خواجه نظام الملک گفت شبی در خواب دیدم شخصی زشت رو و بدهیکل پیدا شد. نزدیک من نشست به همین طریق عده ای با هیولائی زشت چنان کریه و بدمنظر بودند که از بوی بد آنها نزدیک بود روح از بدنم خارج شود، هر کدام از دیگری زشت تر و بدبوتر. با اضطراب و وحشت ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
هواپرستی به شرمساری مبدل شد
محمدبن عبدالعزیز گفت من و رشید شاعر (ابن الزبیر) در یک منزل می نشستیم. هیچگاه اتفاق نیفتاد که رشید از من جدا شود، مگر یک روز موقعی به خانه آمد که بیشتر از روز گذشته بود. پرسیدم چه شد اینقدر تأخیر کردی. تبسمی کرد و گفت مپرس چه اتفاق افتاده. من اصرار کردم باید بگویی. ...
این هم نتیجه جسارت به سادات
در سال 1229 ه ق یکی از تحصیلداران دولت از سید تنگدستی مطالبه وجه دیوانی (مالیات) می نمود. سید هر چه سوگند یاد کرد و اظهار تنگدستی و پریشانی می کرد اثری در قلب آنمرد نبخشیده و بر سختگیری و فشار خود می افزود. چون از اظهار عجز بیچارگی خود بهره ای نیافت، گفت چند ...
سادات باید قدر خویش را بدانند
علی بن عیسی وزیر گفت من به علویین نیکوئی و احسان می نمودم و در مدینه سالانه برای هر یک از آنها مخارج زندگی و لباس به اندازه ای که کافی باشد می دادم. همیشه از نزدیک ماه رمضان شروع به توزیع سهمیه می کردم تا آخر ماه تمام می شد. در میان علویین مردی ...
با سادات چگونه رفتار کنیم
حسین بن حسن فرزند جعفر بن محمد بن اسماعیل (پسر حضرت صادق (علیه السلام)) در قم زندگی می کرد و آشکارا شرب خمر می نمود. روزی به واسطه احتیاجی پیش احمد بن اسحق که وکیل اوقاف بود رفت و اجازه ورود خواست. احمد او را اجازه نداد. حسین با اندوه و گرفتگی زیاد به منزل ...
نصرالله ابن عنین و سادات بنی داود
صاحب عمده الطالب در احوال بنی داود بن موسی حسنی می نویسد: بنی داود حکایت با ارزش و شیرینی دارند که بین دانشمندان علم رجال مشهور و در دیوان ابن عنین نیز ذکر شده. ابو المحاسن نصرالله بن عنین برای زیارت به جانب مکه معظمه متوجه شد و مقداری کالا و پارچه با خود همراه ...
مراعات همسایه بودن با سادات را بکنید
در تذکره الخواص از ابن ابی الدنیا نقل شده که مردی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دید و ایشان به او فرمودند برو به فلان مجوسی بگو آن دعا مستجاب شد. از خواب بیدار گردید ولی از رفتن خودداری کرد. مجوسی مردی ثروتمند بود. مرتبه دوم باز خواب ...
مادر متوکل عباسی با سادات چه کرد؟
در کتاب فضائل السادات از ابن جوزی و او از جد خویش ابوالفرج نقل می کند که ابن الخضیب گفت من نویسنده مادر متوکل بودم. روزی در دفتر کار او نشسته بودم خادم کوچکی آمد و کیسه ای محتوی هزار اشرفی به من داد گفت خانم مادر متوکل می گوید این پول از حلال ترین ...
عبدالله بن مبارک و زن سیده
ابن جوزی در تذکره الخواص نیز نقل می کند که عبدالله بن مبارک مدت پنجاه سال مرتب هر دو سال یک بار برای زیارت به مکه می رفت. سالی مهیای رفتن به حج گردید و از خانه خارج شد. در یکی از منازل بین راه به زنی سیده برخورد که مشغول پاک کردن یک مرغابی ...
یک آیه یک داستان
هرگز در زمين با تکبر و ناز راه نرو که به نيرو، زمين را نتواني شکافت و به کوه در سربلندي؛ نتواني رسيد* که اين قبيل کارها و انديشه هاي بد، همه نزد خدا ناپسند خواهد بود.* سوره ي اسري - آيات 38 -37
پیرمرد حریص و هارون الرّشید
گویند روزی هارون الرّشید به خاصّان و ندیمان خود گفت: من دوست دارم شخصی که خدمت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم مشرّف شده و از آن حضرت حدیثی شنیده است زیارت کنم تا بلا واسطه از آن حضرت آن حدیث را برای من نقل کند. چون خلافت هارون در سنه یکصد و هفتاد ...
سند کتبی شفاعت در محشر
هنگام درگذشت فاطمه زهرا (علیها السلام) امیر المؤمنین (علیه السلام) در کنار بستر ایشان جعبه ای را مشاهده کرد، پرسید این چیست؟ فاطمه (علیها السلام) عرض کرد در میان این جعبه حریر سبزی است که داخل آن صفحه ای سفید وجود دارد که در آن صفحه چند سطر نوشته شده، فرمود مضمون آن کتابت چیست؟ ...