آورده اند که رسول – صلی الله علیه و آله و سلم – انگشتری خود را به سلمان داد تا لا اله الا الله بر آن نقش کنند. سلمان بفرمود تا محمد رسول الله نیز به آن ضم کردند. چون به حضرت رسالت آورد، گفت : یا رسول الله ! تو لا اله الا الله ...
مطالب موجود در دسته بندی "امام علی (ع)"
برتر از انبیاء
آورده اند که در آن وقت که شاه مردان را ضربت زده بودند، صعصعه بن صوحان پیش وی آمد و گفت : یا امیر المومنین ! مدتی است که مسائلی چند در خاطر من می گردد. من خواستم که از حضرتت سئوال کنم ، هیبت تو مرا مانع شد. اگر اجازت فرمایی بپرسم ؟ گفت ...
قلاده ای بر گردن خالد!
(امیرالمؤمنین علیه السلام) روزی به صحرا برون رفت ، خالد را دید که با لشگری به جایی می رفت . خالد چون امیرالمؤمنین علیه السلام را دید عمودی آهنین در دست داشت ، برآورد تا بر فرق مبارک امیر زند. شاه مردان و شیر یزدان دست دراز کرد و عمود از وی فرا گرفت و ...
نظر به رخسار علی(ع)
آورده اند که رسول صلی الله علیه و آله و سلم را گفتند: یا رسول الله ! فلان کس را دیدی که به سفر دریا شد به اندک سرمایه ای و زود باز آمد و چندان سود آورد که همسایگان و خویشان وی بر وی حسد می بردند؟ خواجه صلی الله علیه و آله و ...
در خانه خدا
چون صدر کاینات و خلاصه موجودات هجرت کرد از مکه به مدینه و مسجد بنا کرد، مهاجران هر یک در پهلوی مسجد خانه ساختند و دری در مسجد گشادند. چون اسلام قوی شد، جبرئیل آمد که حق تعالی می فرماید که درهایی که در مسجد گشاده اند، برآرند. جماعتی از صحابه گفتند: همانا این خطاب ...
چشمه اوصیا
در معجزات شاه مردان علیه السلام آورده اند… که امیرالمؤمنین علیه السلام به صفین می شد. به صحرایی فرود آمدند، نزدیک به صومعه راهبی . یاران وی گفتند: یا امیرالمؤ منین ! اینجا نزول می فرمایی و در این موضع آب نیست . گفت : من شما را (فی الحال ) آبی دهم شیرین تر ...
سزای دشنام به علی(ع)
واقدی گفت : روزی به نزد هارون الرشید شدم . شافعی و محمد یوسف ، و محمد اسحاق حاضر بودند. هارون الرشید شافعی را گفت : چندی از فضایل علی یاد می کنی ؟ گفت : چهار صد یا پانصد. محمد یوسف را گفت : تو چند روایت می کنی ؟ گفت : هزار زیادت ...
قضاء و قدر
حجاج بن یوسف برای چند تن از علمای زمان خود به نامهای حسن بصری ، عمر و بن عبید، واصل بن عطا و عامر شعبی نامه نوشت تا آراء و نظریات خود را پیرامون قضا و قدر برایش بنویسند. حسن بصری در پاسخش نوشت : بهترین سخنی که در این باره به ما رسیده گفتار ...
نزول آیه ولایت
روزی رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) در مسجد مدینه ، نماز ظهر می خواند، علی (ص) نیز حاضر بود، فقیری وارد مسجد شد، و از مردم خواست که به او کمک کنند، هیچ کس به او چیزی نداد. دل فقیر شکست و عرض کرد: خدایا گواه باش که من در مسجد رسول خدا ...
امتحان !!
به نقل ابو بصیر، امام باقر (ع) فرمود: بعد از رحلت رسول خدا (ص) جمعی از مهاجران و انصار و غیر آنها به حضور علی (ع) آمده و گفتند: سوگند به خدا تو امیرمؤمنان هستی ، سوگند به خدا تو از همه مقدمتر و شایسته تر نزد پیامبر می باشی ، دستت را بگشا تا ...
فاتح وادی یابس
ابو بصیر گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم ماجرای وادی یابس (بیابان شنزار) که سوره عادیات در مورد ستودن جنگاوران قهرمان اسلام نازل شده که در این وادی ، (در سال هشتم هجرت) جنگیدند چیست ؟ امام صادق(ع) فرمود: اهالی بیابان یابس که دوازده هزار نفر سواره نظام بودند باهم ، پیوند محکمی و ناگسستنی ...
جوانمردی و سخاوت علی (ع)
زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (ص) بود، مدّتی پس از مرگ او، یکی از فرزندان او به حضور علی (ع) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم دیدم که پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبکار بوده است . علی (ع) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو ...