عبدالله بن حذافه از یاران دلاور و رسول خدا(ص) از طایفه بنی سهم ، از دودمان قریش بود، وی در یکی از جنگهای مسلمانان با رومیان ، همراه هشتاد نفر از مسلمین ، اسیر سپاه روم شد. روزی این مسلمین اسیر را نزد قیصر، شاه فرمانفرمای روم ، بردند، قیصر به عبدالله (که عنوان رئیس ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
بار علف بر دوش استاندار
عصر خلافت عمر بود، سلمان به عنوان استاندار مدائن ، در این شهر خاطره ها بسر می برد، روزی مسافر غریبی از شام به مدائن آمد، او سلمان را نمی شناخت از قیافه ساده او چنین گمان کرد که یک شخص عادی و کارگر است ، بار علفی بر دوش داشت ، خسته شده بود، ...
زید و جندب
پیامبر(ص) شبی در یکی از سفرها، به یاران فرمود: زید و ما زید؟!، جندب و ما جندب ؟! :زید، براستی چه زید؟! جندب ، براستی چه جندب ؟! حاضران دریافتند که این دو نفر نزد رسول خدا(ص) بسیار محبوبند، ولی علت آن را نمی دانستند، پرسیدند: ای رسول خدا! ما معنای فرموده شما را نفهمیدیم ...
بنده خدا غلام علی
روزی حجاج بن یوسف ثقفی ، به اطرافیانش گفت : امروز دوست دارم ، یکی از دوستان علی را بکشم و با ریختن خون او، بخدا تقرب جویم . گفتند: امیر! کسی بیشتر از قنبر علی را خدمت نکرده است . فوراً دستور داد قنبر را دستگیر کرده و بحضور آوردند. حجاج به او گفت ...
تصمیم به موقع
وقتی که به هارون الرشید خبر دادند که صفوان کاروانچی ، کاروان شتر را یکجا فروخته است و بنابراین برای حمل خیمه و خرگاه خلیفه در سفر حج باید فکر دیگری کرد، سخت در شگفت ماند. در اندیشه فرو رفت که فروختن تمام کاروان شتر، خصوصا پس از آنکه با خلیفه قرار داد بسته است ...
لگد به افتاده
عبدالملک بن مروان ، بعد از 21 سال حکومت استبدادی ، در سال 86 هجری از دنیا رفت . بعد از وی پسرش ولید جانشین او شد. ولید برای آنکه از نارضاییهای مردم بکاهد، بر آن شد که در روش دستگاه خلافت و طرز معامله و رفتار با مردم تعدیلی بنماید. مخصوصا در مقام جلب ...
دانشجوی مسن
سکاکی مردی فلزکار و صنعت گر بود، توانست با مهارت و دقت ، دواتی بسیار ظریف با قفلی ظریفتر بسازد که لایق تقدیم به پادشاه باشد. انتظار همه گونه تشویق و تحسین از هنر خود داشت . با هزاران امید و آرزو آن را به پادشاه عرضه کرد. در ابتدا همان طوری که انتظار می ...
طلب از خدا
به گذشته پرمشقت خویش می اندیشید، به یادش می افتاد که چه روزهای تلخ و پرمرارتی را پشت سرگذاشته ، روزهایی که حتی قادر نبود قوت روزانه زن و کودکان معصومش را فراهم نماید. با خود فکرمی کرد که چگونه یک جمله کوتاه فقط یک جمله که در سه نوبت پرده گوشش را نواخت ، ...
سفارش علاّمه امینی
مرحوم حجه الاسلام دکتر امینی چنین می نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم آیه اللّه علاّمه امینی نجفی یعنی سال یکهزار و سیصد و نود و چهار هجری قمری ، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم . او را شاداب و خرسند یافتم . ...
بی نهایت عشق
روایت است که سیاهی را نزد شاه مردان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آوردند که دزدی کرده بود حضرت به او فرمود: ای اسود! تو دزدی ؟ گفت : آری یا امیرالمؤمنین. حضرت فرمود: آیا قیمت آنچه دزدیدی به یک دانگ و نیم زر می رسد؟ گفت : بله یا امیرالمؤمنین ! حضرت فرمود: یک بار ...
مرحمت علی(ع) به علامه
آقای عبداللّه چایچی از قول مرحوم حجه الاسلام دکتر محمّد هادی امینی فرزند علاّمه امینی رحمه الله نقل می کند: وقتی پدرم را دفن کردیم مرحوم علاّمه بحرالعلوم آمد و به من تسلیت گفت و معانقه نمود. سپس فرمود: من در این فکر بودم ببینم مولا امیرالمؤمنین علیه السلام چه مرحمتی در مقابل زحمات و ...
ابهت ساده زیستی
ناصرالدین شاه در سفر خراسان ، به هر شهری که وارد می شد، طبق معمول ، تمام طبقات به استقبال و دیدنش می رفتند. موقع حرکت از آن شهر نیز او را مشایعت می کردند تا اینکه وارد سبزوار شد. در سبزوار نیز عموم طبقات از او استقبال و دیدن کردند، تنها کسی که به ...