زکات موجب صحت نماز (قسمت دوم)
زکات آمیخته با خون مسلمان است
اسلام دین اقتصاد و تعاون است و این قانون بقدرى دقیق و فراگیر است که اگر به خوبى در بین جوامع مسلمان اجرا شود و بخوبى جابیفتد، هیچگونه فقر و نقص و عیبى در اسلام و پیروان آن بوجود نمى آید.
اسلام در مورد مسائل اقتصادى بقدرى اهمیت قائل است که قبولى عبادات و فرائض دینى را مشروط به اداء زکوه و به کاربردى مسائل اقتصادى مى داند و اگر فرد صاحب سرمایه اى در اسلام خمس و زکات مال خویش را نپردازد نماز و عباداتش و حج و عمره اش و دیگر اعمال عبادیش مطرود و باطلش .
مرده مى شود و مسائلى نظیر این در مکتب اسلام فراوان بچشم مى خورد، در این مورد با روایت ابى بصیر مواجه مى گردیم و چون این روایت طولانى است از ثبت عبارت عربى آن متعذر شده و تنها به ترجمه آن اکتفا مى نمائیم .
ابى بصیر مى گوید:
در محضر امام صادق علیه السلام بودیم و در بین ما بعضى از صاحبان اموال و ثروت هم بودند. ما مسئله زکات را به خاطر مبارک حضرت آوردیم که در این باره صحبت فرماید، حضرت فرمود: براستى زکات چیزى نیست که پرداخت کننده اش مورد ستایش قرار گیرد، و زکات ستایش پروردگار است ، زکوه یک تکلیف است و زکوه فریضه اى مسلم است ،
انما هو شى ء ظاهر انما حقن بها دمه و سمى مسلما ولو لم یؤ دها لم تقبل له صلوته … . حضرت فرمود: البته زکات چیزى است روشن (و امرى است ضرورى و احکام اسلام کلا با خون مسلمان بهم آمیخته و پیوسته است ) و بوسیله اداء زکات ، و مسلمان نامیده مى شود و اگر مسلمان زکات را پرداخت نکند، نمازش پذیرفته نیست ، (بنابراین اسلامش هم پذیرفته نیست چرا که نماز و زکوه و… از ضروریات دین است ).
آنگاه امام صادق علیه السلام به اصحاب خویش خطاب کرده و فرمود:
براستى بر شما است که در اموالتان غیر زکات چیزهاى دیگرى هم بپردازید.
ابوبصیر گفت ، عرض کردم : اصلحک الله ، دیگر چه چیزى غیر از زکات بر ما است ؟
حضرت علیه السلام با تعجب فرمود:
سبحان الله ! آیا نشنیدید که خداوند عزوجل در کتابش مى فرماید:
و الذین فى اموالهم حق معلوم . للسائل و المحروم .(1)
آنانکه در اموالشان حق معلومى براى سائلین و محرومان است .
ابو بصیر مى گوید گفتم : آن حق معلوم چیست که بر ما واجب است ؟
حضرت فرمود: آن چیزى است که شخص مسلمان بر خود واجب مى گرداند و هر روز یا هر جمعه ، یا هر ماه ، کم یا زیاد از مالش به مساکین و محرومان مى بخشد و این غیر آن زکات است که باید پرداخت نماید.
حضرت امام در استشهاد به این آیه شریفه و یمنعون الماعون (2)
و بازدارند، زکات ، یاد خیر را، فرمود:
آن قرضى است که آن را به قرض مى دهد، یعنى خیرى است که از او به یک انسان گرفتار مى رسد و یا او را به یک معروف و کار خیرى وامیدارد و یا بعضى از متعه منزل خویش را به همسایه اش عاریه مى دهد و از جمله خواسته هاى آیه شریفه زکاتیست که به مستمندان بطور فرض و واجب مى پردازد.
قبولى نماز مشروط به تزکیه اموال است :
در فلسفه تشریع زکات مى خوانیم که نماز و هر عبادت دیگرى وابسته به تزکیه اموال است ، چرا که نماز و عبادات دیگر در ارتباط مستقیم با حلیت و یا حرمت و بطلان آن مال و یا عبادت دارد. بنابراین پولى که با آن غذا، لباس و مسکن ، و هر چیز دیگر تهیه مى گردد، کاملا ارتباط مستقیم با صحت و بطلان عبادت دارد، در این رابطه فقهاء عالیمقام در رسائل عملیه خویش بطور مبسوط تشریح کرده و توضیح داده اند، با این تفاوت و شرائطى که در صحت و قبولى نماز و عبادات وجود دارد نماز کسى که مال حرام تهیه مى کند و به حقوق مردم تجاوز مى نماید مثلا از راه منع زکات به (قوت لا یموت ) فقرا تعدى و تجاوز مى نماید چگونه مى توان قبولى نماز چنین کسى را انتظار داشت ؟!! یعنى حقوق یک عده از مساکین و فقرا که در اموال او مى باشد مورد قبول درگاه حضرت حق قرار گیرد؟!
بیان حضرت صادق علیه السلام گویاى این حقیقت است که مى فرماید:
… ایها المسلمون زکوا اموالکم تقبل صلاتکم .(3)
اى مسلمانان اموالتان را با زکات پاک سازید تا نمازتان قبول درگاه حضرت حق قرار گیرد.
و این یک حقیقت است که غالبا در قرآن ، زکات بعد از نماز ذکر شده است و با این بیان روشن شد که قبولى نماز و هر عبادت دیگرى چه نقشى در تطهیر اموال دارد و یا بر عکس ، اموال مزکى چه نقشى در قبولى نماز و عبادات دیگر دارد.
نماز مانع الزکوه ، صحیح و مقبولنیست
این موضوع در سخن درربار حضرت امام صادق علیه السلام است که چنین مى فرماید:
قال : صلوه مکتوبه خیر من عشرین حجه ، و حجه خیر من بیت مملوء ذهبا ینفقه فى بر حتى ینفد، قال : ثم قال : و لا افلح من ضیع عشرین بیتا من ذهب بخمسه و عشرین درهما، فقلت و ما معنى خمسه و عشرین درهما؟ قال من منع الزکوه وقفت صلوته حتى یزکى .(4)
حضرت علیه السلام فرمود:
یک نماز واجب برتر از بیست حج است ، و حال آنکه یک حج بهتر و افضل است از یک خانه پر از طلا که در راه خدا انفاق نماید تا تمام شود.
آنگاه راوى گفت : سپس حضرت فرمود:
رستگار نیست کسى که ضایع کند اجر و ثواب انفاق بیست خانه پر از طلا را بوسیله بیست و پنج درهم .
راوى مى گوید: عرض کردم معناى بیست و پنج درهم چیست ؟
حضرت علیه السلام فرمود:
کسى که زکات مالش را نپردازد، نمازش متوقف مى گردد از قبول شدن ، تا وقتى که مالش را تزکیه کند و حلال نماید. (آنگاه نمازش مقبول درگاه حضرت احدیت مى گردد).
با ذکر این حدیث شریف ، تکلیف عبادات ما مسلمانان روشن مى گردد و نیز اهمیت زکات در اسلام بیش از پیش تبیین مى شود که قبولى همه عبادات مبتنى بر تزکیه اموال و تطهیر آن مى باشد که خمس و زکات در راءس آن است .
در همین باب پس از این روایت با روایتى دیگر از امام صادق علیه السلام مواجه مى شویم که آن حضرت مى فرماید:
ملعون ، ملعون ، مال لا یزکى (5)
نفرین باد و از رحمت خدا به دور باد، آن کسى که اموالش پاک و تزکیه شده نباشد.
پس پول متعلق زکات برکت ندارد و معامله با آن هم خیرى براى صاحبش نخواهد داشت .
پیامبر مانع الزکات را از مسجد اخراج کرد
روایتى از امام باقر علیه السلام است که حضرت فرمود:
بینا رسول الله صلى الله علیه و آله فى المسجد اذ قال : قم یا فلان ، قم یا فلان ، حتى اخرج خمسه نفر، فقال اءخرجوا من مسجدنا لا تصلوا فیه و انتم لا تزکون .(6)
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند در بیان راوى براى ما که رسول الله صلى الله علیه و آله در مسجد حضور داشتند و به بعضى از حاضران مسجد فرمودند برخیز اى فلانى ، برخیز اى فلانى ، و برخیز اى فلانى ، تا پنج نفر را از جا بلند کرده و فرمود: از مسجد ما خارج شوید، و در آن نماز نخوانید، چرا که شما پاک نشدید و اموالتان را پاک نکردید.(زکات مال ندادید).
در بیان این حقیقت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله حضور مانع الزکات را در مسجد و نماز در آن را جائز ندانست ، و آنان را بیرون کرد، شاید آنان را منکر شریعت و مرتد معرفى کرده باشد، چرا که نپرداختن زکات از راه مسامحه و سستى به نوعى که در امر نماز عارض مى گردد نیست ، بلکه بخل و حب به مال و ترس از کمبود سرمایه موجب عدم تزکیه اموال او مى شود و شخص را تا سر حد ارتداد مى رساند و کسى که مرتد است جایش در مسجد نیست و این شدت عمل و رسوا کردن مانع الزکات و اخراج از مسجد و از میان مسلمانان ، از پیامبر رحمت اهمیت فوق العاده دارد و موضوع زکات را در اسلام و پاسدارى از حریم اقتصاد اسلام را نشان مى دهد.
نماز بدون زکات در حکم عدم است
اگر مسلمانى که از امکانات اقتصادى و اموال و دارائى که زکاه بر آن تعلق مى گیرد برخوردار است و زکوه پرداخت نکند و در جامعه اسلامى نماز هم برگزار مى کند تا اسلام او خالى از عریضه نباشد صد در صد نماز او کالعدم است یعنى مثل آنست که نماز نخوانده و نمى خواند.
از حضرت ابى جعفر امام پنجم علیه السلام است :
قال : ان الله تبارک و تعالى قرن الزکوه بالصلوه فقال : اقیموا الصلوه و آتوا الزکوه فمن اءقام الصلوه و لم یؤ ت الزکوه فکانه لم یقم الصلوه .(7)
حضرت علیه السلام فرمود:
براستى خداى تبارک و تعالى در قرآن زکات را مقارن با صلاه قرار داده و فرموده بپاى دارید نماز را و بپردازید زکات را. آنگاه حضرت امام علیه السلام فرمود: پس کسى که اقامه نماز کند و زکات نپرداخته باشد مثل آنست که اصلا نماز نخوانده است .
نتیجه اینکه ، کسانیکه صاحب مال فراوان هستند و اهل نماز هم مى باشند، ضرورت دارد که نماز را در کنار پرداخت زکات و هر حقوق دیگر الهى بخواهند والا حقوق مردم مستضعف و ستمدیده و بیچاره که براى قوت شبى معطل اند پایمال مى گردد، و اگر این حقوق در مال ثروتمندان وجود داشته باشد و آنان انواع خوشگذرانى را داشته باشد و احیانا با آن پولها، خانه ، زندگى ، لباس ، و سایر ملزومات بخرند و با آن ها به نماز بایستند در حالیکه مستحقان زکات راضى نباشند.
(که صد در صد راضى نیستند)، با آبى که مساکین در آن شریکند غسل کنند و وضو بگیرند، با لباسى که شریک فراوان دارد مى خواهند نماز بگذارند و در مسکنى که هزاران مسکین و درمانده در آن شریکند به نماز بایستند، این نماز چه صورتى خواهد داشت ؟!!
این جا است که حضرت امام مى فرماید:
کسى که نماز مى خواند و با قدرت مالى و سرمایه دارى ، زکات مالش را پرداخت نکند مثل آنست که نماز نخوانده و نمازگزار نیست .
بنابراین نفرین تمامى مساکین عالم اسلام تا وقتیکه از او طلبکارند بدرقه راه او و تمامى اغنیاء و سرمایه دارانى که این چنین در تضییع حقوق مستضغفان عالم نقش بنیانى دارند، خواهد بود.
نماز و زکات در احکام اسلامى لازم ملزوم یکدیگرند
ارتباط نماز با زکات و ارتباط تشکر از خداوند و والدین و ارتباط صله رحم ، با تقواى الهى و تقارن این سه مهم در ارتباط با سه چیز دیگر، در روایت امام رضا علیه السلام چنین آمده است .
وقال علیه السلام : ان الله امر بثلاثه مقرون بها ثلاثه اخرى ، امر بالصلوه و الزکوه ، فمن صلى و لم یزک لم تقبل منه صلوته ، و امر بالشکر له و للو الدین ، فمن لم یشکر و الدیه لم یشکر الله و اءمر بالتقاء الله و صله الرحم فمن لم یصل رحمه لم یتق الله .(8)
امام رضا علیه السلام فرمود:
همانا خداوند سه چیز مهم را مقرون به سه چیز دیگر ذکر فرموده است ، (در حقیقت این سه چیز خود لازم و ملزوم یکدیگرند) نماز را با زکات مقرون فرمود، پس کسى که مالش را تزکیه نکرده ، نماز بگذارد نمازش قبول نیست و امر فرمود به بندگانش که نسبت به او شکر گزار باشند و نیز نسبت به والدین خویش سپاسگزار باشند، پس اگر کسى از والدین سپاسگذارى نکند نسبت به خداوند حکیم نیز سپاسگزار نیست ، و امر به تقواى الهى و صله رحم فرمود، پس اگر کسى صله رحم نکند، به پیشگاه الهى تقوى نیز نورزیده است .
ارتباط نماز با زکات ، سپاسگزارى از والدین با سپاس از انعام خداوندى ، و صله رحم با تقواى الهى نقش مهمى در مقابل یکدیگر دارند، بطوریکه یکى از این دو بدون دیگرى قابل قبول و پذیرش نیست ، و هر دو در کنار همدیگر به پیشگاه الهى شایسته و پذیرفته است .
مؤ دیان زکات با ولایت اهلبیت علیه السلام مورد غبطهاهل محشرند
مژده و بشارتى که پیامبر صلى الله علیه و آله به مؤ دیان زکات و نماز مى دهد بسى جالب توجه و موجب سرور و شادى شیعیان و موالیان اهل بیت علیه السلام است و مژده پیامبر صلى الله علیه و آله اینست :
قال : من ادى الزکوه الى مستحقها و اءقام الصلوه على حدودها و لم یلحق بهما من الموبقات ما یبطلهما جاء یوم القیامه یغبطه کل من فى تلک العرصات حتى یرفعه نسیم الجنه الى غرفها و عالیها بحضره من کان یوالیه من محمد و آله الطیبین .(9)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
کسى که زکات مالش را به مستحق واقعى ادا کند و نمازش را با تمام حدودش بجاى آورد و چیزى از موبقات و عوارضى که موجب بطلان این دو فریضه است به آنها وارد نسازد، وارد قیامت مى شود در حالیکه غبطه مى خورند هر آن کسانیکه در آن عرصات هستند بر حال آنان تا آنکه نسیم بهشت بسوى غرفه هاى او بوزد، و او در علو مقام و مرتبه است و در کنار کسى است که ایشان دوستدار محمد و آل علیه السلام مى باشند.
پرداخت زکات را براى خود زیان نپندارید
اگر به آنچه در زکوه مال دستور داریم بپردازیم و با نیت خالص و (لله و لوجه الله و فى سبیل الله ادا کنیم ، هر چه زودتر جایش پر مى شود، هرگز مال مالداران کاسته نمى گردد، و فقیرى هم در جوامع اسلامى بلکه در کره زمین پیدا نخواهد شد. اما وقتى پرداخت زکات را غرم و غرامت و ضرر بپندارید معلوم است که بچنین مشکلاتى بزرگ گرفتار خواهید شد.
در همین ارتباط روایتى است از امام صادق علیه السلام که فرمود:
ان رسول الله علیه السلام : قال : لا تقوم الساعه حتى تکون الصلوه منا و و الامانه مغنما و الزکوه مغرما .(10)
از پیامبر عظیم الشاءن اسلام صلى الله علیه و آله نقل شده که آن حضرت فرمود:
قیامت بر پا نمى گردد و شرائط ساعت بدست نمى آید تا آن که نماز را با منت برگزار نمایند و از امانتى که در دست دارند غنیمت شمرده و خود استفاده مى کنند و پرداخت زکات را زیان و ضرر مى پندارند.
چنین مردمى سزاوار هر گونه واکنش اعمال و عکس العمل جفاها و بلاهائى هستند که خود بر سر مستضعفان آورده اند. و آهات و آفات است ، که از طرف ذات اقدس الهى گریبانشان را مى گیرد و جز حسرتى از اموال و دارائى ما قبل براى ایشان باقى نمى ماند و با همین حسرت ها، آرزوهاى خود را بگور مى برند و اعمال چنین انسانهائى از (اشراط الساعه و از علائم الظهور حضرت بقیه الله الا عظم عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مى باشد که معلوم است با این اعمال زشت و بعضى اعمال بد دیگر، ظلم و ستم سراسر عالم را فرا مى گیرد، و آن اینست که مسلمانى نماز را با منت بجاى آورده و در امانت خیانت کرده و زکات را غرامت و زیان و ضرر پنداشته است . آرى بداند که این اوصاف و اعمال ظالمانه جزء شرائط آخر الزمان است و از اشراط الساعه مى باشد.
انفاق و صدقات (قسمت اول)
انفاق و صدقات حقوقى است مسلم که بعد از زکات و اداى فریضه بر اموال اغنیاء تعلق مى گیرد. که قرآن آنها را حق معلوم ، یا ماعون ، و صدقات و انفاقات دیگر مثل بائبه نامیده است . مال و درهم و دینار، وقتى زیاد شد و به حد نصاب رسید حقوق زیادى به آن تعلق مى گیرد، که نباید تنها به آنچه بعنوان حقوق واجب پرداخت مى شود اکتفاء نمود، بلکه حقوق دیگرى غیر از خمس و زکات بر عهده هر انسان متمکن مسلمان است که باید آنها را نیییز اداء نماید، از قبیل صدقات ، امور خیریه ، خاصه توجه به ارحام و ضعفاى از خانواده و فامیل ، که در این مورد عنایت خاص اسلام به این حقوق بشدت مورد توجه قرار گرفته است . چرا که اگر در بعض از بلاد و شهرها و روستاها اگر زکوه یا خمس کفایت حال فقراء را ننماید، لازم است سرمایه داران و مالداران بعد از پرداخت دیون واجب مثل خمس و زکوه بناچار از صدقات و حق معلوم و ماعون که شرحش مى آید و کمکهاى دیگر به فقراء بدهند تا آنها هم اداره شوند و از گرسنگى و تشنگى رهائى یابند تا سرى با حالت گرسنه و تشنه بر متکا قرار نگیرد.
ماعون چیست و حکمش کدام است ؟!!
در روایتى از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه و الذین فى اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم .(11) آمده است :
اهو سوى الزکوه ؟ فقال : هو الرجل یؤ تیه الله الثروه من المال فیخرج منه الاءلف و الاءلفین و الثلاثه آلاف و الاقل و الاکثر فیصل به رحمه و یحمل به الکل قومه .(12)
راوى از تفسیر آیه از حضرت پرسید، و آنهائیکه در اموالشان حق معلومى براى وسائل و محروم است آیا حق معلوم غیر از زکات است ؟
حضرت فرمود:
این حق معلوم اموال یک مرد ثروتمندیست که خداوند به او اعطاء فرموده است پس از آن مال فراوان ، یکهزار، تا دو هزار، تا سه هزار، کمتر یا بیشتر از مالش خارج مى نماید و با این پولهاى کلان (پس از اداى زکات و حقوق واجب ) به ارحام خود خدمت مى کند و بارى از دوش اقوامش و نیز انسانهاى مستضعف بر مى دارد.
پس روشن شد که حق معلوم غیر از زکات حقى است که ارحام ، اقوام و طبقات ضعیف ، از اموال سرمایه داران مى برند، که تا بیش از آنچه زندگیشان از زکات مى گذرد، مرفه تر و بهتر گردد، یا آنکه اگر از زکوه تاءمین نشوند و امکاناتشان فراهم نشد، لازم است مالداران با غیر از زکوه و خمس یعنى با ماعون به داد ضعفا کمک کنند و آنها را دریابند خاصه ارحام طبقه اول یا دوم ، که شخص مالدار نمى تواند از زکات واجب النفقه ها از خمس و زکوه فرزند یا پدر و یا مادر و… نمى توانند استفاده نمایند و روى هم رفته سرمایه کلان سرمایه داران نباید فقط صرف رفاه و عیاشى و خوشگذرانى شخص آنان گردد، بلکه به داد دل مستمندان و بیچارگان باید برسند و این همان حق معلومى است که قرآن بیان مى فرماید.
ناگفته نماند، که کارتلهاى نفتى و سرمایه داران بزرگ ، آنهائیکه نمى توانند درآمدهاى خود را بررسى و محاسبه کنند، ثروتمندانى که اگر حقوق واجب مالشان را به اهلش برسانند خدا شاهد است که یک فقیر براى نمونه در جامعه بشرى و قاره آفریقا و اروپا و آمریکا و آسیا باقى نمى ماند، حال اگر سرمایه داران حقوق واجب الهى خویش را پرداخت ننمایند، حقوق مستحبى اموال خویش مى پردازند؟!!
از انفاق پنهان و آشکار غافل نمانید:
ابوبصیر مى گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم : که براى ما همسایگانى است که وقتى جیزى از متاع منزلمان را به آنان عاریه مى دهیم ، هنگام برگرداندن ، کم مى کنند، و فاسدش مى نمایند، آیا صلاح مى دانید که دیگر به آنان چیزى ندهیم ؟
امام علیه السلام فرمود:
نه ، چنین کارى نکنید به صلاح شما نیست که همسایگان را از این کمکها منع کنید اگر چه همسایگان خوبى نباشند.
ابوبصیر گفت : عرض کردم آیه و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اءسیرا .(13)
و اطعام کردند براى خدا، و براى جلب رضایت او مسکین و یتیم و اسیر را، که معروف است در شاءن امام على و حضرت فاطمه و حسین علیه السلام و فضه خادمه نازل شده آیا این اطعام همان زکات است ؟
حضرت فرمود: خیر! زکات نیست .
ابوبصیر گفت : عرض کردم ، قول خداوند عزوجل که فرمود:
الذین ینفقون اءموالهم باللیل و النهار سرا و علانیه .(14)
آیا این آیه درباره زکات است ؟
حضرت فرمود: این نیز نیست .
ابوبصیر گفت : آیا قول خداى تعالى که مى فرماید:
ان تبد الصدقات فنعما هى و ان تخفوها و تؤ توها الفقراء فهو خیر لکم .(15)
آشکارا صدقات را بدهید چه خوب ، و اگر پنهان دارید و به فقراء بدهید براى شما بهتر است ، آیا این آیه درباره زکات است ؟
حضرت فرمود:
خیر از زکات نیست و فرمود: صله شما به خویشان و اقرباء نیز از زکات نیست .(16)
هر یک از این آیات که ذکر شد در جاى خود یک عمل برجسته و پرثواب و نیکو است ، و از ارزشهاى معنوى و اخروى فوق العاده اى برخوردار مى باشد و همین خدمات طبق فرامین حضرت صادق علیه السلام از واجبات غیر زکات است ، زکات نیست اما در فقه جعفرى علیه السلام از واجبات و فرائض شناخته نشد، چرا که به مسلمانان تحمیل مى شد و فشار پرداخت این صدقات و خدمات به عنوان فریضه با پرداخت خمس و زکات و سائر فرائض تکلیف ما لا یطاق مى باشد، لذا در فقه شیعه اثنى عشریه فرض و واجب نگردید.
گردن امام سجاد علیه السلام بخاطر حمل بار فقراء پینه بست
در داستان انفاق و اطعام حضرت زین العابدین علیه السلام از بحارالانوار علامه مجلسى چنین مى خوانیم :
از حضرت محمد بن على الباقر علیه السلام نقل است که وقتى پدر بزرگوارش را پس از رحلت ، غسل مى داد، مردم مى دیدند که مواضع سجده آن حضرت از پیشانى و زانوها و دستها چون زانوى شتر پینه بسته بود، تعجب آنجا بود که گردن مبارک حضرت را هم چون زانوها پینه بسته دیدند، لذا از امام باقر علیه السلام پرسیدند: یابن رسول الله مواضع سجده پدر بزرگوارتان را دیده و فهمیدیم که از کثرت سجده پینه بسته است اما آنچه در گردن مبارکشان مى بینیم از چیست ؟ حضرت فرمود:
آگاه باشید اگر پدر بزرگوارم فوت نکرده بود براى شما نمى گفتم ، پدرم روزى بر او نمى گذشت مگر آنکه یک مسکین یا بیشتر را سیر مى کرد تا هر قدرى که امکانش بود، وقتى که شب مى شد نگاه مى کرد به آنچه که از قوتش زیاد مى آمد در میان انبانى مى گذاشت ، وقتى فقراء بخواب مى رفتند بالاى سرشان مى گذاشت ، و از محل خارج مى شد و کمک هاى خود را به کسانى مى داد که آبرومند بودند، و از مردم سئوال (در خواست کمک ) نمى کردند، و به آنان بدون آنکه خود را معرفى کنند کمک مى نمود، و آنها نیز امام علیه السلام را نمى شناختند و نمى دانستند کسى که به آنان کمک مى کند کیست ؟ حتى اهلش غیر از من از انفاقات او خبر نداشتند، آنگاه حضرت باقر علیه السلام فرمود: و من نیز از خدمات و انفاقاتش مطلع نگشتم مگر اینکه از فضل و ثواب اعطاء صدقه مخفیانه با خبر شدم .(17)
فضل و ثواب و حسن این عمل برجسته اسلامى و اخلاقى را شیعه باید از مولا و آقاى خویش حضرت سید الساجدین علیه السلام بیاموزد و بدینوسیله به داد دل ضعفاء و مستمندان رسیدگى نموده و اگر بخواهد به اقل این خدمات اکتفا کند باید زکات و حقوق واجب الهى را از اموال خویش رد نماید، تا بتواند حداقل رضایت مساکین و فقراء را جلب نماید.
حق معلوم و ماعون هر جمعه و هر ماه پرداخت مى گردد.
اسلام تنها مکتبى است که از امتیازات بزرگ اقتصادى و امدادى و اعانت به ضعفاء برخوردار است و هیچ مکتب و مذهب دیگرى این چنین به داد مستمندان و بیچارگان نمى رسند و توجه ندارند، رئیس مذهب شیعه اثنى عشریه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در تفسیر آیات شریفه حق معلوم و ماعون چنین مى فرماید:
و قال : الحق المعلوم لیس من الزکوه ، هو الشیى ء تخرجه من مالک ان شئت کل جمعه و ان شئت کل شهر و لکل ذى فضل فضله .
حضرت فرمود: حق معلوم در قرآن از زکات نیست بلکه آن چیزى است که شما از مالتان در هر جمعه یا در هر ماه خارج مى کنید که براى هر یک داراى فضل و فضیلتى است ، (اشاره به اینست که روز جمعه یا اول هر ماه صدقه دادن فضیلت دارد که در سایر ایام این امتیاز را ندارد). آنگاه حضرت علیه السلام امام این آیه را تلاوت فرمود و استشهاد کرد.
و ان تخفوها و تؤ توها الفقراء فهو خیرلکم .
ثم قال : فهو لیس من الزکوه ، و الماعون لیس من الزکوه ، هو المعروف تصنعه ، و القرض تقرضه ، و متاع البیت تعیرع ، وصله قرابتک لیس من الزکوه ، و قال الله عزوجل :
و الذین فى اموالهم حق معلوم ، فالحق المعلوم غیر الزکوه و هو شى ء یفرضه الرجل على نفسه ، انه فى ماله و نفسه یحب ان یفرضه على قدر طاقته و وسعه . (18)
خداوند در مورد اخفاى صدقات مى فرماید:
اگر صدقات خود را مخفیانه به فقراء بدهید براى شما بهتر است .
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
این صدقات نیز زکات نیست و آیه شریفه الماعون هم زکات نیست بلکه هر کار خیرى است که شما انجام مى دهید و هر قرضى هم که مى دهید خیر است ، و عاریه دادن اءمتعه خانه هم از معروف است ، صله ارحام و قربات نیز از معارف و خیرات است ، و از زکات نیست و خداوند مى فرماید: و آنهائیکه در اموالشان حق معلوم است .
پس حق معلوم غیر از زکاتست ، حق معلوم چیزى است که انسان وقتى اموالش بحدى برسد، بر خودش واجب مى گرداند که این خدمات را در مال و نفس خویش بقدر توان و وسعتش بطور شایسته انجام دهد.
این امتیازات ، خدمات ، و معارف و نیکى ها پس از زکات مفروضه در اختصاص اسلام ، خاصه مذهب تشیع مى باشد، و در حقیقت اگر مسلمانان و شیعیان و آنها که از امکانات مادى بیشترى برخوردار باشند، پس از اداء خمس و زکات ، حق معلوم و ماعون را عمل کنند هیچ فقیر و مستمندى در اسلام و تشیع باقى نمى ماند، و در جمیع خانواده ها هیچ کم و کسرى بوجود نمى آید، و همگان در رفاه قرار مى گیرند، چرا که شیعیان از اسلام و پیشوایان خویش این چنین دستور گرفته اند.
همسایه هایتان را از کمکهاى ماعون بهره مند سازید:
حضرت امام صادق علیه السلام در حدیث مناهى مى فرماید:
و نهى رسول الله صلى الله علیه و آله ان یمنع احد الماعون جاره و قال من منع الماعون جاره ، منعه الله خیره یوم القیامه و وکله الى نفسه فما اءسوء حاله
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله امتش را نهى کرد از اینکه احدى همسایه اش را از ماعون ، منع نکند. (یعنى عاریه دادن و توجه مادى و فرهنگى و سیاسى و هر خدمت دیگر به همسایه اش دریغ نکند. آنگاه حضرت فرمود:
اگر کسى همسایه اش را از ماعون بى بهره گرداند و منع کند، خداوند خیرش را از او در قیامت باز مى دارد، و او را به نفس خویش مشغول مى سازد و به خودش واگذارش مى کند، و هر کس را که خداوند بخودش واگذارد، پس چه بد حالیست براى او.
در دعا مى خوانیم : الهى لا تکلنى الى نفسى طرفه عین ابدا .
بار پروردگارا به یک چشم بر هم زدن مرا به نفس خودم وامگذار.
پس چگونه مى توان منع خیر و واگذارى خیرات را در قیامت (آنجائى که بیش از همه جا نیاز انسان به خیر و رحمت اوست ) تاب آورد و تحمل نماید.
از حق معلوم به برادران دینى خود بدهید:
حضرت ابا جعفر، امام پنجم علیه السلام فرمود:
مردى به خدمت امام سجاد علیه السلام رسید و عرض کرد: به من خبر بده از قول خداى تعالى :
و فى اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم ، چیست ؟ و این حق معلوم کدامست ؟ حضرت علیه السلام به او فرمود:
الحق المعلوم ، الشى یخرجه من ماله لیس من الزکوه و لا من الصدقه المفروضتین
قال : فاذا لم یکن من الزکوه و لا من الصدقه فما هو؟
فقال هو الشى ء یخرجه الرجل من ماله ان شاء اکثر، و ان شاء اقل على قدر ما یملک .
فقال له الرجل : فما یصنع به ؟
فقال : یصل به رحما و یقوى به ضعیفا و یحمل به کلائه او یصل به اءخاله فى الله ، اءو لنائبه تنوبه
فقال الرجل : الله اعلم حیث یجعل رسالته . (19)
حضرت فرمود: حق معلوم چیزى است که شخص از مالش خارج مى کند، نه زکاتش مى باشد و نه از صدقه مفروضه دیگر.
راوى گفت : اگر نه زکات باشد و نه صدقه ، پس ان چیست ؟
حضرت فرمود: حق معلوم است که شخص از مالش خارج مى کند، چه کم باشد و چه زیاد، اگر بخواهد زیاد مى دهد و اگر بخواهد کم مى دهد، به قدر تمکن و توانش .
آنمرد عرض کرد: آن پولها را چگونه خرج کند.
پس حضرت فرمود:
با آن پولها صله رحم مى کند، ضعیف و بیچاره اى را تقویت مى کند و یا با یک برادر دینى در راه خدا صله مى کند یا به نائبى که از او نیابت دارد و وضع مالى اش مطلوب نیست صله مى کند و کمک مى نماید.
آن مرد عرض کرد: خداوند عالم و داناتر است که مقام والاى رسالت را در چه خانواده اى بگذارد و فرود آورد.
این دستورات امدادى در اسلام است ، خاصه در مذهب شیعه ، امداد و تعاون از تبلور خاصى برخوردار است که در هیچ مکتب و مذهبى این خدمات وجود ندارد.
صفوان جمال از حضرت صادق علیه السلام در قول خداى تعالى للسائل و المحروم را پرسید، که سائل و محروم کیست ؟
قال : المحروم المحارف الذى قد حرم کد یده فى الشراء و البیع .(20)
حضرت علیه السلام فرمود:
مجروم ، صاحبان حرفه اى هستند که از در آمد مکفى محرومند، و استفاده شان کفایت زندگیشان را نمى کند.
با حق معلوم ، از غیر خمس و زکات خداوند مهربان ، ایشان را تاءمین و کفایت مى نماید و اینکه حقى غیر از خمس و زکات را معین فرموده در اموال ثروتمندان ، تا بوسیله آن ضعفاء و مستمندان را تاءمین نمایند.
مسلمان ! براى همه اجزاء تو زکات است :
جواب این سؤ ال را در روایتى از امام جعفربن محمد الصادق علیه السلام در مى یابیم که آن حضرت فرمود:
على کل جزء من اءجزائک زکوه واجبه الله عزوجل ، بل على کل شعره بل على کل لحظه و…
بر هر جزئى از اجزاء تو به پیشگاه خداى متعال زکات واجب است ، بلکه بر تار هر موئى ، بلکه بر هر لحظه اى از عمر انسان زکاتست .
آنگاه حضرت فرمود:
پس زکات چشم به هر چیز به عبرت نگریستن است و پوشیدن و پائین آوردن آن از شهوات و… و زکات گوش ، استماع و شنیدن علم و حکمت و قرآن و هر فوائد دینى از حکمت و موعظه و نصیحت است و آنچه نجات تو در اوست ، به سبب اعراض و دورى از چیزهائى مثل : حسد، دروغ ، بخل ، غیبت ، و ریاء و اشباه آن ، همچون نجوى ، فتنه انگیزى و تفرقه افکنى و غیره (یعنى باید از دروغ ، بخل و غیبت و هر چیزى که حرام است و نشستن در آن مجلس و شنیدن آنها حرام مى باشد باید اجتناب نمود).(21)
صدر جهان و داستان او در اکرام و احسان بر مساکین
داستانى را مولوى در مثنوى خویش آورده که مرد شریفى بنام صدر جهان در بخارا بود که هر روز را براى کمک طایفه اى از مساکین مقرر مى کرد، روزى نوبت را بیوه زنان ، و روزى به پیرمردان ، و روزى دیگر را به ایتام ، روزى را بر ابناء السبیل و دیگر روز را به قرض دادن و نیز روزى را به غلامان مکاتب و… مقرر مى داشت ، و هر روز به هر دسته اى که نوبت داشت کمکهاى لازم را مى نمود. داستانهاى شنیدنى مثنوى از صدر جهان بدین قرار است :
تا نمیرى سود کى خواهى ربود
رو بمیر و بهره بردار از وجود
در بخارا خوى آن صدر اءجل
بود با خواهندگان حسن عمل
داد بسیار او عطاى بى شمار
تا به شب بودى ز جودش زر نثار
زر بکاغذ پاره ها پیچیده بود
تا وجودش بود مى افشاند جود
همچو خورشید و چو ماه پاکباز
آنچه گیرند از ضیاء بدهند باز
خاک را زربخش کمبود آفتاب
زر ازو درکان و گنج اندر خراب
هر صباحى فرقه اى را راتبه
تا نماند امتى ز او خائبه (22)
مبتلایان را بدى روزى عطا
روز دیگر بیوگان را آن سنى
روز دیگر بر علویان مقل (23)
با فقیهان ، روز دیگر مشتغل
روز دیگر بر تهیدستان عام
روز دیگر بر گرفتاران وام
روز دیگر بر یتیمان صغیر
روز دیگر بر ضعیفان اسیر
روز دیگر بهر اءبناء السبیل
روز دیگر مر مکاتب را کفیل
شرط آن بود که کسى ز او بازبان
زر نخواهد، هیچ نگشاید دهان
لیک خامش بر حوالى رهش
ایستاده مفلسان دیوار وش
پی نوشت :
1) سورح معارج آیه 24 و 25.
2) سوره ماعون آیه 7
3) فروع کافى جلد3 صفحه 479.
4) فروع کافى جلد3 صفحه 505.
5) فروع کافى جلد3 صفحه 505
6) فروع کافى جلد3 صفحه 503
7) وسائل الشیعه جلد6 صفحه 11.
8) وسائل الشیعه جلد6 صفحه 13.
9) تفسیر الامام العسکرى صفحه 36 نقل از بحارالانوار جلد 93 صفحه 8 (چاپ بیروت )
10) بحارالانوار جلد 93 صفحه 22 (چاپ بیروت رحلى )
11) سوره معارج آیه 24 و 25
12) وسائل الشیعه جلد6 صفحه 29
13) سوره دهر انسان آیه 8
14) سوره بقره آیه 274
15) سوره بقره آیه 271
16) فروع کافى جلد3 صفحه 499
17) بحارالانوار جلد93 صفحه 19 (چاپ بیروت )
18) وسائل الشیعه جلد6 صفحه 31.
19) وسائل الشیعه جلد6 صفحه 29
20) وسائل الشیعه جلد6 صفحه 30
21) مصباح الشریعه 17 و 18 نقل از بحارالانوار جلد 93 صفحه 9 (چاپ بیروت )
22) خائبه نا امید
23) مقل درویش بى چیز