انفاق و صدقات (قسمت دوم)
ایمان و اموالتان را با صدقه و زکات بیمه و سیاست نمایید .
صدقه در اسلام فقط به معناى پرداختن مبلغى ناچیز به فقیرى و مستمندى نیست . بلکه پس از پرداخت حقوق واجب الهى هر نوع خدمات مذهبى ، فرهنگى ، اقتصادى و عمران و آبادانى در جامعه مسلمین صدقه محسوب مى شود. چنان که اعطاء زکات براى طبقات ضعیف از مسلمانان نیست که غالبا پرداخت حق الله در مقدار کم و قلیل آسان و سهل است و غالبا در ابتداى مالدارى بعضى از مؤ منین به پرداخت زکات و خمس را غبند، ولى اغلب آنها در هنگام سرمایه دارى و تمرکز سرمایه بزرگ و امکانات وسیع از پرداخت زکات و خمس و اداء حقوق الهى سرباز مى زنند، لذا در سخن معصوم علیه السلام مى خوانیم :
سو سوا ایمانکم بالصدقه ، و حصنوا اموالکم بالزکاه ، و ادفعوا امواج البلاء بالدعا .(1)
ایمان خود را با صدقه سیاست کنید و ریاضت دهید و اموال خویش را با زکات حفاظت و بیمه کنید، و امواج بلایا و مشکلات را با دعا از خود دفع نمائید.
آنچه را دوست مى دارید انفاق کنید .
مرحوم ملا محسن فیض در کتاب حقایق ، در اخلاق و سیر و سلوک مى نویسد:
یکى از حکماء گفته من همواره به تلاوت قرآن مشغول بودم و شیرینى از آن احساس نمى کردم ، تا روزى چنان تلاوت مى کردم که گویى مى شنیدم که از خود نبى اکرم صلى الله علیه و آله که هیچگاه از عمل خیر بهره مند نخواهید شد مگر از آنچه دوست مى دارید انفاق نمائید، که خداوند مى فرماید:
اءنفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الارض و لا تیمممو الخبیث منه تنفقون و لستم بآخذیه الا ان تغمضوا فیه .(2)
مال مناسب و پاکیزه اى که بدست آورده اید، و آنچه از زمین فراهم ساخته اید در راه خدا انفاق کنید و چیزهاى نامناسب و پلید را براى احسان نگذارید و بدانید در صورتى بسزاى احسان خود مى رسید که از آنچه داده اید چشم بپوشید.
شاعرى این آیات را به شعر در آورده که بسى قابل توجه است :
لن تنالوا البر حتى تنفقوا
آنچه دارى دوست یعنى ده زاو
نیست تنها بذل مال انفاق و بر
حق بمالت ننگرد بیند بسر
تا چه باشد نیتت در بذل مال
بر هدایت مى دهى یا بر ضلال
هر عمل کان بر حقت نزدیک کرد
هست آن بر تا که فعلى نیک کرد
کم ده و نیکو ده اندر راه او
مى بخواه آن را که شد دلخواه او
هر چه دارى دوست آن شرک خفى است
دوست گیر آن را که جز او هیچ نیست
حب غیر او چو رفت از دل برون
مال چبود یا دهى کم یا فزون
عاشق مخلوق گر در راه دوست
بگذرد از هر چه کو داراى اوست
تو براء عشق خلاق ، اى دغل
مى دهى آنرا که رد است و اقل
گر بود در سفره ات مرغ و بره
بهر مسکین نان خشک است و تره
در زکات آنرا دهى کو ارذلست
گندم بى مغز و جوز انزل است
گوئى افزون ده مرا یا رب عوض
اهل بیتم را نگهدار از مرض
من زکاتى را که گفتى داده ام
دست من گیر این زمان کافتاده ام (3)
اشعار پر نغزى که همان تفسیر آیات قرآن کریم است در حق کسى که ارذل اموال خود را در راه خدا به عنوان زکات یا صدقات و مبرات دیگر مى دهد.
در شب زفاف مرگ حتمى را با صدقه از خود دفع کرد
در اسلام هر نوع اداء حقى اعم از خمس و زکات ، و صدقات و اطعام از فضیلت و ثواب خارق العاده اى برخوردار است . چرا که با این خدمات مالى و اقتصادى مى تواند شکم گرسنه یا گرسنگانى را سیر نموده و نیازمندیهاى یک خانواده فقیر و یا افراد بیشترى تاءمین کرده و رضایت و خوشحالى همگان را فراهم سازد، حال اگر زکات مفروضه نباشد، و یا خمس مال ، صدقه و اطعام و هر گونه خدمتى این اجر و پاداش را در بر دارد.
اینک در همین رابطه داستانى را از ابى جعفر محمد بن على علیه السلام از بحارالانوار مرحوم علامه مجلسى قدس سره نقل مى نمائیم که در این داستان حضرت امام باقر علیه السلام خبر مى دهد:
در بنى اسرائیل مردى صاحب نعمت و سرمایه بود، و جز یک پسر نداشت و فوق العاده به او علاقمند بود، و به او شفقت بسیارى مى نمود، وقتى پسرش بزرگ شد و جوانمرد گشت ، دختر برادر خویش (یعنى دختر عموى پسرش ) را براى او تزویج کرد، در یکى از شبها پس از این ازدواج در خواب به او گفتند: پسرت در شب عروسى اش پس از تصرف همسرش مى میرد، از این خواب ، پدر بشدت مغموم و محزون شد، ولى این سر را پنهان داشت ، وقتى همسر و فرزندش و نیز اهلبیت عروس به او وارد شدند او را مغموم یافتند و بالاخره دریافتند که او چنین خوابى دیده است ، قهرا همه پریشان و محزون شدند، حیله اى نیافتند مگر اینکه طلب خیر از خداوند بنماید و گفتند شاید این خواب ، یک خواب شیطانى باشد، بالاخره بساط عروسى و زفاف را گستردند، در شب عروسى همه خانواده هاى عروسى و داماد آنشب را نخوابیدند و بیدار و بپا ایستادند، که چه اتفاقى خواهد افتاد و کار جوان به کجا خواهد کشید.
تا وقتى که صبح شد، جوان در آن شب پس از زفاف به احسن حال خارج شد، پس حمد خدا نمود و ثناى الهى کرد.
سپس در شب آن روز پدر در خواب همان کسى را که در آن شب به او گفت که پسرت در شب زفاف مى میرد، دید، مجددا گفت خداى عزوجل مرگ پسرت را دفع کرد و به تاءخیر افکند، بسبب آن چه از کار خیر که نسبت به سائلى انجام داد.
پدر صبح آن شب به فرزندش گفت : پسرم آیا در شب زفاف ، سائلى را اطعام کردى و کار خیرى در آن شب انجام دادى ؟
پسر گفت : پدر از این کار چه اراده کرده اى ؟
پدر گفت : پسرم به من خبر ده که آن شب چه کرده اى ؟
با اصرار پدر، پسر راضى شد تا از ماجراى شب زفاف پدر را آگاه نماید. آنگاه گفت : پدر، در شب عروسى پس از اطعام همه میهمانان ، غذاى بسیارى زیاد آمد، آنگاه زوجه ام به من وارد شد، وقتى با او خلوت کردم و به او نزدیک شدم ، سائلى به درب خانه آمد و گفت : اى اهل خانه ، از آنچه که خدا به شما روزى کرده به من هم بدهید. پس او را به درون آورده و دستش را گرفته و به سوى طعام بردم و به او گفتم از این غذا بخور. و او خورد تا کاملا سیر شد. سپس باو گفتم : آیا اهل و عیال هم دارى ؟
گفت : بلى . گفتم : هر چه مى توانى از این غذا همراهت ببر.
او رفت و من بسوى همسرم برگشتم . پس حمد و ثناى الهى را بجاى آورد.
بنابراین اطعام و صدقات حتى مرگ حتمى را به تاءخیر مى اندازد. زکات و خمس و وجوهات مفروضه بطریق اولى بلا و خطرات و مکافات اعمال زشت را از بین خواهد برد. چنانکه غم و اندوه از جان و دل و اهل خانه و خانواده اى دفع نمودى ، خداى عزوجل درد و مصائب و مشکلات دیگر، حتى مرگ و اجل معلق را از تو و اهل خانه و خانواده ات دفع خودهد نمود.
زکات مال براى فقرا و بائنه براى ارحام :
براى حفظ نظام اقتصادى و توجه بیشتر بر امور فقرا و مستمندان و رساندن سطح زندگى ایشان در حد رفاه و بالاى فقر، اسلام در راه تجهیز زندگى و حفظ اقتصاد طبقات مستضعف جامعه از خمس و زکات و بعضى کمکهاى معلوم و معین از قبیل ماعون ، و حق معلوم ، و بائنه و امثال ذالک در تاءمین و تضمین زندگى ارحام و خویشاوندان و طبقات ضعیف جامعه بر مى آید و اما بائنه چیست ؟
بائنه عطیه ایست که از مال هر کس براى خویشان و ارحام ضعیف مقرر و معین شده است ، یعنى پس از پرداخت زکات مال ، یک مال معین و آشکاریست که مثلا پدر و مادر و بعضى از نزدیکان شخصى از آن حق مى برند، آن مال معین را بائنه مى خوانند.
جابر جعفى از ابى جعفر امام باقر علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
لیس بالبخیل الذى یؤ دى الزکوه المفروضه فى ماله و یعطى الباءنه فى قومه .(4)
حضرت فرمود:
بخیل نیست آن کس که زکات واجبش را اداء کرده و در میان اقوام خویش بائنه و عطیه شان نیز، عطا نمود.
راستى چه مکتبى غیر از مکاتب الهى و آسمانى و خاصه اسلام این چنین در حفظ نظام اقتصادى جامعه توجه نموده است ، وقتى یک خانواده ضعیف و عقب افتاده و ورشکسته و در عین حال پرجمعیت و فقیر، در میان اقوام خانواده هاى غنى و مالدار داشته باشد و از وضع زندگى محقر خویش در عذاب باشد؟!! چقدر رنج مى برد که آن فامیل به او توجهى ندارند و از اموال خدا داده و نعمتهاى الهى ، بائنه و عطیه اى به آنها نمى دهند و نظر رحمت ذات اقدس الهى را به خود جلب نمى کنند تا برکت اموالشان بیشتر گردد و نیز اعضاى یک خانواده را شاد و مسرور نموده و در رفاه نسبى قرار دهند.
باز همین راوى از امام محمد باقر علیه السلام روایت مى کند که حضرت فرمود:
قال رسول الله صلى الله علیه و آله لیس البخیل من اءدى الزکوه المفروضه من ماله و اءعطى البائنه فى قومه ، انما البخیل حق البخیل من لم یؤ د الزکوه المفروضه من ماله و لم یعط البائنه فى قوم و هود یبذر فیما سوى ذلک .(5)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
بخل و شح راه ندارد و در آن کس که زکات مفروضه مالش را ادا کرده و بائنه و عطیه اقوامش را نیز پرداخته است ، بلکه بخیل کسى است که حق بخل را ادا کند، که نه زکات مفروضه مالش را مى پردازد و نه بائنه و عطیه اقوامش را مى دهد و مالش را در غیر زکات و بائنه صرف مى کند.
راستى چنین کسانى باعث ننگ در جامعه هستند، که ثروتها و پولهاى کلان خویش را رویهم انباشته کرده و تظاهر به مال دارى و ثروتمندى نزد بندگان ضعیف خدا مى کنند و غصه و هم غم آنان را زیادتر نموده و بر بار غمشان مى افزایند و حتى اعضاء خانواده اش و چه بسا نزدیکترین آنان که والدینش هستند را از نعمات خویش بى بهره مى سازند و اینانند که باید هر لحظه منتظر حوادث و بلاى آسمانى باشند.
شدت بخل در مقابله با اعظم جود و سخاوت :
فرهنگ جوامع بشرى بظاهر بر مبناى حکمت و مصلحت خواهى نیست ، و انسانهاى مادى فقط بر معیارهاى شخصى خود مى اندیشند و همیشه در محدوده منافع و مضار خود فکر مى کنند و به صلاح و مصلحت کل انسان ها بالسویه قانونگذارى نمى نمایند و نسبت به جوامع بشرى عنایت ندارند. ادیان الهى خاصه اسلام اخص خصوص مکتب مترقى تشیع است که جامع الا طراف میاندیشد و فکر مى کند و به افراد جامعه نمى اندیشند که تا همه نیازهاى جامعه بر آورده شود، بلکه انسانها بنا بقاعده میسور و امکان ، بقدر توان خویش ، در صدد خدمت به جامعه و برادران و خواهران خویش مى باشند.
یک آیه در قرآن کریم که با تمام حکمت متعالیه در خدمت جامعه قرار گرفته ، گویاى این حقیقت و واقعیت است که پاسخ مثبت پیامبر صلى الله علیه و آله به سئوال سائل در مصلحت آن حضرت نبود و شاءن نزول آیه در جود و سخاوت خارق العاده پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است که سائل از آن حضرت پیراهن تن مبارکش را تقاضا نمود و پیامبر صلى الله علیه و آله پیراهن از تن مبارک به در آورد و به سائل داد.
قرآن مى گوید:
و لا تجعل یدک مغلوله الى عنقک ، و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا .(6)
دست خود را به گردنت مبند، (در صرف مال سختگیر مباش ) و نیز بسیار باز و گشاده و پر بذل و بخشش مباش ، (که هر کدام کنى ) بنکوهش و به حسرت و اندوه بنشینى .
سبب نزول آیه شریفه این بود که در تفسیر على بن ابراهیم قمى آمده که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هرگز سائل را از آنچه مى خواست و در نزد آن حضرت وجود داشت رد نمى کرد، مردى آمد، خدمت حضرتش و از او کمکى در خواست کرد، در آن حال چیزى در نزد آن حضرت نبود، فرمود:
اگر خداوند بخواهد خواسته ات عملى مى شود.
آن مرد سائل عرض کرد: یا رسول الله ، پیراهنت را به من بده .
پیامبر صلى الله علیه و آله به مقتضاى خوى حمیده خود و خلق خارق العاده اش پیراهن از تن مبارک به در آورد و به سائل داد، پس در اینصورت خداوند متعال آیه شریفه را نازل فرمود پیامبرش را هم از بخل و هم از زیاده روى در بخشش بر حذر داشت ، و اینکه خود برهنه از جامعه بنشیند و دیگرى را بپوشاند، نهى کرد.
این داستان راههاى زیادى از حکمت و مصالح کلى را به روى جوامع بشرى مى گشاید و آن خوى و خلق کریمانه پیامبرى بر حق را بجهانیان مى نمایاند و از سرشت و اخلاق الهى آسمانى چنین پیامبرى را به جهان معرفى مى کند و انسانها را به این مکتب و شریعت دعوت مى نماید.
به سائل اگر رقت کردید هر چه بیشتر کمک کنید
فقراء و ضعفا از هدایاى الهى اند، و از براى شما بندگان خوب خداوند موهبتى بزرگ محسوب مى گردند. اگر فقراى متدین و خدا شناس در منطقه زندگى شما و حول و محور شما نباشند که صدقات زکوات اموال شما را بگیرند ممکن است رحمت خداوند و عنایاتش از شما سلب گردد. و بنابراین اگر فقیرى از شما چیزى طلب کرد و در آن حال دلتان به حال او سوخت و به رقت آمد، و مى دانید که او بر گفتارش صادق است و در واقع بر آنچه درخواست مى کند، نیازمند مى باشد به او هر چه بیشتر کمک کنید. در این رابطه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله راهنماى بسیار خوبى براى ماست که مى فرماید:
انظروا الى السائل فان رقت قلوبکم له فاعطوه ، فانه صادق .(7)
نگاه کنید به سائل ، پس اگر قلبتان بحالش به رقت آمد، پس به او عطا کنید، (چرا که همین رقت قلب شما دلیلى است بر اینکه ) او صادق است ، و دلیل و معیار خوبى براى صداقت او مى باشد یعنى از نظر روانشناسى ، قلب شما بحالش برقت آید، خود دلیل بر صداقت و حقیقت فقر فقیر و سائل مى باشد که بیشتر به او کمک کنید.
فقراء از هدایاى الهى نزد شما اغنیااند
امام باقر علیه السلام فرمود:
الفقیر هدیه الله الى الغنى ، فان قضى حاجته فقد قبل هدیه الله و ان لم یقض حاجته فقد اءد
هدیه الله عزوجل علیه .(8)
فقیر هدیه خداوند براى شما اغنیا و مالداران است پس اگر غنى حاجت فقیر را بر آورده سازد، همانا هدیه الهى را پذیرفته و قبول نموده است و اگر حاجت او را بر نیاورد، هدیه الهى را رد کرده است .
فقیر واقعى و مستحق حقیقى قلبش مملو از مهر و محبت خداوند است ، که خود را محتاج او مى بیند، و البته این حالت نیاز براى همه مخلوقات و مخصوصا انسان ، چه فقیر، چه غنى همه و همه محتاج ذات اقدس احدیتند و او فرمود: انتم الفقراء الى الله همه شما (و ما) محتاج و نیازمند به درگاه خداى بى نیاز مى باشیم . لذا امام باقر علیه السلام فقیر را هدیه الهى معرفى نموده است .
اطعام مؤ من افضل از عتق رقبه است
آزاد کردن بنده در راه خدا از اجر و پاداش و ثواب فوق العاده اى برخوردار است . در اسلام نسبت به آزاد کردن رقبه و بنده اهمیت زیادى داده شده است . اما اکرم و اطعام مؤ من ، اجر و ثوابش افضل از عتق رقبه و (آزاد کردن بنده ) است ، چرا کره مؤ منین از حرمتى بیشتر به پیشگاه حضرت باریتعالى برخوردار و بهره مندند.
حضرت امام باقر علیه السلام به یارانش فرمود:
اءما تستطیع اءن تعتق کل یوم رقبه ؟
آیا قدرت دارید اینکه هر روز یک بنده آزاد کنید؟
گفتند: مال و دارایى ما این اجازه را نمى دهد که هر روز یک بنده آزاد کنیم .
قال علیه السلام : تشبع کل یوم مؤ منا فان اطعام المؤ من اءفضل من عتق رقبه .(9)
فرمود: طعام دهید و سیر گردانید در هر روز مؤ منى را، پس همانا اطعام و سیر کردن یک مؤ من (در هر روز) برتر و بالاتر از آزاد کردن یک بنده است .
اطعام و ترحم به یک مؤ من محتاج و فقیر، مستوجب این موهبت است که به پیشگاه خداوند اجر و پاداشش از آزاد کردن بنده محتاج و فقیر بیشتر است بنابراین ، اگر به این روایات و احادیث اهل بیت علیه السلام در اسلام عمل شود قهرا گرسنه اى و فقیرى باقى نمى ماند و اینست که اسلام دین کامل است .
انفاق در طاعت خدا بزرگترین نعمت است
اگر مى خواهید به پیشگاه خدا و خلق ، از کرامت و فضیلت و معنویت کافى بهره مند و برخوردار باشید، از آنچه که خداوند از مال و دارایى به شما افاضه فرموده با بندگان ضعیف خداوند بخورید و استفاده نمایید.
از امیرالمؤ منین على علیه السلام است که مى فرماید:
ان انفاق المال فى طاعه الله اءعظم نعمه و ان انفاقه فى معاصیه اءعظم محنه (10)
بخشیدن از مال و دارایى در راه نافرمانى و معصیت او بکار برید به خذلان اءبدى و محنتهاى دنیا و آخرت مبتلا مى گردید و این حقیقتى است که از بیان امیرالمؤ منین ، على علیه السلام که متخذ از وحى ، و خدشه ناپذیر
است . که به نظر شما رسیده است .
رحمت و برکات الهى را با زکات و صدقه و دعا،نازل کنید
مسلم است که داروى هر درد بلا درمان صدقه است و دافع کل بلایا، و موجب نزول رحمت و برکت و رزق و روزى صدقه است و چیزى براى شیطان سنگین تر و سخت تر از این نیست که مؤ منى در راه خدا چیزى را به صدقه بدهد.
اینک به سخن درربار حضرت صادق علیه السلام توجه نمایید که فرمودند:
داوو مرضاکم بالصدقه و ادفعوا البلاء بالدعا و استنزل الرزق
بالصدقه ، فانها تفک من بین لحیى سبعماءه شیطان و لیس شى ء اءثقل على الشیطان من الصدقه على المؤ من و هى تقع فى ید الرب تبارک و تعالى قبل اءن تقع فى ید العبد
بیماریهاى خود را با صدقه مداوا کنید، با دعا بلایا را از خود دور نمائید(و نیز) با صدقه روزى خود را نازل کنید، پس براستى صدقه آزاد مى کند شما را از چنگ هفتصد شیطان که چیزى سنگینتر و سخت تراز صدقه ، بر شیطان نیست و این صدقه قبل از رسیدن به دست بنده ، به محضر پروردگار مى رسد. (یعنى با قصد صدقه که هنوز به دست اهلش نرسیده مقبول درگاه الهى قرار مى گیرد).(11)
بعضى از شارحین ، در حدیث فوق ، چنین مى گویند: که صدقه در افواه شیاطین به اعتبار منع ایشان از صدقه دادن به وجوه مختلف و تذمیم آن ، که مثلا در اذهان مؤ منین القاء شبهه مى کنند: صدقه دیگر چیست ؟ با صدقه دادن وضع مالى انسان بد مى شود و از ثروت و دارائى او کاسته مى گردد غنى فقیر مى گردد و بعضى از شیاطین دیگر مى گویند: صدقه نده ، تو خود محتاجتر از فقیرى ، بعضى مى گویند: به این شخص صدقه نده که او مستحق نیست و به دیگرى بده که او محتاج تر است ، اینها همه نفى شیطان است ، او نمى خواهد که آدمى با تصدق بعضى از اموال خود، به اینهمه از مواهب و مراحم الهى دست پیدا کند.
خدمات و صدقات عمر را طولانى و فقر را مى زدایند
در سخنان حضرت باقر العلوم علیه السلام مى خوانیم :
قال : البر و الصدقه ینفیان الفقر و یزیدان العمر و یدفعان عن صاحبهما سبعین میته سوء .(12)
نیکى و صدقه ، این هر دو فقر را مى برند و عمر را زیاد مى کنند و از صاحبش هفتاد نوع مردن بد و ناپسند را دفع مى نمایند.
خواننده محترم ، تو خود دیده و شنیده و خوانده اى که بعضى از مرگ و میرها بسیار راحت و آسان و به سهولت خاموش شدن یک چراغ است ولى بعضى از مرگها بقدر یک جهنم شکنجه و سوختن و ساختن دارد چه شایسته است که با بعضى کارهاى شایسته و نیکو لحظات مرگ و قبض روح ، سبکتر و آسانتر انجام گیرد. پس چه شایسته است که بر و نیکویى و صدقات سعى کنیم که شئامت و ذلت و سختى در مردن را از خود دور نمائیم .
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
الصدقه بالید تقى میته السوء و تدفع سبعین نوعا من انواع البلاء و تفک عن لحیى سبعین شیطانا کلهم یاءمرهم ان لا تفعل .(13)
با دست خود صدقه دادن هفتاد نوع مردن بد را از شما دور مى کند و هفتاد نوع بلا را از شما دفع مى کند و شما را از هفتاد شیطان که همگى امر مى کنند به اینکه این صدقات و خیرات را انجام نده !! آزاد مى گرداند!!
صحراى تفتیده قیامت را با صدقاتتان سایه بیفکنید!!
این حقیقت در سخن پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است که فرمود:
اءرض القیامه نار ماخلا ظل المؤ من فان صدقته تظله … .(14)
زمین قیامت بر اثر ازدهام خلائق و خواست الهى چون آتش تفتیده است ، مگر سایه مؤ من که صدقاتش سایه افکن اوست .
بنابراین از پرداخت صدقات که در راءسش حقوق واجب الهى زکوه است ، دریغ نورزید و از صدقات مستحبى غفلت ننمایید و از اینهمه موهباتش بى نصیب نمانید و شما مؤ منین صدقاتتان را براى خدا و با اخلاص به پیشگاه خداوند مرحمت نمائید تا به بهترین پاداشش راه یابید.
در پایان کتاب بعنوان حسن ختام این اشعار بسیار مناسب و مفید را بمحضر شما خواننده محترم عرضه مى دارم .
آدمیان زنده به یکدیگرند
دست و دل و دیده یکدگرند
جمله برادر به هم و خواهریم
کانهمه از یک پدر و مادریم
برترى اى نیست کسى را بکس
برترى از آن خدا دان و بس
شرط اخوت نه ستمکارى است
حق برادر همه غمخوارى است
شرط بود با همه یکرو شدن
درد بشر دیدن و دارو شدن
رسم خودى با همگان داشتن
خود همگان را خودى انگاشتن
خود که گزندیت نباید پسند
با دگران هم نپسندى گزند
گر کسى از تنگى نان جان سپرد
قاتل او جامعه باید شمرد
نوع بشر یکسره مسئول اوست
ذمه مردم همه مشغول اوست
ایکه نگیرى زدل افتاده دست
گر بشرى نقص وجودیت هست
دفع مظالم همه را واجب است
ظلم ترا غفلت من موجب است (15)
پىنوشتها
1) وسائل الشیعه جلد6 صفحه 7
2) سوره بقره آیه 267
3) از صفى على شاه
4) فروع کافى جلد4 ص 45
5) فروع کافى جلد4 ص 46
6) سوره اسرى آیه 29
7) بحارالانوار ج 93 ص 109
8) همان منبع
9) بحارالانوار ج 93 ص 109 (چاپ بیروتى رحلى )
10) غرر الحکم به نقل از اقتصاد اسلامى دکتر مهدى بناء رضوى صفحه 103.
11) من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 66
12) من لا یحضره افقیه ج 2 ص 66
13) همان منبع
14) من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 66
15) از مجله ارشاد