با کلیک بر روی هر یک از عناوین به بخش مربوطه منتقل خواهید شد
ماه مبارک رمضان (لطفا کلیک کنید) ؛ روزه (لطفا کلیک کنید) ؛ تغذیه و سلامت روزه دار (لطفا کلیک کنید)
باز آمدی به بزم باده نوشان شکیبا که دلارام عاشقان شوی.
باز آمدی که دل بری و جان بیاوری و نسیم صبح صفا در گیسوی مهرخان بیفکنی.
چه مهربان یار و چه نیکو انیس و چه زیبا ندیم منی ای اهل غمزه و اغماض، ای ماه بی مثال!
ندیم بدی بودم و ندیده انگاشتی و باز به سراغم آمدی!
دوباره مرا به میهمانی ملکوت می خوانی و شرم، زبان اجابتم بسته است و بغض حسرت از گذشته ی خویش، راه رهایی از نای بی نوایی ام می کاود.
جفا کردم، از تو وفا دیدم.
دیده به رویت بستم و ابواب عفو به رویم گشودی و عاشقانه سفیر رحمت دلدارمان شدی.
اشک انابه و لهیب دل و التهاب نگاهم ببین و ببخشای و سلام صمیم مرا دوباره پذیر و نامه ی ضیافت از من دریغ مدار!
تو رسول نگار و عشوه ی عرش و کرشمه ی احسان حبیب من و بشارت عنایت اویی.
ای ماه دلارای صائمان، رمضان!
به سراچه ی قلب غریبم خوش آمدی!
مهجوری من از راه فائزین قدر، حرمان هماره من است و دلجویی تو می جویم.
سحرت را دوست می دارم و هلالت بسان ابروی یار است و شبانگاهت عطر نیایش مولادارد.
عطش تو عاشورایی است و صیام، میثاق ما با قیام یاران نینواست.
غروب تو، طلوع فرحت ایمانیان است و خرسندی دوست؛ و طلوعت غروب رذیلت و ریمنی در آفاق انفاس روزه دار.
رمضان، ای موسم غفران و غوغای عفو!
تو ضیافت جمع علی جویان و محفل انس عاشقان مولایی!
عطشناکی ما در رؤیت هلال تو، عطش دیدار امیر عدل و عاطفه، علی (ع) است.
نکهت ولایت از لحظه های آسمانی تو می خیزد و جان را به جنان والیان می خوانی.
عجبا از این ضیافت عظما و محفل زیبا و نشور بی همتا!
اینک آیا بانگ چاووش رحمت را می شنوی؟
مباد از کاروان نیایشگران و نمازگزاران و سخا صفتان جدا افتی و ندیم حرمان و حسرت شوی.
در ماه مهرورزان و در ساحل زیبای ایمانیان، آماده ی آن شو که تن به دریای ناپیدا کرانه ی قدر بسپاری و همپای طاهران در وادی فطر پا گذاری و آنگاه به مدینه الایثار عاشورا رسی.
پروردگارا!
صیام و افطار و سحر و نیایش و نماز و قنوت و سجود و رکوع مان، بهانه ی تماشای یک نگاه ناز توست؛ دریغ مان مدار. تشنه ی آب و گرسنه ی طعام نیستیم.
ما تشنه دیدار توییم ای نور زمین و سماوات!
سیه روییم و در سپیدی بحر عنایت خویش، غسیل مان کن و با دلی پاکیزه بر خوان ضیافت رمضان، اذن جلوس مان ده.
شکرا که انتظاری تلخ به سرآمد و وصل شیرین یار، حاصل شد.
اینک سپیده، غالیه دان عطر نیایش می شود.
عطش رمضان، تذکار عطش عاشوراست.
لب های خشک روزه داران، حسین (ع) را زمزمه می کنند.
تلظی کام تشنگان، شوق وصال دریای ایثار اباالفضل (ع) در ساحل ارادت است.
رمضان، مقدمه ی محرم است.
قدر، دروازه ی شهر نینواست.
صیام، طلیعه ی قیام است و صائمین، طلایه داران سپاه قائم آل یاسین (عج).
در بهار وصل سالکانیم و توفیق حضوری دوباره در حلقه ی صالحان و دلدادگان دلارام یافته ایم و این شایان شکر در آستان خالق است.
دل هایمان را فرش راه یار می کنیم و با سوز عاشقانه و ترنم واژه های زلال وحی، قدوم بهار یاران و فصل وصل بهاری دلان را خوشامد می گوییم.
در ماه قربت و غفران، حجاب های ظلمت و نور، زدوده شده، جمال بی مثال نگار در رواق دیدگان دلدادگان، هویدا خواهد شد. بیایید حضورمان در میهمانی خدا را باور کنیم، غبار خود از خود بروبیم و در جریده ی رمضان ثبت نام کنیم.
یاران رمضان و یاوران عاشورا!
گوارایتان باد خوشگواری ضیافت نور.
ای میهمانان ملکوت! التماس دعا.
با کلیک بر روی هر یک از عناوین به بخش مربوطه منتقل خواهید شد
ماه مبارک رمضان (لطفا کلیک کنید) ؛ روزه (لطفا کلیک کنید) ؛ تغذیه و سلامت روزه دار (لطفا کلیک کنید)
پروردگارا! در این سحرگاه مبارک رمضان، تو را می خوانم و از تو بهترین ها را طلب می کنم؛ از هرآنچه نزد توست، زیباترین ها و ارزشمندترین ها و محبوب ترین ها را می طلبم. نافذترین مشیت و شریف ترین آبرو و استوارترین شأن را از تو می خواهم. درخشان ترین نورت و وسیع ترین رحمتت و بالاترین درجه عزتت را به من عطا کن.
خدایا! هرآنچه نیکی و سعادت است، نزد توست و من به تمام خوبی های نزد تو مشتاقم و آرزومند. خدایا! بهترین نعمت هایت و بهترین منزلت ها را از نزد خود به من عطا کن، اگرچه تمام آنچه نزد توست، بهترین است. خدایا! در نزد خود، جایگاهی در بهشت برایم فراهم کن.
«اَلّلهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُکَ خُشُوعَ الإیمانَ قَبْلَ خُشُوعُ الذُّلِّ فِی النّارِ».
خدایا! پیش از آنکه کفر و عصیانم مرا در آتش دوزخ ذلیل کند و به خاک بیفکند، مرا به یمن ایمان، لباس خشوع و فروتنی بر تن کن. بار خدایا! اگر تو را آن گونه که سزاوار است، بشناسم، هرگز در من غروری برجای نمی ماند، هرگز سرکشی نمی آغازم و هرگز دچار غفلت و خودخواهی نمی شوم. خدایا! تنها تو شایسته سجده و به خاک افتادن منی. تمام استیصال و عجزم را به درگاه تو می آورم. تنها تویی که هرگاه در پیش رویت به خاک می افتم، بر عزت نفس و مناعت طبعم افزوده می شود. خدایا! هرچه عزت است، در نزد توست . پس چرا برای آبرو و سربلندی خویش دست نیازم را به سوی غیر تو دراز کنم؟
خدایا! مرا بنگر که از بستر خواب دوری گزیده ام تا به فرمان تو، سحرگاهان ماه مبارکت را در عبادت و طاعت بگذرانم. خدایا! روز دیگری از ماه صیام فراروی من است و من روزه ای دیگر را برای رضای تو قصد کرده ام. خدایا! حال مرا بنگر این حال کسی است که از آتش جهنم به تو پناه می برد: «هذا مَقامُ المُسْتَجیِرِ بِکَ مِنَ النّارِ». این حال کسی است که از آتش به سوی تو نجات می جوید و به درگاهت استغاثه می کند. حال کسی است که از آتش جدایی و عذاب و فراق و گناه، به آغوش امن تو می گریزد، آن که گناه خویش را پشت سر گذاشته و به دامان مهر تو، عذرخواه پناه آورده است، آن کس که به جرم و خطای خویش معترف است و پشیمان، به لطف تو امیدها دارد. این حال من درمانده است… منِ ترسان و بی پناه… من غمزده مبتلا… غریبی که در اندوه خویش، عن قریب غرق خواهد شد و از فراق محبوبش هراسان است.
خدایا! مرا در آتش نسوزان؛ چرا که تو را عبادت کرده ام و به تو ایمان آورده ام. مرا در آتش نسوزان؛ آتش جدایی و فراق… آتش یأس و نومیدی… آتش ناکامی… آتش گناه… آتش به یاد تو نبودن… در آغوش مهر تو نبودن… آتش بی صبری و تاشکیبایی… بی ایمانی و بی یقینی… آتش مقبول تو نبودن… .
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذیِ اَدْعُوه وَ لا اَدْعُوا غَیْرَهُ»
خداوندا! تو را سپاس که راه و رسم سخن گفتن با تو را از خودت آموخته ام. تو را سپاس که به سوی شناختنت مرا رهنمون شدی. تو را می شناسم که هرگز از درگاه تو به هیچ کجا رو نمی کنم. تو را سپاس که تنها تو شایسته درخواست کردن و مسئلت کردنی؛ چرا که اگر به سوی هرکه جز تو رو کنم، امیدم را ناامید می کند.
«اَرْزُقْنِی الیَقیِنَ وَ حُسْنَ الظَّنَّ بِکَ»
خدایا! یاری ام کن که به تو و لطف بی کرانت یقین داشته باشم. خدایا! به تو جز گمان نیک روا نیست. پس نیک ترین گمان ها را نسبت به رحمتت در دلم قرار بده. یاری ام کن که همواره به یاری تو و به پیروزی اجابتِ از جانب تو امیدوار باشم و مرا در راه امید به لطفت، ثابت قدم بدار. خدایا! مبادا از درگاه تو نومید شوم. مبادا به هنگام تأخیر در استجابت دعایم، ناسپاسی و ناشکیبایی بر من چیره شود، حال آنکه چه بسا تأخیر نعمت های تو را بی لیاقتی و بی صبری من مسبّب است.
خدایا! یاری ام کن تا در این روزها و شب های مقدس، راه ورسم عبادت و بندگی تو را به نیکوترین وجه بیاموزم. خدایا! روزه مرا بپذیر و به یمن این ماه مبارک، از سر تقصیراتم بگذر و دعایم را مستجاب کن. خدایا! روزه ام را سپری پیش روی آتش دوزخ قرار بده.
خدایا! آن دشواری هایی را که برایم طاقت فرساست، آسان کن که چنین تبدیل و تغییری، برای تو سهل است. آن اندوه ها و غم هایی را که دوست نمی دارم، برایم به شادی و فرح بدل نما و عشق و شیدایی خودت را در دلم سرازیر کن. خدایا! آنچه را دوست نمی دارم، در سرنوشتم رقم نزن و آنچه را مشتاقم، از من دریغ نکن.
«سُبْحانَ الرَّبِّ الْوَدُود… سُبْحانَ الْفَرْدِ الْوِتْر»
جانم به فدای خداوندی که مهرش بی انتهاست.
جانم به فدای معبودی که بی نظیر و بی شبیه است.
جانم به فدای محبوب و معشوقی که اندوه تمام دل ها را می داند و مرهم می گذارد.
هستی ام به فدای خالقی که هرگز عذاب های گوناگونش را بر بندگان روا نمی دارد.
پاک و منزهی تو خدایا که به تمام اسرار عالم واقفی.
مهربان و عادلی تو که هرگز بر زیردستانت ظلم نمی کنی.
اگرچه قدرتمند و فرمانروایی، اما بخشنده هستی.
اگرچه بر تمام عالم سلطه داری، اما دلسوز و شفیقی.
اگرچه همه چیز در ید قدرت توست، اما هرگز سخت نخواهی گرفت.
خدایا! پاک و منزهی به قدر سنگینی تمام آسمان ها و به قدر فراگیری حساب و کتاب قدرتت. پس تو را باید ستود در هر نفس و هر پلک زدنی و در هر اشاره و هر نگاه و هر لحظه ای.
با کلیک بر روی هر یک از عناوین به بخش مربوطه منتقل خواهید شد
ماه مبارک رمضان (لطفا کلیک کنید) ؛ روزه (لطفا کلیک کنید) ؛ تغذیه و سلامت روزه دار (لطفا کلیک کنید)
خدای مهربان من! هیچ کس از تو بی نیاز نیست، نه آن کس که نیکو کردار است و نه آن کس که مدام عصیان می کند و گناهکار است. هیچ کس از قلمرو قدرت تو بیرون نیست. خدایا! همه، زیره خوار خوان عطای توییم.
نَفَس هایمان همه منّت توست و زنده بودنمان، رحمت و مهرت. هرچه داریم، همه از توست. همه نعمت ها از جانب توست، بی آنکه مستحق آن باشیم و در ما لیاقتی باشد، بی آنکه سپاس تو را آن گونه که شایسته است، به جا می آوریم.
تو را سپاس که معرفتت را به من عطا کردی. تو را سپاس که هرگاه صدایت زدم، پاسخ دادی به من؛ منی که خود در اجابت دعوت های تو، سست و کاهلم، منی که هرگز در راه انفاق در راه تو، گشاده دست نیستم.
خدایا! محبوبی بهتر از تو سراغ ندارم و معبودی پرستیدنی تر از تو… تویی که در تمام لحظات با منی و در همه جا، حضور داری… هرگاه اراده کنم، صدایم را می شنوی، سخنانم را گوش فرامی دهی و احوالم را می بینی. معبود و نجات دهنده ای که هرگز به خواب نمی رود، هرگز نمی میرد، هرگز فراموش نمی کند، هرگز دچار اشتباه نمی شود و هرگز در امور بندگانش اهمال نمی ورزد.
خدایا! به سوی تو آمده ام تا وعده ات را محقق کنی و از سر تقصیرات منی که همواره به تو امید داشته ام، بگذری.
«أَیْنَ فَرَجُکَ الْقَرِیب».
کجاست گشایش نزدیک تو؟ کجاست فریادرسی بی درنگ تو؟ کجاست پیروزی عن قریبت؟ کجاست رحمت فراگیرت؟ کجاست عطای بی شمارت؟… کجاست موهبت عالی قدر تو و فضل عظیمت و منّتِ بزرگی که بر سرم خواهی نهاد؟ کجاست آن همه لطف و مهری که از گذشته همواره داشته ای؟
خدایا! من دست بردار نیستم. من تو را آن گونه عاشقم و آن گونه شناخته ام که هرگز دست از دامنت فرو نمی نهم. دانسته ام که رحمت تو بی نهایت است. دانسته ام که هیچ گنهکاری را پس از توبه هایش، بی پاسخ و بی عنایت رها نمی کنی. دانسته ام که «شَرُّنا اِلَیْکَ صاعِدٌ وَ خَیْرُکَ اِلَیْنا نازِلٌ…» ألْعَفْو… ألْعَفْو… یا سَیِّدِی…
خدای من! به حرمت رمضان از من بگذر؛ به حرمت قرآنی که در این ماه نازل شده است، به حرمت لب های روزه داری که به تو بی نهایت نزدیکند و سخت دوستشان می داری، به حرمت عبادات آنان که بیش از هرکس مقبول درگاه تواند. خدایا! به حرمت سحرگاه مقدس این ماه مرا ببخش؛ به حرمت امام کریمی که در این ماه دیده به جهان گشود، به حرمت امیرمؤمنان که در این ماه جام شهادت سرکشید.
خدایا! کاهلی و سستی در عبادتت را از من دور کن. نکند از عبادات من ناامیدی… نکند مناجات مرا آن گونه که شایسته است، عاشقانه نیافته ای. فرصت مناجاتت را از من مگیر. مجال انس با عشقت را بر من تنگ مکن. نکند مرا لایق خلوت با پروردگارم نمی دانی… آه، ای خدای من! مبادا که مرا به جرم ناسپاسی، از نعماتت محروم کنی. مبادا به سبب غفلتم، مرا از لطفت ناامید کنی. مبادا مرا با بیهوده گویان و غافلان از یاد تو مأنوس کنی. مبادا شنیدن صدای مرا دوست نداشته باشی و سعادت دعا را از من بگیری. مبادا به سبب بی شرمی و سرکشی ام، مرا مجازات کنی.
خدایا! پیش از این هم فراوان بخشیده ای و عفو کرده ای، دیگربار نیز ببخش؛ چراکه گناهان من، نه از سر گستاخی، بلکه به علت خوش بینی به بخشش تو بوده است. گویا رحمتت مرا در گناه کردن جرئت داده و مهرت مرا از خشم تو غافل ساخته است.
«اَنَا الَّذِی عَلی سَیِّدِهِ اجْتَری»
من همانم که بر مولای خود جسارت ورزیده، همان که پادشاه آسمان ها را سرکشی کرده است. من همانم که مشتاقانه به سوی گناه دویده ام و هرقدر تو مرا مهلت دادی، باز به معاصی روی آوردم و هرقدر از گناهانم درگذشتی، بیشتر خطا کردم و شرم نداشتم. بارها از من روی گرداندی، ولی ندانستم. با من قهر کردی، اما متنبّه نشدم. خطاهایم را چنان پوشاندی که گویا از اعمال من بی خبری و باز سر به راه نشدم.
خدایا! اینک که بار سنگین گناهانم را به یاد می آورم، چنان شرمسارم که اگر تو مرا از نومید بودن به درگاهت برحذر نداشته بودی، عن قریب از فرط یأس، جان می سپردم؛ چرا که بیش از حد و اندازه عمرم، گناه کرده ام.
چه کسی عاجزتر و سیه روزتر از من است، اگر هم اکنون با این همه گناه مرا به آغوش مرگ ببری؟ وای بر من که مترصد مرگ خویش نبوده ام و برای آخرتم، هیچ توشه ای فراهم نیاورده ام. وای بر من که خانه قبرم را برای آرامش خویش به وسیله اعمال صالح، مهیا نکرده ام. چگونه نگریم حال آنکه نمی دانم با این همه گناه، سرنوشتم چه خواهد شد؟
گریه ام از برای لحظه جان سپردن است، از برای تاریکی قبر و تنگی گور، از برای قیامت که عریان سر از قبر به در می آورم و تنها و بی کس و مضطرب، به هرسو می نگرم و هیچ کس جز تو در آن روز یاور من نخواهد بود. خدایا! مهربانی ات مرا به آرزو کردن و خواستن تشویق کرده و اشتیاق و آرزو، مرا به درگاه تو کشانده و میلم به خوبی هایی که نزد توست، بیش از حد است.
خدایا! بر من رحم کن آنگاه که در بستر مرگ، ناتوان فرومی افتم و دوستانم مرا از پهلویی به پهلوی دیگر می گردانند و آن لحظه که پیکر بی جان مرا غسل می دهند و به خانه قبر روانه ام می کنند. رحم کن بر من آنگاه که تابوتم را بر سر دست می برند و مرا یکه و تنها در حفره گور، در خانه جدید غربت، رها می کنند. رحم کن که در آن منزلگاه، تنها انیسم تو باشی.
خدایا! ای که خواهش های بندگانت هرگز تو را خسته نمی کند، ای که از عطا کردن و نعمت دادن هرگز پشیمان نمی شوی، ای که بر همه کس حتی آن که به خدایی تو ایمان ندارد، مرحمت می کنی، چگونه لطفت را از من دریغ ورزی حال آنکه من ایمان دارم به خداوندی و یگانگی ات. خداوندا! مرا ببخش و اجابت کن که اگر اجابتم نکنی، ابلیس را شاد کرده ای و اگر دعایم را مستجاب کنی، شیطان را روسیاه ساخته ای. خدایا! مرا مشتاق دیدارت قرار بده و تو نیز به دیدار من مشتاق باش.
با کلیک بر روی هر یک از عناوین به بخش مربوطه منتقل خواهید شد
ماه مبارک رمضان (لطفا کلیک کنید) ؛ روزه (لطفا کلیک کنید) ؛ تغذیه و سلامت روزه دار (لطفا کلیک کنید)
لحظاتی چند حس می کنی که زمان از حرکت ایستاده است. انگار زمین فقط همان نقطه ای است که تو بر روی آن ایستاده ای و تو با تمام روحت، تنها به دور پروردگار خویش می گردی. حس می کنی دیگر جز تو و خدا، هیچ چیز و هیچ کس نیست. آنگاه می بینی که فرشته ای دعای تو را در حُلّه ای از نور می پیچد و به آسمان می برد و سپس می شنوی که گلدسته ها می گویند: «الله اکبر…».
آه، این لحظه ملاقات تو با خداست! «فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحًا…» تو منتظر این دیدار بوده ای. تو امید این لقای مبارک را داشته ای و در آرزوی این لحظه، راه پرهیز در پیش گرفته ای. اینک خدا را دیدار خواهی کرد با چشم دلی که پرهیزگار است و امیدوار. اینک خدا پیش روی توست و دست هایت را در دست خویش گرفته است و به تو تبریک می گوید صبر و بردباری ات را.
«اللّه اکبر…» آه، این صدا را با تمام روح خویش بشنو! این صدا را با بندبند جسمت پذیرا باش. آه که این کلمات را چه عاشقانه دوست می داری. آه که اینک بیش از هر موسم دیگر، صدای اذان را عاشقی. اینک معنای این سرود ملکوتی را جور دیگری درک می کنی. اینک اذان، تولد دوباره توست؛ تویی که برای رضای پروردگارت، در آتش تشنگی گداخته ای و دم برنیاورده ای و اینک چنان شادی که در زمین نمی گنجی. اینک، ملائک به تو غبطه می خورند. اینک، کرّوبیان آسمان، تو را بر بال خویش می نشانند و به عرش می برند. اینک، فرشتگان مهربان، لقمه در دهان خشکیده تو می گذارند و به درگاه معبود، قبولی روزه ات را دعا می کنند.
گوش کن گلدسته ها چه می گویند: «اللّه اکبر; خدا بزرگ تر است»، بزرگ تر از همه اندوه های من، بزرگ تر از غم ها و دل تنگی های من، بزرگ تر از هر چه سختی و هرچه نومیدی، بزرگ تر از قریب ها و بعیدها، بزرگ تر از هرچه عشق، هرچه انتظار، هرچه رنج، بزرگ تر از فاصله ها و دوری ها، بزرگ تر از غربت، بزرگ تر از ممکن و محال. آری، خدا بزرگ تر از کوه گناهان من است، بزرگ تر از شرمی است که از خطاهای خویش دارم، بزرگ تر از همه آرزوها و خواسته های من است، بزرگ تر از همه مشکل ها و نشدنی هاست، بزرگ تر از همه هراس ها و میل و رغبت ها، همه زنهارها، رؤیاها، نویدها و عیدها و بزرگ تر از همه صبرها و بی قراری هاست. خدا بزرگ تر از نیاز و درماندگی من است، بزرگ تر از تشنگی روحم و گرسنگی جسم و جانم و بزرگ تر از عبادت ها و اطاعت هاست. آری، خدا بزرگ تر است، بزرگ تر… .
شهادت می دهم که هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست. شهادت می دهم که محمد، فرستاده خداست و علی، دوست و ولیّ اوست… .
آه، ای دل عاشق. شهادت بده. با بندبند اذان، از نو ایمان بیاور و شهادت بده که خدایی جز معبود آسمان ها و زمین نیست. شهادت بده که تنها خدای یکتا، برای بنده اش کافی است. شهادت بده که برای رضای او روزه گرفته ای و از گناه دوری گزیده ای و به پاداش او امیدواری؛ پاداشی که خود به بندگانش وعده داده است. شهادت بده که برای رضای خدا، صبر و شکیبایی در پیش گرفته ای و برای آموختن راه صبر، روزه می گیری و هرگز به وعده های خدا که صابران را به آن مژده داده است، شک نمی کنی. شهادت بده که روزه گرفتن را با خدا پیمان بسته ای و این عهد را عاشقانه به سر می بری:
کسانی که به عهد خدا وفا می کنند و پیمان خود را نمی شکنند و هم به آنچه خدا امر به پیوستن آن کرده(است)، می پیوندند و از خدای خود می ترسند و از سختی هنگام حساب اندیشه می کنند، کسانی که در طلب رضای خدا، راه صبر پیش می گیرند و نماز به پا می دارند و از آنچه نصیبشان کردیم، پنهان و آشکار، انفاق می کنند و در عوض بدی های مردم، نیکی می نمایند، اینان هستند که عاقبت منزلگاه نیکو می یابند… سلام و تحیت خدا بر شما باد که صبر پیشه کردید و بس نیک است سرانجام شما… .
اکنون، لقمه برچیدن از سفره های بی ریا و حلال، چه لذت گوارایی دارد. اکنون که به اذن خدا روزه می گشاییم، نعمت های زیبای پروردگار چقدر در نظرمان ارزشمند ترند; نعمت هایی که همواره در دسترس ما بوده اند و چه بسا هرلحظه بی اعتنا از کنارشان گذشته ایم و به آنها عادت داشته ایم، اما اکنون به دیده تحسین و تقدیس به آنها می نگریم; به طعامی که گرسنگی ما را فرومی نشاند و به اراده پروردگار، افطار ما را رقم می زند: «اَللّهمَّ لَکَ صَمنا…; خدایا! برای تو روزه گرفتیم و با روزی تو افطار می کنیم; از ما بپذیر…».
اینک تمام رزق و روزی پروردگارمان را به دیده منت و تبرک می نگریم. اینک بهتر می دانیم که اسراف چقدر ناپسند است و تباه کردن نعمت های پروردگار چقدر تلخ و دردناک. بهتر می دانیم که هر قطره آب، جان تشنه ای را از مرگ نجات می دهد و هر لقمه غذا، گرسنه ای را که در کام هلاکت اسیر است، احیا می کند. می دانیم که مال حرام، یعنی تصاحب روزی دیگران، یعنی آنچه را که دیگری بر سر سفره اش شدیداً به آن نیاز دارد، بی دلیل به سفره خویش بیاورم و تباه کنیم.
اینک به یاد بیاور که قرن هاست مؤمنان همه بر یک طریق و یک منوال روزه می گیرند و رمضان را درمی یابند. به یاد بیاور از زمانی که خدا به محمد(ص) گفت: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ…» تا همین امروز، امت آخرالزمان، رمضان را روزه گرفته اند و از امر خدا پیروی کرده اند، اگرچه روزه در آیین پیامبران پیشین نیز بوده است، همچنان که قرآن می فرماید: «کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ…»
اما طریق و روش گرفتن روزه، در آیین های گذشته با امت آخر الزمان متفاوت بوده است.
به یاد داشته باش که اکنون مولای تو، صاحب الزمان نیز روزه اش را در جایی از این زمین پهناور می گشاید و بی شک بر سفره افطار خویش، تمام مؤمنان را دعا می کند. به یاد داشته باش… دلت را به سوی او روانه کن و برای سلامت و ظهورش، در این لحظات، بیش از هر وقت دیگری دعا کن.
آه، ای موعود! ای دلیل استواری آسمان و زمین! ای مایه برکت ارض و سما! اینک به یمن وجود توست اگر خدا روزه هایمان را می پذیرد و دعایمان را مستجاب می کند. اینک از برکت دست های مهربان توست که سفره هایمان سبزند و افطارمان مهیاست. اینک تویی که عبای مهربانت را بر سر زمین کشیده ای تا شب فرارسد و مؤمنان خسته، روزه هایشان را افطار کنند. اینک تو خورشید را اذن غروب داده ای و صدای اذان را از لب گلدسته ها، جاری کرده ای. گویا صدای ربّنای تو را از سمت کعبه شنیده ام. گویا ترنّم دعای افطار را از لب های مهربان تو چون عطری لطیف، در آسمان و زمین حس کرده ام. گویا سفره های خالی را تو دلواپسی و برای گرسنگیشان، قوت معجزه می فرستی.
تویی که تنهایان و بی کسان را به دیدار می روی یا بر سفره افطار خویش می آوری، بی آنکه بدانند کیستی. در شب های قدر، هرجا که عاشقی قرآن بر سر دارد و سوگ امیر مؤمنان را اشک می ریزد و دعا می کند، سری به خلوت او می زنی و استجابت دعایش را از خدا می طلبی. هرجا کسی با لب های روزه دار برای آمدن تو دعا می کند، آمین می گویی و دست مهر بر سرش می کشی.
برخیز، ای شب زنده دار همیشه! ای مزمّل! ای که همچون نیای مقدست، محمد(ص) عبای عبادت به تن داری و بی وقفه در تسبیح و عبادت پروردگاری! برخیز ای موعود! ای صاحب روزگار! سحر شده است. اشک های مدامت را از چهره پاک کن و آسمان را بنگر که از اشک های همیشه تو، ستاره باران است. برخیز، سحر شده است و باید تک تک مؤمنان زمین را تو از خواب بیدار کنی. باید چراغ خانه هایشان را با لبخند مهر خویش برافروزی و با دعای مهربانت، به سمت سفره سحر راهیشان کنی تا روزی دیگر را با روزه ای دیگر بیاغازند. باید دست های تبرک تو، در سفره هایشان روزی بگذارد تا تاب و توانشان، به یمن مائده فرستاده از سوی تو فزونی گیرد و صیام دیگری را تاب بیاورند.
ای مرد! دعای سحر را تو در گوش زمین زمزمه کن. تو اذان بگو بر فراز گلدسته های خاک تا زندگی، خویش را از سر بگیرد و امید به زنده ماندن، از نو در رگ های حیات تجدید شود. کجا هستی؟ کدام گوشه زمین، سفره افطار و سحر می گشایی؟ کدام گوشه، قرآن بر سر می گیری و سوره سوره تلاوت می کنی؟ در کدام زاویه پنهان خاک، تمام آدمیان را دعاگو شده ای که روزگارشان این گونه برقرار است، اما نمی دانند از نفس های چه کسی است که نفس هایشان هرگز تأخیر نمی کند؟
کاش در رمضان مقدس، راهی به سوی دیدار تو داشتیم. کاش راهی به سمت وسوی خویش به ما نشان بدهی. کاش در ماه میهمانی خدا، میهمان دیدار روی تو می شدیم. کاش لب های پرهیزمان را که به دعای تو مترنّم است، به سلام گفتنِ پیشِ روی خودت بگشاییم. کجا هستی ای که «هرگز تو را ندیده ایم و هرگز از ما دور نبوده ای».
با کلیک بر روی هر یک از عناوین به بخش مربوطه منتقل خواهید شد
ماه مبارک رمضان (لطفا کلیک کنید) ؛ روزه (لطفا کلیک کنید) ؛ تغذیه و سلامت روزه دار (لطفا کلیک کنید)
برخیزید! گردوغبار خواب و کسالت را از سراپای خویش بشویید. محبوب صدایمان زده است. سفره ای به پهنای آسمان گسترده است و ما را بر سر این سفره می خواند. برخیزید! خدا سی شب دل هایمان را بار عام داده است و چشم انتظار شتافتن ما به آغوش لطف خویش است.
رمضان آمده است تا خدا در تک تک نفس هایمان و در تک تک نگاه ها و پلک زدن هایمان جلوه کند تا در هر لحظه ای، در قلمرو آسمان ها قدم بزنیم و هرچه می کنیم، در نزد پروردگار، عبادت تلقی شود. رمضان آمده است و تمام درهای آسمان به روی زمین بازند و رحمت خداوند هر لحظه و هر ثانیه بر سر و رویمان فرومی ریزد. اینک دقیقه ها و ثانیه هایمان، همه لحظه های استجابتند. روزها و ساعت ها، همه موسم رستگاری و رهایی اند. هر لحظه کافی است لبی تر کنیم و اجابت شویم. خدا گوش به زنگ است. گوش به زنگ توبه ها، آرزوها،… گوش به زنگ استغفارها و طلب رهایی از آتش…. خدا دنبال بهانه است، کوچک ترین بهانه برای آنکه بهشتش را ارزانی کند. دنبال کوچک ترین بهانه است تا بنده اش را برای ابد در آغوش لطف خویش بگیرد.
خدا تقدیر را این گونه رقم زده است که پس از 365 روز بی خبری و غفلت، 365 روز که خدا را از یاد می بریم و سراغش را از خود نمی گیریم، خداوند مهربان، ناگاه به روی زمین می آید و تمام ما بندگان گنهکار و فراموش کار را در آغوش می گیرد. خدا یک سال صبر می کند. پس وقتی که دید بندگان روسیاهش هیچ از زمین پرنمی گیرند و به آسمان نمی روند، خودش بر روی خاک هبوط می کند و سفره ای می گسترد برای میهمان کردن تمام آفریدگان خویش. خدا عشق خود را پیش از هرموسم دیگر، در رمضان آشکار می کند. صدایمان می زند. می گوید: ای بنده من! دست و رویت را بشوی، هر خطایی را که یک سال مرتکب شدی، رها کن و با دلی لبریز از شوق من، به میهمانی بیا؛ به محفلی که ساقی بزمش منم و میزبان تمام لحظه های تو خواهم بود… .
خدا می گوید: بنده من! یک ماه نزد من بنشین. یک ماه پرهیزکارتر باش و هشیارتر… یک ماه از جسم بگریز و به جان بپرداز تا دلت را جلا دهم و نَفَست را با نفس قدسیان درآمیزم، تا برایت ارمغان های بهشتی فراهم آورم و سعادت را برایت رقم بزنم….
خدا چنین می گوید. گوش کن، صدایش را می شنوی؟ خدا دوستت دارد. خدا دل تنگ توست که این بزم را مهیا کرده است. خدا می خواهد یک ماه، تنها در آغوش او باشی و به هیچ سمت وسوی، بی دلیلی راه نپیمایی تا مگر پس از این سی روز اهورایی، تمام صفات برگزیده، خلق و خوی ابدی تو شود و روحت، تمام این شایستگی ها را برای همیشه در خویش ثبت کند.
اینک تو در آغوش رحمت خدایی؛ در بارگاه انس خدایی. اینک حتی خواب تو عبادت است و نفس های تو تسبیح. اینک هر عبادت و اطاعت تو، بیش از هر زمانی، مقبول پروردگار است و پاداش تو را بیشتر عطا خواهد کرد. چه نیکوست ماه رمضان، ماهی که نامش برگرفته از نام خداست، ماهی که در آن، بر سر سفره اطعام خداوند می نشینیم، اما لب از خوردن و آشامیدن می بندیم تا روحمان بنوشد و تناول کند، تا خوردن و آشامیدن از خوان رحمت و قرب الهی روزی دل هایمان باشد. از اذان صبح تا غروب آفتاب، هرچه بر من حلال بوده است، حرام خواهد شد، اما لحظه به لحظه، بر صبر خویش می افزایم و ایمانم را محکم تر می کنم و عاشقانه تر به درگاه خدا می روم و فرمان خالق خویش را به طوع و تسلیم گردن می نهم.
خدایا! تو را سپاس که بار دیگر چشمانم بر هلال رمضان گشوده شد. تو را سپاس که عمرم به سر نیامد و دیگربار در میهمانی تو وارد شدم. خدایا! به من سعادت و سلامت عطا کن تا روزه بگیرم و فرمان تو را اطاعت کنم. یاری ام کن تا بر هر آنچه حرام است، در این ماه، چشم و گوش ببندم و دست از هر آنچه تو روا نمی داری، بشویم. خداوندا! به من توان بده تا لحظه لحظه این ماه مبارک را برای استغفار و رسیدن به حاجات خویش قدر بدانم و بهشتی را که در این ماه ارزان و آسان در دسترس من قرار داده ای، به دست آورم.
رمضان، آغاز قرآن است؛ آغاز کلام پروردگار. نخستین بار در رمضان بود که قرآن، این معجزه بی بدیل، یک باره بر اقیانوس قلب پیامبر نازل شد. نخستین بار در رمضان بود که خدا به لحن واژهای کتابش، با رسول خویش سخن گفت. قرآن را اینک یادگار از رمضان داریم و یادگار از رسولی که رمضان را ماه پروردگار نامیده است و خداوند به واسطه او، کتابش را بر ما عرضه کرد. نخستین بار قرآن در رمضان تولد یافت. رمضان، ماه میلاد قرآن است، بهار قرآن… تولد قرآن… و به یمن این ولادت، خداوند، یک ماه تمام، بر سر و روی بندگانش شادی و رحمت فرو می فرستد و همگان را بر سر خوان کرم خویش میهمان می کند.
در رمضان، دوباره با قرآن عهد ببند و میثاق و دوستی ات را با قرآن تجدید کن و از سر بگیر که رمضان و قرآن، این دو معجزه پروردگار، دست تو را می گیرند و به آسمان ها می برند، آنجا که پرده از اسرار تمام خلقت برداشته می شود و تو پروردگار قادر خویش را بی حجاب و بی نقاب، ملاقات خواهی کرد. صدای خدا را از سطرسطر این کتاب بشنو: «رمضان ماهی است که در آن، قرآن فرو فرستاده شد تا انسان ها را هدایت کند و راه راست و آشکار نماید». (بقره: 185)
گویا صدای پیامبر را می شنوم که با لب های روزه دار، روی در روی قبله دارد و قرآن تلاوت می کند. گویا پیامبر مهر و رحمت را می بینم که در هیئت رسالت، در کنج خلوت بلند بالای خویش، کلام خدا را زمزمه می کند و همچون شرابی گوارا، در جان خویش سرازیر می سازد. پیامبر است… آری! همو که می گفت: «رمضان، ماه خداوند است.» همو که می گفت: «در رمضان، نفس های مؤمنان تسبیح است.» پیامبر است که سیمای روزه دارش، روی در روی قرآن دارد، که صورتش قرآن مجسم است، که مخاطب تمام ندای پروردگار است، که قرآن از نگریستن به چشمان پرفروغ او، صفحه صفحه منور می شود…. پیامبر صدای مهربانی خدا را می شنود: «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ ترتیلاً… إِنّا سَنُلْقی عَلَیکَ قَوْلاً ثَقیلاً… » و می فرماید: «أَسْلَمْتُ وَجْهِی لِلّهِ» و باز خدا می گوید: «إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ».
رمضان است. بنشین و قرآن را عاشقانه در آغوش بگیر. چشم هایت را ببند و از خداوند، هدایت به راه راست را از اعماق جان طلب کن. از خداوند بپرس و پاسخ بخواه و آنگاه کتابش را بگشا و ببین که لحظه لحظه، نزدیک و مهربان با تو، با خود، تو سخن می گوید؛ تویی که برای رضای پروردگارت، سی روز از سحر تا غروب، از خوردن و آشامیدن دست می کشی و تاب می آوری. اینک ببین که خدا به پاداش صبر تو، چگونه با عطوفت با تو سخن می گوید و پاسخ می دهد.
قرآن، کتاب هدایت تمام انسان هاست. قرآن، در انحصار هیچ زمان و مکانی نیست. در انحصار هیچ فرد و شخصی نیست. تمام بندگان پروردگار را هادی و منذر و مبشر است. روی سخنش با تمام انسان هاست و پاسخ تمام سؤالات بشر را در خویش دارد. در ماه رمضان، قرآن را دیگرگونه نگاه کن. با او دیگرگونه انس بگیر. با تدّبری بیشتر قرآن بخوان و از کنار کلماتش به سادگی نگذر. رمضان، جشن تولد قرآن است. پس او را در آغوش بگیر. مبادا از آنانی باشی که پیامبر در روز قیامت شکایتشان را به نزد خدا می برد که: «قوم من، قرآن را مهجور رها کردند».
رمضان، فرصت میلاد دوباره توست. تجدید حیات مؤمن، در رمضان است. خداوند در قلب رمضان، شب های قدر را آفریده است؛ شبی که بر هزار ماه برتری دارد، شبی که در آن، سرنوشت یک سال آینده آدمیان رقم می خورد، شبی که تا به صبح، فرشتگان خدا، میان آسمان و زمین در ترددند و دعاها و الغیاث ها و آرزوهای بشر را به ساحت پروردگار می برند. و به اجابت بی دریغ می رسانند. در این شب، سرنوشت تو تعیین می شود و خداوند مهربان، اختیار این تعیین را به دست خودت سپرده است: «در این شب، برای آینده ات هرچه طلب کنی، هرچه تصمیم بگیری و از من بخواهی، اجابت خواهم کرد.» در این شب، توبه ها و استغاثه ها، یقیناً مستجابند. خداوند از سر تقصیرات گذشته ما می گذرد و دعاهای ملتمسانه مان را در آینده مستجاب می کند.
چه نیکوست در این شب دعا کنیم تا در طول سال پیش رو، همواره در مسیر رضای خدا قدم برداریم و گناه نکنیم. چه نیکوست از خدا بخواهیم که شیطان را از ما دور نگه دارد و همواره در پناه آغوش خود بگیردمان. چه نیکوست در این شب برای پایان قصه انتظار دعا کنیم؛ انتظاری که همچون داستانی بی نهایت، صبر تمام زمین را به سر آورده و فریاد و فغان منتظران را به آسمان برده است. در این شب، برای آنها که اسیر فقر و بیماری اند، برای آنها که در چنگال ستم گرفتارند، برای نابودی جهانی ظلم، برای صلح ابدی و برای رستگاری انسان باید دعا کنیم و فریاد بزنیم: «رَبّ ِ لا تَذَرْ عَلَی اْلأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیارًا».
سلام بر رمضان! سلام بر میهمان خجسته ای که بهترین ها را با قدوم خویش به ارمغان می آورد. سلام بر فرستاده ای که حتی برای لحظه ای، دیر آمدنش را طاقت نداریم و شادی فرارسیدنش را بر بام خانه ها بوسه به سوی ماه می فرستیم. سلام بر موسم بی شباهتی که عزیمتش را اشک حسرت می باریم و پشت سرش، با گریه های دل تنگی خویش، آب می ریزیم تا زودتر بازگردد.
رمضان، مسافر آشنایی است که با کوله باری از بشارت، از جاده های آسمان به کوچه های زمین می رسد و توشه مهربان خویش را در زمین می گسترد. رمضان، با هلال ماه فرامی رسد. آمدنش را نخست، آسمان و آسمانیان آشکار می کنند و زمینیان دلواپس آمدنش، با سینه ای مضطرب، بر بام خانه ها، رو به آسمان شب قدم می زنند. تا سرانجام با ظهورش، لبخند بر لبان همه می نشیند.
سلام بر تو ای ماه خدا! در کوچه های زمین درنگ کن. آرام تر از لحظه هایمان بگذر… ما دل تنگ تو می شویم در غیابت؛ بیشتر در کنار دل هایمان بمان. سلام بر تو ای تجلی عشق خداوند! ای خوانِ گسترده کرم پروردگار! ای استجابت بی مضایقه! ای وفور برکات و بشارات! تو قاصد سبز خداوندی برای انسان، برای انسان گنهکار که آمده ای تا بار دیگر، بشر را به سوی خدا دعوت کنی. هر سال که تو می آیی، آمدنت نشان از آن دارد که خدا هنوز از انسان نومید نشده است، که خدا با وجود این همه عصیان و گناه، هنوز انسان را دوست می دارد و در پی رستگاری و هدایت بندگان خویش است.
آه ای رمضان متبرک! همواره تو بر سر قرار خویش می آیی، بی آنکه فراموشمان کنی، بی آنکه از ما دل ببری و با ما قهر کنی، با ما که گنهکاریم و آن چنان که شایسته است، قدر تو را نمی دانیم. هر سال تو موعد از سر راه می رسی و دل ها را به شادی و سرور از آسمان آمده می بری. سلام بر تو که از سفری دور و دراز آمده ای و یک ماه در خانه های ما اقامتی ملکوتی داری!
در سجاده هایمان، در سفره هایمان، در لقمه هایمان، حتی در ساعات روز و شبمان، می نشینی و همه چیز را دیگرگونه می کنی. لباس هایمان، حتی لحن دعاهایمان، بوی تو را می گیرند و به لهجه تو آغشته می شوند. خانه بوی تو را دارد. ای حبیب خدا! خانه پر از صدای اذان مهربانی است که در جوار تو، پرطنین تر در گوشمان می نشیند. خانه پر از تلاوت قرآن است که تو او را آشناتر از پیش به ما نشان می دهد.
با کلیک بر روی هر یک از عناوین به بخش مربوطه منتقل خواهید شد
ماه مبارک رمضان (لطفا کلیک کنید) ؛ روزه (لطفا کلیک کنید) ؛ تغذیه و سلامت روزه دار (لطفا کلیک کنید)