .،سلار بن عبدالعزیز دیلمی ،ابن براج و دیگران به این نظر معتقدند ،ر.ک:به مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج3،ص340.
2. 86.همان ،ص344-347.
3. 87.الکافی ،ج5،ص55،ح1؛وسائل الشیعه ،ج11،ص109،ح1.
4. 88.ر.ک:تحریر الوسیله ،ج1، ص453؛ رساله توضیح المسائل ، ص452،مسأله 2804.
5. 89.ر.ک:تحریر الوسیله ،ج1، ص453 ،مسأله 1.
6. 90.رساله توضیح المسائل، ص453،مسأله 2807.
7. 91.تحریر الوسیله ،ج1،ص454 ، مسأله 7-8.
8. 92.برخی مثل آیه الله خویی رحمه الله دو مرتبه ی انکار قلبی و انکار به زبان را در عرض هم می دانند که خود آمر و ناهی می تواند از بین آن ها آنچه را احتمال تأثیر دارد ،انتخاب کند و یا هر دو را جمع کند؛ اما مرتبه ی سوم تنها در صورتی جایز است که دو مرتبه نخست مؤثر واقع نگردد .(منهاج الصالحین ،ج1، العبادات، ص352-353)
9. 93.تحریر الوسیله ،ج1،ص454-455 ،مسأله 1-5 ؛رساله توضیح المسائل ،452-453،مسائل 2813-2816.
10. 94.ر.ک:تحریر الوسیله ،ج1، ص456،مسأله 1.
11. 95.همان ،ص456-457،مسأله 3،2و8.
12. 96.همان ،ص457،مسأله 4.
13. 97.همان ،ص457-458،مسأله 10-12.
14. 98.همان ،ص458،مسأله 14.
15. 99.همان ،مسأله 15.
جناب حافظ چه نیکو عالمان بی عمل را در بیانی کوتاه توصیف می کند :
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
16. 100.نهج البلاغه ،حکمت 73، ص371.
17. 101.استفتائات ،ج1،ص483،س3.
18. 102.همان ،س4.
19. 103.همان ،ص488،س18.
20. 104.همان ،س19.
21. 105.همان ،س20.
22. 106.همان ،ص489،س21.
23. 107.برداشت هایی از سیره امام خمینی ،ج3،ص294؛به نقل از :آیه الله شهید محلاتی .
24. 108.همان ،به نقل از :حجه الاسلام و المسلمین مرحوم سید احمد خمینی .
25. 109.همان ،ص293،به نقل از :آیه الله خوانساری .
26. 110.همان ،ص297-298،به نقل از حجه الاسلام و المسلمین مسعودی خمینی .
27. 111.همان ،ص298،به نقل از: حجه الاسلام و المسلمین آقای فرقانی .
28. 112.همان ،ج1،ص34،به نقل از : خانم طباطبایی .
29. 113.همان .
30. 114.همان به نقل از :خانم صدیقه مصطفوی ،دختر امام رحمه الله.
31. 115.همان ،ص58،به نقل از :خانم فاطمه طباطبایی .
32. 116.همان ،ص45،به نقل از خانم فریده مصطفوی .
33. 117.همان ،ص41،به نقل از: خانم زهرا مصطفوی .
34. 118.همان ،ص291-292،به نقل از: حجه الاسلام و المسلمین جمی، امام جمعه آبادان .
35. 119.همان ،ج3،ص304،به نقل از: خانم زهرا اشراقی ،نوه امام رحمه الله.
36. 120.همان ،ص300،به نقل از :آیه الله شهید محلاتی .
37. 121.همان ،ج1،ص44-45،به نقل از:خانم فریده مصطفوی .
38. 122.همان ،ص55،به نقل از :خانم نعیمه اشراقی ،نوه امام رحمه الله.
39. 123.همان ،ص46،به نقل از :خانم فاطمه طباطبایی .
40. 124.همان ،ص56،به نقل از :خانم فاطمه طباطبایی .
منبع: امام خمینی (س) و مفاهیم اخلاقی/ 14، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) -دفتر قم 1387: چاپ و نشر عروج

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید