نگرشی بر اندیشه های فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی حضرت علی (علیه السلام) (2)

نگرشی بر اندیشه های فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی حضرت علی (علیه السلام) (2)

5- سیری اجمالی بر گوشه هایی از اندیشه فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی حضرت علی (علیه السلام):
با تأمل در نهج البلاغه می توان به بخشی از تفکرات و اندیشه فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی آن امام (علیه السلام) پی برد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به عنوان، الگوی کامل، در گفتار و کردار خود به موضوع استراتژیک جهاد و مسائل مربوط به آن پرداخته است و در بحث نظری راجع به جهاد، دیدگاه های اسلام را به نحوی زیبا و در عین حال قوی و مستدل تبیین نموده است و در زمینه هدف های والای جهاد و راه های مشروع و معقول، وصول به آن هدفها، تفکرات نابی را با استناد به منبع عظیم وحی ارائه داده است (فرامرزی، 13:1380). حضرت علی (علیه السلام) به طور کلی از جنگ امتناع ورزیده و در مکتوباتی که به لشگریانش پیش از آغاز جنگ صفین می نویسد، به این موضوع اشاره کرده و می فرماید:
«با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند زیرا بحمدالله حجت با
شماست و آغازگر جنگ نبودنتان تا آن که دشمن به سوی شما آید، حجت دیگری بر حقانیت شما خواهد بود اگر به اذن خدا شکست خوردند و گریختند، آن کس را که پشت کرده نکشید و آن کس را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید و مجروحان را به قتل نرسانید» (نهج البلاغه، نامه 495:14).
پس طبق آموزه های نهج البلاغه جنگ و جهاد دفاعی دارد (رسولی، 118:1389). بنابراین در سیره و عملکرد حضرت علی (علیه السلام)، که منطبق با معارف اسلامی است؛ جنگ هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای تحقق اهداف انسانی و الهی مانند عدالت، دفاع از آزادی، رهایی مظلومان، دفاع از شرف و آبرو و… است. در اینجا تنها به بخشی از ارزش ها که در افکار و اندیشه های فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی آن حضرت مورد عنایت قرار گرفته اند، اشاره می شود:
الف) اقامه حق به عنوان هدف جنگ و جهاد: قرآن کریم حق را امر الهی می داند (انعام: 75)؛ و تبعیت از باطل را ویژگی کافران بر می شمرد (محمد:3) در اندیشه های نظامی حضرت علی (علیه السلام) که مبتنی بر تعالیم دین مبین اسلام است اقامه حق به عنوان هدف جنگ و جهاد مطرح است. امام علی (علیه السلام) در جریان سرکوبی پیمان شکنان، جبهه آنان را ادامه جبهه شرک می خواند و جبهه خود را تداوم جبهه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی می نماید و هدف جهاد خود را نشان دادن چهره حق از درون باطل عنوان می کند (فرامرزی، 21:1380). از سویی دیگر ایشان فلسفه حکومت و زمامداری را در اقامه حق و نفی باطل می دانند و بر ضرورت حق گرایی تأکید می نمایند (نهج البلاغه، نامه 607:66). در این منش، حق، مهم ترین و با ارزش ترین نیاز و حیثیت حیات بشر محسوب می گردد و پاسداری عاشقانه از حق و حق مداری بر هر امر دیگری مقدم است و هدف وسیله را توجیه نمی کند (رشیدزاده، 109:1387).
ب) حفظ اسرار نظامی: اندیشه نظامی حضرت علی (علیه السلام) به حفظ اسرار نظامی توجه داشته، در عمل و بیان اجرا کرده و به یارانش تعلیم می دهد.
امام (علیه السلام) در این رابطه می فرماید:
«آگاه باشید، حق شما بر من این است که جز اسرار جنگی، هیچ سری را از شما پنهان نسازم و در اموری که پیش می آید جز حکم الهی کاری بدون مشورت شما انجام ندهم».
چنانچه اسرار جنگی برای همه فاش شود، قطعاً دشمن هم از آن مطلع می گردد و آمادگی لازم را پیدا کرده، و به راحتی می تواند هرگونه حرکتی را در نطفه خفه نماید. با تمرکز نیرو و سازماندهی، جلوی هر نوع پیشرفت و موفقیت را می گیرد. به خصوص در جنگهای پارتیزانی و چریکی که شرط موفقیت مخفی بودن آن است و بنای هر اقدامی به این شیوه با غافل کردن دشمن ممکن است (فرامرزی، 110:1380).
ج) ضرورت برخورداری از بصیرت: بصیرت در معنای نیروی تشخیص حق از باطل (انفال:29) و نور حرکت در مسیر مستقیم است (حدید:28). بصیرت «قطب نما و نورافکن است. در یک فضای تاریک، بصیرت روشنگر است. بصیرت راه را به ما نشان می دهد» (نرم افزار ولایت، 204:1389). در اندیشه نظامی حضرت علی (علیه السلام) داشتن بصیرت از ضرورت های مورد نیاز نیروهای مسلح است که نظامیان موظف اند در کسب آن کوشا باشند. امام علی (علیه السلام) در خصوص ویژگیهای نظامیان دوران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«حملوا بصائرهم علی اسیافهم؛
از روی بصیرت شمشیر زدند؛ نهج البلاغه، خطبه 150»
یعنی بصیرت و بینش سیاسی را بر شمشیرهایشان حمل می کنند، به عبارتی دقیق تر یاران پیامبر می دانستند که دشمن کیست؟ تهدید چیست؟ و اولویت ها کدام اند؟ (رشیدزاده، 31:1387). به هر حال در اندیشه و افکار حضرت علی (علیه السلام) امور زیادی موجب فزونی بصیرت انسان می شود از جمله:
• شناخت امامت و ولایت زمانه: حضرت علی (علیه السلام) در این باره طی سخنانی خطاب به دو تن از یاران خود فرمود: هیچ کس از
شیعیان به بصیرت نمی رسند، مگر اینکه با شناخت من به نورانیت برسند پس هنگامی که مرا به این مقام شناختند به طور تمام و کمال بصیرت یافته اند (بحارالانوار ج 7:26).
•آینده نگری و تدبیر در مسائل و جریانات: حضرت علی (علیه السلام) فرمود: من استقبل الامور ابصر، هر که پیش آمدها را پیش بینی کند بینا شود؛ غررالحکم و دررالکلم: 57».
• عبرت گرفتن از مسائل گوناگون: حضرت علی (علیه السلام) در این خصوص فرمود: فی کل اعتبار استبصار یعنی در هر عبرت گرفتنی بصیرتی است، و در بیان دیگری این امر را منوط به دوام عبرت گرفتن دانسته اند و بیان داشته اند: دوام الاعتبار یودی الی الاستبصار (غررالحکم و دررالکلم: 472).
• ذکر و یاد الهی، حضرت علی (علیه السلام) فرمود: من ذکر الله استبصر، یعنی هر که یاد خدا کند بصیرت یابد (غررالحکم و دررالکلم: 189).
• داشتن فکر و اندیشه: حضرت علی در این باره می فرماید: آن که از افکار و آرای گوناگون استقبال کند، صحیح را از خطا خوب بشناسد (نهج البلاغه، حکمت 667:173).
د) شهید و شهادت: در اندیشه نظامی حضرت علی (علیه السلام) و در بیان و قلم آن حضرت واژه شهید و شهادت جایگاه ویژه دارد. اگر کسی با روح و منطق امیرالمؤمنین (علیه السلام) آشنا باشد و سیری اجمالی در نهج البلاغه نماید، در می یابد که هاله ای از نور و صفا کلمه مقدس شهادت را فراگرفته و در دیدگاه امام (علیه السلام) با نوعی عظمت و احترام به آن نگاه شده است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در موارد متعدد تصریح دارد اگر کسی به انگیزه برقراری ارزش های واقعی بشری در راه هدف های عالی اسلامی کشته شود به یکی از درجات عالی و رفیعی که در
مسیر کمال برای انسان متصور است، نائل شود. لذا می بینیم زندگی او مملو از عشق به شهادت است و با امید شهادت زندگی می کرد (فرامرزی، 132:1380).
5) دشمن شناسی: در اندیشه فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی حضرت علی (علیه السلام) که بر گرفته از اسلام ناب و افکار پیامبر اکرم است، شناخت دشمن یکی از نشانه های خردورزی محسوب می گردد (بحارالانوار ج 179:77). آگاهی و شناختی که امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه پرده از آن برداشته و چهره دشمن منافق را به تصویر می کشد، این شناخت است که دشمن قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرد و به هم می آمیزد (نهج البلاغه خطبه 103:50).
بنابراین مرز میان حق و باطل مخدوش، و تشخیص حق مشکل می گردد. خردمند کسی است که در چنین شرایطی بتواند حق را تشخیص دهد.
و) اطاعت از فرماندهی، رعایت نظم و انضباط: اطاعت از فرماندهی به عنوان مهم ترین وظیفه یک مجموعه نظامی است. در فقدان آن، نه تنها هیچ موفقیتی حاصل نمی شود، بلکه نتایج زیان بار و غیر قابل جبرانی نیز به وجود خواهد آورد. حضرت علی (علیه السلام) در هنگام معرفی مالک اشتر به عنوان فرمانده می فرماید: «مالک اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهیانی که تحت امر شما هستند، فرماندهی دادم. گفته او را بشنوید و از فرمان او اطاعت کنید، او را چونان زره و سپر نگهبان خود برگزینید» (نهج البلاغه، نامه 493:13).
همچنین رعایت نظم، انضباط و سلسله مراتب که مصداق بارز اطاعت از فرماندهی است، از چنان اهمیتی برخوردار است که حضرت علی (علیه السلام) در وصیت به امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) می فرماید: «من شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیت نامه ام به آنها می رسد به تقوی و ترس از خداوند و نظم امور خود، سفارش می کنم» (فرامرزی، 65:1380).
ز) تحقق و استقرار عدالت: در اندیشه حضرت علی (علیه السلام) «عدل، رستگاری و کرامت، برترین فضایل، بهترین خصلت و بالاترین موهبت الهی است (عبدالکریم بن محمد، 97:1371) و «عدل فضیلت سلطان، سپر و نگهدارنده دولت ها، مایه اصلاح رعیت و باعث افزایش برکات، مایه حیات آدمی و حیات احکام و مأنوس خلایق است (2)» (محمدی ری شهری: 110). بر این اساس فرماندهی که جزیی از حکومت است، مشروط به «عدالت گستری» است و نظام آمریت مبتنی بر «عدل» قرار دارد و ملاک فرماندهی و قوی ترین بنیان برای فرماندهی عدل است. بنیانی که «قوام عالم بر آن مبتنی است» (رشیدزاده، 120:1387). لذا حضرت خطاب به یکی از والیان خود می فرماید: «عدالت را بگستران و از ستمکاری پرهیز کن، که ستم رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر می انجامد (نهج البلاغه حکمت 743:476).
5) ظلم ستیزی و مقابله با ظلم و ظالم: بنابر نص قرآن کریم، کلید اصلی تأمین امنیت در مکتب اسلام مبارزه همه جانبه با ظلم است (انعام: 82). در منش علوی، ضمن مدح فرمانده عادل و دادگستر، بر فضیلت و ضرورت مقابله با ظلم و ظالم تأکید می گردد و بی توجهی به این ضرورت حیاتی، مایه خود کم بینی، بلاهت و کم اندیشی و رنج و شکست می گردد (رشیدزاده، 128:1387). امام علی در این خصوص می فرماید خدای رحمت کند آن کس را که حقی را ببیند و یاریش رساند؛ یا ستمی را مشاهده کرده و با آن بستیزد و حق را یاری داده تا به صاحبش بازگرداند (نهج البلاغه خطبه 429:205). امام علی (علیه السلام) با صراحت از مؤمنین می خواهد که در مقابل تعدی و تجاوز بی تفاوت نبوده و با قلب و زبان و حتی شمشیر با آن مخالفت نمایند و از آن بیزاری جویند و چنین عملی را مایه هدایت و یقین قلبی می داند و می فرماید:
هان ای مؤمنان! هر آن کس تعدی و تجاوزات را ببیند، و عمل خلافی را که بدان دعوت می شود مشاهده کند و سپس با قلب خویش از آن برائت جوید، به تحقیق به سلامت رسته و از مجازات رهیده است؛ و هر آن کس با زبان به مخالفت بپردازد، مأجور بوده و این از اولی برتر است؛ و هر که با شمشیر به مخالفت بپردازد، مأجور بوده و این از اولی برتر است؛ و هر که با شمشیر به مخالفت برخیزد، تا کلمه خداوند برافراشته گردد و همه ستمکاران پست شوند، همانا چنین کسی راه هدایت را به درستی یافته و در این راه استقامت ورزیده و قلب خویش را با نور یقین فروزان ساخته است» (نهج البلاغه، حکمت 719:373).

6- مشخصات فرمانده و مدیر و رهبری نظامی از دیدگاه حضرت علی (علیه السلام):
در اینجا به قسمتی از فرامین امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر در خصوص ویژگی های یک افسر که در برگیرنده ارزش های معتبر در فرماندهی، مدیریت و رهبری نظامی است اشاره می شود.
الف- «فول من جنودک انصحهم فی نفسک لله و لرسوله و لامامک» از همه آنها نزد تو نسبت به خداوند و پیامبر و امام دلسوزتر و خیرخواه تر؛
ب- «و انفاهم جیبا» از همه آنها پاکدامن تر؛
پ- «و افضلهم حلما» از همه عاقل تر و هوشیارتر؛
ت- «ممن یبطی عن الغضب» از کسانی باشد که دیر به خشم می آیند؛
ث- «و یستریح الی العذر» عذر را می پذیرند؛
ج- «و یراف بالضعفاء» از آنها که نسبت به مستضعفان رئوف و مهربانند؛
چ- «و ینبو علی الاقویاء» در مقابل زورمندان و مستکبران قوی و انعطاف ناپذیرند؛
ح- «و ممن لا یثیره العنف» و از کسانی که حوادث سخت آنها را از جا به در نمی برد.
خ- «و لا یقعد به الضعف» و هر گونه ضعف و زبونی آنها را به زانو در نمی آورد؛
د- «ثم الصق بذوی المروءات و الاحساب و اهل البیوتات الصالحه و السوابق الحسنه ثم اهل النجده و الشجاعه و السخاء و السماحه»؛ به سراغ کسانی رو که از خانواده های اصیل، نجیب، با شخصیت، صالح، خوش سابقه، با شهامت، شجاع و سخاوتمند هستند (نهج البلاغه، نامه 565:53).

7- نتیجه گیری:
آنچه مسلم است تبیین، اشاعه، شناخت و درک صحیح اندیشه فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی حضرت علی (علیه السلام) دارای اهمیت فراوان بوده و ضمن تحکیم و توسعه قدرت و اقتدار نظامی نیروهای مسلح، باعث افزایش روحیه خودباوری در آنها می گردد و نقش اساسی در هوشیاری، بیداری، بصیرت و مقاومت آحاد نیروهای مسلح و پیروان آن حضرت، در برابرنفس شیطانی، دشمنان داخلی و خارجی و سلطه طلبان و متجاوزان دارد.
به هر حال مطالعه، تعمق، تفکر در اندیشه، عقیده و بینش نظامی حضرت علی (علیه السلام) که الگو و حجتی قاطع از فرماندهی است، بسیار ارزشمند و زیبا بوده و از اهمیت فراوانی برخوردار است و بازخوانی و پرداختن به آن می تواند برای آحاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، به ویژه برای صاحبان اندیشه، استراتژیست ها، اساتید دانشگاه های نظامی، فرماندهان عالی رتبه و تصمیم سازان حوزه دفاع، آموزنده و عامل اساسی در افزایش اقتدار نظامی است و باعث می شود که در تدوین و اجرای دکترین و استراتژی دفاعی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، ارزشهای الهی و انسانی همچون؛ ایمان، تقوا، جهاد، ایثار، شجاعت، تلاش مستمر، استقامت، مجاهدت، آزادی خواهی و تکریم به انسان نهادینه شود و در واقع همه کارهای خوب مصداق پیدا کند و تمامی ارزش ها مانند عدالت، جوانمردی، شرافت، ظلم ستیزی تجلی یابد
و نیروهای مسلح در پیوند با اندیشه های والای امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیشتر در خدمت مردم قرار گیرند. بنابراین ما وظیفه سنگینی در اشاعه، بسط، توسعه و واکاری افکار و اندیشه نظامی حضرت علی (علیه السلام) داریم.
پی نوشت ها:
1. کارشناس ارشد مدیریت مراکز اطلاع رسانی و عضو هیئت علمی دانشگاه افسری امام علی (علیه السلام)
2. العدل فضیله السلطان العدل جنه الدول العدل یصلح الرعیه العدل مالوف العدل تحکم العدل نظام الامر بالعدل تتضاعف البرکات العدل حیاه العدل حیاه الاحکام ملاک السیاسه العدل اقوی اساس العدل اساس به قوام العالم.
منابع:
• قرآن کریم.
• نهج البلاغه؛ م: دشتی، قم: مشرقین، 1386.
•…… (1369)؛ آئین نامه انضباطی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران؛ تهران: نشر آجا.
• آقا محمدی، داود (1385)، گونه شناسی تهدیدات احتمالی ناشی از کاهش منزلت اجتماعی کارکنان؛ فصلنامه مدیریت نظامی، شماره 22 سال هفتم شماره دوم، تهران: دانشگاه افسری امام علی (علیه السلام).
• آقا محمدی، داود (1389)؛ سیمای فرماندهی، مدیریت و رهبری؛ تهران: انتشارات دانشگاه افسری امام علی (علیه السلام).
• اسلامی، مجتبی؛ درجاتی، حسین. (1388)؛ امنیت در اسلام (مبانی و قالب های فکری)؛ فصلنامه نظم و امنیت انتظامی، سال دوم، شماره دوم.
• آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، تهران، دانشگاه تهران، بی تا.
• تسبیحی، اکبر (1386)؛ مبانی اندیشه نظامی فرماندهی معظم کل قوا؛ تهران: انتشارات دااف امام علی (علیه السلام).
• رسولی، حبیب الله (1389)؛ بررسی و نقد اصول جنگ در نهج البلاغه؛ فصلنامه مدیریت نظامی دانشگاه افسری امام علی (علیه السلام)، شماره سی و هفت؛ تهران: چاپخانه دانشگاه افسری امام علی (علیه السلام).
رشیدزاده، فتح الله (1389)؛ تبیین اندیشه نظامی فرمانده کل قوا؛ فصلنامه مدیریت نظامی دانشگاه افسری امام علی، شماره سی و هفت؛ تهران: دانشگاه افسری امام علی.
• رضائیان، علی (1378)؛ مبانی سازمان و مدیریت؛ تهران: انتشارات سمت.
•رشید زاده، فتح الله (1387)؛ منش و رفتار فرماندهی جلد اول، دوم و سوم؛ تهران دانشگاه افسری امام علی (علیه السلام).
•عبدالکریم بن محمد یحیی قزوینی (1371)؛ بقاء و زوال در کلمات سیاسی امیر مؤمنان به کوشش رسول جعفریان؛ قم: کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی.
•مجلسی، محمد باقر (1404ق)؛ بحارالانوار جلد 77، بیروت: مؤسسه الوفاء، 1404 ق
• محمدی ری شهری، محمد (1377)؛ میزان الحکمه؛ تهران، دارالحدیث.
• میرکمالی، سید محمد (1385)، دانشگاه به عنوان سازمان یادگیرنده و دانش آفرین؛ مجموعه مقالات همایش رویکرد نو در آموزش عالی دانشگاههای افسری نیروهای مسلح؛ تهران: دانشگاه افسری امام علی.
• نرم افزار ولایت، بیانات و گفته های مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا به مناسب های مختلف
• نظامی پور، قدیر؛ مهری، عباس (1387)؛ نقش هوشمندی راهبردی در برنامه ریزی راهبردی دفاعی، فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک، سال نهم، شماره سی و پنج.
منبع: نشریه النهج، شماره 31.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید