آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟

آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟

برخی معتقدند که رجعت با عقل و فلسفه ناسازگاری دارد.به لحاظ عقلی،  کاران به جهاتی است: به جهت عذاب، که این ظلم است، زیرا عذاب آن‌ها در آخرت است، و تکرار آن در دنیا ظلم به حساب می‌آید. به جهت اذیت و آزار اوست، که در قبر تحقق یافته و لذا دوباره با رجعت عبث و بیهوده است. به جهت اظهار خیانت آن‌ها به مردم است، که این جهت در زمان و عصر آن‌ها سزاوارتر است تا مردم آن عصر عبرت بگیرند. با رجعت نیکان لازم می‌آید که به جهت دو بار مردن اذیت شوند». [۱] در پاسخ به این اشکال می‌توان گفت: عذاب کافران و گناه‌کاران بعد از رجعت از جمله عقوبات آن‌ها به حساب می‌آید که مصلحت اقتضا کرده بخشی از آن در این دنیا صورت پذیرد؛ پس محظور و اشکال عقلی در بین نیست. همچنین اظهار خیانت گناه‌کاران نسبت به مردمی که در عصر آن‌ها نبوده‌اند نیز مؤثر است. علاوه بر آنکه مطابق برخی روایات، مرگ و نزع روح نسبت به اولیای الهی خصوصاً انبیا و اوصیا همانند استشمام بوی خوش است.
به لحاظ فلسفی نیز اشکال کرده‌اند که مرگ بدون استکمال حیات و خروج از قوه به فعل حاصل نمی‌شود و رجوع به دنیا بعد از مرگ، در حقیقت رجوع به قوه بعد از فعلیت است که در فلسفه بطلان آن به اثبات رسیده است. در پاسخ به این اشکال نیز می‌توان گفت، این اشکال در مرگ‌های طبیعی صادق است نه مرگ‌های اخترامی از قبیل قتل و مرض که حیات آن‌ها در این موارد به فعلیت تامه نرسیده است.
پی‌نوشت‌ها
۱. تحفه اثنی عشریه، ص۴۸۴.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید