دومین زیر بناى اقتصادى اسلام(1)

دومین زیر بناى اقتصادى اسلام(1)

زکات از دیدگاه فقهای اسلام
نظر علامه حلى رضوان الله علیه در تشریع زکات :
نظر آیه الله على الا طلاق ، یوسف بن على بن مطهر حلى ، معروف به علامه حلى در مورد زکات و اهمیت آن چنین است و ایشان در شرایط وجوب زکات فرموده اند:
واجب است زکات مال بر هر کس که بالغ و عاقل و آزاد و مالک مال در حد نصاب باشد و بتواند در مال خویش تصرف کند.(1)
هدف از بیان نظریات و اقوال مراجع و علماى بزرگ شیعه اینست که این شخصیتها، زکات اسلام را تاءیید کرده و بى هیچ چون و چرایى آن را پذیرفته و نظریات فقهى خویش را درباره آن اعلام و اظهار فرموده اند.
در جاى دیگر از کتابش ، حضرت علامه در مورد مالى که در تصرف مالکش نیست ، فرموده اند:
مالى که در تصرف صاحب آن نیست ، چنانکه از او غصب شده و یا اموالش را به گرو داده ، یا مالش از او دور است ، و در دسترس او نیست . در این صورت زکات به صاحب چنین مالى واجب نیست گرچه سالها بر او بگذارد و چون باز بدست آید، زکات یکسال مستحب است و کسى که مالش را قرض داده تا از مقروض پس نگرفته ، زکات بر قرض دهنده نیست . جهت بررسى بیشتر به کتابهاى فقهى مراجعه فرمائید.(2)

شیخ طبرسى و تاءکید بر تاءدیه زکات
شیخ طبرسى در ذیل آیه شریفه و اتو الزکوه از بیان پیامبر اسلام
صلى الله علیه و آله مى فرماید:
اءى اءعطوا ما فرض الله فى اموالکم على ما بینه الرسول صلى الله علیه و آله .
آتوا الزکاه ، یعنى زکات بدهید، آنچه را که خداوند واجب کرده است که پیامبر صلى الله علیه و آله ، فرمود.
و اینست حکم جمیع آنچه که در قرآن به طور اجمال بیان شده است ، چرا که بیان مفصل آیات موکول به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله شده است و شاهد این مدعى قول خداى تعالى است که فرمود:
… و ما اتیکم الرسول فخذوه و مانهیکم عنه فانتهوا .(3)
آنچه پیامبر صلى الله علیه و آله به شما داد پس بگیرید و قبول کنید و آنچه را که بر شما نهى کرد، باز ایستید.
بدین ترتیب خداوند بندگانش را امر فرمود به زکات به طریق اجمال و تفصیلش را پیامبر بیان فرمود (4) و در تفسیر امام علیه السلام در حاصل آنچه از آتوا الزکوه من اموالکم اذا وجبت ، و من ابدانکم اذا الزمت و من معونتکم اذا التمست (5)
حضرت امام علیه السلام بیان فرمود: مراد اینکه زکات بدهید از اموال خویش هرگاه واجب شد و از بدنتان (زکات فطره ) هرگاه لازم شد، و از معونه شما هرگاه زیاد آمد.
اینست معناى آیه شریفه زکات مال ، و زکات بدن .
زکات با تمامى ابواب فقهى و شرایطش در کتابهاى فقهى و کتاب شریف تبصره المتعلمین با ترجمه به فارسى توسط حضرت آیه الله شعرانى رحمت الله علیه آمده . طالبین مى توانند به کتب فقهى مراجعه نمایند.

زکات از دیدگاه ملا محسن فیض (قدس سره )
فیض کاشانى در فلسفه زکوه و اسرار تشریع آن مى فرماید:
سر وجوب زکات ، فقط انفاق و کمک به تهیدستان نیست بلکه براى آزمایش بنده است که تا بخوبى از بوته آزمایش در آید. زکات دهنده خود را بدینوسیله از لوث بخل که از مهلکات اغنیاء است ، پاک مى سازد.
رسولخدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: سه چیز از مهلکات است ، بخل ، هواپرستى و نخوت .
قال الله تعالى : … و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون (6)
کسانیکه دست از بخل بر مى دارند رستگارند.
در صورتیکه ممکن است صفت بخل از انسان زایل شود که به بذل و بخشش مال و ثروت خود عادت کند و نفس خویش را مقهور سازد و بتواند به صفات سخاوت و کرامت نفس ، انفاق مال کند، و عشق و علاقه ثروت را که مایه هلاکت او است از ساحت دل خود پاک سازد و به هر اندازه که مى تواند در بذل آن اقدام نماید، و به همان مقدار که دلش پاکیزه مى شود و خرسند و مسرور مى گردد. با اینکه اموال خود را در راه خدا به تهیدستان انفاق نماید، مضایقه نکند.
انفاق مال موجب شکر نعمت است زیرا حق تعالى سزاوار است شکر نعمتهاى بنده را که به بندگان مستضعف اعطاء نموده و منت نهاده پذیرا باشد و از او تقدیر نماید، بنابراین کسیکه عبادات بدنى انجام مى دهد چنانست که شکر نعمت بدنى را بجا مى آورد و شخصى که عبادات مالیه را انجام مى دهد مانند آن است که شکر نعمت مال را کرده باشد و چقدر پست فطرت است کسیکه فقیر و بیچاره اى را ببیند و به او احسانى ننماید تا بدینوسیله شکر نعمت الهى را به جاى آورد و سپاسگذارى نکند که خداوند او را مانند آن فقیر نیازمند و تهیدست نساخته است .(7)
امیر المؤ منین علیه السلام فرمود: هرگاه به سائلى احسانى کردید دست خود را نزدیک دهان برده و ببوسید زیرا پیش از آنکه صدقه شما بدست سائل برسد، به خدا مى رسد و خداى تعالى گیرنده صدقات است .
رسولخدا صلى الله علیه و آله فرمود: صدقه مؤ من پیش از آنکه به خداى تعالى برسد به دست بینوا نمى رسد، یعنى اول خداوند او را مى پذیرد، پس از آن به فقیر مى رسد. شرطش اینست که صدقه و یا زکات بقصد قربت و براى رضاى خدا داده شود. سپس حضرت این آیه را تلاوت کرد:
الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبه عن عباده و یاءخذ الصدقات و ان الله هو التواب الرحیم (8)
آیا ندانستید که خداى متعال توبه بندگانش را مى پذیرد و صدقات آنها را قبول مى کند و تنها او توبه پذیر و مهربانست .(9)
چرا زمین برکات خود را چنانکه باید بما نمى دهد؟!!
گفتارى است درباره اسرار زکات ، که چرا برکات زمین آنچنانکه باید به ما نمى رساند. و خداوند متعال از ما بندگانش در مقابل فرائض و احکام اسلامى چه مى خواهد؟!! آنجا که مى فرماید: اقیموا الصلوه و آتو الزکوه .
نماز بخوانید و زکات بدهید .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
چون مردم از دادن زکات خوددارى کنند، زمین هم از برکاتش امتناع مى کند.
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
خداى متعال هیچ امر واجبى را مانند زکات بر امت پیغمبر صلى الله علیه و آله فرض و واجب نگردانیده ؟!! در این فریضه است که عموم مردم هلاک مى شوند!! کسیکه یک جزء از زکات واجب مال خود را تعمدا و اختیارا اداء نکند مؤ من و مسلمان نیست و از تاءسف عدم پرداخت زکوه فرداى قیامت مى گوید:
رب ارجعونى لعلى اعمل صالحا فیما ترکت .
پروردگارا با دیگر مرا به دنیا برگردان تا (فریضه زکات ) را تاءدیه کنم .
خداى متعال زکات را برایى آن قرار داده تا ثروتمندان را آزمایش کند و هزینه زندگى بیچارگان را تاءمین نماید و اگر همه مردم زکات مالشان را مى پرداختند، هیچ مسلمانى فقیر و نیازمند نمى شد و به همان اندازه اى زکوه که خداوند براى او واجب کرده قناعت مى کرد ، این فقر و احتیاج و گرسنگى که در میان مردم پیدا شده بر اثر بخل و گناهان ثروتمندان است و خدا بر خود لازم دانست بر کسانیکه حق الله ، زکوه را، منع مى کنند، رحمت خود را بر آنان منع نماید.
سوگند به کسیکه خلق را آفرید و سفره روزى خود را به سوى آنان گشود، هیچ مالى در دریا و صحراى عالم ضایع و یا مفقود نمى شود، مگر مالى که زکات آن داده نشده و هیچ صیدى اسیر دام نمى گردد جز آنکه آنروز از تسبیح خدا غفلت کرده است .
محبوبترین مردم به پیشگاه خدا کسى است که سخاوتمندتر باشد. و سخاوتمندترین آنها کسى است که زکات مالش را ادا کند. و فریضه زکات که به مالش تعلق گرفته به مستحقان از مؤ منین بپردازد.(10)
محقق حلى مانع الزکات را مرتد مى داند!!
نجم الدین ابى القاسم جعفر بن الحسن المحقق الحلى قدس سره در مورد زکات و وجوب و اهمیت آن در کتاب المعتبر چنین مى گوید:
این بزرگوار در وجوب زکات و عقوبت کسى که زکات ندهد یا انکار وجوب آن نماید، مى فرماید:
و وجوبها معلوم بالکتاب و السنه و الاجماع فمن منعها جاهلا عرف و الزم و ان کان عالما مستحلا فهو مرتد ولو کان لا مستحلا. اخذت منه من غیر زیاده و به قال اءبو حنیفه و الشافعى و مالک .(11)
وجوب زکات از نظر کتاب و سنت و اجماع معلوم و مبرهن است و اجماع علماء امامیه و عامه و اهل تسنن بر وجوب آن ثابت و روشن است ، پس بنابراین کسى که جاهل است بر زکات یعنى عرف و الزم آگاهش مى نمایند و الزامش به پرداخت زکات مى کنند و اگر معلوم بخوانیم ، یعنى ، عرف و الزم خود بداند و بشناسد که باید زکات مال بدهد و هرگاه عالم به پرداخت زکات و وجوب آن از طرف خدا و رسول صلى الله علیه و آله باشد و در عین حال انکار زکات مى کند و بر خود حلال مى داند او مرتد است و از دین خدا خارج شده و ضرورى دین را انکار کرده است . و جناب محقق حلى او را مرتد معرفى مى نماید و هرگاه مستحل و حلال نداند از او زکات را مى گیرند ولى نه زیادتر از آنچه باید بدهد و نظر فقها ثلاثه اهل تسنن همچون ابو حنیفه ، شافعى و مالک ، با هم در این مساءله همین است و با ما اختلافى ندارد.
اگر فتاوا و نظریات فقهى شیعه که بمنزله قانون الهى و اسلامى قابل اجراست و باید پیاده شود و حکومت اسلامى در اجراء مفاد این قانون اسلامى مساعدت مى کرد، خدا شاهد است که اجراء قوانین فقهى و اسلامى چه اثرات فوق العاده مثبتى در نظام اسلامى ما داشت . به امید آن روز که کل قوانین اسلامى خاصه قانون خمس و زکات در این برهه از زمان پیاده شود و هر گونه موانع را از سر راه خود بر مى دارد. چرا که اسلام به اقتدار کامل خود بحمد الله رسیده و حکومت ، الحال حکومت اسلامى است . از خداوند متعال بخواهیم و به پیشگاه او استغاثه کنیم که خداوند توفیق اجراى همه قوانین مترقى اسلامى خاصه اجراى کامل احکام اسلام را به ولى امر مسلمین و حاکم مؤ ید و منصور زمان ، آن کسیکه این منصب عظماى الهى را به عهده دارد و حرف اول و آخر دین و دنیاى ما را او مى زند و در حقیقت سیاستگذارى امور اسلام و مسلمین در زیر این آسمان کبود با اوست . به او مرحمت فرماید. و حکومت اسلامى در این برهه و مقطع از زمان و همه ازمنه و اعصار تا ظهور و حضور حضرت ولى عصر حجت بن الحسن عجل الله تعالى فرجه الشریف ، تبلور خاص خود را پیدا کند و دماغ همه دشمنان قسم خورده خود را به خاک بمالد. و بالاخره باید این قانون به دست تواناى بقیه الله الاعظم ارواح من سواه فداه ، باید پیاده شود. به امید آن روز انشاالله ، و جناب محقق مى فرماید: زکات به امر پروردگار عالم فرض و واجب شده و چون نماز و روزه و سایر احکام عبادى احتیاج به قصد قربت دارد و لذا با اینکه زکات بر کافر هم واجب است . لکن چون نمى تواند قصد قربت کند از او نمى گیرند.
جناب محقق حلى مى فرماید:
تجب الزکوه على الکافرین و ان لم یصح اداؤ ها اما الوجوب فلعموم الامر و اما صحه الاداء فلان ذلک مشروط بنیه القربه و لا تصح منه و لا قضاء علیه لو اسلم ، لقوله علیه السلام الاسلام یجب ما قبله . (12)
واجب است زکات بر کافر و اگرچه صحیح نیست از او ادائش ، اما اینکه بر کافر هم واجب است براى اینست که امر به زکات در قرآن عمومیت دارد که همه باید زکات بدهند، چه کافر و چه مسلمان ، و اما از کافر صحیح نیست به خاطر اینکه اداء زکات نیاز به قصد قربت دارد و صحیح نیست از کافر، چون نمى تواند قصد قربت کند و قضا هم ندارد و اگر کافر مسلمان شود، پس از اسلام ماءمور به پرداخت زکات نیست ، چون در حال کفر با دلائل قبلى ماءمور به اداء آن نبود. به دلیل حدیث اسلام گناه و کفر ما قبل را مى پوشاند. (به کتاب المعتبر محقق حلى باب زکات مراجعه فرمایید).
با این مختصر دلائل از نظریات فقها و اهلبیت علیه السلام معلوم مى گردد که زکات یکى از فرایض الهى است که بر هر مکلف مسلمان واجب است و بالاخره زکات یکى از واجبات ضرورى اسلام محسوب مى شود و مستحل زکات مرتد است . یعنى کسى که زکات را در مال خود واجب الهى نمى داند و او را بر خود حلال مى کند، این چنین شخصى از نظر فقهاى اسلام مرتد شمرده مى شود.
قرآن مؤ ید این حقیقت است . که مى فرماید: آنچه از زکات مى دهید، خاطر و رضاى خداوند را منظور نمایید و به چندین برابر سود برده و اضعاف مضاعف از خداوند مى گیرید.
… و ما آتیتم من زکوه تریدون وجه الله فالئک هم المضعفون (13)
و آنچه را به عنوان زکوه مى پردازید و تنها رضاى خدا را مى طلبید و مایه برکت است کسانى که چنین مى کنند داراى پاداش مضاعفند.
بنابراین ، قصد قربت و اختصاص اجر و ثواب در این فریضه (زکات ) براى خداوند است و بس .

دیدگاه علامه کاشف الغطاء در زکات :
علامه بزرگوار کاشف الغطاء در مورد زکات مى فرماید
زکات از نظر شیعه پس از نماز،از همه عبادات مهمتر است . بلکه در بعضى اخبار ائمه اهلبیت علیه السلام این مضمون وارد شده :
من لا زکوه له لا صلوه له .
کسى که اهل زکات نیست نمازى هم براى او نیست . یعنى کسیکه زکات بر مالش تعلق گرفته و او پرداخت نمى کند نمازش هم پذیرفته نیست و صحیح نمى باشد.
شیعه مانند سایر مسلمانان زکات را در نه چیز واجب مى داند:
1 چهار پایان سه گانه (گوسفند، گاو و شتر)
2 غلات چهار گانه (گندم ، جو، خرما و مویز) و (طلا و نقره مسکوک ).
اینها موارد زکات و چند مورد هم مستحب است مانند:
1 مال التجاره
2 اسب
3 کلیه محصولات کشاورزى
البته واجب شدن زکات در این موارد نه گانه شرایط و حد نصاب معینى دارد که در کتب فقهى توضیحات لازم داده شده است .
تذکر این نکته نیز لازم است که تمام شرایط و قیودى را که علماء شیعه قائلند لااقل با یکى از مذاهب چهارگانه اهل سنت مطابقت دارد.
علامه ال کاشف الغطاء در مصرف زکات مى فرماید:
مصرف زکات از نظر شیعه همان طوائف هشتگانه اى هستند که قرآن مجید بیان کرده است . آنجا که مى فرماید:
انما الصدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها و المؤ لفه قلوبهم و فى الرقاب و الغارمین و فى سبیل الله و ابن السبیل … (14)
زکات حق فقرا و مساکین و همچنین حق کارکنانى است که براى (جمع آورى ) آن زحمت مى کشند، و کسانى که براى جلب محبتشان از غیر مسلمانان به اسلام اقدام مى شود و براى آزاد کردن بردگان و اداء دین بدهکاران ، و در راه (تقویت آیین ) خدا، یعنى کل کارهاى فرهنگى دین و مذهب و تبلیغات اسلامى استفاده مى گردد، و همچنین زکات در راه کمک به در راه ماندگان (ابن السبیل ) مقرر شده است .

احکام زکات فطره در اسلام :
علامه آل کاشف الغطاء که از مفاخر علماء شیعه است در مورد زکات فطره چنین مى گوید:
یکى از اقسام زکات ، زکات فطره است که بر هر انسان بالغ و عاقل و متمکن لازم است که در شب عید فطر از طرف خود و تمام کسانیکه نفقه او را مى خورند، اعم از کوچک و بزرگ بپردازد.
مقدار زکات فطره براى هر نفر یک صاع قریب یک من تبریز و جنس آن از قوت غالب مردم مانند: گندم ، جو، خرما و امثال اینها است و در اصول مسایل زکات فطره هیچگونه اختلافى میان شیعه و اهل سنت نیست .(15)
زکات هر شهر اختصاص به فقراى همان شهر دارد
از مراحم اسلام به مؤ دیان زکات و مستحقان آن ، اینست که زکات هر شهر و بلاد به مستحقان همان بلاد داده شود، که مستحقان هر بلاد مقدم بر دیگرانند، هم هزینه مؤ دى زکات را کم مى کند و هم فقراى هر بلاد زودتر به حق خویش مى رسند.
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
رسول خدا صلى الله علیه و آله صدقه اهل بادیه را بر مستحقان همان بادیه توزیع مى نمود و صدقه اهل شهر را بر مستحقان اهل همان شهر مى داد.
در خصوص اینکه زکات هر بلد باید در همان بلد مصرف شود، محمد بن مسلم مى گوید: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم ، اگر مردى زکات مال خود را فرستاده بود به شهر دیگر، اما در میان راه تلف شد، آیا او در زمان تقسیم زکات همچنان ضامن است ؟
امام علیه السلام فرمود: اگر همان محل اقامت او افراد مستمند و مستحق زکات بوده اند و او زکات را فرستاده ، بلکه ضامن است . اما اگر در محل اقامت او مستحق نبوده و او زکات را فرستاده و در بین راه تلف شده ، ضامن نیست . (16)
تمامى این روایات و آیاتى که از قرآن در رابطه با (زکات ) بیان گردید مبتنى بر اهمیت فریضه زکات است .
خداوند پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه اثنى عشر علیه السلام و تمامى علماء امامیه و حتى علماء اربعه اهل تسنن ، کلا زکات را یکى از فرایض مهم دانسته و هیچ تردیدى در اصل وجوب زکات ، این مالیات اسلامى ، وجود ندارد، الا اینکه در کیفیت و شرایط دریافت و پرداخت زکات بین علماء امامیه و اهل تسنن اختلاف وجود دارد.

نقش زکات در اقتصاد اسلام و مسلمین
پول در خدمت مصالح اسلام و مسلمین :
پول در تدارک زندگى و اقتصاد مالى و سرنوشت مادى و معنوى بشر نقش بنیانى و اساسى دارد.
بوسیله پول و مال همه نیازمندیهاى مادى و معنوى ، دینى و اخروى بشر تاءمین مى گردد، اما وقتى میزان مال و درهم و دینار از حد معمول و هزینه زندگى بیشتر گردد و به حد نصاب برسد خمس یا زکات بر آن تعلق مى گیرد. تا که اموال و انفسشان تزکیه گردد و پاک شود.
ببینیم امامان معصوم علیه السلام در این مورد چه دستور العملى صادر کرده اند.
از امام باقر علیه السلام در مورد درهم و دینار، پرسیدند، حضرت فرمود:
انه سئل عن الدنانیر و الدرهم و ما عمل الناس فیها .
امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش ، امام باقر علیه السلام روایت مى کند که از حضرتش پرسیدند از درهم و دینار و آنچه مردم با آن عمل مى کنند؟ حضرت فرمود:
هى خواتیم الله فى ارضه جعلها الله مصلحه لخلقه و بها تستقیم شئونهم و مطالبهم ، فمن اکثر له منها بحق الله فیها و اءدى زکاتها فذک الذى طابت و
خلصت له و من اکثر له منها فبخل بها و لم یؤ د حق الله فیها و اتخذ منها الانیه فذک الذى حق علیه و عیدالله عزوجل فى کتابه یقول الله تعالى : یوم یحمى علیها فى نار جهنم فتکوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ماکنزتم لا نفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون (17)
امام باقر علیه السلام فرمود:
درهم و دینار، خواتیم و مهرهاى خداوند در روى زمین است که خداوند آن را براى مصلحت بندگانش قرار داده است ، که بوسیله درهم و دینار بندگان خدا شئون و خواسته هاى خویش را حفظ و هماهنگ مى گردانند و بدست مى آورند، پس کسیکه درهم و دینار، زیاد بدست آورد، حقوق الهى را بپردازد و زکات مال دهد، پس در اینصورت این مال براى او پاک و خالص است و اگر مالدارى بخل ورزد و حق الله را نپردازد و آن را فقط براى دنیاى خویش برگیرد، چنین کسى سزاوار است به عذاب خداوند در کتابش تهدید شود، در آنجا که مى فرماید:
در آن روز که آن درهم و دینار را در آتش جهنم گرم و گداخته کرده ، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهاى ایشان را داغ مى کنند (و به آنها مى گویند:) این همان چیزى است که براى خود اندوخته اید، (و گنجینه ساخته اید) پس بچشید چیزى را که براى خود مى اندوختید، روزیکه افروخته مى شود بر آن ها در آتش دوزخ ، پس داغ کرده مى شوند به آنها پیشانیهایشان و پهلوهایشان و پشتهایشان ، این است آنچه نهفته و گنجینه کرده اید براى خودتان ، پس بچشید آنچه گنج کرده اید.

ثروت اندوزان در خطر عظیمند
بعضى از بندگان خداوند اگر مال ندارند مصلحتى است ، چرا که ممکن است از عهده اداء حقوق الهى برنیایند و بعضى از انسانها از مال و دارائى فراوان برخوردارند و به کمال جسارت و وقاحت نمک خورده و نمکدان را مى شکنند و اینان در خطر عظیمند.
در ضمن روایتى از حضرت امام رضا علیه السلام آمده که حضرت فرمود:
ان صاحب النعمه على خطر انه علیه حقوق الله فیها… (18)
براستى صاحب نعمت در خطر است ، چرا که حقوق الهى بر اموال او تعلق مى گیرد و خمس و زکات بر ثروت او واجب مى گردد و چه بسا ایمانى که او را وادار به پرداخت حقوق الهى کند ندارد و یا ضعیف است ، لذا همین نعمت باعث هلاکت او مى شود.
منت خداى را که به پرداخت زکاتم توفیق داد:
حضرت امام رضا علیه السلام در مورد شخص خویش با تاءکید و سوگند، مى فرماید:
والله انه على النعم من الله عزوجل فما اءزال منها على وجل (و حرک یده ) حتى خرج من الحقوق التى تجب لله على فیها .
سوگند به خدا براستى براى من از جانب خداوند عزوجل ثروتى و نعمتى بود، پس على الدوام از آن ثروت در بیم و هراس بودم ، راوى گوید:
حضرت رضا علیه السلام دست مبارکش را بطریقى که حکایت از وحشت و ترس داشت حرکت داد، آنگاه فرمود:
حتى اخرج من الحقوق التى تجب لله على فیها .
تا آنکه حقوق الهى را که بر آن مال تعلق گرفته بود از آن خارج کردم .
راوى گفت : فدایت گردم شما با آن همه قدر و منزلت ، از نعمتى که خداوند به شما عطا فرموده این چنین در خوف و اضطراب هستند؟!
قال : نعم ، فاحمد ربى على ما من به على .(19)
حضرت فرمود: بلى ، سپاسگزارم از پروردگار بزرگ خویش که بر من منت گذاشت و مرا موفق به پرداخت حقوق الهى نمود و مالم را پاک ساخت . و مرا از زیربار دینم رهایى بخشید.
حمد و ثناى الهى از امام رضا علیه السلام در پرداخت حقوق الهى نشان دهنده اهمیت فوق العاده حق الله و حق الناس است که کمیت انسانها در پرداخت آن و تزکیه اموال خویش ، لنگ است و کثیرى از مسلمانان در این رابطه بهلاکت مى رسند.

زکات مهمترین احکام ارزشى اسلام
بزرگترین و مؤ ثرترین عوامل رشد و تکامل فرهنگى و سیاسى و هنرى و… در جامعه متمدن بشرى ، اقتصاد است . اسلام براى حفظ ارزشهاى اقتصادى در جوامع بشرى و حمایت از طبقات مستضعف در میان ملت خویش ، زکات را که یکى از عالیترین خدمات اجتماعى ، اقتصادى است ، مقرر و فرض نموده است که بدینوسیله زکات در تمامى ملل اسلامى مى درخشد و براى ریشه کن کردن فقر عمومى نقش اساسى و بنیانى را ایفاء مى کند، اما اگر طبقات مختلف سرمایه داران و متنفذین مسلمان به این اصل اسلامى عمل نمایند و از عالیترین موهبتهاى الهى ، بندگان محروم او را بهره دهند، تا ریشه فقر و استضعاف از بیخ و بن برکنده شود.
قضیه اى را رفاعه بن موسى نقل مى کند و مى گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که مى فرمود:
ما فرض الله على هذه الامه شیئا اشد علیهم من الزکوه و فیها تهلک عامتهم .(20)
خداوند بر این امت چیزى را محکمتر و قوى تر از زکات فرض نکرد. و در این زکات که اکثر مردم بهلاکت مى رسند.
بلى !! هرگاه زکات اموال اغنیاء پرداخت شود، فقیرى در عالم اسلام به چشم نخواهد خورد و هرگاه اغنیاء ثروتهاى خود را تزکیه نکنند موجبات هلاکت خود را فراهم آورده اند.

مال حرام تزکیه پذیرنیست .
خمس یا زکات باید از مال حلال و پاک و طیب و طاهر و با قصد قربت براى ذات اقدس احدیث پرداخت گردد، و مال حلال مخلوط به حرام نیز با تخمیس و یا تزکیه پاک و حلال مى نمایند. بنابراین مالى که از کدیمین و عرق جبین تهیه شده و براى تهیه آن زحمتها کشیده شده اگر به حد نصاب برسد وقتى حلال و پاک مى گردد، که خمس یا زکاتش را بپردازند. والا پولى و مالى که از راههاى نامشروع ، و یا از مالهائى که از براى کسب و تحصیل آن زحمتى کشیده نشده و تلاشى بعمل نیامده ، زکات دادن و یا خمس دادن نمى تواند آنرا پاک نماید. خلاصه اینکه مال حرام معین با صاحب و مالک معین ، با خمس و زکات هم پاک و حلال نمى گردد.
با پول سرقت از زائران خانه خدا هم صدقه ؟!!
از حضرت امام حسین علیه السلام این واقعیت را مى خوانیم که فرمود:
انه ذکر عنده عن رجل من بنى امیه انه تصدق بمال کثیر، فقال : مثله مثل الذى سرق الحاج و تصدق بما سرق ، انما الصدقه من عرق جبینه فیها، و اغبر فیها وجهه (21)
وقتى نام یکى از بنى امیه را در محضر امام حسین علیه السلام بردند و گفتند که او مال زیارى را به صدقه داده ، حضرت فرمود:
مثل او مثل کسى است که مال حاجیان و زائران بدزدد و آن مالها را صدقه بدهد، همانا صدقه آنست که از عرق جبین و کدیمین بدست آمده باشد و سپس خمس و یا زکات آن را بپردازد و پوست صورتش در این راه چین و چروک خورده باشد.
حاکى از اینکه در راه بدست آوردن مال چه از راه کسب و چه از راه کشاورزى و کارگرى ، رنج فراوان باید دید، نه اینکه از پولهاى بدون زحمت و حرام و نامشروع از دستگاه بنى اءمیه و مشابه آن تهیه کرده و بخواهد زکات بپردازد و بطوریکه توقع قبولى اداء این فریضه را هم داشته باشد.
حاصل و خلاصه مطلب حضرت امام حسین علیه السلام اینست که خمس و زکات و صدقه باید از مالى پرداخت گردد که از کدیمین و عرق جبین و زحمات فراوان بدست آمده باشد، مثل آن پیر کشاورزى که دست و صورتش چین و چروک خورده و انتظار درو کردن محصول جو و گندم و یا سایر محصولات خویش را مى برد، که انتظار، اشد از مرگ است . (حاکى از اینکه آیا دسترنج یکساله من بدستم مى رسد یا نابود مى گردد؟ و یا به انواع آفات از بین مى رود؟) و یا به انواع آفات از بین مى رود؟) با این ناراحتیها که جوان را پیر مى کند و چین و چروک بدست و صورت مى افتد، پولى و مالى که بدست مى آید خمس و زکاتش طیب و طاهر و از اجر و پاداش فوق العاده اى برخوردار است .
ادا کننده زکوه از پل نجات مى گذرد:
در اسلام زکات از نظر اقتصادى و ارزشهاى مادى ، از موضع قابل اهمیتى برخوردار است ، بطوریکه پیامبر مکرم اسلام آن را به پل و قنطره نجات تشبیه کرده است ، هر کس که زکات را اداء کرده از آن پل بخوبى مى گذرد.
وجود مقدس امیرالمؤ منین علیه السلام نیز ضمن توصیه به زکات مى فرماید:
علیکم با الزکوه فانى سمعت نبیکم یقول : الزکوه قنطره الاسلام ، فمن اداها جار القنطره و من منع احتبس دونها وهى تطفى ء غضب الرب
على علیه السلام فرمود:
بر شما باد به اداء زکات که براستى من از پیامبر شما شنیدم که فرمود: زکات پل اسلام است ، پس کسى که ادا کند آن را از پل مى گذرد و آن کسى که منع کند و زکات مالش را نپردازد، پل نجاتى ندارد و در ابتداى پل متوقف مى گردد. پس زکات بدهید که زکات آتش غضب پروردگار قهار را خاموش مى گرداند.
زکات آتش خشم خدا را خاموش مى گرداند
در اینکه اداء زکات آتش غضب پروردگار عالم را خاموش مى گرداند امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرماید:
الله الله ، فى الزکوه فانها تطفى ء غضب ربکم .(22)
خدا را، خدا را، زکات بدهید، پس براستى زکات آتش غضب پروردگارتان را خاموش مى گرداند.
دودى که با آه و ناله پیر زنى ، یتیمى ، مسکینى و بیچاره اى بلند مى گردد، به شکل شعله اى از آتش خشم و غضب خداوند قهار است که تو زکات دهنده مى توانى آن آتش خشم پروردگار را خاموش گردانى .

بهترین محصول خود را به زکات بدهید
زکات به معنى رشد و نمو و برکت اموال است ، باید بهترین اموال در راه خداوند و با قصد قربت پرداخت گردد، هرگاه چنین شود آن اموال برکت خواهد داشت و از کلیه آفات و زیان و ضرر محفوظ و مصون مى ماند و هرگاه مؤ دى زکات از بدترین اموال خویش به عنوان زکات پرداخت کند مورد نهى خداوند قرار مى گیرد و براى اموال چنین کسى خیر و برکت هم نیست ، در آیه شریفه اى از قرآن چنین مى خوانیم :
یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الا رض و لا تیمممووا الخبیث منه تنفقون .(23)
اى کسانیکه ایمان آورده اید، انفاق از خوبها و طیبات از آنچه را کسب کرده اید و از آنچه که ما بیرون آوردیم براى شما از زمین و قصد نکنید که بدترین آن را انفاق کنید.
ابى بصیر، صحابى معروف از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر آیه شریفه پرسید:
قال : کان رسول الله صلى الله علیه و آله اذا امر بالنخل ان یزکى ، یجیى ء قوم با لوان من تمر و هو من ارادى التمر یؤ دونه من زکوتهم تمرا. یقال له الجعرور و المعافاره قلیله اللحاء، عظیمه النوى و کان بعضهم یجیى ء بها عن التمر الجید. فقال رسول الله صلى الله علیه و آله لا تخرصوا هاتین التمرتین و لا تجیئوا منها بشى ء و فى ذلک نزل و لا تیممموا الخبیث منه تنفقون و لستم بآخذیه الا ان تغمضوا فیه و الا غماض ان تاءخذ هاتین التمرتین .(24)
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
پیامبر اکر. هرگاه امر به تزکیه و پرداخت زکات خرما مى فرمود، گروهى از اقوام مى آمدند که خرماهاى رنگارنگ داشتند و پست ترین خرما را بعنوان زکات آورده بودند و خرمایى که بعنوان زکات مى دادند بنام جعرور و معافاره بود که کم گوشت و داراى هسته بزرگ بود و بعضى از مسلمانان هم خرماى خوب را براى زکات مى آوردند، پس پیامبر اکرم
صلى الله علیه و آله مى فرمود: مخلوط نکنید این هر دو نوع خرما را و چیزى از آن را نیاورید. و در این رابطه آیه نازل شد که فرمود: و قصد نکنید که این نوع خرمایتان که بدترین از خرمایتان را بعنوان زکات بپردازید و شما فقراء نگیرید آن را، مگر آنکه اگر گرفتید و قبول کردید، دیگر از بدیهاى آن چشم پوشى کنید، که چشم پوشى آن ، گرفتن این دو نوع خرما بعنوان زکات است .

از دادن پست ترین محصول به زکات جدا خوددارى نمائید
کسب و تجارت باید از جمیع شوائب و محرمات پاک باشد و زکات مال باید از عالیترین و شایسته ترین آن پرداخت گردد، معاملات ربوى مال را کلا آلوده نموده که حتى با زکات هم قابل تزکیه نیست . بنابراین از هر مالى ، باید بهتر ینش را در اختصاص زکات قرار داد، نه از بدترین آن .
وقتى از امام جعفر صادق علیه السلام از تفسیر آیه شریفه :
یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الارض و لا تیممموا الخبیث منه تنفقون …(25)، را پرسیدند. حضرت علیه السلام فرمود:
کانت عند الناس حین اسلموا مکاسب من الربوا و من اموال خبیثه ، کان الرجل یتعدها من بین یدى ماله فیتصدق بها، فنها هم الله عن ذلک .(26)
در هنگام اسلام آوردن مردم ، مکاسب حرامى از ربا وجود داشت و از بدترین اموال خود، مسلمان آن روز براى زکات انتخاب مى نمود، پس خداوند در این آیه آنان را از زکات چنین اموالى بر حذر داشت و نهیشان فرمود.
روشن است مال ربوى با زکات پاک نمى شود و از گاو و گوسفند، گندم بهترینشان را براى زکات باید انتخاب نمود. چیزى که به فقرا داده مى شود به امر خدا و در راه خداست ، لذا باید بهترین اموال را براى زکات اختصاص داد نه بدترینش را.

بهترین اموالتان را به زکات بپردازید:
در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل است که خداوند به بنده شایسته اش توسط ملکى سخاوت و کرامت نفس مى دهد تا او سریعتر و با رغبتى بیشتر بتواند زکات مالش ‍ را بپردازد.
حضرت امام على علیه السلام از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل نمود که :
ان رسول الله صلى الله علیه و آله قال : اذا اراد الله بعبد خیرا بعث الله الیه ملکا من خزان الجنه فیمسح صدره فتسفخوا نفسه بالزکوه .(27)
براستى رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
هرگاه خداوند اراده کند خیرى را براى بنده اى ، فرشته اى را از خزان بهشت موکل مى کند به او، پس آن فرشته سینه اش را مسح مى کند و آن شخص سخاوت پیدا مى نماید و زکات مالش را با طیب خاطر مى پردازد.
تشویق و ترغیب امام صادق علیه السلام به عمار ساباطى ، به اداء غیر زکات :
عمل به اسلام در جمیع احکام و امور عبادى راهگشاى به صراط خوشبختى و رسیدن به تمامى منازل عزت و عظمت است ، یک انسان موفق و متعهد و مسئول در جامعه ، تمام جنبه هاى اقتصادى و مادى معنوى را باید در نظر بگیرد و از راه مالى و اقتصادى ، فرهنگى و عبادى و سیاسى و جنبه هاى عاطفى را در نظر بگیرد و خط فکرى نظرى و عملى صحیحى را انتخاب کند، در مسیر این طرز تفکر، به یکى از اصحاب و یاران حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بر مى خوریم که داستان زندگیش مى تواند الگوئى براى همه پویندگان راه بر حق خدا و پیامبران و امامان معصوم علیه السلام باشد.
در کتاب فروع کافى مى خوانیم :
مردى از اهل ساباط گفت : که امام صادق علیه السلام به عمار ساباطى فرمود:
یا عمار اءانت رب مال کثیر؟
آیا تو صاحب اموال زیادى هستى ؟
گفت : بلى فدایت شوم .
قال : فتؤ دى ما فترض الله علیک من الزکوه ؟
حضرت فرمود: آیا زکات مالت را که خدا بر تو واجب کرده ادا کردى ؟
گفت : بلى
قال : فتخرج حق المعلوم من مالک ؟
امام علیه السلام فرمود: پس حق معین شده معلوم (غیر زکات ) را از مالت پرداختى ؟
عمار ساباطى عرض کرد: بلى
قال : فتصل قرابتک ؟
حضرت ادامه داد: آیا با مالت صله رحم کردى ؟ (کمک مالى به اقربا نمودى )
عرض کرد: بلى
قال : فتصل اخوانک ؟
امام علیه السلام پرسید: آیا از آن به برادران دینى است رساندى ؟
عرض کرد: بلى
فقال : یا عمار المال یفنى و البدن یبلى و العمل یبقیى ، و الدیان حى لا یموت ، یا عمار انه ما قدمت فلن یسبقک و ما اخرت فلن یلحقک .
امام صادق علیه السلام به عمار ساباطى ملاطفت فرمود و او را در مقابل انجام کارهاى عبادى و عاطفى اش تشویق و تحسین نموده و چنین فرمود:
اى عمار مال دنیا فانى مى شود و بدن در خاک فرسوده مى گردد و عمل است که باقى مى ماند و هرگز از بین نمى رود و خداوند عالم دیان لایموت است ، که بقا و دوام ابدى از آن اوست .
اى عمار با آنچه که پیش فرستادى گوى سبقت را از دیگران ربودى و هرگز آن عمل شایسته ات بر تو سبقت نمى گیرد و آنچه که پشت سر گذاشتى ، هرگز به تو ملحق نمى گردد، یعنى کارهاى خیر و شایسته ات با تو هست ، هم در دنیا و هم در قبر و هم در وادى عرصات و اما آنچه انجام نگرفت و در ردیف اعمال انجام شده قرار نگرفته مى ماند و هرگز به آدمى پس ‍ از مرگ ملحق نخواهد شد.
حور و قصور بهشتى به استقبالتان ، اى مودیان زکات :
اگر زکات پرداخت گردد و به اهلش که استحقاق واقعى آن را دارند داده شود و از حق فقراء و مساکین کم گذاشته نشود، همانا مودى آن از برکات مادى و معنوى فوق العاده برخوردار مى گردد و در آخرت از حور و قصور بهشتى بهره مند خواهد شد.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله این حقایق را چنین بیان مى فرماید:
قال صلى الله علیه و آله : اتوا الزکوه من اموالکم المستحقین لها من الفقراء و الضعفاء، لاتبخسوهم و لاتوکسوهم و لا تتیموا الخبیث ان تعطوهم فان من اعطى زکاته طیبه بها نفسه اعطاه الله بکل حبه منها قصرا فى الجنه من ذهب و قصرا من فضه و قصرا من زبرجد و قصرا من زمرد و قصرا من جهر و قصرا من نور رب العالمین و ان قصر فى الزکوه .
قال الله تعالى : یا عبدى اتبخلنى ، ام تهمنى ، ام تظن انى عاجز غیر قادر على اثباتک ؟ سوف یرد علیک یوم تکون احوج المحتاجین ان ادیتها کما امرت و سوف یرد علیک ان بخلت یوم تکون فیه احسر الخاسرین .
قال : فسمع ذلک المسلمون ، فقالوا: سمعنا و اطعنا، یا رسول الله . (28)
پیامبراکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
زکات مالتان را به مستحقان واقعى از فقراء و مساکین و ضعفا بپردازید و در وزن و کیفیت متاع زکات کم نگذارید، و از بدترین متاع خویش را به زکات ندهید.
زکات را با طیب خاطر و با اخلاص کامل بدهید، چرا که اگر کسى زکات مالش از بهترین آن باشد و با طیب خاطر بپردازد، خداوند به او، به ازاى هر یک از حبه آن زکات ، قصورى از طلا و نقره و لولو و زبرجد و زمرد از نور خویش بایشان مرحمت فرماید. و در مقابل اگر زکاتش کم باشد و یا از بدترین اموالش و یا از نظر وزن کمتر بدهد، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: که خداوند مى فرماید:
اى بنده من ، آیا بخل مى ورزى در راه من ؟ یا آنکه مرا متهم به بخل مى نمایى ؟ یا آنکه گمان مى کنى که من عاجزم و قدرت به دادن اجر و ثواب تو را ندارم ؟ زود باشد که وارد شود بر تو روزیکه تو محتاجترین مردم باشى ، اگر ادا نکنى آنچنانکه به آن مامورى ، و زود باشد که وارد شود بر تو روزیکه در آن روز زیانکارترین و اخسر الخاسرین باشى .
پس وقتى این سخنان و این اخبار را پیامبر خدا صلى الله علیه و آله براى مسلمانان ذکر کرد، دادشان بلند شد و گفتند: سمعا و طاعه یا رسول الله ، شنیدیم و فرمانبردار تو مى باشیم .
بلى ، هرگاه زکات با طیب خاطر و فقط قربه الى الله و براى رضاى خداى بزرگ ، بدون کم و کاست اداء گردد، این درجات و مقام والا در دنیا و آخرت از آن مودیان زکات خواهد بود و این پاداش حضرت حق رب الجلیل است و اگر بخل و سماجت ورزد از پرداخت زکات ، زیانکارترین زیانکاران دنیا و آخرت خواهد شد و این است سزاى عمل کسى که از دادن زکات کوتاهى مى نماید.
اداء زکات موجب نقص ، و منعش موجب رشد مال نمى گردد:
هرگز زکات ، که به معناى رشد و برکت است ، معناى خلاف نمى دهد، بنابراین با دادن زکات و به ظاهر کم کردن مال ، چیزى از مال کم نمى شود، بلکه پر مى شود و زیاد مى گردد، چرا که زکات برکت زاست ، و بزودى جاى آنچه که پرداخت شد به چندین برابر پر مى شود، حضرت صادق علیه السلام مى فرماید:
ما من رجل اءدى الزکوه فنقضت من ماله و لا منعها احد فزادت فى ماله .(29)
هیچ مردى نیست که زکات مال دهد، پس چیزى از مالش کاسته گردد و کم شود و هیچ کسى از پرداخت زکات مضایقه نکند مگر به اموال او افزون گردد.
یعنى با توجه به معنا و مفهوم زکات و اعتقاد به آن و اداء مسلما برکت بیشترى متوجه اموال او مى گردد که به وضوح چشمگیر و قابل لمس است و ندادن زکات با اعتقاد به آن نه تنها چیزى نمى افزاید بلکه کم هم مى کند و کمبودش قابل لمس و شهود است و بر همگان واضح و روشن است که زکات دهندگان با برکت بیشترى مواجه هستند چرا که آن گره کو زد هم او بگشایدش . و تحت این مصرع خداى خالق متعال اگر مال ، مرحمت فرمود هم اوست که مى تواند بستاند و یا اگر او خود گره زد، هم او بازگرداند، پس اگر در مال زکات مقرر فرمود، وحشت مکن که آنچه کاسته شد، ده چندان جایش پر مى کند، گمان مبر زکات موجب نقص است و اداى آن ، مال را کم مى کند و مانع الزکاه موجب زیادى مال و ثروت است ، که اگر او داد، گرفتنش را هم بلد است ، پس اگر او، در، به بست ، هم او فتح باب خواهد کرد.
اى برادر: اداء زکات شرط مسلمانى تو است .
مسلمان متمکن با پرداخت زکات مال خویش به اسلام مى گراید و این واقعیتى است که از کانون وحى و امامان معصوم علیه السلام به ما گوشزد کرده اند، و بها سموا مسلمین به پرداخت زکات انسان مسلمان نامیده مى شود.
در روایت سماعه بن مهران از امام صادق علیه السلام مى خوانیم :
ان الله عزوجل فرض للفقراء اموالى الاغنیاء فریضه لا یحمدون الا بادائها وهى الزکوه بها حقنوا دمائهم و بها سموا مسلمین ولکن الله عزوجل فرض فى اموال الاغنیاء حقوقا غیر الزکوه ، فقال : عزوجل :
و الذین فى اموالهم حق معلوم .(30)
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
براستى خداوند عزوجل فرض کرد در اموال اغنیاء فریضه اى که سپاس و حمد و ثناى الهى را نتوانند بجاى آورد، مگر به اداء آن فریضه و آن فریضه زکات است و زکات با خون مسلمان آمیخته شده است و مؤ دیان آن به مسلم و مسلمان نامیده شده اند و لیکن غیر از زکات حقوق دیگرى هم بر اموال مسلمانان فرض کرده است (که امام صادق علیه السلام مى فرماید:)
ولکن الله عزوجل فرض فى اموال الاغنیاء حقوقا غیر الزکوه
که اینها حقوقى است که خدا بر اغنیاء واجب مى گرداند و خداوند کریم هم در قرآن مجید مى فرماید:
آنانیکه در اموال خود حق معلومى براى فقراء معین نموده اند.
حضرت امام صادق علیه السلام مى فرماید:
فالحق المعلوم غیر الزکوه و هو شى ء یفرضه الرجل على نفسه فى ماله یجب علیه ان یفرضه على قدر طاقته وسعه ماله فیؤ دى الذى فرض على نفسه ان شاء فى کل یوم و ان شاء فى کل جمعه و ان شاء فى کل شهر وقد قال
الله عزوجل اءیضا:
و اقرضوا الله قرضا حسنا.(31)
پس حق معلوم از غیر زکات است ، آن چیزى است که انسان بر نفس خویش در مالش فرض کرده بر او واجب مى گردد، اینکه بر خویش از این فریضه بقدر طاقتش و توان مالیش بر خود واجب مى نماید، پس اداء مى کند آنرا اگر بخواهد در هر روز و اگر بخواهد در هر جمعه و اگر بخواهد در هر ماه یکبار که خداوند متعال در سوره حدید مى فرماید:
و آنها که به خداوند وام دادند وام شایسته …
مضاعف و چند برابر گرداند اجر و مزد ایشان را و برایشان است مزد گرانمایه از طرف خداوند کریم .
زکات سپاسگزارى از نعمتهاى الهى است
خواست و مشیت الهى آنچنان اقتضا دارد که هیچ قدرتى با آن اقتضا برابرى و هماهنگى نمى نماید، مثلا یک دانه را به هفتصد برابر و گاهى بیشتر مى کند، مزه و لذتى که میوه ها و در نان و برنج و سایر خوردنیها قرار داد که هیچ کس قدرت ترکیب چنین پدیده اى را ندارد. زکات در حد خویش شکرانه این نعمتها مى باشد.
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
و من ادى ما فرض الله علیه فقد قضى ما علیه وادى شکر ما انعم الله علیه فى ماله اذا هو حمده على ما انعم الله فیه مما فضله به من السعه على غیره و لما و فقه لاداء ما فرض ‍ الله عزوجل علیه و اعانه علیه .(32)
و کسى که اداء کند آنچه که خداوند بر و فرض و واجب کرد، پس بحقیقت قضا کرد و برآورد، و حقش را اداء کرد از آنچه که بر او بود و شکر نعمتهاى الهى را که فریضه زکات بر او تفضل فرموده که تا در مالش اداء نماید هرگاه او بخواهد حمد و سپاس کند آنچه که خداوند بر او تفضل کرد و از آنچه از مال و دارایى که به او عطا فرمود، که غیر او این نعمتها را از خود ندارد، و هرگاه به او این توفیق را مرحمت کرد و او را به اداء زکات موفق کرد و توفیقش داد که زکات و فرایض دیگر مالى نمى پردازند و شکرانه نعم الهى را بجاى نمى آورند، بلکه نعمتهاى الهى و خدا داده را در تعیش و تکیف نامشروع و بر خلاف رضاى حضرت حدیت مصروف مى دارند.
و اینست که عذاب الیم و عقوبت الهى متوجه چنین انسانهایى شده و عقوبت گناه ایشان گریبانگیر دیگران هم مى شود و دامن بقیه بى گناهان را هم فرا مى گیرد و آتش فتنه و گناه همگان را مى سوزاند.
پس از زکوه از بقیه اموالتان پرسش نمى کنند:
بزرگترین مشکل در قیامت که در انتظار هر مسلمان است ، مساءله مال و مادیات و حق الناس است ، که از او پرسش مى گردد، که اموال و دارائیهایتان را از کجا بدست آورده اید و در چه راهى مصرف نموده اید اگر بخواهند که ریز و درشت و خرد و کلان در آمده ها و مصارف ایشان را بپرسند از عهده پاسخ آن کمتر کسى است بر مى آید. اما اگر کسى زکات مالش را به موقع بپردازد، از بقیه اموال او پرسش نخواهند کرد.
در روایت على بن عقبه از ابى الحسن اول ، امام على علیه السلام است که مى فرمایند:
من اءخرج زکوه ماله تامه فوضعها فى موضعها لم یسئل من اءین اکتسب ماله .(33)
ان کس که زکات مالش را خارج کند تماما، یعنى تمام مالش را تزکیه نماید و حقى از فقراء در میان مالش یا دینى در گردنش باقى نماند، و زکات مالش را به اهلش برساند و با دقت هر چه بیشتر زکات را به شخص مطمئن و مورد اعتماد بدهد که او حق فقراء را اداء کند و یا خود به شخص مستحق مؤ من و مسلمان برساند. در این صورت از ثروت و اموالش در قیامت سؤ ال نمى نمایند که از کجا آورده اى .
یعنى در بقیه اموال او محاسبات دقیق انجام نخواهد گرفت .
مساءله قابل توجه در کلمه فوضعها فى موضعها، اینست که زکات مال قصد قربت دارد و باید براى رضاى خداوند و تقرب به پیشگاه اقدسش این مال را خارج نمود و على الخصوص به کسیکه زکات مال داده مى شود، هیچگونه چشمداشتى نداشته باشد و اگر هر گونه توقعى از گیرنده زکات و مستحقش داشته باشد حال چه کسى که خود مستقیما مصرف کننده است ، و چه عامل زکات و آنکس که زکات را جمع آورى مى کند و به اهلش مى رساند، برود و منتى و اذیتى نسبت به او داشته باشد موجب خلاف رضاى حضرت احدیت را فراهم آورده و چه بسا برائت ذمه هم حاصل نگردد. پس در نتیجه زکات و خمس و هر حقوق واجبى را فقط با قصد قربه الى الله باید اخراج نمود.
سخاوتمند خوش برخورد مشمول رحمت خداوند است :
از جمله مشکلات مستصعب طبق روایات وارده در قیامت ، مسئله مال و ثروت است که از آن پرسش مى نمایند و پاسخ به آن فوق العاده دشوار است ، اما اگر زکات مال و هر گونه حق الله و حق الناس از آن پرداخت گردد، دیگر پرسشى از بقیه اموال و از شخص صاحب مال نمى گردد.
در روایت است که حضرت موسى بن جعفر علیه السلام فرمود:
السخى الحسن الخلق فى کنف الله لا یستخلى الله منه حتى یدخله الجنه و ما بعث الله عزوجل نبیا و لا وصیا الا سخیا و ما کان احد من الصالحین الا سخیا و مازال اءبى یوصینى بالسخاء حتى مضى و قال :
من اءخرج من ماله الزکوه تامه فوضعها فى موضعها لم یساءل من اءین اکتسبت مالک . (34)
حضرت امام فرمود:
على ادوام پدرم مرا توصیه به سخاوت مى کرد، تا که گذشت (و از دست ما رفت ) و مى فرمود:
کسیکه زکات مالش را خارج کند تمام مالش را تزکیه نماید و بموقع و صحیح و به حق پرداخت نماید از این شخص مالدار، در قیامت از اموالش نمى پرسند، که مال و دارائیت را از کجا آورده اى و چگونه کسب کرده اى ؟.
آنانکه به دنیا اهمیت نمى دهند و حب مال و حب دنیا آنان را اسیر خود نکرده ، غالبا سخاوتمند و اهل گذشت هستند. لذا انبیاء و اولیاء و بندگان صالح پروردگار داراى نعمت و صفت سخاوت هستند.
نکته دوم ، چرا اهل زکات در روز قیامت از مالش پرسش نمى کنند که اموالت را از کجا آورده اى ؟
پاسخ اینست که مالکیت در اسلام محفوظ و مشروع است و اگر صاحب مال ، اموالش را پاک و تزکیه کند و از اموال مزکى هر قدر زیاد هم داشته باشد و از کل حرام و نامشروع به دور باشد، از او پرسشى نخواهد شد که چرا مال و ثروت جمع کرده اى ، بلى ثروت زیاد اگر در تصرف مسلمانى باشد و در محور آن گرسنگان و برهنگان و مستضعفان باشند مسلم است که از صاحب آن مى پرسند چرا با شکم سیر و ثروت زیاد سر بر متکاى ناز آرمیدى و حال آنکه در اطراف تو مسلمانان گرسنه و برهنه بوده باشند؟!! این مسلمان بى رحم تحت مؤ اخذه و عذاب شدید قرار مى گیرد.
نکته سوم ، زکات مال را باید به کسى داد که مستحقش باشد و یا به کسى که با دقت به اهلش برساند. چرا که زکات را به افرادى که اهلیت ندارند، پرداختن ، یک نوع مسامحه و سستى در اداء زکوه محسوب مى گردد.
اینست نقش زکات در بهبود اقتصاد اسلام و مسلمین که در اداره امور اقتصادى و فرهنگى و سیاسى مسلمانان فوق العاده مفید و مؤ ثر است .

پى‌نوشتها

1) تبصره المتعلمین (علامه حلى ) ص 103 و 104.
2) همان منبع
3) سوره حشر آیه 7.
4) مجمع البیان ج 1 ص 97 به نقل از بحار الانوار ج 93 ص 9
5) تفسیر امام علیه السلام ص 112 به تقل از بحار ج 93 9.
6) سوره حشر آیه 9
7) کتاب حقایق در اخلاق و سیر و سلوک (فیض کاشانى ) ص 507 و 508.
8) حقایق در اخلاق و سیر و سلوک (فیض کاشانى ) ص 511 و 512.
9) حقایق در اخلاق و سیر و سلوک (فیض کاشانى ) ص 511 و 512.
10) حقایق در اخلاق و سیر و سلوک (فیض کاشانى ) ص 501 و 502.
11) المعتبر (محقق حلى ) ج 2 ص 485.
12) المعتبر محقق حلى ج 2 ص 490.
13) روم آیه 39.
14) توبه آیه 60.
15) اینست آیین ما ص 233 و 234.
16) نقش عبادت در سازندگى انسان ص 142.
17) وسایل الشیعه ج 6 ص 17.
18) فروع کافى ج 3 ص 502.
19) فروع کافى ج 4 ص 502.
20) فروع کافى ج 3 ص 479.
21) بحار الانوار جلد 93 صفحه 21 (چاپ بیروت )
22) ثواب الاعمال ص 42 به نقل از بحار ج 93 ص 17.
23) بقره آیه 267.
24) فروع کافى ج 4 ص 48
25) بقره آیه 267 قبلا ترجمه آن گذشت ص 81.
26) بحارالانوار ج 93 21
27) بحار الانوار ج 93 21.
28) تفسیر الامام – ص 240 – به نقل از بحارالانوار – ج 93 – ص 11
29) فروع کافى ج 3 ص 504.
30) سوره معارج آیه 24.
31) سوره حدید آیه 18.
32) فروع کافى ج 3 ص 498 و 499.
33) فروع کافى ج 3 ص 504.
34) فروع کافى ج 4 ص 39.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید