اسناد و شرح‏های صحیفه سجادیه

اسناد و شرح‏های صحیفه سجادیه

تفاوت نسخه های صحیفه سجادیه
هنگامی که ما‌ صحیفه را‌ مطرح می‌ کنیم، سؤالاتی هم در‌ کنارش مطرح می‌ شود که باید به‌ آنها پاسخ داده شود. سؤال اول اینکه هم در‌ کتاب ها ‌و‌ هم در‌ گفتارها، این کتاب به‌ عنوان صحیفه کامله سجادیه گفته می‌ شود.
آیت الله مرعشی نجفی در‌ مقدمه صحیفه فرموده بودند که من‌ از‌ بعضی از‌ علمای زیدی شنیدم که آنها هم صحیفه دارند ولی صحیفه آنها ناقص است. اینکه می‌ گویند صحیفه کامله، یعنی صحیفه ای‌ که در‌ اختیار شیعه است غیر از‌ ‌آن است که در‌ اختیار زیدی ها است.
ولی به‌ مرور معلوم شد که سه نوع صحیفه در‌ دست داریم؛ یکی صحیفه کامله که پنجاه ‌و‌ چهار دعا دارد، دوم صحیفه ای‌ که سی‌ ‌و‌ هشت دعا دارد ‌و‌ سوم صحیفه ای‌ که چهل ‌و‌ چهار دعا دارد ‌و‌ در‌ اصفهان چاپ شده است. البته آنهایی که این صحیفه ناقص را‌ چاپ کرده اند به‌ قصد خدمت بوده ولی برخی اعتراض دارند که نباید صحیفه های ناقص چاپ می‌ شد. زیرا چاپ شدن صحیفه ناقص ایجاد سؤال می‌ کند. البته جوابش هم روشن است. اگر یک نسخه ای‌ زیادتر از‌ دیگر نسخه ها داشته باشد کسی نمی تواند بگوید ‌آن که زیادتر است حجیت ندارد. زیرا تلخیص کردن رسم بوده است ‌و‌ گاهی هم بخشی از‌ کتاب از‌ بین رفته است ولی زیاد کردن خیانت است. در‌ روایات فقهی هم این را‌ داریم.
اگر به‌ همین صحیفه خودمان مراجعه کنید، می‌ بینید که راوی می‌ گوید صحیفه دارای هفتاد ‌و‌ پنج دعا بود ولی یازده عدد از‌ دعاها از‌ دست رفته است. حالا اگر یازده دعا هم از‌ دست رفته باشد، می‌ شود شصت ‌و‌ چهار دعا در‌ حالی که صحیفه فعلی پنجاه وچهار دعا دارد یعنی ده‌ دعای دیگر نیز از‌ ‌آن فوت شده است.
به این نتیجه می‌ رسیم که صحیفه اصلی هفتاد ‌و‌ پنج دعا بوده ‌و‌ این راوی شصت ‌و‌ چهار دعا در‌ اختیار داشته است. مجددا چه اتفاقی افتاده است که از‌ این تعداد، پنجاه ‌و‌ چهار دعا را‌ نقل کرده ‌و‌ کسانی دیگر هم تعداد کمتری را‌ نقل کرده اند ‌و‌ ترتیب اینها هم با‌ یکدیگر فرق می‌ کند؛ این مطلب نیاز به‌ بررسی دارد. ولی آنکه برای ما‌ اساس است همین صحیفه کامله است. ‌آن که از‌ سابق، علما روی ‌آن نظر داشته اند همین صحیفه ای‌ است که در‌ دست ما‌ است. اگر سؤال شود که ‌آن صحیفه ها چه هستند پاسخش این است که آنها ناقص هستند.

صلوات در‌ صحیفه سجادیه
ما در‌ مسأله صلوات که می‌ گوییم «اللهم صل علی محمد ‌و‌ آل‌ محمد»، وقتی به‌ کتاب های حدیثی مراجعه می‌ کنیم صلوات با‌ همین مقدار بدون اضافه جمله دیگر کم داریم. یعنی معمولا صلوات های نقل شده در‌ کتب اهل تسنن ‌و‌ کتب ما‌ دنباله دارد. مثل کما صلیت علی ابراهیم ‌و‌ آل‌ ابراهیم و… اینکه به‌ همین مقدار اکتفا شده باشد در‌ روایات ما‌ هم کم است، ولی از‌ امتیازات صحیفه سجادیه این است که طبق شمارش در‌ صحیفه حدود صد ‌و‌ هشتاد بار صلوات تکرار شده است. یعنی صد ‌و‌ هشتاد بار با‌ همین عبارتی که ما‌ می‌ گوییم تکرار شده است.
در یک جلسه ای‌ که اهل تسنن بودند همین را‌ مطرح کردم گفتم که شما ائمه ما‌ را‌ امام نمی دانید ولی انسان های صادق ‌و‌ موثقی می‌ دانید ‌و‌ گفته های آنها را‌ حجت می‌ دانید. در‌ صحیفه سجادیه امام زین العابدین حدود صد ‌و‌ هشتاد مرتبه صلوات را‌ اینگونه گفته است. چطور شما «آل» را‌ حذف می‌ کنید.
متأسفانه در‌ صحیفه های ناقص ‌آن صلوات ها نیست. یعنی یک عمری است که ما‌ روی این صحفه ‌و‌ با‌ این وضع موجود تکیه می‌ کنیم ولی این دو‌ صحیفه ناقص که چاپ شده است،صلوات ها را‌ حذف کرده اند. شما همان صحیفه سی‌ ‌و‌ هشت دعایی را‌ بگیرید می‌ بینید که در‌ پاورقی نوشته است که صلوات در‌ صحیفه کامله است ولی در‌ اینجا نیست. حالا دست چه کسی بوده، شاید کسانی که استنساخ می‌ کرده اند توجه نداشته اند، یا‌ صلوات را‌ زاید دانسته اند. ‌و‌ این کار نادرستی بوده که انجام شده است.
توجه داشته باشید که در‌ محافل عمومی نباید مطرح شود که ما‌ صحیفه کامل ‌و‌ صحیفه ناقص داریم. زیرا ‌آن صحیفه ای‌ که لااقل از‌ قرن ششم در‌ میان مردم به‌ وفور وجود داشته همین صحیفه کامله سجادیه است ‌و‌ ‌آن صحیفه های ناقص بعدها پیدا شده است.

اهتمام به‌ صحیفه در‌ گذشته
نکته دیگر اینکه صحیفه سجادیه (در عین اینکه گاهی گفته می‌ شود به‌ ‌آن کم لطفی شده است)، در‌ بین علماء یکی از‌ رایج ترین کتاب های شیعه بوده است. برای این مدعا شواهد خوبی وجود دارد.
در کتابخانه های قم – کتابخانه آیت الله مرعشی، فیضیه، مسجد اعظم، آیت الله العظمی گلپایگانی و… – ده‌ ها نسخه صحیفه وجود دارد. در‌ بسیاری از‌ کتابخانه ها هرچه بگردید برای کتب مهم دیگر ده‌ یا‌ بیست نسخه بیشتر پیدا نمی کنید ولی بیش از‌ صد ‌و‌ سی‌ نسخه صحیفه فقط در‌ کتابخانه مشهد وجود دارد. اگر جستجو شود از‌ پر نسخه ترین کتاب های شیعه صحیفه سجادیه است. پیدا است که خیلی به‌ ‌آن توجه داشته اند یعنی کثرت نسخه های خطی نشانه این است که کتاب مورد عنایت بوده است.
عزیزان توجه دارند که کتاب های درسی همیشه پر نسخه است زیرا طالب زیاد داشته است. بهترین شاهد برای اینکه یک کتاب مورد توجه بوده است، تعدد نسخ خطی ‌آن کتاب است. مثلا تفسیر تبیان را‌ با‌ تفسیر مجمع البیان مقایسه کنید، صاحب مجمع خودش گفته تفسیر تبیان را‌ منظم کردم ‌و‌ درست هم انجام داده است یعنی مطالب تبیان را‌ منظم کرده با‌ افزوده های فراوان، این است که مجمع مورد توجه قرار گرفته ‌و‌ می‌ توان بیش از‌ صد نسخه از‌ ‌آن را‌ یافت، ولی تبیان مورد توجه قرار نگرفته است ‌و‌ به‌ همین جهت تعداد نسخ خطی ‌آن زیاد نیست.
علاوه بر‌ نسخه های بسیار زیادی که از‌ صحیفه به‌ ما‌ رسیده است، کارهایی که راجع به‌ صحیفه سجادیه از‌ سابق انجام شده است نیز دلالت بر‌ اهمیت دادن به‌ ‌آن در‌ گذشته دارد. تا‌ چندی قبل بیش از‌ پنجاه شرح بر
صحیفه سجادیه نوشته شده است ‌و‌ خوشبختانه همه این شروح بر‌ صحیفه سجادیه کامله نوشته شده است.
از حیث چاپ هم این کتاب بسیار مورد توجه بوده است. آغاز چاپ در‌ ایران حدود سال 1240 بوده ‌و‌ طی‌ ده‌ سال اول تعداد کمی کتاب چاپ شده است. ولی از‌ زمانی که چاپ کتاب رایج شده، صحیفه چاپ شده است. یعنی اولین چاپ صحیفه در‌ سال 1262 صورت گرفته است. ‌و‌ در‌ فاصله چاپ اولین صحیفه سجادیه تا‌ زمانی که آقای آخوندی رحمه الله علیه – با‌ فاصله صد سال – صحیفه را‌ چاپ کرده اند، این کتاب بیش از‌ بیست بار تجدید چاپ شده است. یعنی صحیفه قبل از‌ چاپ های جدید بیست بار چاپ شده است.

مقدمه های نوشته شده در‌ صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه کامله یک مقدمه ای‌ دارد، ‌آن دو‌ صحیفه هم مقدمه هایی دارند، ولی مقدمه آنها یک پنجم این مقدمه است. صحیفه ای‌ که در‌ دست ما‌ است یک مقدمه طولانی دارد ‌و‌ در‌ این مقدمه، حدیث معروفی دارد که مورد توجه کسانی که با‌ انقلاب موافق نیستند واقع شده ‌و‌ ‌آن حدیث را‌ به‌ رخ ما‌ می‌ کشند.
وقتی ما‌ صحیفه را‌ مطرح می‌ کنیم ‌و‌ می‌ گوییم که از‌ معتبرترین کتاب های ما‌ است. آنهایی که با‌ انقلاب موافق نیستند می‌ گویند اگر این از‌ معتبرترین کتاب های شماست، این حدیث که در‌ اول ‌آن است را‌ چگونه معنا می‌ کنید؟ ‌آن حدیث این است:
«قال ابوعبدالله ما‌ خرج ‌و‌ لا‌ یخرج منا اهل البیت الی قیام القائم احد لیطفأ ظلما او‌ ینأش حقا الا استلمته البلیه ‌و‌ کان قیامه زیاده فی‌ مکروهنا»
امام صادق (ع) فرمود تا‌ زمان ظهور امام زمان (ع) هر‌ کسی که قیام کند ‌و‌ بخواهد ظلمی را‌ از‌ بین ببرد ‌و‌ یا‌ حقی را‌ پایدار کند، جز اینکه خودش را‌ درگیر کند ‌و‌ مشکل ما‌ را‌ اضافه کند، چیز دیگری نصیبش نخواهد شد.
کسانی در‌ گوشه ‌و‌ کنار همین حدیث را‌ به‌ رخ کشیده اند که این نهضت چیست ‌و‌ این قیام چیست و… این را‌ ما‌ باید توجه داشته باشیم که به‌ اینگونه احادیث وقتی می‌ توان تمسک کرد که سند معتبر داشته باشد ولی سندی که برای صحیفه ای‌ که در‌ دست ما‌ است ‌و‌ در‌ اختیار است سند قابل اعتمادی نیست. یعنی ما‌ باید این را‌ بدانیم که پنجاه ‌و‌ چهار دعا در‌ این کتاب داریم که متن ‌آن کاملا مشخص است که متعلق به‌ امام است ‌و‌ اصلا سند نیاز ندارد ‌و‌ مقدمه ای‌ دارد که سند صحیحی ندارد. یعنی دارای مقدمه ‌و‌ پنجاه ‌و‌ چهار دعا است. مقدمه سندش ضعیف است ولی دعاها کاملا مشخص است که متعلق به‌ امام است. حالا شاید کسی بپرسد که اگر اینطور باشد ‌و‌ مقدمه ضعیف باشد، دعاها هم قابل اعتماد نیست؟ پاسخ می‌ گوییم که دعاها اگر بی سند هم باشد، جای تردید ندارد که متعلق به‌ امام است. مقدمه را‌ ما‌ باید ثابت کنیم که از‌ امام صادق (ع) است.

سند صحیفه سجادیه
بنده اینجا یادداشت کرده ام که ده‌ نفر در‌ سند صحیفه ذکر شده اند – محمد بن‌ حسن علوی، محمد بن‌ احمد بن‌ شهریار، محمد بن‌ محمد عکبری، ابو… شیبانی، جعفر بن‌ محمد، عبدالله بن‌ عمر بن‌ خطاب، علی بن‌ نعمان، عمیر بن‌ متوکل، متوکل بن‌ هارون، متوکل بن‌ عمیر – که وقتی شما به‌ کتاب های رجالی مراجعه کنید، دو‌ سه نفر از‌ این ده‌ نفر یا‌ مجهول هستند، یا‌ اگر ذکر هست موثق نیستند، بعضی از‌ آنها هم حتی تکذیب هم شده اند. یعنی اگر کسی دنبال تصحیح سند صحیفه باشد به‌ جایی نمی رسد. سندی که برای صحیفه نقل شده است طبق اصطلاح علم رجال سند صحیحی نیست.
پاسخ این روایت هم همین است. ما‌ باید به‌ او‌ بگوییم که ‌آن روایت که در‌ مقدمه صحیفه است، سند صحیحی ندارد. مثل این روایت تعداد فراوانی روایات هست که در‌ وسائل نقل شده است.ش اید بتوان بیش از‌ پانزده روایت شبیه این را‌ در‌ کتاب ها یافت که همه مثل همین روایت هستند. این روایات را‌ ما‌ باید بررسی کنیم ‌و‌ صحیح ‌و‌ غیر صحیح آنها را‌ مشخص کنیم ‌و‌ مدلول آنها را‌ بررسی نماییم. یکی از‌ خوبی های ‌آن دو‌ صحیفه ای‌ که چاپ شده است، این است که در‌ مقدمه آنها این روایات وجود ندارد.
اما اینکه متن صحیفه سند لازم ندارد، زیاد شنیده اید. مجلسی اول اینگونه فرموده است:
«لا شک فی‌ ان‌ الصحیفه الکامله عن مولانا سید الساجدین بذاتها ‌و‌ فصاحتها ‌و‌ بلاغتها ‌و‌ اشتمالها علی العلوم الالهیه التی لا‌ یمکن لغیر معصوم الاتیان بها» [1] .
علامه مجلسی دوم در‌ این خصوص می‌ فرماید:
«لا شک لنا فی‌ انها من‌ سید الساجدین أما من‌ جهه الاسناد فانها کالقرآن المجید ‌و‌ هی متواتره من‌ طرق الزیدیه ایضا. ‌و‌ أما من‌ حیث العباره فهی أظهر من‌ أن یذکر فهو فی‌ نهایه الفصاحه وأما من‌ جهه الاحاطه بالعلوم الالهیه فهو ایضا ظاهر لمن کان له أدنی معرفه بالعلوم» [2] .
حتما شنیده اید کسانی که بحث نماز جمعه را‌ مطرح می‌ کنند ‌و‌ به‌ خصوص قبل از‌ انقلاب، تمایلی پیدا شده بود که نماز جمعه را‌ غیر از‌ امام معصوم کسی نمی تواند اقامه کند. آیت الله بروجردی هم تقریبا نظرش همین بود نماز جمعه در‌ قم خوانده می‌ شد ولی ایشان توجهی نداشت. یک سند مهم ایشان همین عبارت صحیفه است که می‌ فرماید:
«اللهم ان‌ هذا المقام لخلفائک ‌و‌ اصفیائک» [3] .
پروردگارا! این مقام، مقام خلفای تو‌ ‌و‌ مقام ائمه است.
گفته می‌ شود که آیت الله بروجردی فرموده اند که نماز جمعه را‌ نباید غیر امام معصوم اقامه کند ‌و‌ این عبارت را‌ برای استناد نظر خودش مطرح کرده است. ‌و‌ هنگامی که از‌ سند ‌آن پرسیده اند، ایشان گفته است که راجع به‌ صحیفه سجادیه اصلا بحث سند را‌ مطرح نکنید. چون خود عبارات شهادت می‌ دهد که این از‌ امام معصوم (ع) است.
روایات بسیار زیادی داریم که هیچ منصفی شک نمی کند این روایت از‌ امام است. مثل روایت یا‌ هشام یا‌ هشام که ر کافی است راجع به‌ عقل ‌و‌ جهل که یکی از‌ مهمترین روایات ما‌ است راجع به‌ عقل، ولی اصطلاحا ضعیف است. ولی کاملا مشخص است که روایت از‌ امام است.
اصلا قدما گاهی از‌ راه سند اثبات می‌ کردند که روایت متعلق به‌ امام معصوم است ‌و‌ در‌ بسیاری از‌ جاها از‌ راه متن اثبات می‌ کردند. یعنی روایت یا‌ هشام که از‌ امام کاظم است هر‌ کسی بخواند متوجه می‌ شود که غیر از‌ پیامبر ‌و‌ امام شخص دیگری نمی تواند این کلمات را‌ بیان کند.
یا مهمتر از‌ اینها نهج البلاغه است که گردآورنده آن، سند روایات را‌ ذکر نکرده است ولی کاملا مشخص است که این کلمات متعلق به‌ امام معصوم است. اینکه اخیرا عده ای‌ می‌ گویند سندهای ‌آن پیدا شده است نیز به‌ این معنا است که گردآورنده نگفته که آنها را‌ از‌ کجا بدست آورده ‌و‌ اینها جستجو کرده اند ‌و‌ منبع این کلمات را‌ بدست آورده اند که مثلا در‌ فلان کتاب است، نه اینکه سند صحیح برای همه آنها پیدا کرده باشند. در‌ دست نبودن سند هیچ وقت نهج البلاغه را‌ زیر سؤال نمی برد، زیرا خود متن نهج البلاغه شاهد صدور ‌آن از‌ امیرالمؤمنین (ع) است.
و اما راجع به‌ سند یک جمله ای‌ اینجا هست که این را‌ خدمت شما عرض کنم که در‌ صحیفه سجادیه ای‌ که چاپ آقای آخوندی است، مقدمه ای‌ دارد که متعلق به‌ مرحوم آقای مشکاه ‌و‌ آیت الله نجفی است ‌و‌ آقای صدر بلاغی ‌آن را‌ ترجمه کرده است؛ که به‌ نظر بنده یکی از‌ بهترین ترجمه های صحیفه همین ترجمه است. ‌و‌ ایشان می‌ گوید من‌ با‌ استفاده از‌ شرح سید علی خان این ترجمه را‌ انجام داده ام. در‌ صفحه نهم این مقدمه دارد که:
«و اما سایر کتب حدیث ‌و‌ رجال پس‌ نام صحیفه ‌و‌ رجال سند ‌آن در‌ اکثر آنها مکرر شده تا‌ کار شهرت ‌آن به‌ جایی رسیده است که ملا محمد تقی مجلسی در‌ یکی از‌ روایات خود اشاره کرده است که او‌ را‌ درنقل روایت صحیفه یک میلیون سند است»
توجه دارید که اگر در‌ خصوص راویان صحیفه تحقیق کنیم، در‌ آغاز چند نفری را‌ بیشتر پیدا نمی کنیم که صحیفه را‌ از‌ امام سجاد، از‌ امام باقر، از‌ امام صادق روایت کرده اند ‌و‌ خیلی که جستجو کنید ده‌ نفر پیدا نمی کنید که در‌ ردیف اول، صحیفه را‌ نقل کرده باشند. ممکن است در‌ واقع بیشتر بوده است ولی آنکه در‌ اختیار ما‌ است، ناقلین اول ‌آن سه نفر بوده اند. مرحوم ملا محمد تقی مجلسی در‌ کتاب های دیگرش هم زیاد این مطالب را‌ دارد که می‌ گوید این حدیث مثلا صدها سند دارد و… این ضرب تصاعدی است یعنی سه نفر اول برای ده‌ نفر نقل می‌ کنند ‌و‌ به‌ همین ترتیب ‌و‌ به‌ هیچ وجهی نمی توان گفت که متواتر اصطلاحی است. معمولا در‌ طبقات بعد تواتر پیدا می‌ شود ولی در‌ رده اول تعداد ناقل ها خیلی کم است. ‌و‌ خود ایشان هم می‌ گوید که ملاک اصلی همان سه نفر اول است ‌و‌ ثقه بودن آنها مهم است ‌و‌ طبقات بعدی اثری در‌ سند روایت ندارند.
مرحوم پدر علامه مجلسی در‌ کتاب های دیگر توضیح داده است. انصافا این پدر ‌و‌ پسر خیلی خدمت به‌ عالم اسلام کرده اند. همین که من‌ عرض کردم که صحیفه این همه رایج شده است ‌و‌ ما‌ الان به‌ خوبی می‌ توانیم هزار نسخه از‌ ‌آن را‌ نشان دهیم می‌ توان قسم خورد که این کار مجلسی ‌و‌ پدر مجلسی است. مرحوم مجلسی می‌ فرماید پدرم چهل سال در‌ صدد ترویج صحیفه بود. می‌ گوید بسیاری از‌ کتاب های حدیث را‌ من‌ دنبال کردم که نسخه اش زیاد شد.
پدر علامه مجلسی در‌ کتاب شرح حدیثش هم اصطلاحات تازه ای‌ دارد که مربوط به‌ خودش است. در‌ مواردی می‌ گوید روایات متواتره ولی خودش در‌ جایی معنی کرده است که منظورش از‌ تواتر روایاتی است که یقینا از‌ امام است، زیرا تواتر می‌ خواهد ایجاد یقین به‌ صدور روایت از‌ امام کند می‌ گوید از‌ هر‌ راهی که یقین به‌ صدور ‌آن از‌ امام پیدا کردیم، می‌ توانیم بگوییم که این روایت از‌ امام است. ایشان اگر می‌ گوید که صحیفه متواتر است، منظورش همین است که عرض کردم.
نکته دیگر اینکه در‌ احادیث هست که امام صادق فرموده است که:
حدیثی حدیث ابی ‌و‌ حدیث ابی حدیث جدی ‌و‌ حدیث جدی حدیث الحسین ‌و‌ حدیث الحیسن حدیث الحسن ‌و‌ حدیث الحسن حدیث امیرالمؤمنین ‌و‌ حدیث امیرالمؤمنین حدیث رسول الله ‌و‌ حدیث رسول الله صلی الله علیه ‌و‌ آله قول الله عزوجل» [4] .
کلام من‌ کلام پدرم است ‌و‌ کلام پدرم کلام جد من‌ است ‌و‌ کلام جد من‌ کلام امام حسین (ع) است ‌و‌ کلام امام حسین (ع) کلام امام حسن (ع) است ‌و‌ کلام امام حسن (ع) کلام امیرالمؤمنین (ع) است ‌و‌ کلام أمیرالمؤمنین (ع) کلام رسول خداست ‌و‌ کلام رسول خدا (ص) کلام خداوند متعال است.
یعنی هرچه ما‌ می‌ گوییم از‌ رسول خداست. کسی از‌ ایشان سؤال می‌ کند که آیا حدیث شما را‌ می‌ توان به‌ پدرتان نسبت داد؟ حدیث را‌ از‌ شما بشنوند ولی بگویند که امام سجاد فرموده است. فرمودند اشکال ندارد ولی اگر به‌ خود ما‌ نسبت دهید بهتر است.
واقعا گفته های امام صادق گفته های پیامبر است. واقعا گفتار امام عسکری گفتار امام صادق است. ممکن است که در‌ یک زمانی کسانی از‌ امام صادق چیزی بشنوند ولی تقیه مانع از‌ این شده است که اسم ایشان را‌ ببرند، لذا از‌ پیامبر نقل کرده اند. این را‌ برای این عرض کردم که تعدادی از‌ دعاهای صحیفه سجادیه از‌ دیگران هم نقل شده است. بنده خودم هم کتابی تصحیح کرده ام ‌و‌ چاپ شده است که در‌ ‌آن شاید پانزده مورد دعا کاملا شبیه دعاهای صحیفه از‌ امیرالمؤمنین نقل شده است. یعنی در‌ ‌آن کتاب می‌ گوید امیرالمؤمنین این دعا را‌ دارد در‌ حالی که دعای صحیفه است. صحیفه قطعا از‌ امام سجاد است ولی مجاز بوده اند که دعای امام سجاد را‌ از‌ أمیرالمؤمنین نقل کنند.
از ‌آن طرف هم هیچ مانعی ندارد که امام سجاد این را‌ از‌ امیرالمؤمنین آموخته باشد. یعنی فقط امام سجاد گفته باشد ‌و‌ قبل از‌ ایشان هیچکس چنین عباراتی را‌ نگفته باشد. هم می‌ تواند نقل کند ‌و‌ هم می‌ تواند از‌ خودش بگوید؛ هیچ مشکلی ندارد.

شروح صحیفه سجادیه
شروح صحیفه سجادیه خیلی فراوان است. ترجمه ها هم خیلی فراوان است. ترجمه های معاصرین هم خیلی فراوان است. خودتان باید تشخیص دهید که کدام درست است. ولی آنکه علمای ما‌ گفته اند بهترین شرح، شرح مرحوم سید علی خان است. این شرح قبلا چاپ سنگی شده است ‌و‌ به‌ تازگی جامعه مدرسین در‌ نه جلد ‌آن را‌ چاپ کرده است.
آقا سید ابوالفضل موسوی تبریزی که در‌ قبل از‌ انقلاب به‌ رحمت خدا رفتند، چون دید که شرح صحیفه سید علی خان مدنی مطالب ادبی فراوانی دارد که به‌ درد اهل منبر نمی خورد، این کتاب را‌ تلخیص کرد. یعنی خلاصه شرح سید علی خان در‌ سه جلد چاپ شده است. البته شروح متعدد دیگری هم چاپ شده است. سال گذشته شرحی در‌ پنج جلد چاپ شد که نویسنده ‌آن دویست سال قبل زندگی می‌ کرده ‌و‌ مطالب عرفانی بسیاری در‌ ‌آن آورده است.
شرح سید علی خان مدنی همه چیز دارد. خیلی جاها بحث های اضافی دارد که می‌ تواند چند روز درس ‌و‌ منبر را‌ اداره کند. در‌ بین ترجمه ها هم علاوه بر‌ ترجمه صدر بلاغی، علامه شعرانی ترجمه مناسبی دارد. من‌ فکر نمی کنم در‌ بین علما کسی به‌ جامعیت ایشان در‌ میان علمای اخیر داشته باشیم. ایشان یک مترجم به‌ تمام معنا ‌و‌ ماهر با‌ تسلط کامل به‌ لغت ‌و‌ زبان عرب بوده اند. آیت الله حسن زاده آملی گفته اند که اگر شعرهای تفسیر منهاج البیان ‌و‌ شعرهای تفسیر ابوالفتوح رازی توسط ایشان حل نشده بود، برای حل ‌آن مشکل داشتیم. ایشان ادیبی دانشمند بوده است ‌و‌ صحیفه سجادیه ‌و‌ دعای عرفه ‌و‌ نفس المهموم را‌ به‌ قصد قربت ترجمه کرده است ‌و‌ پاورقی خوبی هم دارد.
البته مترجمین جدید هم هستند که خودتان باید بررسی کنید ‌و‌ گزینش نمایید. الان بسیاری از‌ کسانی که دست به‌ ترجمه می‌ زنند مترجم نیستند یعنی اصلا تسلط به‌ زبان ‌و‌ ادبیات ندارند ‌و‌ متأسفانه این ترجمه ها قابل قبول نیست.
یکی از‌ مترجمان معروف (ره) می‌ فرمود که من‌ گاهی برای یافتن یک معادل برای یک کلمه مدتها تحقیق می‌ کردم ولی اخیرا برخی از‌ مترجمین در‌ طول دو‌ ماه یک کتاب را‌ ترجمه می‌ کنند ‌و‌ اصلا نمی توانیم به‌ این ترجمه ها اطمینان کنیم.
سه کتاب هم بنده معرفی می‌ کنم. در‌ گذشته آقای آقا سید ابوالفضل کتابی نوشته است بنام «قاموس صحیفه» یعنی همه لغات صحیفه را‌ در‌ ‌آن گردآوری کرده است. دومین کتاب، کتاب آقای قریشی است که الان در‌ ارومیه هستند. ایشان هم معجم صحیفه دارند. برای اینکه ببینیم این واژه کجاهای صحیفه است مناسب است. سومین کتاب، کتاب الدلیل علی موضوعات الصحیفه» است که مرحوم مظفر (البته مظفر معروف نیست) ‌آن را‌ تألیف کرده ‌و‌ جامعه مدرسین ‌آن را‌ چاپ نموده است.
فکر می‌ کنم که هر‌ کدام از‌ ما‌ همین کتاب از‌ ما‌ همین کتاب ها ‌و‌ برخی از‌ شرح ها ‌و‌ ترجمه ها را‌ داشته باشیم ‌و‌ روی ‌آن وقت بگذاریم می‌ توانیم بهره کافی از‌ صحیفه داشته باشیم ‌و‌ به‌ هدفی که مد نظر است که صحیفه بیش از‌ پیش در‌ میان مردم مطرح شود، برسیم. البته ما‌ نباید خیلی مردم را‌ مد نظر قرار دهیم بلکه باید اول ببینیم که آیا خودمان به‌ صحیفه توجه داریم ‌و‌ آیا این صحیفه روی ما‌ اثر می‌ گذارد یا‌ خیر؟ این یکی از‌ اشتباهات همه زمانها ‌و‌ زمان ما‌ است که حواله به‌ دیگران می‌ دهند. اینکه انسان خودش توجه نداشته باشد ‌و‌ به‌ مردم بگوید، اثری ندارد. ما‌ باید بیش از‌ همه خودمان به‌ قرآن ‌و‌ صحیفه ‌و‌ نهج البلاغه ‌و‌ محتوای آنها عمل کنیم. اگر مردم ما‌ را‌ در‌ عمل عامل به‌ صحیفه ببینند، راحت تر قبول می‌ کنند. ‌و‌ فراموش نکنیم که «دو صد گفته چو نیم کردار نیست».

آیت الله رضا استادی  / سخنرانی در‌ سمینار ائمه جمعه کشور

پی نوشتها:
[1] بحارالانوار، / ج 107 / ص 66.
[2] بحارالانوار، / ج 107/ ص 59.
[3] صحیفه سجادیه کامله / دعای 48.
[4] بحارالانوار، / ج 2 / ص 179.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید